سزاوارترین مردم به کرم کسى است که کریمان بدو شناخته شوند . [نهج البلاغه]
 
جمعه 95 مرداد 15 , ساعت 5:3 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت اسلامی word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت اسلامی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مدیریت اسلامی word

مفهوم و تعریف مدیریت اسلامی  
سرچشمه مشروعیت مدیریت اسلامی:  
وظایف مدیریت (فرایند مدیریت )  
تصمیم گیری:  
تعریف تصمیم گیری:  
اهمیت تصمیم گیری:  
مبانی تصمیم گیری در مدیریت اسلامی :  
آثار و فواید دوراندیشی و عاقبت نگری:  
با چه کسانی باید مشورت کرد ؟ ( ویژگی مشاور )  
با چه کسانی نباید مشورت کرد ؟  
مزایای مشورت در تصمیم گیری :  
توکل از دیدگاه عرفا :  
امر بر توکل :  
توکل وعلل و اسباب ظاهری :  
توکل چگونه مدیر مسلمان را یاری می دهد ؟  
چرا باید توکل کرد ؟  
توکل در آیات و روایات :  
اقسام شورا در اسلام :  
علل و اسباب ضعفهای تصمیم گیری :  
احتیاط بیش از حد :  
تصمیم گیری گروهی :  
مزایای تصمیم گیری گروهی  
معایب و ضعفهای تصمیم گیری گروهی :  

مفهوم و تعریف مدیریت اسلامی

مدیریت اسلامی ،‌یعنی اگر بخش از «مدیریت» و فرآیند آن که هستند بر ویح الهی و منابع اسلامی باشد که وجه تمایز آن با دیگر مدیریت ها را می توان در مواذد ذیل دانست

1-   مبتنی بر وحی الهی است

2-    در آن از استثمار و استعمار و یا بهره کشی انسان از انسان خبری نیست

3-    مبتنی بر ارزشهای متعالی ،‌مطلق و ثابتی است

4-    بر پایه تعالی ،‌کرامت و شرافت انسانی استوار است

و تعبیر «مدیریت اسلامی» حاکی از این است که «مدیریت » می تواند دارای صفت «اسلامی » و یا «غیر اسلامی» باشد که ارتباط بین مباحث مدیریت و اسلام را منعکس می نماید

رابطه مدیریت با اسلام

بطور کلی مهمترین ارتباطی که میان علوم (بویژه علوم کاربردی) و ادیان (بویژه اسلام) وجود دارد و طبعاً در مورد مدیریت هم صدق می کند ،‌رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است که رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون هستی شناسی و انسان شناسی بعنوان اصول موضوعه در علوم انسانی و از جمله مدیریت تجلی می کند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای علمی ظاهر می شود([1])

سرچشمه مشروعیت مدیریت اسلامی

مدیریت ارتباط تنگاتنگی با جهان بینی اسلامی دارد و براساس توحید ،‌مجموعه جهان هستی یک واحد بیش نیست که از سوی خدای واحد به وجود آمده

واژه «رَب » که ما انسانها روزی ده مرتبه به کار می بریم به معنی «سرپرست» مدیر و مدبر هست ؛ براساس این تفکر ،‌تمام مدیریتها به «مدیریت خداوند» باز می گردد و شاخه هایی از آن هستند،‌همانطوری که تمام مالکیتها از او سرچشمه می گیرد و مالک تمام هستی اوست . به ما آزادی ،‌اراده ، لیاقت ،‌مالکیت و مدیریت در محیط زندگی خودمان بخشیده است، او ما را به عنوان نماینده و جانشین (خلیفه ا… ) در زمین برگزیده و شایستگی های لازم را برای این «نمایندگی» به ما عنایت فرموده است

وظایف مدیریت (فرایند مدیریت )

امروزه یکی از مهمترین فعالیتهای زندگی اجتماعی انسان «مدیریت» است ،‌در زمان حاضر تنها به کمک این فعالیت «مدیریت» است که مأموریتها و اهداف سازمانهای اجتماعی با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار هست تحقق می یابد، زیرا به بهترین وجه ممکن از منابع و امکانات موجود بهره برداری شده و توانایی و استعداد انسانها را فعالیت می بخشد. مدیران در انجام مأموریت خویش فرآیند و یا وظایفی را مثل تصمیم گیری ، برنامه ریزی ، سازماندهی ،‌هدایت و رهبری ، نظارت و کنترل ،‌هماهنگی ، انگیزش و ارتباطات را پیگیری کرده ،‌که در واقع این مجموعه ، فعالیت «مدیریت» و وظایف او را تشکیل داده و با هماهنگی همه آنها نیل به اهداف را ممکن می سازد؛ در این باره صاحبنظران هر یک به گونه ای متفاوت مدیریت را تعریف نموده اند که یکی آن را هنر انجام امور به وسیله دیگران توصیف نموده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تأکید کرده است.([2])

گروهی نیز آن را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به هدف مشخص توصیف کرده اند. و گروهی دیگر مدیریت را در قالب انجام وظایفی مثل برنامه ریزی ، سازماندهی و هماهنگی و .. بیان نموده اند و یکی از دانشمندان مدیریت و اقتصاد ([3]) مدیریت را تصمیم گیری دانسته و این وظیفه را بهترین و اصلی ترین نقش مدیر قلمداد کرده است. و برخی نیز برای مدیر وظایف و نقشهایی مانند رهبری ، منبع اطلاعاتی و عامل تصمیم گیری و روابط با سایر سازمانها بر شمرده اند.([4])

 

تصمیم گیری

یکی از فعالیتهای مهم مدیریت که هسته و جوهر همه فعالیتهای دیگر را تشکیل
می دهد، تصمیم گیری است . مناسب است ابتدا به اهمیت و ضرورت تصمیم گیری در مدیریت بپردازیم

تعریف تصمیم گیری

تعریف آن عبارتست از انتخاب یک راه حل از میان راه حلهای مختلف ،‌بنابراین کار تصمیم گیرنده پیدا کردن راه حلهای ممکن و ملاحظه نتایج هر یک از آنها و انتخاب بهترین آنها ، که اگر این انتخاب بنحو مطلوبی انجام گیرد تصمیمات او مؤثر و مفید خواهد بود

اهمیت تصمیم گیری

در اهمیت تصمیم گیری چنین نوشته اند: ([5]) جوهر تمامی فعالیتهای مدیریت تصمیم گیری است . تصمیم گیری از اجزای تفکیک ناپذیر مدیریت بشمار می آید و در هر وظیفه مدیریت بنحوی جلوه گر است ،‌در تعیین خط مشهای سازمان ، در تدوین هدفها (برنامه ها ) ، طراحی سازمان ،‌انتخاب ،‌ارزیابی و در تمامی اعمال مدیریت تصمیم گیری جزء اصلی و رکن اساسی است ؛ مدیر همواره با مواردی که تصمیم گیری را طلب می کند سر و کار دارد و چگونگی این تصمیم ها میزان موفقیت و تحقق اهداف را معین می کند

بنابراین ،‌شناخت شیوه ها و روشهای تصمیم گیری و آگاهی از فنون آن برای مدیران حائز اهمیت بوده و با بهره گیری از آنها ، توانایی مدیر در اخذ تصمیمات مؤثر و کارآمدتر افزایش می یابد

به نظر هربرت سایمون ، تصمیم گیری جوهر اصلی مدیریت است و حتی می توان مدیرت را مترادف با آن دانست . وی همچنین سازمان را مجموعه ای از تصمیم گیران می داند. وی نظریه تصمیم گیری خود را تحت عنوان «مدیر به عنوان تصمیم گیرنده» ارائه نمود. و ما در این جا این نکته را متوجه می شویم که مهارت لازم برای یک مدیر همان مهارت تصمیم گیری می باشد

در واقع مدیر باید قبل از هر چیز برای انجام وظایفی که به او واگذار می شود تصمیم گیری لازم را بعمل آورد و گاهی اگر تصمیمات بجا و بموقع اتخاذ نشود منجر به خسارات و شکستهای بزرگی خواهد شد . و علی (ع) تصمیم گیری افراد عاقل را نجات بخش توصیف می کنند و می فرمایند و تصمیم و رأی انسان عاقل نجات بخش است که اشاره دارد به اینکه تصمیم باید عاقلانه باشد. و بر این اساس در مدیریت امروز می گویند: تصمیم گیری اثر بخش و کارساز باید عقلانی باشد.([6])

حالا عقل چیست ؟‌امام علی (ع) عقل را اندیشه فرد می داند و می فرماید

«رأی الرجل میزان عقله » یعنی میزان عقل فرد ،‌اندیشه اوست

و امام علی (ع) تصمیماتی را نجات بخش و سعادت آفرین و موجب موفقیت و پیشرفت می داند که با خرد و دوراندیشی و دقت همراه باشد آنجا که می فرمایند

«اذا اقترن العزم با لحزم کملت السعادتی»

«وقتی که تصمیم با دوراندیشی هموراه شود سعادت و پیشرفت تکمیل گردد»

برای اهمیت امر تصمیم گیری همین بس که خداوند خطاب به رسول اکرم می فرمایند

«پس از مشورت ، تصمیم گیری نمایید و بر خدا توکل نما» (سوره آل عمران ،‌آیه 152)

امر ، به مشورت و جلب آرای عقلاء برای اهمیت تصمیم گیری است و الا اگر امر تصمیم گیری اینقدر مهم نباشد لزومی به مشورت با دیگران نیست و برخی از دانشمندان اساساً مدیریت را تصمیم گیری دانسته اند که مدیر بدون تسلط بر ابزار و وسائل و تکنیکهای تصمیم گیری ،‌سازمان و جامعه را به سر منزل مقصود نخواهد رساند

مبانی تصمیم گیری در مدیریت اسلامی


 

[1]- برگرفته از مقاله مصباح یزدی با اندکی تلخیص از کتاب «نگرش بر مدیریت در اسلام»

[2] – التون مایو – به نقل از مدیریت عمومی آقای الوانی

[3] – هربرت سیمون – به نقل از مدیریت عمومی آقای الوانی

[4] – هنری منتز برگ ، به نقل از مدیریت عمومی

[5] – مدیریت عمومی سید مهدی الوانی ص 177

[6] – اصول مدیریت ،‌نوشته کنتز و ادانل ، ص 303

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

جمعه 95 مرداد 15 , ساعت 5:3 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ word دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ word

چکیده

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

مقدمه

معانی و تعاریف کفر در قرآن

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان

طبقات و انواع کفر

توسعه معنای کفر در نزد عارفان

لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین

کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی

وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

رنجیدن

بخل و امساک

تکیه بر تقوا و دانش

خزینه داری میراث خوارگان

خامی

خود بینی و خود رایی

ریا و سالوس

نتیجه بحث

آیات و کلمات قرآنی

احادیث

اقوال

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ word

احادیث مثنوی، تألیف بدیع الزمان فروزان فر، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر

الانسان الکامل، تصنیف عزیز الدین نسفی، بتصحیح ماریژان موله، انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران کتابخانه طهوری-

امثال و حکم- تألیف علی اکبر دهخدا، چاپ پنجم، امیر کبیر

بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تألیف قاسم غنی، چاپ پنجم، انتشارات زوار

بحر در کوزه تألیف عبدالحسین زرین کوب، چاپ اول، انتشارات علمی

تمهیدات تصنیف عین القضات همدانی، تصحیح عفیف عسیران، چاپ سوم. انتشارات منوچهری

چارده روایت. نوشته بهاء الدین خرمشاهی، چاپ دوم، انتشارات کتاب پرواز

حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی و سروش

حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، از گفتار سنایی غزنوی، به جمع و تصحیح مدرس رضوی، دانشگاه تهران

خاصیت آینگی، تألیف نجیب مایل هروی، چاپ اول، نشر نی ،

خدا و انسان در قرآن، نوشته توشیهیکو ایزوتسو، ترجمه احمد آرام، چاپ اول، شرکت سهامی انتشار،

دل و نفس، تألیف جواد نور بخش، چاپ دوم، چاپخانه مروی

دیوان حافظ، تصحیح پرویز ناتل خانلری، انتشارات خوارزمی

دیوان حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی، چاپ چهارم، انتشارات زوار

رتبع الحیات، تصنیف خواجه یوسف همدانی، بتصحیح محمد امین ریاحی، انتشارات توس

رساله قشیریه(ترجمه) تصنیف ابوالقاسم قشیری بتصحیح بدیع الزمان فروزان فر، چاپ دوم انتشارات علمی و فرهنگی

سر نی، تألیف عبدالحسین زرین کوب، چاپ سوم، انتشارات علمی

شرح گلستان  تألیف محمد خزائلی. چاپ چهارم، انتشارات جاویدان

شرح گلشن راز موسوم به مفاتیح الاعجاز تألیف شیخ محمد لاهیجی، باهتمام کیوان سمیعی، کتابفروشی محمودی

فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تألیف سید جعفر سجادی- چاپ سوم ، کتابحانه طهوری

فرهنگ واژه نمای حافظ، تألیف مهین دخت صدیقیان و ابوطالب میر عابدینی، امیر کبیر

فیه ما فیه، اثر گفتار مولانا جلال الدین محمد مشهور به مولوی، به تصحیح و حواشی بدیع الزمان فروزان فر، چاپ ششم، امیر کبیر

قاموس قرآن تألیف سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه

کاخ ابداع تألیف علی دشتی، چاپ چهارم، انتشارات جاویدان

کشف المحجوب هجویری، به اهتمام و تصحیح ژوکوفسکی، چاپ اول – انتشارات طهوری

کلیات سعدی باهتمام محمد علی فروغی، چاپ هشتم، امیر کبیر

کیمیایی سعادت تصنیف امام محمد غزالی طوسی، به کوشش احمد آرام، چاپ هفتم ، کتابخانه مرکزی

مجموعه آثار شیخ محمود شبستری باهتمام صمد موحد، چاپ دوم، کتابخانه طهوری

نامه های عین القضات همدانی، باهتمام علینقی منزوی- عفیف عسیران، چاپ دوم انتشارات زوار

وجوه قرآن، تألیف ابوالفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی، چاپ اول، به کوشش مهدی محقق انتشارات حکمت

چکیده

ما در این مقاله که حاصل مطالعه و بررسی خاص مقوله «کفر» در دیوان حافظ و تعدادی از امهات کتب عرفانی است کوشیده ایم تا نشان دهیم:اولاً حافظ علاوه بر وقوف بر معانی گوناگون دینی و قرآنی کفر بر معانی عرفانی آن آگاه بوده و در شعر خود به آن معانی نظر داشته، ثانیاً کفر بمعنی بی ایمانی در دیوان او آنچنانکه ویژگی سبک و زبان او یعنی ایهام است موهم معنای «کفران» یعنی ناسپاسی هم هست؛ سوم آنکه او در بکارگیری کلمات کفر یا کافر قصد اتهام نداشته و خود را در مقام مفتیان متصلب اهل تکفیر نمی نشاند، چهارم آنکه او ضمن اطلاع از معانی و مفاهیم رایج کفر معانی و مفاهیم خاص خویش را از کفر بیان داشته و آنگونه که شیوه ابتکاری و خلاق اوست برای مقوله کفر یا کافری نیز مصادیقی را نشان داده است که بدون تأمل و درنگ در دیوان او این تازگی و خلاقیت در اظهار معانی و مصادیق خاص آشکار نمی‌شود؛ پنجم آنکه استفاده او از کلمه کفر یا کافری بیشتر وسیله ای است برای ابراز انزجار و نفرت از رفتار خلاف اخلاق و دیانت مدعیان اخلاق و دینداری و بنابراین کفر مشبه بهی است متناسب با زمان شاعر برای اعمال ناپسند آنان و همه غافلان از حقیقت از جمله ارباب زو و تزویر

بنابراین تفاوت و تازگی این مصادیق و مفاهیم برای نگارنده او را بر آن داشت تا این جلوه های متفاوت و تازه از مفهوم کفر و مصادیق آنرا در معرض توجه علاقه مندان پژوهشگر قرار دهد

حاصل کار آنکه در دیوان حافظ هفت کفر یا مظهر و مصداق آن تجلی یافته و ما در این مقاله آن هفت را مورد ارزیابی قرار داده و مبانی و آبشخور اعتقادی آنها را نیز در حد توان و مقدور بیان داشته ایم که عبارتند از:رنجیدن، بخل و امساک، تکیه بر تقوا و دانش، خزینه داری میراث خوارگان، خامی، خودبینی و خود رأیی، و سرانجام زرق و ریا که به تعبیر خواجه ، آتش آن «خرمن دین» را خواهد سوخت. تا که قبول افتد و چه در نظر آید

واژه های کلیدی :کفر، کافری، کفران، حافظ، دیوان حافظ، مبانی و مفاهیم کفر

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

پیش از ورود به بحث عناوین مهم مقاله را  به شرح زیر طبقه بندی و تقسیم می نماید

- معانی و تعاریف کفر در قرآن

معانی و تعاریف کفر در نزد عارفان

- طبقات و انواع کفر

- توسعه معنای کفر در نزد عارفان

- لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

- یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین

- تحول معنایی کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی به کفر در معنی بی ایمانی

- وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران

- مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

-کفرهای هفتگانه و تعلیل آنها

1-رنجیدن

2-بخل و امساک

3-تکیه بر تقوا و دانش

4-خزینه داری برای وارثان

5-خامی

6-خودبینی و خودرایی

7-ریا و سالوس

- نتیجه

مقدمه

معانی و تعاریف کفر در قرآن

«بدان که کفر در قرآن بر پنج وجه باشد. وجه نخستین کفر بمعنی انکار کردن بود چنانکه خدای در سوره بقره گفت:ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» (بقره/6)[1]

وجه دوم کفر بمعنی فرا پوشیدن بود چنانکه در سوره الحج گفت: ان الذین کفروا و یصدون عن سبیل الله» یعنی کفروا بتوحید الله. (حج/25)[2]

وجه سیم کفر بمعنی ناشناختن بود چنانکه در سوره البقره گفت:«فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به» یعنی لم یعرفوه (بقره/89)[3]

وجه چهارم کفر بمعنی ناسپاسی کردن بود. چنانکه در سوره البقره گفت :«واشکرو لی و لا تکفرون» یعنی و لا تکفروا نعمتی[4]

و وجه پنجم کفر بمعنی بیزار شدن بود چنانکه در سوره ابراهیم گفت:«انی کفرت بما اشرکتمونی من قبل» (ابراهیم/22) یعنی انی تبرات[5]. و در سوره العنکبوت گفت:«ثم یوم القیامه یکفر بعضکم ببعض»(عنکبوت/25) یعنی یتبرا بعضکم من بعض[6]

صاحب «قاموس قرآن» در ترجمه کفر از «مفردات» راغب اصفهانی آورده است:«کفر در لغت بمعنی پوشاندن شیء است. شب را کافر گوئیم که اشخاص را می‌پوشاند و زارع را کافر گوئیم که تخم را در زمین می پوشاند. کفر نعمت، پوشاندن آن است با ترک شکر، بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است. کفران، بیشتر در انکار نعمت و کفر در انکار دین بکار رود.[7] »

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان

«متصوفان، بسیاری از کلمات قرآنی را بعنوان کلمات کلیدی خود بکار می برده‌اند ; می توان گفت که کاربرد کلمات قرآنی به وسیله متصوفان بسیار آزادانه و حتی از روی دلخواه بوده است. آنان چنان تمایل داشتند که به کلماتی که در قرآن جالب توجه می‌یافتند، معانیی- معانی «نسبی»- ملحق کنند که از متن استخراج می کردند.»[8]

به همین دلیل آنان تعاریفی را از کلمه «کفر» ارائه داده اند که با تعاریف و معانی قرآنی آن بسیار متفاوت است. برای نمونه تعاریف زیر را ارائه می نماییم

«کفر در ادب عرفانی ظلمت عالم تفرقه است. نیز گفته اند کفر، پوشیدن وحدت در کثرت است. برخی گفته اند:کفر حقیقی فنای عبد است[9] . عزیز نسفی گوید:ای درویش معنای مطابق کفر پوشش است و پوشش بر دو قسم است:یک پوشش آن است که به واسطه آن پوشش خدای را نمی بینند و نمی دانند. و این کفر مبتدیان است; و این کفر مذموم است؛ دیگر پوشش آن است که به واسطه آن پوشش غیر خدای نمی بینند و نمی دانند و این کفر منتهیان است، و این کفر ممدوح است.[10]

جنید فرماید:«اساس الکفر قیامک علی مراد نفسک، بنای کفر قیام بنده باشد بر مراد تن خود. از آنچه نفس را با لطیفه اسلام مقارنت نیست، لا محاله پیوسته به اِعراض کوشد و معرض منکرِ بود و منکرِ بیگانه[11] »

طبقات و انواع کفر

عارفان غیر از تعاریف گوناگون بر شمرده از کفر برای آن انواعی نیز ذکر کرده اند. آنچنانکه عین القضات می گوید:« ای عزیز شمه ای از کفر گفتن ضرورت است: بدان که کفرها بر اقسام است و خلق همه کفرها یکی دانسته اند.»[12]

«گفتم که کفرها بر اقسام است، گوش دار:کفر ظاهر است و کفر نفس است، و کفر قلب است. کفر نفس نسبت به ابلیس دارد، . کفر قلب نسبت با محمد دارد، و کفر حقیقت، نسبت با خدا دارد، بعد از این جمله خود ایمان باشد. اکنون گوش دار: کفر اول که ظاهر است که خود همه عموم خلق را معلوم باشد که چون نشانی و علامتی از علامات شرع رد کند یا تکذیب، کافر باشد، این کفر ظاهر است. اما کفر دوم که به نفس تعلق دارد، و نفس بت باشد که «النفس هی الصنم الاکبر» و بت خدایی کند. «افرایت من اتخذالهه هواه» (فرقان/43) این باشد ;»[13]

صاحب «رساله القدس» در تقسیم بندی کفر تحت عنوان «کفر دل» برای آن به تناسب زمان سه شأن قایل است و می گوید:کفر دل درسه وقت است

«1-در وقت مراقبه:چون مراقبه کند و نظرش نه بر وجود حق افتد بدان التفات کافر است

2-در وقت مناظره:چون در مناظره آید اگر از حق بجز از حق چیزی التماس کند، یا از خود با حق باز گوید کافر است

3-در وقت محاسبه: چون در تهذیب اسرار است محجوب انوار است چرا که با غیر اویش کار است. در حقیقت افعال او بدو می شمارد، هرکه چیزی از آن در حد آورد کافر است. و اگر در فعل نه فاعل بیند کافر است.»[14]

عین القضات نیز در یک تقسیم بندی دیگر کفر را به «کفر جلالی» و «کفر جمالی» تقسیم کرده و می گوید: «در عالمی از عالم سالکان یک کفر را جلالی خوانند و دیگر کفر را جمالی خوانند دریغا! ای عزیز کفر الهی را گوش دار و نگر تا به کفر اول بیناگردی پس راه رو تا ایمان بدست آری، پس جان می ده تا کفر ثانی و ثالث را بینی، پس جان می کن تا پس از این به کفر چهارم راه یابی، پس مؤمن شوی، آنگاه و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون(یوسف/106) خود گوید که ایمان چه بود.»[15]

و باز در یک تقسیم بندی دیگر می گوید:« و تا قعر نفس کافر راه دراز است، و از صد هزار سالک یکی آنجا نرسد، و به کفر ثالث که در نهاد آدمی تعبیه است بینا نگردد، اول کفر علم بود پس کفر عمل بود پس کفر ثالث روی بنماید، و اینجا هرکس را راه نیست ; پنداری که اطلاع بر عیوب نفس کافر کار هر کسی است؟ هیهات! جز اهل عنایت را این اطلاع مبذول نیست که در خبر است که اذا اراد الله لعبد خیرا بصره بعیوب نفسه»[16]

توسعه معنای کفر در نزد عارفان

عارفان و متصوفه آنچنان که شیوه معهودشان است غیر از آنکه برای الفاظ و کلمات دینی معانی مجازی گوناگونی قایلند در توسعه معانی آنها نیز ید طولانی دارند به گونه ای که گاه گوی سبقت را از باطنیان می ربایند و از این زمره اند معانی وسیعی که برای اصطلاحات قرآنی «ایمان»، «کفر» «اسلام»، «قرآن»، «صبر»، «شکر» و; ارائه نموداه ند و از این میان دامنه تعریف کلمه «کفر» و «کافر» بسیار فراخ و گسترده است؛ برای نمونه به پاره ای از این تعاریف اشاره می شود با این توضیح که این توسعه معنا و مفهوم گاه به حدیست که هرچه را که مانع رسیدن به حق شود را از جنس کفر می دانند به گونه ای که سنایی می گوید

بهرچ از راه وامانی چه کفر آن حرف و چه ایمان

                             بهرچ از دوست دور افتادی چه زشت آن نقش و چه زیبا

آنچه برای آنان اهمیت دارد آن است که مذهب در معنی لفظی خویش «راه» باشد و«وسیله رفتن» به نزد دوست حال اگر این وسیله خود از جنس مقدسات باشد ولی انسان را از راه رسیدن به مقصود باز دارد آن را اسباب زحمت می دانند نه وسیله رحمت و به گفته عین القضات : « طالب را با نهنده مذهب کار است نه با مذهب[17] »

از همین روست که گاه ممکن است ایمان موجب کفر شود و کفر سبب ایمان و چون  آنان به مقصد و مقصود می اندیشند نه به قشر و پوسته دین لذا همچون پیروان اصالت عمل یعنی پراگماتیست ها بر آنند که آنچه در عمل مفید و راهبر است حق است و ظاهر امور چندان ملاک و مناط نمی باشد و بنابراین معتقدند که «کفری که موجب زیادتی ایمان بود حاشا که آن کفر باشد بلکه آن کمال اسلام است اگرچه در صورت کفر است[18]»

یا: « چون هرچه موجب ایمان و اسلام می گردد فی نفس الامر ایمانست می‌فرماید

بسی ایمان بود کان کفر زاید                                 نه کفر است آن کزو ایمان فزاید[19]

همچنین عین القضات می گوید: « اگر مذهبی مرد را به خدا می رساند آن مذهب اسلام است و اگر آگاهی ندهد طالب را، نزد خدای تعالی آن مذهب از کفر بتر باشد.اسلام نزد روندگان آن است که مرد را به خدا رساند و کفر آن باشد که طالب را منعی یا تقصیری در آید که از مطلوب بازماند. طالب را با نهنده مذهب کار است نه با مذهب»[20]

و باز اوست که تکرار می کند : « ای عزیز! هرچه مرد را به خدا رساند، اسلام است و هرچه مرد را از راه باز دارد، کفر است. و حقیقت آن است که مرد سالک خود هرگز نه کفر باز پس گذارد و نه اسلام، که کفر و اسلام دو حال است که از آن لابّد است مادام که با خود باشی، اما چون از خود خلاص یافتی، کفر و ایمان اگر نیز تو را جویند در نیابند»[21]

در معنی موسع کفر مولانا معنی «غفلت » را نیز کفر می داند و می گوید: «این خانه بناش از غفلت است و اجسام و عالم را همه قوامش از غفلت است. این جسم نیز که بالیده است از غفلت است و غفلت کفر است »[22] و جالب آنکه به باور مولانا همین کفر یا غفلت موجب آبادانی عالم است

استن عالم برادر غفلت است                             هوشیاری این جهان را آفت است

                                                                              (مثنوی مولوی)

لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 15 , ساعت 5:3 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ word

 نخستین کمیک استریپ تاریخ

کمیک استریپ های کارتونی

کمیک استریپ های روزنامه ای

سیاه ترین دوران کمیک استریپ

پیوند کمیک استریپ و سینما

کمیک استریپ های مستقل

دوران جدیت در کمیک استریپ

استقلال هنرمندان کمیک استریپ

تعریف کمیک استریپ و تاریخچه آن

نقل داستان با بهره گیری از تصاویر از زمان مصر باستان وجود داشته است. برخی از کارشناسان قدمت کمیک استریپ را به عصر حجر و به اسنان های اولیه نسبت می دهند. نمونه تصاویر کشیده شده بر دیوار سنگی غارها، شاهد این مدعاست

کمیک استریپ یا داستان مصور، مجموعه ای از تصاویر است که داستانی را روایت می کند. ؤ توسط طراح، تصوری شده و نویسنده ای آن را به رشته ی تحریر می آورد. گاهی طراح و نویسنده یک نفر است

کمیک استریپ از طریق رسانه هایی مانند روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت عرضه می شود؛ البته در عرصه جهانی واژه کمیک استریپ برای داستان های مصور به چاپ رسیده در روزنامه ها به کار می رود. این آثار معمولاً سیاه و سفید (مانند گارفیلد و پی ناتس) است. چنان چه داستان مصور در قالب مجله و با انتضار منظم و متوالی عرضه شود به کمیک بوک (کتاب داستان های مصور) معروف است. کمیک بوک ها معمولاً به صورت رنگی (مانند اسپایدرمن یا سوپرمن) عرضه می شود

در کتاب حاضر آن چه کمیک استریپ نامیده شده در حقیقت همان کمیک بوک است. کتاب در فصلی مجزا به بررسی کمیک استریپ های روزنامه ای نیز می پردازد

بسیاری از کارشناسان، کشور ایالات متحده را خاستگاه کمیک استریپ می دانند. بنابراین واقعیت، ناگزیر بخش عمده ای از تاریخچه ی کمیک استریپ به آثار مذکور اختصاص یافته است. با این وجود نبایستی تصور شود که این کشور تولیدکننده برترین داستان های مصور است. در واقع فراز و فرودهای فراوانی که در صنعت کمیک استریپ در این کشور رخ داده، نشان گر کیفیت نازل محصولات غربی و عدم ارزش هنری در آنها است. به طور مثال کمیک استریپ های آمریکایی در دهه 50 میلادی به خاطر خشونت و برهنگی موجود، مورد انتقاد بسیاری از افراد حتی در داخل ایالات متحده قرار گرفت. به نظر می رسد علاقه وافر آمریکایی ها به خلق و خواندن کمیک استریپ ها به ویژه از نوع قهرمانی اش، در این نکته ظریف نهفته باشد که وطن آنها به دلیل نداشتن پیشینه قدیمی و تاریخی کهن و غنی، نیازمند است تا کاراکترها و قهرمانان خیالی را که بعضاً توخالی و فاقد ارزش های والای انسانی اند، خلق کند تا شاید نقیصه مذکور جبران شود

جای تأمل دارد که کشور ایران با پیشینه ای کم نظیر و پشتوانه ای چون افسانه های کهن پارسی و ادبیات غنی، کم تر از این رسانه ی مؤثر سود جسته است

نخستین کمیک استریپ تاریخ

به تازگی تحقیق در مورد اولین کمیک استریپ تاریخ به یکی از جذاب ترین زمینه های این اهنر تبدیل شده است. تا همین اواخر عقیده عمومی بر آن بود که کودک زردپوش[1] اولین کمیک استریپ تاریخ بوده است. اما در سال 1998 با پیدا شدن کمیک استریپی در کالیفرنیا ثابت گردید که قدمت این مجلات مصور به دوره ای می رسد که اصطلاحاً آن را «دوره ویکتوریایی»[2] نام گذارده اند

1- دوره ویکتوریایی (منسوب به ویکتوریا)

گفته می شود که اولین کمیک استریپ تاریخ ماجراهای اُبادیااُلدباک[3] نام داشته است که سال 1837 به چند زبان مختلف اروپایی چاپ شد. این کمیک استریپ در سال 1841 به زبان انگلیسی  ترجمه شد و یک سال بعد همان نسخه در شهر نیویورک مجدداً به چاپ رسید و بدین شکل اولین کمیک استریپ تاریخ آمریکای شمالی شکل گرفت. ماجراهای اُبادیااُلدباک چهل صفحه داشت که هر صفحه آن از شش تا دوازده پانل (لوحه) تشکیل شده بود. البته به جای باولن گفت و گو (حبابی که شخصیت های کمیک استریپی در آن با هم گفت و گو می کنند) از متنی در زیر تصاویر برای توضیح داستان استفاده شده بود

خالق این کمیک استریپ، «رادولف تاپفر»[4] از کشور سوئیس بود. او که در اروپا و به تازگی در آمریکا به عنوان پدر داستان های مصور شناخته شده است نخستین داستان گرافیکی تاریخ را در سال 1827 خلق کرد، سپس با چاپ هفت داستان گرافیکی دیگر، داستان های مصور را به محبوبیتی کم نظیر رساند. بعضی از این آثار به آمریکا نیز راه یافت و چاپ مجدد آن ها تا سال 1877 ادامه داشت. البته هنوز مشخص نیست دقیقاً چه تعداد کمیک استریپ در این دوره خلق شد اما تحقیقات در این زمینه هم چنان ادامه دارد

یکی از کمیک استریپ های تأثیرگذار دوره ویکتوریایی، براونیز: کتاب آن ها[5] نام داشت که توسط «پالمر کاکس» و به عنوان بخشی از یک مجله کودکان به نام سنت نیکولاس، خلق شد. شخصیت های این مجموعه بعدها در سال 1883 در مجلات گوناگون دیگری ظاهر شدند و در سال 1887 مجموعه ای با همین عنوان چاپ شد. گفته می شود که براونیز اولین کمیک استریپ تولید آمریکای شمالی است که در سطح بین المللی نیز به موفقیت های فراوانی دست یافت

به جز مجله سنت نیکولاس، مجلات دیگری نیز بود که به نوعی از داستان های مصور استفاده می کردند و اتفاقاً به موفقیت هایی نیز دست یافته بودند. برخی از این مجلات عبارت اند از

هارپرز، پاک، جاج، للایف و تروث. در همین زمان روزنامه ها متوجه محبوبیت این مجلات شدند و سعی کردند با قرار دادن ضمیمه ای از کمیک استریپ در شماره ویژه روزهای یکشنبه به سود بیشتر برسند. البته آنها نمی توانستند از طراحان معروف و شخصیت های خلق شده توسط آنان استفاده کنند زیرا مدیران مجلات پیش تر با آنان قرارداد بسته بودند. اما یکی از کارکنان مجله پاک به نام «روی مک کاردل» به «موریل گادارد» سردبیر روزنامه نیویورک وُرلد (که در آن زمان بزرگ ترین روزنامه آمریکا محسوب می شد) گفت: «کسی را سراغ دارم که می تواند مشکل روزنامه تان را حل کند»

این شخص «ریچارداوت کالت»[6] نام داشت که قبلاً در سال 1894 برای مجله تروث تصاویری از کودکان خیابانی را طراحی کرده بود. در یکی از این تصاویر می توان پسر بچه ای را در قسمت سمت راست پایین تصویر مشاهده کرد که بعداً به «کودک زردپوش» معروف شد

«اوت کالت» سرانجام دنیای مجلات را ترک و به روزنامه نیویورک وُرلد نقل مکان کرد. او آنجا مجموعه کوچه هوگان[7] را خلق و در آن یک بار دیگر از شخصیت «کودک زردپوش» استفاده کرد

طبق شنیده ها، او ایده ی اصلی این مجموعه را از منابع مختلفی گرفته بود که از میان آنها می توان به آثار «مایکل آنجلو وولف» و «چارلز سالبورگ» که در آنها از بچه های خیابانی استفاده شده بود، اشاره کرد. نام این مجموعه نیز ظاهراً از یک ترانه معروف گرفته شده بود

2- دوره طلای سفید: 1897 تا 1938

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 15 , ساعت 5:3 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر word دارای 91 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر word

فصل اول           
موضوع پژوهشی          
مقدمه             
بیان مساله          
سوال پژوهشی          
هدف پژوهشی          
فرضیه تحقیق          
تعریف عملیاتی متغیرها       
پیشینه تحقیق          
هوش هیجانی          
فصل دوم          
تاریخچه هوش هیجانی       
تعریف و پیشینه هوش هیجانی    
هوش هیجانی و مولفه های آن    
کالبد شکافی یک تسخیر هیجانی    
مختصری درباره بهداشت روانی    
پیشینه پژوهش          
فصل سوم
روش تحقیق          
جامعه             
روش نمونه گیری       
فصل چهارم          
یافته های توصیفی       
فصل پنجم          
بحث و نتایج کلی       
محدودیت ها          
پیشنهادات          
فهرست منابع و ماخذ       
پیوست             

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر word

 1 ) روشهای آماری در علوم رفتاری، دکتر حسن پاشا شریفی، دکتر جعفر نجفی زند، چاپ نهم، 1379 ، انتشارات سخن ؛

 2 ) هوش هیجانی، دانیل گلمن، شریف پارسا، تهران، 1382 ، انتشارات رشد ؛

 3 ) بهداشت روانی، دکتر حمزه گنجی، 1372 ؛

 4 ) بهداشت روانی، احمد شاملو، چاپ پانزدهم ؛

 5 ) تعلیم و تربیت اسلامی، دکتر علی شریعتمداری، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1373 ؛

 6 ) هنجاریابی آزمون هوش هیجانی سیبر یا شرینگ، (برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه دولتی در شهر تهران علوم تربیتی) ؛

 7 ) ویژه نامه ارزشیابی تحصیلی، فصلنامه تعلیم و تربیت شماره 70 – 69 ؛

 8 ) پایان نامه شماره 15 ،بهار مشوق ؛

 9 ) میلانی فر، چاپ چهارم؛

 10 ) پایان نامه شماره 65 ، آزیتا رحیمی ؛

 11 ) جان مارشال، ریو انگیزش دمیتان، مترجم یحیی سید محمدی

تاریخچه هوش هیجانی :

 اصطلاح هوش هیجانی در سال 1980 ، توسط دانیل گلمن، مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط که پیوند دارد

 پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و توقف فرد برهیجانهای خویش و توان کنترل آن هیجان ها توصیف و تبیین هوش هیجانی غیرشناختی پرداخته اند

 بار آن هوش هیجان ها هوش غیرشناختی، را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند آن را با سلامت عاطفی و در مجموع با سلامت روانی مرتبط می داند. بار آن را برای اولین بار در سال 1995 هوش بهر هیجانی EO را مطرح کرد. و در همان سال به تدوین پرسشنامه هوش هیجانی (EQI) پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست، زیرا بسیاری از افراد با هوش هیجانی بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند. با وجود این بخش بهر اجتماعی به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود و توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار می گیرد. بدیهی است با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس شده توقع پافشاری بر نتایج مرتبط به آن از احتیاط علمی به دور است. شایان به ذکر است که با همه تلاشهای که از سال 1995 تاکنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. ازین تاریخ به بعد گزارش کسانی که از دیرباز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیرشناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آن را با عدد و رقم مجسم کنند و منتشر شد و در اختیار اندیشمندان، روان شناسان قرار گرفت

 این که تلاش جدید تا چه اندازه روشنگر بخش دیگری از واقعیت های پیچیده ذهن آدمی است موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد

 تعریف و پیشینه هوش هیجانی :

 تعریف هوش هیجانی نیز مانند هوش غیرشناختی دشوار است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت. گلمن مصاحبه ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند : « هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی با وضع روانی، کنترل و تکانش ها است عاملی که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افرا پیرامون شماست مهارت اجتماعی یعنی خوب کنار آمدن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگری و توانایی تشویش و هدایت آن است.» گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش هیجانی و هیجانی می گوید هوش بهر (IQ) دربهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های خود است، 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. «هوش غیرشناختی ابعاد شخص هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیش از جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند مخاطب قرار دهد.»

 هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگر شناسی ) ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های فرد را میسر می کند و سنجش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش و توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات درجهان است. (بار – آن ، 1997 ، ص 28 )

 پیتر سالوی (1997) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند

شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خودآگاهی
اداره کردن هیجان ها : یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب
خود انگیزی : یعنی کنترل تکانش ها در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
تشخیص دادن وضع هیجان دیگران : همدلی
برقراری رابطه با دیگران

تعریف هوش و انواع ان از نظر گاردنر :

 شایان به ذکر است که ایده «هوش هیجانی» پس از 5 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسیقیایی منطقی، ریاضی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی می داند او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیرشناختی تا به گفته خودش «شخص» ترکیب کرده است. بُعد غیرشناختی (شخص) موردنظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمی است که وی آنها را با عناوین استعداد درون روانی و مهارت های (میان فردی) معرفی می کند به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه زیر است

 هوش درون فردی :

 که مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش ابزار باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای موردنظر و در مجموع میزان کنترل شخصی بر هیجانات و احساسهای خود رهبری است

 هوش میان فردی :

که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهد بداند چه چزهایی انسانها را بر می انگیزاند که چگونه فعالیت می کنند و چگونه می توان با آنها همکاری داشت به نظری که گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متقاضیان بالینی، رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند

 روانشناسان در قلمرو فعالیت های پژوهش خود علاوه بر این موضوع هوش های انواع دیگری از هوش پی برد و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تفسیر کرده اند (ری زل، 1992 ، ص 36 )

 هوش انتزاعی : منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی

 هوش عینی : منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنهاست. (مایر و سالووی، 1993 ). هوش هیجانی را نوعی هوش هیجانی اجتماعی و مشتمل بر توانایی هیجان های خود و دیگران و وجه تمایز بین آنها و استفاده اطلاعات برای راهبر تفکر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر می دانند

 هوش هیجانی و مؤلفه های آن :

 هوش هیجانی عبارت است از توانایی نظارت بر احساسات و هیجانات خود، دیگران و توانایی و تفکیک احساسات خود و دیگران و استفاده از دانش هیجانی در جهت تفکر و ارتباطات خود و دیگران. (میر و سالووی، 1990 )

 هوش هیجانی هم عناصر درونی است و هم بیرونی شامل میزان خودآگاهی، خودانگاره احساسات، استقلال و ظرفیت خودشکوفایی و قاطعیت می باشد عناصر بیرونی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیت انعطاف پذیری و توانایی حل مشکلات هیجانی، توانایی مقابله با استرس و تکانه ها می شود (گلمن، 1995 ، ص 85 )

 خودآگاهی :

 از نظر گلمن خودآگاهی ریشه و اساس مؤلفه های هوش هیجانی است و تا زمانیکه از سطح خودآگاهی پائینی برخورداریم و در انتخاب هدف و برنامه ریزی برای رسیدن به هدف مدیریت کنترل احساسات خود و برانگیختگی خود و بکارگیری نظمی که بتوان براساس آن با احساسات دیگران هماهنگ شود رشد مهارت های اجتماعی متناسب با هدف و عمل با مشکلات مواجه می شویم. تعریفی که گلمن (1995) برای خوداگاهی درنظر گرفته عبارتست از درک عمیق و روش احساسات، هیجانات نقاط ضعف و قوت و نیاز و سائق های خود

 خودکنترلی یا مدیریت خود :

 همچنان که با آگاهی خود در مورد احساسات، هیجانتات و اثرات آنها رشد می دهیم. ما نیز می توانیم توانایی خود را در جهت کنترل آنها بهبود بخشیم. بطوریکه آنها نتوانند تأثیر ناجور برروی عملکرد ما داشته باشند. خودکنترلی هیجان به معنای سرکوب هیجان نیست بدین شکل نیست که با یک سر دفاعی محکم در مقابل احساسات و خودانگیزه های خود درست کنیم برعکس خود کنترلی به این می پردازد که با یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است روش ابراز احساسات می باشد به شکلی که این روش ابراز هم جریان تفکر را تسهیل کند و هم از انحراف آن جلوگیری کند. (گلمن، 1995 )

 به طور کلی خلقیات تأثیر فوق العاده بر روی محتوای جریان تفکر می گذارد به عنوان مثال : زمانیکه ما خشمگین هستیم وقایعی را در ذهن خود می پرورانیم که غضب آلود هستیم و این باعث می شود که نگرش و تفکر ما از موضوع اصلی منحرف شود و ما چیز دیگری را پردازش می کنیم چون در آن موقعیت محتوای تفکر ما عوض شده است نوع نگرش ما نیز عوض شده است و این فرایند باعث ایجاد یک عقده خواهد شد که نتیجه منفی گرایی و کناره گیری از واقعیت می باشد و در آخر به عملکرد نادرست و روابط نامطلوب می انجامد. گلمن معتقد است که می توان خوددداری و مقاومت در مقابل چنین خلقیات که هستبر هستبر اقدامی برای افزایش بازده کاری ایجاد روابط مطلوب می باشد. گلمن معتقد است زمانیکه هیجانات از سلامت افراد ناشی می شود زمینه رشد و شکوفایی برای افراد مهیا م شود زیرا یکی از مفاهیم پذیرفته شده در مورد انسان فیدبک گر، فیربک دادن است افرادی که از لحاظ هیجانی آرام هستند در ایجاد ارتباط موفق هستند و همیشه فیدبک مثبت از دیگران می گیرند یعنی باعث متنوعیت هیجانات موجود می شوند. ما در طول زندگی بدون شک با محرکهایی برخورد می کنیم که ممکن است برای ما ناخوشایند باشند و این ناخوشایندی سریع در خلق و خوی ما تأثیر می گذارد مثل برخورد افراد خانواده یا همکار و درد سطح وسیعتر محرکهایی که ساخته و پرداخته ذهن ما می باشند در این خصوص باید توانایی لازم برای کنترل و مدیریت افکار و رفتار خود داشته باشیم که اساس آن خودشناسی به مهارتهای اجتماعی تشکیل می دهد از نظر گلمن مشاهده خودکنترلی خیلی راحت نیست و خودکنترلی در نبود آتش بازیهای هیجانی بهتر خود را نشان می دهد یعنی هرچه شدت احساسات کمتر باشد خودکنترلی نمود بهتر پیدا می کند. گلمن معتقد است احساس مسئولیت در محیط کاری و نوع برخورد با افراد تحت تأثیر خلقیات فردی می باشند و هرچه محتوای فکر در رابطه با مسئولیتی که فرد قبول کرده است خالصتر باشد احساس مسئولیت بیشتر و بهتر صورت می گیرد. در یکی از تحقیقات صورت گرفته مشخص شده بود افراد موفق در محیط کاری از نظر خودآگاهی با خودکنترلی، سازگاری، نوآوری هفت برابر نمره بیشتری نسبت به افراد ناموفق داشتند و در نتیجه ما می توانیم نتیجه بگیریم خودکنترلی و مدیریت خود تا حد زیادی می تواند موفقیت شغلی را شکل دهند

 شعور اجتماعی :

 شعور اجتماعی سومین مؤلفه هوش هیجانی می باشد و عبارت است از درک احساسات و جنبه های مختلف دیگران و بکارگیری عمل مناسب و واکنش مورد علاقه برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند (گلمن، 1990 ، ص 213 )

 این مؤلفه با احساس مسئولیت درقبال دیگران نسبت بیشتری دارند زیرا هرچه افراد پیرامون یا مقابل برای ما اهمیت بیشتری داشته باشند سعی بیشتری خواهیم کرد. واکنش مناسب در قبال آنها نشان دهیم و شرط واکنش مناسب، درک نوع احساس طرف مقابل می باشد. این مؤلفه برای افرادی که با مراجعین زیاد و تفاوت برخوردارند ضروری می باشد خیلی از متخصصین هوش هیجانی عقیده دارند که نشان اصلی هوشیاری اجتماعی توان همدلی است

 در بین مؤلفه های هوش هیجانی تشکیل همدلی از همه راحتتر می باشد همه ما همدلی با یک دوست، یک معلم با احساس کرده ایم و تشخیص داده ایم که واکنش او تا چه حد باعث دلگرمی ما شده است

 همدلی به معنی من خوبم یا تو خوبی نیست و به این معنی هم نیست که تمام احساسات طرف مقابل را تائید و تحسین کنیم همدلی بیشتر به معنی تأمل و ملاحظه احساسات دیگران می باشد. (گلمن، 1995)

 به عقیده نظریه پردازان هوش هیجانی نکته کلیدی جهت افزایش حسن همدلی پرورش توانایی گوش دادن درخود می باشد زیرا هرچه افراد احساس مسئولیت بیشتری بکنند. تحمل بیشتری برای گوش دادن به حرفهای دیگران خواهند داشت در نتیجهبه جهت درک بهتری از احساسات دیگران خواهند رسید

 گفتن این نکته ضروری است که همدلی نیز ریشه در خودآگاهی دارد زیرا هرچه ما نسبت به احساسات خود گشاده تر باشیم به همان اندازه در شناخت آنها ماهرتر خواهیم بود. و به راحتی می توانیم نوع احساس خود را از دیگران تفکیک دهیم و برای طرف مقابل یک احساس مستقل قائل شویم. گلمن معتقد است که افرادیکه توانایی درک احساسات دیگران را ندارند از لحاظ احساس ناشنوا هستند تشخیص میزان همدلی افراد از طریق کلام، کردار، آهنگ، صدا، سکوت و لرزش آنها راحت است در همه روابط انسانی، توجه کردن به دیگران از انس و الفتهای هیجانی و از طریق ظرفیتهای که شخص برای همدلی دیگران دارد سر چشم می گیرد ظرفیت شناخت احساسات دیگران در عرصه های مختلف زندگی از کار خروشندگی و مدیریت گرفته تا روابط عشق وعاشقی و فعالیتهای سیاسی نقش بازی می کنند(گلمن 1995) عدم وجود همدلی عواقب ناگوار آن در خیلی از افراد مثل جنایتکاران و کودک آزاران زیاد به چشم می خورد آنچه مهم است ذکر شود این است که افراد به ندرت احساسات خود را در قالب کلمات بیان می کنند و بیشتر از طریق نشانه های غیرکلامی از جمله طرفین صدا و حرکت دست و محدودیت و حالات چهره ابراز می کنند و هرچه ما از نظر هوش هیجانی، قوی تر باشیم می توانیم این پیامهای غیرکلامی را تشخیص دهیم. در یکی از تحقیقات که در آمریکا صورت گرفته بود مشخص شد دانش آموزان که در درک پیام های احساسی خیلی کمتر از دیگران توانایی بیشتری دارند محبوبترین از لحاظ عاطفی و باثبات ترین بچه های مدرسه هستند

 خودانگیزی :

 یکی دیگر از مؤلفه های هوش هیجانی می باشد و خیلی از روانشناسان آنرا شرط بقاء می نامند به عقیده آنان انسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده انجام نمی دهد و برای رسیدن به هدف و حتی انتخاب هدف خودانگیزی لازم می باشد. از نظر گلمن، خودانگیزی زبان سائق پیشرفت می باشد و کوشش است در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهای خود نتیجه محور سائق زیادی در آنها برای رسیدن به اهداف و استانداردهایی وجود دارد این افراد اهداف چالش برانگیز را خیلی سریع مرتب و میزان مخاطرات آنها را حساب می کنند و اطلاعات و راهبردهایی را به کار می برند که باعث کاهش عدم اطمینان آنها و افزایش عملکرد آنها شود. این افراد خیلی سریع یاد می گیرند که چگونه بازده کاری خود را افزایش دهند و خیلی سریع با اهداف گروه یا سازمان سازگار می شوند

 این افراد همیشه انتقاد شدید و سازننده در گروه از خود نشان می دهند و موقعیت آنها در گروه طوری است که مدیران همیشه از توانایی های آنها حساب می برند. این افراد همیشه به توانایی خود اعتماد دارند و همیشه نسبت به آینده امیدوار هستند. اگر قرار است یک صفت ضروری برای افراد درنظربگیریم خودانگیزی می باشد زیرا فقط از طریق خودانگیزی است که می توان به پیشرفت فرای انتظار رسید از آنجا که افراد زیر چتر تفاوتهای فردی قرار گرفته اند از لحاظ نیاز و سائق با هم متفاوت می باشند سپس عوامل انگیزش در آنها متفاوت می باشد

 گلمن در این رابطه معتقد است افرادیکه انجام کار برای آنها مهم است در طول کار علاق زیادی به چالشهای خلاقانه از خود نشان می دهند و عشق به یادگیری و انجام کار در آنها بیشتر وجود دارد این افراد انرژی بیشتری صرف این کار می کنند و سؤالی که همیشه ذهن آنها را مشغول می کند این است که با چه روش بهتری می توان این کار را انجام داد. این افراد زمانیکه عمل آنها به شکست می انجامد باز هم مطلوب باقی می مانند در چنین مواقعی خودتنظیمی با انگیزه پیشرفت در جهت غالب شدن بر ناکامی ترکیب می شود. دو شخص با آمادگی بیشتریدر جهت مقابله با موانع یا کار جدید شروع به کار می کند و به طور کلی مراحل خودانگیزی مطلوب بدین شکل است که در ابتدا اهداف را دسته بندی می کنیم و میزان اهمیت هرکدام را مشخص می کنیم و هرچه خودشناسی ما بیشتر باشد بهتر می توانیم اهداف خود را براساس نیازهای واقعی اولویت بندی کنیم

 مهارتهای اجتماعی :

 مهارتهای اجتماعی یکی دیگر از مؤلفه های هوشی هیجانی می باشد و شامل توانایی ها برای مدیریت روابط با خود و دیگران می باشد مهارتهای اجتماعی فقط شامل دستیابی نمی شود اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند خیلی سریع یک جَوِ دوستانه با افراد ایجاد می کنند ولی این مهارت بیشتر به دوستیابی هدفمند مربوط می شود افرادی مهارتهای اجتماعی قوی دارند به راحتی می توانند مسیر فکری دیگران را در سمتی که می خواهند هدایت کنند خواه برای ایجاد رفتار جدید باشد خواه براتنگیختن او برای ایجاد رفتار یا عملکرد یا تولید جدید باشد (گلمن، 1910 )

 افرادی که مهارتهای اجتماعی بالایی دارند همیشه درصدد هستند که یک چرخه وسیعی از اطلاعات با افراد را به دست آورند و خیلی سریع جنبه های مشترک افراد را شناسایی کنند بعد از آن یک رابط مؤثر برقرار کنند و این عمل حاکی از آن است که اعمال چنین افرادی براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. چنین افرادی در اولین فرصت در محیط کاری یک شبکه ارتباط قوی برقرار می کند. براین اساس همه ما این را می پذیریم افرادی که در جهت پیشرفت برانگیخته می شوند خوش بینی آنها نسبت به آینده است حتی مواقعی که با شکست مواجه می شوند زیاد می باشد. افراد فقط از طریق مهارتهای اجتماعی بالا می دانند در کجا چه مواقع از خود حالات هیجانی نشان دهند و همچنان که پیداست این مشکلت تعداد زیادی از افراد جامعه می باشد مخصوصاً زندگی امروزی که افراد در طول روز باید به سمت رفع نیازهای خود با افراد متفاوتی مواجه شوند و هر موقعیتی اقتضای خاص خود را دارند. ما در طول روز با افراد متفاوتی برخورد می کنیم و در هر برخورد پیام عاطفی برطرف مقابل ارسال می کنیم

 طبیعی است هرچه مهارتها برای ارسال نوع پیام بیشتر باشد راحتتر می توانیم طرف مقابل را حت تأثیر قرار دهیم

 اساس فرهنگی هوش هیجانی :

 یکی از مشکلات مشاوران در مدارس درباره نمره کسب شده توسط دانش آموزان است که دارای زمینه های فرهنگی متفاوتی می باشد و چنانچه بعد از اجرای آزمون مثل هوش هیجانی تفاوت در زمینه های فرهنگی دانش آموزان فراموش می شود و موقعیت واقعی آنان به مخاطره می افتد

 همچنانکه قبلاً گفته شد نظریه هوش هیجانی توسط میر و سالووی (1990) معرفی شده است و منظور آنها از هوش هیجانی عبارتست از توانایی درک درست برانگیختگی و توانایی استفاده از احساسات به منظور تسهیل فکر، همچنان که پیداست همه در این توانائیها قابلیت یادگیری دارند بدین رو محتوای فرهنگی و محیطی تأثیر فوق العاده ای بر روی هر کدام از این توانائیها می گذارد

 تعیین :

 تأثیرگذاری محتوای فرهنگی برروی هر کدام از این مؤلفه ها مستلزم اطلاعات جامعه شناسی می باشد و تحقیقات زیادی مبنی بر تفاوتهای فرهنگی در رابطه با هوش هیجانی صورت نگرفته است شواهدی مربوط به مشمولیت هیجانی و تثبیت هیجانات وجود دارد

 تحقیقات جدید در درون فرهنگی پیشنهاد دادند که تشخیص و تفکیک هیجانات اساسی از قبیل خوشایندی و شگفت زدگی و ترس و انزجار به صورت همگانی می باشد مشمولیت هیجانی برای این یافته ها توسط تحقیقات (آلمن و همکارانش) تائید شده است آنها معتقدند که هر حالت چهره ای در فرهنگ در ابراز هیجانات مشاهده شده است متاساموتو در یکی از تحقیقات خود از سه گروه از دانشجویان (آمریکایی، آفریقایی، آسیایی) درخواست کرده بود که نوع هیجانی را که در تصویر دریافت می کنند نامگذاری و آنها را براساس شدت و کندی بگویند بعد از مقایسه پاسخ های دانشجویان تفاوت معناداری در گروههای نژادی در قضاوتهای هیجانی آنها مشاهده شده بود

 بارآن (1997) معتقد است که توانایی های هیجانی با بافت فرهنگی پیوند دارد. نتیجه سخن اینکه صحبت تأثیر ساز، هوش هیجانی و تأثیر فرهنگ براین سازه است، و ما نیاز به تحقیقات هم درون فرهنگی و برون فرهنگی بیشتری داریم

  تفاوت IQ با هوش هیجانی :

 نظری پردازان هوش هیجانی با دلایل ترتیبی و روانی را در IQ تفکیک کرده اند در اول گفتند این نکته ضروری است که IQ در هوش هیجانی اندازه ای از توانایی است نظریه پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می گوید که چکار می توانیم انجام دهیم و این شامل توانایی ها برای یادآوری تفکر منطقی و انتزاعی می شود در حالیکه هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی می شود. مهارتهای لازم را در این حوزه ها اندازه گیری می کنند هوش هیجانی شامل مهارتهای مادر شناخت احساسات خود و دیگران و مهارتهای کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و ضمن مسئولیت پذیری در مقابل خلاقیت با دیگران می باشد (گلمن، 1995 ، ص 101 )

 گلمن نیز معتقد است که هوش هیجانی شامل توانایی ها برای حل مشکلات هیجانی و انعطاف پذیری و قبول آن می شود هوش هیجانی به ما می گوید چنانچه در شناخت توانائیهای خود و منتقل شدن بر جایگاه اصلی ما در جامعه چگونه این فرایند را مطلوب و خوشایندسازیم هوش هیجانی دلالت بر بهزیستی فرد دارد

 زمینه های بحث هوش هیجانی :

 زمانیکه دانشمندان در مورد هوش شروع به تحقیق کردند فقط جنبه های شناختی آن از قبیل حافظه و حل مسئله را درنظر دارند ولی در میان این دانشمندان افرادی بودند که زود تشخیص می دادند که جنبه های غیرشناختی نیز به نوبه خود برای موفقیت مفید هستند برای مثال دیوید کسلر هوش را چنین تعریف کرده است. ظرفیت فرد برای عمل هدفمندانه کار تفکر منطقی برخورد مؤثر با محیط پیرامون خویش آغاز شد. (1920) و کسلر به جنبه های غیرشناختی هوشی به اندازه جنبه های شناختی اهمیت داده است وکسلر نیز پیشنهاد داده است برای پیش بینی موفقیت افراد شناخت توانایی های غیرشناختی آنها لازم است او تنها محققی نبود که عقیده داشت جنبه های غیرشناختی هوشی برای تطبیق و موفقیت لازم هستند. رابرت نژندایک یکی از محققین است که در مورد اهمیت هوش اجتماعی صحبت کرده است مانترو براین باور بود که IQ به تنهایی نمی تواند یک پیش بینی کننده خوب برای عملکرد شغل افراد باشد. در بهترین شرایط فقط 20 درصد موفقیت افراد را پیش بینی می کند. یک محقق دیگر پیشنهاد داده است که آزمونهای شناختی واقع گرایانه است

 9 ) کالبدشکافی یک تسخیر هیجانی :

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
جمعه 95 مرداد 15 , ساعت 5:2 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله وضعیت حقوقی کشتی ها در آب های داخلی word دارای 91 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله وضعیت حقوقی کشتی ها در آب های داخلی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله وضعیت حقوقی کشتی ها در آب های داخلی word

مقدمه

تعریف حقوق بین الملل دریایی و مناطق شش گانه دریاها

تحولات نگرش دولت ها به دریاها

وضعیت حقوقی کشتیهای خصوصی در آبهای داخلی

صلاحیت قضایی دولت ساحلی

1- صلاحیت مدنی

2- صلاحیت کیفری

وضعیت حقوقی کشتیهای دولتی

1- کشتیهای جنگی

الف: مصونیت مدنی (حقوقی)

ب: مصونیت کیفری

ج – پناهندگی در کشتی جنگی

2- سایر کشتی های دولتی

مناطق پنجگانه دریایی

آبهای داخلی

رژیم ورود و توقف در آبهای داخلی

کشتی تجاری در زمان صلح

اعمال صلاحیت بر کشتی تجاری خارجی

در زمان جنگ;

کشتی های جنگی و کشتی های دولتی (غیر تجاری)

آبهای داخلی WATERSINTERNAL

حقوق و تکالیف دولت ساحلی در آبهای داخلی

دریای سرزمینی Territorial Sea

حق عبور بی ضرر INNOCENT PASSAGE

مفهوم دولت ساحلی و توسعه صلاحیت های آن

1- بررسی مفهوم

2- علل پیدایش مفهوم دولت ساحلی

الف) علل جغرافیایی

ب – علل اقتصادی

ج – علل نظامی و استراتژیک

3- توسعه صلاحیت های دولت های ساحلی

الف) منطقه گرایی آمریکای لاتین

- دریای موروثی (Partimonial sea)

- دریای مشترک (Matrimonial sea)

ب) منطقه گرایی آسیایی – آفریقایی

بند 1: آبهای داخلی

بند 2: آبهای مجمع الجزایری

بند 3: دریای سرزمینی

نتیجه گیری

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله وضعیت حقوقی کشتی ها در آب های داخلی word

1- حقوق بین الملل/ هوشنگ مقتدر

2- حقوق بین الملل عمومی/ تألیف ضیایی بیگدلی/ محمدرضا / نشر گنج دانش

3- با شیرهای ح.ب. عمومی/ دکتر موسی زاده رضا/ نشر میزان / پاییز

4- ح.ب . /عمومی / تألیف / پور نوری / منصور / پیام حق/

5- حقوق بین الملل. عمومی 2-/1 تألیف نگوین کک این پاتر پیکا دنیه و آلن پلد/ ترجمه حبیبی حسن

6- ح.ب./ عمومی 2-1 تألیف تدینی / عباسی / انتشارات حجر/ چاپ دی ماه /

7 ح.ب. / تألیف عالیخانی محمد / ناشر: خط سوم / چاپ بهرام

مقدمه

حقوق بین الملل دریاها یکی از رشته های نوین جهان است که نسبت به سایر رشته های نوین جهان است که نسبت به سایر رشته های حقوق از اهمیت دو چندان برخوردار است

این رشته زمانی خود را به منصه ظهور گذاشت که در هشتاد سال پیش در سال 1924 میلادی وقتی که جامعه ملل کمیته ای از کارشناسان را مأمور تهیه فهرستی از موضوعات دریالیتی نمود اندیشه تدوین و تنظیم قواعد حاکم بر روابط دولت ها در دریاها شروع شد

در حال حاضر موضوع آبهای داخلی به طور اخص که مقصود از آن آبهای واقع در قلمرو خشکی یک دولت یا چند دولت مثل رودخانه ها یا دریاچه ها نیست بلکه مقصود آبهایی است که بین قلمرو خشکی و خط مبدأ و یا در پشت خط مبدأ که از آن عرض دریای سرزمینی محاسبه می‌شود قرار می گیرد

 با این وضعیت مختصر، وضعیت حقوقی کشتیها در آبهای داخلی مورد بررسی قرار می‌گیرد

تعریف حقوق بین الملل دریایی و مناطق شش گانه دریاها

دریاها همیشه در حیات دولتها نقش اساسی داشته اند، زیرا اولاً چه در زمان صلح و چه به هنگام جنگ شاهراههای ارتباطی بوده اند و ثانیاً قسمتی از غذای نوع بشر همیشه از منابع دریایی تأمین می شده است

رویا رو شدن دولتها در دریاها طی قرون، باعث شده است که به تدریج اصول و قواعدی به صورت رسم و عرف برای تنظیم رفتار متقابل آنها در دریاها به وجود آید. دولتها در طول زمان این اصول و قواعد عرفی را به عنوان قوانین نانوشته اما به رسمیت شناخته شده، در روابط دریایی خود مراعات می کرده اند. بعدها به خصوص در قرن بیستم عهد نامه هایی نیز معتقد و طی آنها اصول و قواعد جدیدی درباره روابط دریایی خود بوجود آورده اند و بیش از پیش حقوق و تکالیف متقابل خود را در دریاها روشن ساخته اند. اکنون همه این اصول و قواعد عرفی و عهد نامه ای را که دولتها به عنوان قوانین بین المللی ملزم به رعایت آنها هستند، حقوق بین‌الملل دریایی می نامند. با این توضیح می توان حقوق بین المللی دریایی را این طور تعریف کرد

«حقوق بین الملل دریایی عبارت از مجموعه اصول و قواعد حقوقی عرفی و عهدنامه ای است که رفتار متقابل دولتها را در دریاها و آبراه های جهان تنظیم می کند.»

دولتها عموماً برای حقوق بین الملل دریایی اهمیت فراوانی قائل‌اند و نسبت بدان حساسیت  خاصی دارند. یکی از علل عمده این حساسیت دولتها این است که محتوای حقوق بین الملل دریایی علاوه بر آنچه که گفته شد، با سه مسئله اساسی دیگر، یعنی حاکمیت، صلاحیت و امنیت آنها ارتباط مستقیمی دارد. حقوقدانان شاید به همین دلیل تا همین اواخر، مسائل این شیعه از حقوق را ضمن بحث درباره حاکمیت و صلاحیت دولت مطرح می کردند

در نیمه دوم قرن بیستم در اثر پیشرفت شگرف تکنولوژی دریایی و تکنولوژی تسلیحات دریایی و به خصوص مطرح شدن استفاده از معادن ذی قیمت کف و زیر کف دریاها از طرفی، و ظهور دولتهای متعدد ساحلی بعد از جنگ دوم جهانی از طرف دیگر، حقوق بین الملل دریایی که خود شعبه مهمی از حقوق بین الملل عمومی است، بیش از پیش گسترش یافت و اغلب قواعد عرفی آن به وسیله کنفرانسهای بین المللی که زیر نظر سازمان‌ملل تشکیل شد، مدوّن گردید. به علاوه این کنفرانسها برحسب ضرورت زمان قواعد جدید و ابتکاری بسیاری بدان افزودند، در نتیجه هم  اکنون به صورت یک شیعه مستقل از علم حقوق درآمده است و در کتب دانشگاهی تحت  عنوان «حقوق بین الملل دریایی» مورد بحث و تدریس است، و حال آنکه در گذشته های نزدیک بدین صورت نبوده است

روابط سیاسی و حقوقی دولتها در دریاها، در طول تاریخ تحولاتی را به خود دیده است. در مسیر این تحولات متجاوز از دو و نیم قرن است که دولتها طرفدار اصل آزادی دریاها شده اند، اما در عین حال در نوارهای مختلفی از دریای آزاد که مجاور ساحل است، حقوقی اختصاصی را برای هر دولت ساحلی شناخته اند. حقوق خاصی که هر دولت ساحلی در هر یک از این نوارهای مختلف دارد، مختلف است. دریاها و آبهای جهان را از نظرگاه این حقوق خاص می توان به شش منطقه تقسیم نمود. اگر از سمت خط مبدأ، یعنی از سمت ساحل شروع کنیم، این مناطق ششگانه به ترتیب عبارت اند از

1- منطقه آبهای داخلی

2- منطقه قلمرو دریایی

3- منطقه نظارت (یا منطقه مجاور)

4- منطقه انحصاری اقتصادی یا منطقه انحصاری ماهیگیری

5- منطقه فلات قاره

6- منطقه دریای آزاد

بعضی از این مناطق به میزانهای متفاوت بر هم منطبق هستند. ما در اینجا ترجیح می دهیم که بحث خود را از دریاهای آزاد آغاز کنیم

تحولات نگرش دولت ها به دریاها

در اعصار کهن تا اواخر قرن چهاردهم میلادی کشتی رانی در دریاها برای همگان آزاد بود. سلاطین و امپراطوران شرق و غرب هر چند خود را «سلطان بر و بحر» لقب می دادند، اما مسئله کنترل قسمت هایی از دریاها و اعمال حقوق حاکمیت بر آن ها نزد آن ها ناشناخته بود. با وجود لشرکشی های دریایی سلاطین بزرگ هخامنشی و بعد اسکندر و بعد امپراطوران ساسانی و روم و بعدیها، باید گفت که به علت ضعف و نقص ابزار دریانوردی، ادعاهای کنترل دریاها که گاه گاه در تاریخ به چشم می‌خورد، خالی از جنبه عملی بوده است. مضافاً در آن اعصار قواعد و ضوابطی به شکل حقوق بین الملل مدرن فعلی وجود نداشته تا رفتار دولتها در دریاها با آن قواعد و ضوابط سنجیده شود

حقوقدانان روم نظراً معتقد بودند که دریا بر طبق طبیعت خود به روی همگان باز است و مانند هوا بین نوع بشر مشترک می باشد

ادعای جدّی حاکمیت بر بخش هایی از دریاها، کمی قبل و مقارن با کشف قاره آمریکا آغاز گردید. در آن تاریخ که نطفه های بعضی اصول و قواعد حقوق بین الملل داشت به تدریج و با کندی شکل می گرفت، دولت ها نیز درصدد برآمدند تا مدعی حاکمیت بر قسمت هایی از دریاها بشوند. به گفته اپنهایم جمهوری و نیز به عنوان حاکم مطلق دریای آدریاتیک شناخته شد و جمهوری جنوا حاکم مطلق دریای لیگوریا واقع در شمال غربی ایتالیا گردید. پرتغال مدعی حاکمیت بر تمام اقیانوس هند و قسمتی از اقیانوس اطلس واقع در جنوب مراکش بود. اسپانیا ادعای حاکمیت بر اقیانوس کبیر و خلیج مکزیک را داشت

دو دولت اسپانیا و پرتغال هر دو ادعاهای کلان خود را مبتنی بر دو فرمان پاپ الکساندر ششم می کردند که فرمان اول در سال 1493 و دومی در سال 1506 صادر گردید پاپ مذکور به موجب این دو فرمان دنیای جدیداً کشف شده و اقیانوس ها را بین دو قدرت آن روز تقسیم کرد که البته مورد تصدیق سایر دولتها واقع نشد. سوئد و دانمارک مدعی حاکمیت بر دریای بالتیک و انگلستان بر دریای شمال و آبهای بین جزایر اسکاتلند و انگلند و ایرلند بودند

این ادعاها که خیلی هم خالی از محتوی نبود متجاوز از دو قرن ادامه یافت. یکی از جنبه های مثبت این ادعاها در آن قرون این بود که دولت ها سعی می کردند در حوزه مورد ادعای خود با دزدی دریایی به شدت مبارزه کنند و این امر برای کشتی رانی امنیت نسبی به وجود می آورد. بهرحال شواهد متعددی در دست است که این ادعاها در عصر خود از طرف دولتها کم و بیش به رسمیت شناخته شده اند و بنابراین می توان گفت که حقوق بین الملل دریایی حیات خود را با «اصل دریاهای بسته» آغاز نموده است. مثلاً فردریک سوم امپراطور آلمان در سال 1478 برای حمل غله از ناحیه آپولیا واقع در جنوب ایتالیا از طریق دریای آدریاتیک، از جمهوری و نیز اجازه کسب کرد. فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا در سال 1554 به انگلستان مسافرت کرد تا با ملکه ماری ازدواج کند. دریا سالار انگلیسی در دریای مورد ادعای انگلستان به او برخورد کرد و وقتی دید که بر فراز کشتی پرچم اسپانیا در اهتراز است به آن شلیک کرد. پادشاه دانمارک در سال 1606 بعد از دیدار از جیمز اول پادشاه انگلستان به کشور خود برگشت. افسر انگلیسی ملتزم رکاب و مأمور بدرقه او، کشتی حامل او را مجبور کرد که تا مرز دریایی از برافراشتن پرچم دانمارک خودداری کند. در سال 1636 هلندی ها در حوزه مورد ادعای انگلستان بدون کسب مجوز به ماهیگیری پرداختند. نیروی دریایی انگلستان به آنها حمله کرد و /30000 پوند جریمه بدان ها تحمیل نمود

البته سیاست دریایی انگلستان در همان اعصار، هر چند مدعی حاکمیت بر قسمتهایی از دریاهای آزاد بود، اما کشتی رانی را برای همه ملتها مجاز تلقی می کرد. اما در مقابل دو دولت اسپانیا و پرتغال، بعد از کشف قاره آمریکا، مانع کشتی رانی در دریاهای وسیع مورد ادعای خود می شدند و سعی می کردند که کشتی های بیگانه را بکلی از آن دریاها دور نگه دارند. دریاهای مورد ادعای آنها اقیانوس کبیر و اقیانوس هند و قسمتی از اقیانوس اطلس بود

عظمت این چنین ادعایی موجب برانگیختن اعتراضات شدیدی نسبت به وجود چنین حقوقی شد. مکتشفین و تجار انگلیسی و فرانسوی و هلندی، علیرغم منع دولت های اسپانیا و پرتغال در اقیانوس هند و اقیانوس کبیر به دریانوردی پرداختند. دولت اسپانیا به خصوص تجارت جزایر هند غربی یعنی حوزه کارائیب را در انحصار خود گرفته بود و این امر مورد اعتراض شدید سلاطین انگلستان مانند تئودور و ملکه الیزابت اول بود. سرفرانسیس در یک دریانورد و ماجراجوی مشهور انگلیسی در سال 1560 مسافرت های دریایی خود را بیشتر به قصد به دست آوردن غنیمت و تجارت برده آغاز کرد و در این مسافرت ها به آن قسمت هایی که دولت اسپانیا دریای بسته خود می دانست وارد می شد. نیروی دریایی اسپانیا در سال 1567 ناوگان در یک را مورد حمله قرار داد که فقط کشتی حامل در یک توانست از آن حمله سالم فرار کند

انگلستان عصر الیزابت اول، در قبال این واقعه سخت طرفدار آزادی دریاها شد. در یک مقطع مندوزا[1] سفیر اسپانیا در دربار انگلستان از طرف پادشاه خود مأموریت یافت تا از سفرهای دریایی در یک در اقیانوس کبیر به ملکه الیزابت شکایت کند. الیزابت در پاسخ سفیر اعلام داشت، کشتی‌های همه ملل می توانند در اقیانوس کبیر کشتی رانی کنند، زیرا استفاده از دریا و هوا برای همه مشترک است. هیچ دولتی هیچ حق خاصی در دریاها ندارد، بدین دلیل که نه طبیعت و نه ملاحظات اجتماعی اجازه تصرف دریا را می دهند. اما طولی نکشید که سیاست دریایی انگلستان تغییر کرد. بعد از سال 1609 سلسله استوارت طرفدار اصل دریای بسته شدند. در این تاریخ بود که دولت انگلستان آبهای دریای شمال و نواحی بین اسکاتلند و انگلند و ایرلند را ملک اختصاصی خود اعلام کرد و بدین ترتیب ایده دریای بسته انگلیسی متولد گردید. نواحی‌ای که مورد ادعای انگلیسی ها بود تا سواحل قاره اروپا امتداد می یافت

در هند شرقی (اندونزی فعلی و اطراف آن) پرتغالی ها مانع دریانوردان هلندی می شدند و آن حدود را دریای بسته خود می دانستند. بدین جهات بود که هوگو گروسیوس هلندی کتاب مختصر خود را که نام مفصلی دارد و نویسندگان حقوق بین الملل تحت نام اختصاری دریای آزاد (MARE LIERUM) از آن یاد می کنند در سال 1609 منتشر کرد

وضعیت حقوقی کشتیهای خصوصی در آبهای داخلی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   181   182   183   184   185   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ