شما را نمایاندند اگر مى‏دیدید ، و راه نمودند اگر مى‏یافتید ، و شنواندند اگر مى‏شنیدید . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 95 مرداد 13 , ساعت 5:39 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی word دارای 134 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی word

فهرست
فصل اول
مقدمه 
معنای هنر 
هنر در فرهنگ ایران
معنای هنر 
تعریف هنر از زبان اندیشمندان 
تولستوی و هنر
تعریف بندیتو کروچه
تعریف اقبال لاهوری
نگاهی به تعریف تولستوی از هنر
سخن نهایی در تعریف هنر
گرافیک چیست ؟
حضور گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر
گرافیک حسی
تاملی در رهیافت هنر گرافیک ایران 
نقش گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر
گرافیست کیست ؟  
بـــازار کار ؟ 
کوبیسم cubism
عکاسی کوبیستی
نمونه ای عکسهای Tim Thompson عکاس کوبیست
اختراع چاپ،انقلاب فرهنگی بشر
ورود صنعت چاپ به ایران
ورود صنعت چاپ به استان قزوین
پیدایش طرای گرافیک 
ادوار مانه 
سال‌های آغازین زندگی
زندگی خصوصی
مرگ مانه
گرافیک نوین در غرب و تاریخچه آن
پیشکسوتان طراحی گرافیک نوین ایران
آثار استاد صادق بریرانی
معرفی استاد مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران بهمراه برخی از آثار استاد 
فصل دوم
تعریف پوستر
بسته بندی
اهداف بسته بندی و برچسب زنی بسته‌ها
بسته بندی
خاطره ای در باب  ارزش یک بسته بندی 
کارنامه  پوستر جشنواره ها
هنر پوستر
گرافیک محیطی و تاثیر آن در زندگی امروزی 
گرافیک محیطی فضای بسته
گرافیک محیطی و تاثیر آن بر جامعه
هدف از گرافیک محیطی این است که 
نتیجه گیری 

مقدمه

هنر، یکی از بارزترین جلوه‌های اسرار‌آمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوش‌های تاریخ تمدن و باستان‌شناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف می‌کند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور می‌رسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوه‌های آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمین‌های پیشین به نمایش می‌گذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا می‌خواند

معنای هنر

در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایان‌گر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورت‌های ذهنی و خیالی وی

هنر در فرهنگ ایران

کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی[1] و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنان‌که از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را می‌توان درک کرد

قلندران طریقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن‌ کس که از هنر عاری است

نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است

خود هنر دادن، دیدن آتش عیان

نی گپ دل علی النار دخان

از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.[2] هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است

معنای هنر

البته برای هنر، نمی‌توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است
توضیح این‌که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن‌ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر می‌گیرد. از این امور نمی‌توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم می‌گنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمی‌شود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده‌ای اسرار‌آمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله‌ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل می‌آورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا می‌کند.[3]

اکنون به ارزیابی پاره‌ای از تعاریف درباره هنر می‌پردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جمله‌ها، جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند اما با نظر دقیق‌تر ملاحظه می‌شود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد

تعریف هنر از زبان اندیشمندان

الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.[4]

ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی. [5]

پ. هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.[6]

ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)[7]

ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)[8]

چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.[9]

ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)[10]

خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.[11]

د. هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت می‌بریم.[12]

ذ. هنر، بیان آرمانی است که هنرمند توانسته در قلمرو آن، به اشیاء صورت تجسمی بخشد. [13]
ر. هنر، کوششی است برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل. [14]

ز.هنر، شکل دادن به تجارب انسان است که ما بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم.[15]

ژ. هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال. (کروچه)[16]

ذکر این نکته مهم است که لزومی ندارد برای درک و دریافت یک شی، از آن تعریف دقیقی ارائه دهیم، زیرا ما بسیاری از احوال و وسایل روانی خود را از طریق وجدان درونی درک می‌کنیم، در حالی‌که قادر نیستیم از آن توصیف مشخصی ارائه دهیم. امروزه این مسأله در فلسفه غرب نیز مطرح است که دریافت حقیقت و گوهر یک شی، از طریق جان میسر است نه از طریق تصور و مفاهیم ذهنی. در واقع، برای پی بردن به نفس هستی هر شی، به نوعی درک شهودی و تجربه درونی لازم است. لئوناردو داوینچی نقاش و معمار برجسته ایتالیایی می‌گوید که هنرمند باید جانش را پاک و زلال نماید تا درونش زیبا شود و جان شفاف و زیبا جز زیبایی نمی‌بیند و جز زیبا نمی‌آفریند، هنر نیز در ذات خویش بی‌نیاز از جان هنرمند نیست.[17] به قول غزالی: «علم از عالم جدا نیست”

تولستوی و هنر

به نظر می‌رسد تولستوی (متفکر روسی) بیش از دیگران در معنای هنر به تأمل و دقت نظر پرداخته و نظریه‌ای به طور نسبی دقیق در این باره ارائه نموده است
از نظر وی، هنر فعالیت انسانی است که انسان آگاهانه و به یاری علایم ظاهری، احساسات تجربه شده خود را به دیگران انتقال دهد، به طوری که آن‌ها نیز آن احساسات را تجربه نمایند و از مسیر حسی و خیالی که هنرمند از آن گذشته است بگذرند. هنر وسیله کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسان‌ها جهت سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی است.[18]

در تعریف تولستوی از هنر به سه نکته اساسی اشاره شده است

الف. عامل خودآگاهی؛ ب. عامل انسانیت و ج. عامل هدفمند بودن. زمانی که این سه عامل را با یکدیگر در نظر بگیریم، جلوه نازل یک هنر سنتی را عرضه می‌کند که می‌توان آن را هنر انسانی به شمار آورد. از مجموعه اندیشه‌های تولستوی درباره هنر، این گونه به دست می‌آید که وی نفس هنر حقیقی را الهی و انسانی می‌داند، هر چند توصیف وی از هنر، صورت متعالی و قدسی از آن ترسیم نمی‌کند

تعریف بندیتو کروچه

در میان تعریف‌های هنر از زبان متفکران غربی، تعریف بندیتو کروچه، پژوهشگر ایتالیایی به نفس هنر نزدیک‌تر است. وی، ماهیت هنر را نوعی شهود می‌داند که در واقع، تجربه‌ای درونی جهت کشف جمال الهی است

عشق به حسن و جمال از فطرت الهی انسان سرچشمه می‌گیرد که روان‌شناسان، امروزه از آن به نام حس زیبایی و جمال دوستی در روح انسان یاد می‌کنند. این حس، زیبایی ذاتی است و این نمود زیبا که برای انسان زیبا جلوه می‌کند، بازتاب حس درونی است. به قول مولانا

آوازه جمالت از جان خود شنیدم

چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدم

اندر جمال یوسف گر دست‌ها بریدند

دستی به جام ما بر، بنگر چه‌ها بریدم.[19]

در این تعریف رشته‌های هنری مانند آبی شفاف و زلال هستند که از شهود سرچشمه می‌گیرند و به صورت خوش آهنگی در دشت‌های حسن، صوت، خط، رنگ، اصوات و یا اشکال هندسی جاری می‌شوند، همان‌طور که مولانا می‌فرماید: «تشنگان را آب حیات بخشند و جسم‌ها را جان»؛ در چنین حالی است که هنر انعکاس زیبایی از آفرینندگی شراب و شهود است

تعریف اقبال لاهوری

از مهم‌ترین تعاریف در مورد هنر در میان متفکران شرقی، سخن علامه اقبال لاهوری است که به قول شکیب ارسلان وی از بزرگ‌ترین متفکرانی است که فرهنگ اسلامی در طی چند قرن به خود دیده است. اقبال در تعریف هنر می گوید

مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود

این سخن وی از آنجا نشأت می‌گیرد که او فلسفه حیات را در شور و نشاط و سیر حرکت به جانب لقای الهی می‌داند.[20]

اقبال همچنین می‌گوید: «مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی و تمثل حقیقت است.»

به هر حال، توصیف اقبال از هنر، تداعی‌کننده هنر دینی و سنتی است و با پژوهش‌های جدید در مورد هنر دینی سازگاری دارد

نگاهی به تعریف تولستوی از هنر

توصیف تولستوی متفکر برجسته روسی در بین تمام تعریف‌های هنر، از ظرافت و عمق و دقت خاصی برخوردار است. نکته مهم این تعریف این است که تولستوی به زبان و طرز بیان در هنر نیز توجه نموده است. همچنین وی از تجربه در وجدان هنرمند یاد می‌کند که نوعی دریافت شهودی و ذوقی را به خاطر می‌آورد و شرقی‌ها در هنر از آن به «سلوک باطنی« و غربی‌ها به «تجربه درونی» یاد می‌کند.[21] نکته مهمی در این‌جا وجود دارد و آن این‌که نوعی همدلی میان هنر و عرفان مشاهده می‌شود. نظریه محی‌الدین عربی در عرفان این است که

عرفا نمی‌توانند احساسات و تجارب خویش را مستقیماً به دیگران انتقال دهند و تنها از طریق زبان راز و رمز، تجربه‌ها، و احساسات خویش را منتقل می نمایند
اگر سخن محی‌الدین عربی را با سخن تولستوی در کنار هم قرار دهیم، پیوند میان هنر و عرفان و نیز هم‌زبانی در میان آن‌دو را مشاهده می‌کنیم، و این‌که زبان هنر و عرفان زبان رمز‌گونه است.[22]

سخن نهایی در تعریف هنر

به نظر ما، نفس و ذات هنر مانند علم، ادب، هنر، حکمت و اخلاق از آن جهت که امری ذوقی و وجدانی یا شهودی است و با جان هنرمند پیوند دارد. از آنجا که هنر به قطب درون‌ذاتی انسان باز می‌گردد، بازگشت به علم حضوری دارد نه علم حصولی؛ از این رو قابل تعریف علمی نیست. اگر مسایل تجربه حسی علم‌گرایی، حس‌گرایی، پوزیتویسم، که پس از رنسانس و در قرن جدید در جهان غرب ارائه شد و بر اندیشه شرقی‌ها نیز اثر گذاشت، بشر را در دام خویش افسون نمی‌کرد، امروزه انسان به قطب ذاتی و درونی معرفت توجه دقیق‌تری می‌کرد و اسرار بیشتری را در جهان هستی کشف می‌نمود. اصولاً مسایل هنری و زیبایی، تنها یک پدیده عینی و خارجی نیست بلکه احساس و درک زیبایی در فطرت درونی و جمال‌دوستی آدمی نهفته است و تنها به جهان بیرونی باز نمی‌گردد، یعنی به قطب درون‌ذاتی زیبایی ارتباط پیدا می‌کند، بدین معنا که اصل هنر و زیبایی در درون ماست، نه در صورت فیزیکی و ساختمان خارجی هنر

هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد. هنر که زیبایی و آفرینندگی است، با نوعی خودآگاهی عرفانی و شهود درونی پیوند خورده است. انسان هنرمند با درک این شهود تمام عالم را شهود می‌نماید. در درون هنرمند، پنجره‌ای به سوی جمال و کمال بی‌انتهای حق و روزنه‌ای برای دیدن نفس زیبایی هستی، باز شده است به صورتی که ذات حق را می‌بیند. هنرمند آنچه را در جمال هستی شهود می‌نماید، به زبان و قالب هنر، بیان می‌دارد. از این رو هنر، تجلی و تمثیل نفس زیبایی و جمال حق است و به بیان دیگر گوهر هنر، تجلی شیدایی و مظهر زیبایی جان هنرمند نسبت به جمال حق است. الهام، زیبایی و خیال باطنی، جان‌مایه هنر است. هنر، ظهور و جلوه جان پاک و زیبای هنرمند است که در آثار و سبک هنری او انعکاس یافته است و زبان هنری مانند زبان عرفان جنبه نمادین دارد. هنر، لطیف‌ترین و ظریف‌ترین تجلی ادراک هنرمند و جلوه و تجلی صورت جهان هستی است که از عوالم برتر هستی و خیال[23] برتر هنرمند سرچشمه گرفته است. لذا نفس هنر در عالی‌ترین جلوه و ظهور خویش، نوعی تجلی نشأت گرفته از تجلی جمال و صورت زیبای حق در جان و خیال هنرمند است. انسان نیز آینه شفاف و جلوه زیبای تمام‌نمای حق است و به صورتی خدا‌گونه آفریده شده است.[24] از این رو هنر، هدیه‌ای الهی و آسمانی در باطن انسان است و از جایگاه خاص برخوردار است. احساس و مرتبه خیال هنرمند بر اساس مبنای معرفتی، حکمت ذوقی، عرفان و نظام زیبای هستی استوار می‌باشد. حافظ در این باب می‌گوید

ساقی به نور باده برافروز جام ما

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

با عنایع به حفظ جانب حرمت و قدر و بهای هنر و توجه به مبانی حکمت اشراقی و متعالیه هنر، حضرت حق از ظهور جان‌مایه هنر در تمام جلوه‌های آفرینش خبر می‌دهد؛ لذا هر گونه آسان‌گیری در معنای هنر، و هبوط آن از عالم پاک به عالم خاک، گناهی نابخشودنی است و این گوهر هنر، امانت الهی نزد انسان است که بایستی به حضرت حق بازگردد

این جان عاریه[25] که به حافظ سپرده دوست

روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

گرافیک چیست ؟

در کش‌مکش پرسابقه‌ای که هم‌واره میان طراح و سفارش‌دهنده بوده است آن‌چه می‌تواند رضایت اولی و دومی را با هم تأمین کند میزان تسلط اولی بر طراحی و میزان وسعت نظر و ایده‌ی اوست. نسبت تنوع ایده و خلاقیت گرافیست و اشراف او بر ابزار کار، می‌تواند کش‌مکش میان این‌دو را به حداقل برساند. البته معمول است که طرف مقابل را هم باید به سواد بصری و شناخت مبانی تصویر ملزم کنیم، اما به اعتقاد من این نسخه‌‌ی مؤثری نیست. علاوه بر‌ این‌که تحقق آن امری قریب به محال است، وظیفه‌ی گرافیست را برای انتقال پیام از طریق تصویر، زیر سؤال می‌برد. تفهیم پیام به مخاطب، وظیفه‌ی طراح است و قرار نیست سفارش‌دهنده‌گان و یا مخاطبان برای فهم پیام طراح، آموزش ببینند. البته در فرهنگ‌های مختلف و به نسبت پیوند میان مردم و هنر، سطح درک ایشان از آثار طراحان و هنرمندان متفاوت است و حتا می‌توان یک سیر رو به رشد را مشاهده کرد اما این سیرورت، چیزی نیست که بشود آن‌ را سامان داد و آموخت. نمی‌توان با تبیین و انتقال و آموزش، سرعت و میزان این رشد را تغییر داد و یا از مردم متوقع باشیم که به اصطلاح نگاه هنری پیدا کنند. گاهی هست که هنرمندان ناتوانی خویش را در خلاقیت و تسلط بر بیان، به ناتوانی درک و شعور بصری و هنری مردم نسبت می‌دهند و نارسایی آثارشان را توجیه می‌کنند. شاید این نگاهی که بر بسیاری از هنرمندان حاکم شده، یعنی توقع بالابردن ادراک هنری از مردم و موظف شمردن ایشان بر این ارتقا، در واقع از ضعف هنرمندان نشأت گرفته است

 به هر روی، سفارش یکی از ویژه‌گی‌هایی است که گرافیک را از دیگر هنرها متمایز می‌کند. شاید صحیح‌تر این باشد که بگوییم تبلیغات، متعهد و سفارش‌پذیر است اما پیوسته‌گی و امتزاج گرافیک با مقوله‌ی تبلیغات باعث می‌شود ویژه‌گی‌های این‌دو شبیه و نزدیک به هم باشد و شاید بشود گفت: گرافیک، شاخه‌ی تصویری و تجسمی تبلیغات است، تا آن‌جا که جا داشت به‌جای گرافیک، تبلیغات را یک قالب هنری بنامیم. اما اگر کسی سفارش نگرفت و طراحی گرافیکی انجام داد آیا اثر او از حوزه‌ی آثار گرافیکی خارج می‌شود؟ خیر؛ اگر کسی بر اساس احساسات درونی خود یا پیام فردی اقدام به طراحی نمود در آن صورت خود اوست که سفارش‌دهنده می‌باشد؛ اما این، وضعیت نادری است. در این‌جا تفاوت گرافیک با نقاشی، عکاسی و; در این است که این هنرها مبتنی بر درونیـات هنرمند هستند اما سفارش هم می‌پذیرند در صورتی که گرافیک، مبتنی بر سفارش است اما از درونیات هنرمند هم بی‌بهره نیست

در چارچوب نقاشی و عکاسی و دیگر هنرهای تجسمی می‌شود اثری کاملاً آبستره و عاری از پیام آفرید؛ اما اگر بخواهیم اثر گرافیکی بدون پیام بیافرینیم نغض غرض است. چنین اثری را می‌توانیم تصویرسازی نام دهیم اما اثر گرافیک نیست؛ چرا که اثر گرافیک از نیاز یک پیام به ارسال و انتقال پدید می‌آید. اول پیام هست، دوم ضرورت انتقال و سوم پدید آمدن اثر گرافیک.اما سفارش‌پذیر بودن گرافیک هم باعث می‌شود که برخی این هنر را بازاری بدانند و ارزش و اعتبار هنری برایش قائل نباشند و برخی نیز اساساً از ترسبی‌اعتبار شدن، اصل سفارش‌پذیری گرافیک را قبول نداشته باشند. قبول دارم که لفظ بازاری برای یک هنر، کلمه‌ی سبکی به نظر می‌رسد! اما نباید باعث شود که به طور مطلق آن را صفتی مذموم به حساب آوریم. چنین نگرشی بیش‌تر از سر تعصب و تعلق است تا منطق. بازاری بودن، به معنای حضور در تعاملات اقتصادی، یا به معنای حرفه‌ای برای کسب درآمد، و یا به عنوان هنری در خدمت عامه‌ی مردم و درگیر با تعاملات و مناسبات مردم و جامعه، هیچ‌کدام نمی‌تواند فی‌نفسه کسر شأن هنرمندان گرافیست باشد. مسائل مذمومی که در این موضوع مشاهده می‌شود به حواشی و آفت‌های دامن‌گیر این قواعد که اغلب از فهم اشتباه انسان‌ها منتج شده به وجود می‌آید نه از اصل موضوع. این‌که عده‌ای هرجا پای خواست و توقع مخاطب یا سفارش‌دهنده‌ها به میان آمده کارهایی سطحی و از سر رفع تکلیف انجام داده‌اند نمی‌تواند ثابت کند که کار مردمی یعنی کار سطحی.[26]

حضور گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر

 با توجه به تنوع گسترده فرهنگی و اقتصادی کشورهای اروپایی و همچنین جمعیت قابل توجه مهاجران و پناهندگان آسیایی و آفریقایی، ظهور پدیده‌هایی نظیر نژادپرستی، فاشیسم و عرض‌اندام گروه‌های راست افراطی چندان دور از ذهن نیست. ظهور این پدیده‌ها غالباً با اعتراضات مدنی جامعه همراه است و طراحان گرافیک و گروه‌های فعال در زمینه حقوق بشر همکاری‌های نزدیکی در این زمینه با یکدیگر دارند. مبارزات سیاسی و اجتماعی برای دستیابی به آرمان‌های جامعه آزاد، دغدغه اصلی برخی از طراحان است. از این‌رو نام طراحانی نظیر؛ سندی کی(1)، دیوید تارتاکوور(2)، هاویان دیویس(3)،‌ و; با اعتراضات مدنی جوامع‌شان در دو دهه اخیر گره خورده است

نام سندی کی اولین بار در جنبش‌های سال 1982 برلین در اعتراضات آوارگان پناهنده به آلمان شنیده شد. در این سال سندی‌کی درباره قانونی که اعتراض پناهندگان به دولت آلمان را ممنوع اعلام کرده بود، اقدام به طراحی مجموعه پوسترهایی با عنوان «اعتراض، حق ماست» کرد. سندی کی در این پوسترها از تصاویر ترام شده که از کیفیت مستندگونه‌ای برخوردارند استفاده کرد که این تصاویر قسمت اعظم پوستر را در بر می‌گرفت

یکی دیگر از آثار شاخص سندی کی پوستری است که از تصویر ترام یک گوش قرمز بر روی زمینه سفید تشکیل شده و برای مجموعه کنسرت‌های گروه‌های آنتی فاشیسم(4) طراحی شده است. این پوسترها فاقد اطلاعات و نوشته بود و اطلاعات مربوط به هر کنسرت بر روی کاغذهای زرد رنگ کپی می‌شد و بر روی نقاط مختلف پوستر چسبانده می‌شد. بنابراین با استفاده از یک طراحی و یک چاپ تک رنگ از این پوستر برای تعداد زیادی کنسرت استفاده شد

سندی کی در برلین اقامت دارد و همواره در طول دو دهه گذشته در صف اول اعتراضات مدنی جامعه آلمان آثارش را می‌توان مشاهده کرد. بیشتر سفارش دهندگان او را گروه‌های فعال در زمینه حقوق بشر تشکیل می‌دهند
از دیگر طراحان آلمانی که در عرصه مسائل اجتماعی فعال هستند، می‌توان از اووه‌لوش(5) نام برد. طراح معروف آلمانی تاکنون پوسترها و بیل‌بردهای شاخصی در زمینه‌های ضد نژادپرستی و ضد گروه‌های نئونازی ارائه کرده است. یکی از آثار معروف اووه لوش پرتره آدولف هیتلر است که با کله‌ای تاس به شیوه نئونازی‌ها نشان داده شده است و به جای سبیل معروف هیتلر عبارت www.shit.de قرار گرفته است. این پوستر در سال 2000 طراحی شد و به منظور مقابله با افزایش سایت‌های اینترنتی نئونازی‌ها مورد استفاده قرار گرفت

دروینسکی(6)‌ از دیگر طراحان آلمانی است که در دهه نود آثار قابل توجهی را در این زمینه ارائه داده است. آثار دروینسکی دارای گرافیکی محکم و استوار است. رنگ‌های تخت، ترکیب‌بندی‌های ساده و ایده‌های به یادماندنی از ویژگی‌های آثار او هستند. آثار او از این جهات، شاخصه‌های مشترکی با پوسترهای لوبالوکووا(7) طراح مجارستانی مقیم آمریکا دارد

آثار هر دو ساده و تأثیرگذارند. از رنگ بسیار محدود استفاده می‌کنند. سادگی و ایده مناسب، قدرت تأثیرگذاری آثارشان را تشدید می‌کند. در پوستر «نوستالژیا»(8) اثر دروینسکی و پوستر «مهاجر»(9)‌ اثر لوکووا این شاخصه‌ها کاملاً مشهود است

یکی دیگر از اعتراضات مدنی مرتبط با موضوع نژادپرستی، اعتراض مردم فرانسه به روی کارآمدن حزب راست افراطی به رهبری ژان ماری لوپن(10)‌ بود

حزب لوپن گرایشات نژادپرستی داشت و درصدد بود تا قوانینی را برعلیه مهاجرین وضع کند. لوپن در دور اول انتخابات با آرای بالا به دور دوم راه یافت و جامعه فرانسه با احساس خطر روی کارآمدن لوپن اعتراضات بسیار وسیعی را تدارک دیدند. پوسترهای زیادی نیز برعلیه لوپن طراحی شد

در یکی از این پوسترها تصویر پرتره تمام رخ لوپن با نیم‌رخ هیتلر مونتاژ شد و در دستان تظاهرکنندگان قرار گرفت

پوستر دیگر تصویر یک کودک سیاهپوست در تنالیته‌های رنگی مختلف بود که بر روی آن نوشته شده بود: «فرانسه‌ی تمام کشورها»(11)‌ مضمون این پوستر بر این نکته تأکید داشت که بسیاری از کودکان امروز فرانسه دورگه‌های فرانسوی- الجزایری، فرانسوی- مراکشی و; هستند که در واقع شهروندان فرانسه به شمار می‌آیند

طراح این پوسترها ونیسنت پروتت(12) از اعضای انجمن گرافیک فرانسه بود. با گسترش اعتراضات مردمی نسبت به لوپن، وی در دور دوم انتخابات شکست خورد

در پایان این جنبش آن‌چه که برجای ماند، تصاویر تظاهرکنندگانی است که این پوسترها را در دست دارند و این پوسترها بازتاب همه آن چیزی است که آن‌ها به دنبالش هستند.[27]

گرافیک حسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 مرداد 13 , ساعت 5:39 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله پل و ساختار آن word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پل و ساختار آن word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پل و ساختار آن word

مقدمه  
دو عامل اصل در رایج شدن پلهای بتنی :  
آشنایی با انواع پل  
موقعیت پل  
انتخاب نوع پل  
بررسی و انتخاب محل پل  
احداث پل برروی رودخانه  
کسب اطلاعات اولیه  
بررسی محل  
بررسی وبازدید از محل  
کاربرد پل  
ساخت پل برای عبور ومرور وسایط نقلیه  
دهانه پل  
نوع مصالح مصرفی  
نوع فونداسیون و تکیه گاهها  
اقتصاد پل  
بررسی  شکل ظاهری وزیبا یی پل  
پلهای  گذرنده از روی آب  
قسمتهای اصلی باربریک پل  
عبور گاههای دال وتیر  
زهکشی قسمت جاده ای  
شیب عرضی (دور)  
سطح رویه پل  
تأسیسات  
روشهای ساخت و اجرای عبورگاه پل  
روش داربست ثابت  
جنبه های عمومی طرح  
عرض قسمت جادهای و پیاده رو  
نرده ها  
شمع کوبی وشمع ریزی  
انواع مختلف شمع  
شمع بتنی ریخته در محل  
انواع مختلف  
حفاری  
بتن ریزی شمع  
مشخصات لوله های فولادی  
شرایط کوبیدن لوله های فولادی  
ظرفیت باربری شمع ها  
عمق پی  
بارها و عکس العمل ها  
یک نمونه تست اتصالات پل  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پل و ساختار آن word

1-   میر طلایی،کمال،آیین نامه پل سازی،نوبت دوم،اصفهان :نشر ارکان

2-   حسینی،سیدمحمود،مباحث بنیادی پلهای بتنی،مشهد:انتشارات دانشگاه فردوسی

3-   نشریه شماره101،مشخصات فنی عمومی راه،نوبت اول:تهران

مقدمه

طبق تعریف یک پل عبارت است از: « سازه ای که عبور آسان از یک بریدگی طبیعی، چون رودخانه یا دره، را بدون بسته شدن مسیر زیرین آن امکان پذیر می سازد»

از این رو سازه معمولا برای عبور قطار، وسایل نقلیه، افراد پیاده، انتقال آب و غیره استفاده می شود. از این رو نقش حیاتی پلها در بهبود امور سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی یک کشور کا ملا آشکار است

با توجه به اینکه اجرای یک پل از پرهزینه ترین قسمت یک پروژه راه آهن یا یک بزرگراه می باشد، شناخت صحیح این گونه سازه ها همواره ضروری بنظر می رسد

 در ده های  اخیر عوامل زیادی باعث شده اند تا پلهای بتنی بعنوان یکی از متداول ترین نوع پلها مخصوصا برای بزرگراه ها مورد استفاده قرار گیرند

دو عامل اصل در رایج شدن پلهای بتنی

 یکی اقتصاد و دیگری زیبایی طرح می باشد

تهیه بتن با مقاومت فشاری بالا، ساخت فولاد بامقاومت جاری شده زیاد و بکارگیری روشهای اجرایی مدرن امکان استفاده از پلهای بتنی را در دهانه های بلند، نسبت به سایر پلها مقرون بصرفه کرده است. همچنین با توجه به شکل پذیری آسان و دیگر خواص بتن مزیت اینگونه پلها از نظر زیبایی نسبت به سایر پلها کاملا اشکار آست

اولین کاربرد بتن آرمه در سازه پلها توسط شخصی بنام هنبیک صورت گرفت . یکی از پروژه های قابل توجه وی پلی است بتنی به دهانه55 متر که در سال 1905 در بلژیک ساخته شد

امروزه در کشور ما با توجه به توسعه ی روز افزون راههای ارتباطی ونیاز به استفاده از وسایل حمل ونقل سنگین و سریع ایجاد پلهای عظیم و مدرن را ضروری ساخته است

یکی از عوامل موثر در ایمنی پلهای ایجاد شده از یک طرف و اقتصاد آنها از طرف دیگر، تحلیل و طراحی صحیح آنها می باشد

آشنایی با انواع پل

اگرچه انواع مختلف پلها بی شمارند اما بطور کلی از نظر سیستم سازهای باربر اولیه آنها را  می توان به انواع اصلی زیر تقسیم کرد که ما فقط به مورد اول یعنی پلهای تخت می پردازیم

      1- پلهای تخت که مقاومت داخلی آنها بصورت خمش برش و پیچش می باشد

2- پلهای خرپایی با مقاومت داخلی فشار یا کشش ساده در اعضاء

3- پلهای قوسی که مقاومت داخلی آنها عمدتا فشار ساده است

4- پلهای کابلی معلق که تحمل نیرو بصورت کشش ساده می باشد

5- ترکیبی از انواع بالا

موقعیت پل

موقعیت کلی پل توسط مسیر جاده ی مربوطه مشخص می گردد که در مورد جاده های جدید می تواند در امتداد یکی از چندین مسیر تحت بررسی باشد. موقعیت پل بایستی چنان انتخاب گردد که به نحو مطلوب از مانع مورد نظرعبورکند. محل پلهای عبور کننده از روی آب بایستی با توجه به هزینه ی اولیه پل و نیز کاهش دادن هزینه های بعدی شامل نگهداری و تعمیرات ناشی از فرسایش های جریان آب انتخاب شود. در مورد پلهای گذرنده از روی جاده ویا راه آهن بایستی احتمال تعریض آتی جاده ویا راه آهن پیش بینی شود

در پل مذکور به دلیل کاهش ترافیک از پل جدید در کنار پل قدیمی این پل احداث شده است

نمایی از پل قدیمی وپل جدید در حال ساخت

 

انتخاب نوع پل

عوامل اصلی موثر در انتخاب نوع پل عبارتند از : محل پل ، کاربرد آن ، تعداد و مقدار دهانه ها ، نوع مصالح مصرفی ، نوع فونداسیون و تکیه گاهها ، نوع عبورگاه ، اقتصاد پل ، زیبائی آن ، امکانات اجرائی و نحوه ساخت و غیره

بررسی و انتخاب محل پل

معمولا با توجه به طرح کلی راه شوسه ، راه قطار و یا مسیر عبور آب محل تقریبی احداث پل مورد نظر مشخص می گردد که در این صورت باید بهترین محل را در محدوده طرح کلی راه انتخاب کرد  . البته حالت عکس این هم تاکنون انجام شده است . بدین ترتیب که با تعیین محل مناسبی برای پل ، طرح مسیر راه مربوطه نیز بر آن مبنا تعیین گشته است . وضعیت اخیر در رابطه با عبور از رودخانه یا دره ها که ممکن است فقط چند محل مناسب جهت احداث پل وجود داشته باشد معمول تر است . در عین حال در انتخاب و طرح پل ، سازه پل باید به عنوان جزئی از سیستم کلی طرح راه در نظر گرفته شود

احداث پل برروی رودخانه

 در جهت تائید و یا رد یک محل خاص برای احداث پل باید ابتدا بررسی های زیر انجام شود

کسب اطلاعات اولیه

این اطلاعات شامل موارد زیر می باشد

1-      نقشه های راه مورد طرح و راههای موجود مجاور آن

2-      نقشه های توپوگرافی محل شامل نقشه هوائی آن محدوده

3-      اطلاعات و نقشه های مربوط به جنس خاک و نوع آب و هوای اقلیمی آن منطقه ، از جمله آثار سیلاب در محل

4-      موقعیت پلهای موجود برروی رودخانه یا دره مربوطه و اطلاعات مربوط به زمان و مقدار سیلاب

5-      اطلاعات مربوط به وجود معادن متروکه و یا موجود در محدوده محل

6-      وضعیت امکانات موجود

7-      اطلاعتی در رابطه با خاکریزها ، پایداری کانال و یخبندان

8-      اطلاعات مربوط به مالکیت زمینهای اطراف محل احداث پل

بررسی محل

مقدار بررسی های جزئی که برای محل احداث یک پل لازم است عمدتا بستگی به نوع پل و وضعیت طبیعی محلهائی که در اختیار می باشد دارد . بررسیهارا می توان با روش حذف کردن، با استفاده از اطلاعات کسب شده ، و انتخاب محلهای مناسب ادامه دارد . این چنین مطالعاتی احتیاج به تجربه کافی داشته که شخص بتواند از اطلاعات موجود به نحو احسن استفاده نماید . البته در بعضی موارد می توان از تخصصهای موجود کمک گرفت

بررسی وبازدید از محل

در این مرحله مهندس باید ایده خوبی از محل انتخاب شده و سازه های انتخابی خود برای آن محل داشته باشد

با توجه به این موضوع در بازدید از محل می توان اطلاعات مفیدی کسب کرد که در انتخاب نهائی نوع پل موثر خواهد بود

در بازدید از محل مطالب زیر باید لیست برداری شود

1-  توپوگرافی – طبیعت راههای ورودی و خروجی محل ، فاصله ای که باید با پل پوشانده شود ، موقعیت مناسب فونداسیونها ، و پایه های پل و امکان دسترسی به آنها

2-   نوع و مقدار پوشش گیاهی محل در صورت موجود بودن

3-  خصوصیت رودخانه و سیلاب (ترازهای ثبت شد سیلابهای قبلی ، جهت جریان آب، تمایل رودخانه به پیچ و خم و غیره ;.)

4-   وضعیت امواج در صورت موجود بود

5-  زمین شناسی سطحی شامل انواع سخره و خاک ، عدم اتصال طبقات صخره و در نظر گرفتن پایداری آنها ، سطح تراز آب زیرزمینی و غیره ، با حفر حداقل یک چاه در محل هر پایه

6-   هر اطلاع مربوط به وجود زلزله در محل

7-   موانع مصنوعی چون سازه ها ، لوله ها ، کابلهای زیرزمینی و هوائی

8-   وضعیت آب وهوا در رابطه با شدت و جهت باد ، باران، برف، یخ زدگی و درجه خورندگی جو

9-  امکانات موجود چون برق، آب، ارتباطی، راه شوسه، راه قطار، رسیدن به محل و موقعیت های مناسب برای تجهیز کارگاه و غیره

10-           دسترسی به مصالح مورد نیاز جهت ساخت پل

بررسی و تعبیر نتایج زمین شناسی سطحی نیاز به اطلاعات جامع از مهندسی زمین شناسی دارد که معمولا ً در این مورد از متخصصین مربوطه می توان کمک گرفت

پس از پایان این مرحله مقدماتی، مهندس احتمالا ً در وضعیتی خواهد بود که بتواند بهترین محل برای احداث پل مورد نظر را انتخاب کند که در این صورت باید بررسی های جزئی تر از محل بعمل آید

بررسی جزئیات محل باید با دقت کافی انجام گیرد تا از انجام دوباره کاری جلوگیری شود . این بررسی شامل اطلاعات حاصل از نقشه برداری، مطالعات هیدرولوژی و هیدرولیکی و بررسی سطح زیر فونداسیون و مطالعه منابع تهیه مواد اولیه ساخت بتن که در بعضی از موارد فوق می توان از متخصصین مربوطه کمک گرفت

کاربرد پل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 مرداد 13 , ساعت 5:39 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله سیاستهای تورم آور و تأثیر آن بر اقتصاد word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سیاستهای تورم آور و تأثیر آن بر اقتصاد word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله سیاستهای تورم آور و تأثیر آن بر اقتصاد word

فصل اول  
کلیات وطرح تحقیق  
مقدمه:  
2- بیان موضوع تحقیق  
3- اهمیت موضوع تحقیق  
1-3- ضرورت تجدید ارزیابی داراییها  
2-3- قابلیت کاربرد و نتایج اجرای قانون مذکور  
4- فرضیه های تحقیق  
1-4- تجدید ارزیابی داراییها  
2-4- قانون مالیاتی  
5- روش تحقیق  
1-5- جمع آوری اطلاعات  
2-5- روش اثبات:  
6- محدودیتهای تحقیق  
7- محتوای تحقیق  
8-یافته های تحقیق به شکل  
9- مزایا  
10- معایب  
فصل دوم  
زمینه تئوریک بررسی تورم  
1- مفهوم تورم  
1-1- نظریه هانری اوژاک  
2-1- نظریه هولزمن  
2- تعریف تورم  
3- اندازه گیری تورم   
4- شاخصهای قیمت  
5- شاخص عمومی قیمت  
6- محاسبه شاخص قیمت  
1-6- شاخص لاسپیرز  
2-6- شاخص پاشه  
3-6- شاخص اج.ورث- مارشال  
4-6- شاخص ایده آل فیشر  
5-6- شاخص قیمتها با وزن ثابت   
7- اثرات تورم  
8- سیاستهای اقتصادی و تورم  
1-8- سیاست مالی و تورم  
2-8- سیاست پولی وتورم  
9- انواع تورم   
1-9- تورم ناشی از تقاضا  
2-9- تورم ناشی از فزونی هزینه ها  
3-9- تورم رکودی  
10- مسائل اقتصادی و حسابداری ناشی از تورم  
11- عوامل گسترش دهنده و بازدارنده تورم  
1-11- عوامل گسترش دهنده تورم  
2-11 – عوامل بازدارنده تورم  
12- تدابیرمربوط به مقابله با آثار تورم  
1-12- در مورد آثار تورم بر وضع مالی طبقات مختلف مردم  
2-12-درخصوص آثار تورم برتشکیل پس انداز  
3-12- در مورد آثار تورم بر وضع محاسبات مؤسسات اقتصادی  
13 -تأثیر تورم برگزارشهای مالی  
فصل سوم  
تدابیر حسابداری در شرایط تورمی و تعارض موجود با اهداف گزارشگری مالی  
1- اهداف گزارشگری مالی  
2- گروه بندی استفاده کنندگان از اطلاعات مالی  

1- مفهوم تورم

تورم یکی از بارزترین پدیده های اجتماعی قرن حاضر است. دامنه تورم آنچنان وسیع و گسترده است که هیچ کشوری در جهان از آثار و نتایج آن برکنار نمانده است و کشور ما نیز به شدت تحت تأثیر این پدیده خانمانسوز اقتصادی قرار گرفته است. در گذشته تورم بیشتر جنبه محلی و موقت داشته و عللی چون افزایش ناگهانی عرضه طلا و بروز جنگ باعث بوجود آمدن تورم می گردید که پس از رفع علت، تورم و افزایش قیمتها نیز متوقف می گردید، بدین جهت کشورها عارضه تورم را چندان جدی تلقی نکرده و آن را پدیده ای موقت و زود گذری می پنداشتند. اما در سالیان اخیر تورم به صورت جدی تری مطرح شده و  افزایش سریع و روز افزون قیمتها موجب بروز مسائل و مشکلات بسیاری شده است. در چنین شرایطی برای مقابله و مواجها با خطرات ناشی از تورم دولتها دست به اقدامات گوناگون و گاهی  عجولانه زدند که به لحاظ عدم شناخت علل و ریشه های اصلی و تورم، این کوششها چندان موفقیت آمیز نبود. به طوریکه به تدریج این نظریه مطرح شده و قوت گرفت که دولتها باید تورم را به عنوان یک پدیده نامطلوب ولی اجتناب نایپذیر قبول کنند

چنین به نظر می رسد که علت اصلی شکست دولتها در مقابله با تورم عدم آشنائی و شناخت آنها به علل و ویژگیهای اصلی تورم در عصر حاضر است.  اشارت رفت که در گذشته تورم جنبه محلی و موقت داشته و عموماً در یک یا چند منطقه بروز می کرد و بعد از مدت کوتاهی برطرف می شد و ثبات قیمتها دوباره برقرار می گردید

تا قبل از جنگ جهانی دوم آنچه باعث افزایش قیمتها می شد افزایش ناگهانی عرضه طلا و نقره و پولهای رایج آن زمان بود و همچنین جنگ می توانست سبب ایجاد تورم و افزایشقیمتها گردد مثلاً در قرن شانزدهم پس از کشف قاره آمریکا و پیدایش معادن طلا قیمتها به طور سرسام آور افرایش پیدا کرد با توجه به تجربیات تلخی که کشورها از دوران رکود اقتصادی داشتند افزایش تدریجی قیمتها را نه تنها یکی از معایب اقتصادی نمی پنداشتند و به عنوان یک پدیده مخرب با آن برخورد نمی کردند بلکه حتی اکثر کارشناسان  پولی و مالی افزایش ملایم قیمتها را مفید تلقی کرده و به عنوان  علامت رونق اقتصادی می دانستند زیرا به نظر آنها افزایش قیمتها همراه با پیشرفت و اشتغال کامل بود و برعکس کنترل و تنزل قیمتها باعث رکود اقتصادی و افزایش بیکاری می شد. اما اکنون تورم به عنوان یک بیماری اقتصادی که آثار سوء آن کلیه جنبه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی جامعه را در بر می گیرد مطرح شده است. لذا لازم می آید که به طور جدی و مستمر با این پدیده برخورد شود

امروزه تورم در سطح جهان مطرح بوده و همانند و با و طاعون از کشوری به کشور دیگر سرایت می کند و همه جهان را مبتلا می سازد با وجود آنکه برخی از علل تورم فعلی در سطح جهانی با علل تورم گذشته مشابهت دارد ولی به نظر می رسد که این مشابهت ظاهری باشد فرضاً  علت اصلی یا تنها دلیل افزایش قیمتها و تورم مانند سابق افزایش حجم پول و یا جنگ نمی باشد بلکه ریشه های آن را باید در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورها جستجو کرد

افزایش بیش از حد مصرف، افزایش روز افزون جمعیت در کشورهای در حال توسعه، کمبود مواد اولیه و انرژی و نظایر آنها می توانند از علل بروز تورم باشند. به همین دیل عقیده بر این است که تنها با اعمال سیاستهای پولی و اجرای راه حلهای ستی نمی توان با تورم به درستی برخورد کرده و راه علاجی برای آن پیدا نمود بلکه لازم و ضروری است که ریشه های آن شناخته شود و با در نظر گرفتن کلیه عوامل ارائه طریق گردد

 تورم در حال حاضر کشورهای در حال توسعه را بیشتر در بر می گیرد و آثار مخرب آن در این نوع کشورها بیشتر است زیرا از یک طرف تورم موجود در کشورهای توسعه یافته همراه با واردات کالاها و خدمات وارد این کشورها می شود و از طرف دیگر افزایش سرسام آور جمعیت و عدم برنامه ریزی صحیح باعث می شود که دولتمردان این کشورها اعتقاد پیدا کنند که تورم بهایی است  که کشورها باید برای رسیدن به پیشرفت سریع اقتصادی بپردازند بنابر این برای جلوگیری از تورم کوششی به عمل نیاورده و فقط سعی شده که از آثار ناگوار و مخرب آن بکاهند که موفقیت در این زمینه هم چندان چشمگیر نبوده است. لذا اثار تورم روز به روز تشدید پیدا می کند. تورم توزیع درآمدها را مختل می سازد و بی عدالتی های اجتماعی را دامن می زند، عدم تعادل در وضعیت قشرهای مختلف راشدت می بخشد گروه های اندک در مدتی کوتاه به همه چیز می رسند  و گروه های  کثیر در جامعه همه چیز خود را از دست می دهند آنگاه فشار افزایش قیمتها بیشتر متوجه کسانی می شود که درآمد و دستمزد ثابتی داشته وقادر نیستند کالاهای مصرفی مورد نیاز خود را با قیمتهای سرسام آور از بازار آزاد تهیه نمایند و در نتیجه سطح زندگی انبوهی از مردم شدیداً تنزل یافته و فقر عمومی گسترش می یابد[1]

عده ای  از علمای اقتصاد، درصد آن برآمده اند تا چگونگی سیر تورم را بر مبنای کردار و یا به تعبیر دیگر بر اساس واکنشهای متفاوت گروه های مختلف اجتماعی توجیه و تبیین کند

در اینجا به دو نمونه از این گونه نظریات اشاره می گردد

1-1- نظریه هانری اوژاک[2]

به اعتقاد « هانری اوژاک» گروه های مختلف اجتماعی در قبال تورم دارای واکنشهای همانند نیستند. برخی از گروه ها، در برابر روابط جدید (آثار ناشی از تورم) حالت هماهنگی و تسلیم- و یا به تعبیر خود « اوژاک» کردار «انطباق» Adaptation را در پیش می گیرند، بدین نحو که به مصرف کمتر قناعت می کنند و خلاصه با وضعیت جدید و افزایش قیمتها سر سازگاری نشان می دهند. در مقابل اینان، گروه های دیگری هستند که واکنش و کردارشان حالت «مقاومت»- و یا باز هم به تعبیر خود« اوژاک» – جنبه «گستگی» دارد. گروه های اخیرالذکر، حاضر به پذیرش روابط و شرایط جدید نیستند و حتی المقدور می کوشند قدرت خرید خود را حفظ کنند. به نظر « هانری اوژاک» اگر گروه هائی که دارای کردار « مقاومت» هستند، نسبت به سایرین، در موقعیتی مسلط قرار گرفته باشند، در این صورت احتمال پیدایش «سیر تراکمی» و تشدید تورم، زیاد خواهد بود

2-1- نظریه هولزمن[3]

این نظریه نیز- کم یا بیش- بر اساس رفتار و عکس العملهای متفاوت گروه ها مبتنی اس

به عقیده «هولزمن» در همان مرحله اولیه تورم، افزایش نابرابر  قیمتها موجب پیدایش اختلاف در درآمدهای طبقات مختلف و از جمله سبب افزایش سود کارفرمایان می گردد. معهذا، سیر آینده تورم و سرنوشت قطعی آن به تصمیمات گروه های مختلفی که از درآمد ملی بهره مند می شوند و نیر به میزان امکانات و توانائی های آنها برای تأمین خواسته های خود بستگی دارد. چنانکه ملاحظه می گردد، در تجزیه و تحلیل «هولزمن» اندیشه« مبارزه» گروه ها و طبقات اجتماعی برای حفظ موقعیت و جلوگیری از کاهش قدرت خرید خود (و احیاناً کسب منافع اضافی از رهگذر تورم) کاملاً مطرح است

«هولزمن» می گوید درآمد ملی، به صورت خلاصه، بین 3 گروه توزیع می شود: 1- مزدبران 2- سودبران و بالاخره گروه سوم که از آنها به عنوان «سایرین» تعبیر می کند. هولزمن به کردار و عکس العمل گروه سوم چندان اهمیت نمی دهد زیرا معتقد است که این گروه قادر نیست به نحوی مؤثر از خود دفاع کند وسطح درآمد حقیقی اش را محفوظ دارد ولی واکنش دو گروه دیگر ( مزدبران و سود بران) را در تعیین سرنوشت تورم کاملاً موثر می داند. «هولزمن» ضمناً می گوید که هنگام اشتغال کامل، چون تولیدات قابل افزایش نیست، بنابراین سهم یک گروه از در آمد ملی نمی تواند افزایش یابد مگر آنکه از سهم گروه دیگری کاسته شود، وی برای تبیین نظریه خود 2 حالت یا 2 مدل را در نظر می گیرد

در «مدل اول» مزدبران می کوشند تا سطح دستمزد حقیقی خود را حفظ کنند. در این صورت، چون دستمزد اسمی کارگران به دنبال بالارفتن قیمتها افزایش می یابد، کارفرمایان سعی می کنند افزایش اسمی دستمزدها را در قیمت فروش بگنجانند تا لااقل سود اسمی آنها کاهش نیابد. در این حالت «جریان ترقی قیمتها معمولاً» ملایم و معتدل خواهد بود

در مدل دوم، دستمزد بگیران- همانند مدل اول- کوشش می کنند تا از درآمد حقیقی شان چیزی کاسته نشود لیکن در این حالت کارفرمایان- بر خلاف مدل نخست- به حفظ میزان اسمی سودهای خود قانع نیستند بلکه سعی می کنند تا به موازات بالا رفتن قیمتها سود و درآمد خود را از نظر اسمی- و حتی از نظر واقعی – افزایش دهند

طبق مدل دوم، در صورتیکه دستمزد بگیران و کار فرمایان- همزمان با هم و به طور موثر- برای ازدیاد درآمدشان به تناسب قیمتها، اقدام کنند، جریان افزایش قیمتها بسیار شدید و برقراری تعادل غیر ممکن- و یا لااقل دشوار- خواهد شد. به دیگر سخن، اگر نسبت (درصد) ازدیاد درآمد اسمی که کارگران و کارفرمایان بتوانند بدست آورند، بیش از کل منابع حقیقی باشد، «مارپیچ تورم» (توالی و تعاقب افزایش قیمت و دستمزد)به نحو پایان پذیری ادامه خواهد یافت و اقتصاد جامعه در معرض تورمی لجام گسیخته قرارخواهد گرفت

2- تعریف تورم

تورم در پندار مردم عادی افزایش قیمتها است و به نظر کارشناسان اقتصادی صعود خود افزای قیمتها می باشد یعنی اگر تورم به حال گذاشته شود مکانیزم قیتها لااقل در کوتاه مدت موجب تعادل نخواهد شد و بی تفاوتی دولت و یا مقامات پولی و مالی کشور موجب تشدید تورم خواهد شد[4] و دلائل موجود در این مورد عبارتند از

1- افزایش قیمتها همیشه تقاضا را کاهش نمی دهد، کشش ناپذیری و مقاومت بعضی از تقاضاها مانع از بروز تعدل است مثلاً در مورد ارزاق مایحتاج عمومی نظیر نفت، بنزین، صابون، پودرهای پاک کننده که  تقاضاهای آنها در برابر قیمت بی کشش است. و بر اثر افزایش قیمت، تقاضا کاهش پیدا نمی کند

2- اگرتورم به حال خود گذاشته شود قیمتها بیش از پیش ترقی خواهند کرد. خاصه اگر عامه مردم خریدهای احتیاطی کنند و سفته بازی در مسیر ترقی قیمتها رونق گیرد، قیمتها متداوم خواهد بود

3- در کشورهائی که اتحادیه های کارگری مراقب اوضاع کارگران باشند افزایش قیمتها دیر یا زود موجب افزایش مزدها و مسابقه دوزخی مزد و قیمتا خواهد گردید

4- در کشورهائی که اتحادیه های کارگری وجود نداشته و یا سندیکاهانضج نگرفته باشند و مزدها نتوانند با قیمتها هم آهنگ گردند آنچنان بی عدالتی در جاعه بروز خواهد کرد که دولتها نمی توانندناظر بی تفاوت  صعود قیمتها باشند

تورم یک پدیده، ماکرو اقتصادی بوده و بر مجموع مکانیسمهای اقتصادی جامعه از لحاظ قیمت، درآمد و تولید و توزیع و مصرف اثر می گذارد. ساده ترین نشانه تورم بالا رفتن شاخصهای قیمتها است که همانند گرماسنج  وضعیت کالبد اقتصادی جامعه را نشان مید هد و پدیده ای پیچیده است که نمی توان آن را با یک علت توجیه نمود

یک برداشت از تورم که درتمام قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی اول هواداران بسیار داشت، تعریف طرفداران نظریه مقداری پول بود که در شکل اولیه, تورم افزایش حجم در جریان و در تحلیل نهائی  افزایش حجم پول در جریان که موجب بالا رفتن سطح عمومی قیمتها شود بوده است

یک اقتصاددان آمریکائی  بنام آبالرنر[5] تورم را فزونی تقاضا نسبت به عرضه دانسته است در صورتیکه از نظر برخی کارشناسان تورم بر وضعیتی اقتصادی اطلاق می شود که افزایش زیاد و محسوس قیمتها، مشخصه آن است. گاهی تورم را پول زیادی در قیاس با میزان دادو ستد موجود و زمانی زیادی پول که به دنبال کالاهای کمی است دانسته اند و اقتصاد دانان آن را افزایش سطح عمومی قیمتها در نتیجه افزایش حجم پول در جریان می دانند. اینان گاه تورم را افزایش غیر مادی حجم پول پول یا انتشار کرده اند لیکن باید توجه داشت که قیمتها ممکن است به دلائلی به جز افزایش حجم پول نیز بالا برود مثلاً هر گاه دستمزدها و یا سودها  افزایش یابد بی آنکه حجم پول افزایش یافته باشد سطح عمومی قیمتها بالا خواهد رفت. علاوه برآن، گاهی حتی بی آنکه قیمتها عملاً بالا رود بر اثر کاهش درآمدها، فشار تورمی بوجود می آید بنابر این شاید در مجموع، بهترین تعریف از تورم را خانم رابینسون [6] اقتصاد دان انگلیسی ( 1983-1903) ارائه داده است که تورم را افزایش نامنظم و افسار گسیخته قیمتا می داند. نکته مهم در این تعریف این است که بی آنکه در پی بیان علل و عوامل تورم باشین اشاره به نامنظم بودن افزایش قیمتها دارد که مهمترین خصیصه تورم است، زیرا پاره ای از اقتصاد دانان در بسیاری موارد، افزایش منظم، تندریجی و آهسته قیمتها را مسأله نگران کننده ای تلقی نمی کنند[7] در تعریف تورم آمده است

بالا رفتن سطح عمومی قیمتهای پولی کالاها و خدمات است[8]

در تفسیر این تعریف به منظور تشریح بیشتر آن لازم است توضیح داده شود که

کالاها و خدمات: در اینجا منظور اوراق سهام و قرضه یا سایر داراییهای مالی نمی باشد بکله فقط کالاها و خدماتی که واحد های مختلف اقتصادی آن را تولید و بفروش می رسانند مورد توجه است. به عبارت دیگر می توان گفت که منظور از کالاها و خدمات درتعریف تورم، کالاهایی است که در زمان حال مصرف شده و یا در آینده مورد استفاده قرار می گیرند که از آن جمله، غذا، مسکن، بهداشت و درمان، تعلیم و تربیت و نظایر آنها را می توان نام برد

قیمتهای پولی: منظور از قیمتهای پولی  در حقیقت میزان پولی است که برای هر واحد از کالا باید پرداخت شود و به عنوان نمونه، پولی که بابت  پوشاک پرداخت می کنیم قیمت پولی نامیده می شود و لازم به توضیح است که قیمت هر واحد از کالای  دیگر نیز می تومان بدست آورد که در اصطلاح اقتصادی این موضوع را قیمتهای نسبی می نامند

در تعریف تورم باید گفت که منظور حرکت قیمتهای پولی بوده و به هیچ وجه حرکت قیمتهای نسبی را شامل نخواهد بود

بالارفتن: منظور از بالارفتن قیمتها، بزرگ بودن عددی سطح قیمتها نیست بلکه چگونگی بالا رفتن آن در یک دوره زمانی معین مد نظر می باشد به عنوان مثال قیمتهای پولی در آمریکا در سال 1978 با مقایسه با سال1976 دو برابر شده اما در انی  فاصله نرخ متوسط تورم فقط 8/5 درصد بوده است، حال چنانچه فرض  شود که در پایان سال 1979 قیمتها نسبت به 12 ماده قبل بالاتررفته باشد در این صورت می توان گفت که نرخ تورم در سال 1979 برابر صفر بوده است

سطح عمومی: منظور  از کلمه عمومی در تعریف تورم، مربوط به افزایش کلی و همه جانبه، قیمتهای پولی می شود. به عبارت دیگر، افزایش قیمت یک کالای معین به تنهائی تورم محسوب نمی شود و علت این امر این است که ممکن است در دوره مورد بررسی، قیمت برخی از کالاهای دیگر کاهش یافته باشد و بنابراین تورم وجود نداشته است به عنوان مثال ممکن است قیمت گوشت یا بنزین افزایش وقیمت ماشین حساب کاهش داشته باشد

بر اساس تعریف فوق، تورم خود یک مفهوم پولی می باشد و به عبارت دیگر منظور از تورم در حقیقت کاهش ارزش هر واحد پولی بوده و بر عکس در صورت کاهش قیمتها ارزش هر واحد پول افزایش می یابد

برای درک بهتر لازم است تا نقشی را که پول در زندگی روزمره انسان دارد بررسی نمائیم

در اقتصاد پایاپای که در آن کالاها و خدمات با یکدیگر مبادله می شوند تورم و تنزل به هیچ وجه مفهوم نخواهد داشت اما در چنین اقتصادی کارآئی نیز وجود نداشته و بنابراین اقتصاد بدون پول با وضعیت ایده آل و مطلوبی مواجه نخواهد بود

برای مثال در یک چنین اقتصادی، فرضاً کشاورزان محصولات خود را عوض کرده، اما اگر در فولاد سازی قطعه فولاد داده شود فردی که فولاد را بخواهد معاونه  کند مشکل بتوان پیدا کرد. لذا حتی در جوامع اولیه هم عمود بر پول اتفاق نظر دارند زمان تورم ارزش واحد پول تغییر یافته و در نتیجه ارزش واقعی بدهیای پولی شامل بدهیهای خصوصی، دولتی و پس اندازهای جاری و دراز مدت همگی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت لذا آثار تغییر ارزش پول در هر صورت از بخش عمومی فراتررفته وسایر قسمتهای اقتصاد بخش خصوصی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. ارزش پول در طول زمان نیز تغیرپذیر است مردم برای آینده و فرضاً برای دوران بازنشستگی پس انداز می نمایند اما به علت متغیر بودن ارزش پول در زمانهای مختلف، آنها به هیچ وجه قادر نخواهند بود ارزش واقعی این ثروتهای متراکم شده را در زمان بازنشستگی محاسبه نمایند. به هر حال می توان گفت که نوسانات ارزش پول در حقیقت قیمتی است که جامعه باید به خاطر وجود کارآئی اقتصادی که با دخالت پول در اقتصاد و ایجاد موسسات پولی به وجود می آید. بپردازد

با بررسی نقطه نظرات مختلف در خصوص تورم تعریف مورد نظر ما از تورم بشرح زیر می باشد

تورم بالا رفتن مداوم و بی تناسب و نامنظم سطح عمومی قیمتهای پولی کالاها و خدمات می باشد

با پذیرش ضمنی تعریف فوق لازم به نظر می رسد که کنکاش بیشتری در مورد ماهیت و اثرات و انواع و علل تورم عملی شود

3- اندازه گیری تورم [9]


 

[1] – روزنامه اطلاعات

[2] – محمد مشکوه، پول( تهران ، انتشارات دانشگاه تهران) ص

[3] – همان مأخذ،  ص

[4] – باقر قدیری اصلی، سیاستهای پولی، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران) ص 5-

[5] – Abba Lerner

[6] – Robinson

[7] – علی ماجدی، خسن گلریز، پول و بانک ازنظریه تا سیاستگذاری، (تهران، انتشارات موسسه بانکداری ایران) ص

[8] – جیمز توبین، اقتصاد دادن معروف معاصر آمریکا و برنده  جایزه نویل اقتصاد درسال

[9] – محمد نو فرستی، آمار در اقتصاد و بازرگانی، (تهران ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی) ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

چهارشنبه 95 مرداد 13 , ساعت 5:38 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی در بین زنان و مردان شاغل word دارای 79 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی در بین زنان و مردان شاغل word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی در بین زنان و مردان شاغل word

فصل اول  
کلیات تحقیق  
مقدمه :  
اهداف تحقیق  
اهمیت و ضرورت تحقیق  
متغیرهای تحقیق  
تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها ومفاهیم  
بیان مسئله  
سؤال مسئله  
فصل دوم  
پیشینه و ادبیات تحقیق  
فرهنگ و شخصیت  
تعریف فرهنگ  
عناصر اساسی فرهنگ  
ویژگی های فرهنگ  
گوناگونی فرهنگها  
در اینجا به چند زمینه قابل توجه که گوناگونی فرهنگها در آن نمایان می گردد، اشاره می کنیم :  
مفهوم شخصیت  
بی همتایی شخصیت  
تاثیر فرهنگ در شخصیت  
شخصیت اساسی یا پایه  
نظامهای رایج طبقه بندی  
طبقات عمده تشخیصی :  
نظریه های شخصیت  
کارل یونگ و روان شناسی تحلیلی  
کارن هارنی  
هری استاک سالیوان  
اریک فرام  
هنیز هارتمن  
مارگارت ماهلر  
هنیز کاهوت  
اریک اریکسون  
فصل سوم  
تعیین روش تحقیق  
روش نمونه گیری  
روش آماری مربوط به فرضیه  
روش تحقیق  
ابزار اندازه گیری تحقیق  
جامعه مورد مطالعه  
حجم نمونه  
فصل چهارم  
تجزیه و تحلیل داده ها  
مقدمه  
فصل پنجم  
بحث و نتیجه گیری  
بحث و نتیجه گیری  
پیشنهادات  
محدودیت ها  
منابع و ماخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی در بین زنان و مردان شاغل word

آزاد – حسین – آسیب روانی 1 – انتشارات نی – سال 1379 – تهران

بیانی – احمد – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات البرز – سال 1380 – تهران

سیاسی – علی اکبر – روان شناسی شخصیت – انتشارات آگاه – سال 1381 – تهران

شفیع آبادی – عبدالله – نظریه های روان درمانی – انتشارات فارا – سال 1380 – تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی رشد – انتشارات رشد – سال 1382 – تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی بالینی – انتشارات نور – سال 1382 – تهران

کریمی – یوسف – روان شناسی شخصیت – انتشارات قومس – سال 1381 – تهران

منصور – محمود – روان شناسی بالینی و درمان افسردگی و اضطراب – انتشارات رشد – سال 1379- تهران

محمدی – سید سعید – روان شناسی شخصیت – انتشارات پیام – سال 1379 – تهران

نوری – محمد – ویژگی های شخصیت – انتشارات آزادی – سال 1378 – تهران

فرهنگ و شخصیت

یکی از ویژگی های انسان ، دارا بودن نیروی اندیشه است. انسان به یاری اندیشه توانسته است بر خلاف دیگر حیوانات خود را از تسلیم و وابستگی بی قید و شرط به طبیعت برهاند و برای مبارزه و تسلط بر آن ، شیوه ها و و سیله ها و روشهایى را ابلاغ کند که ما مجموعه آنها را فرهنگ می نامیم . در واقع «اندیشیدن » یک نیروی درونی و «فرهنگ آفرینی» تجلی بیرونی آن است. به همین دلیل است که انسان شناسان برای آدمی هنری بزرگتر از فرهنگ آفرینی نمی شنلسد و گوناگونی پاسخگویی به نیازهای اولیه انسان و فرهنگ می دانند

 

تعریف فرهنگ

 فرهنگ شامل همه فعالیت های انسان ها و سیمای واقعی آنان است. در واقع فرهنگ تمام آن ساخته ها، اندیشه ها، نهادها، آداب و رسوم، روشهای اخلاقی نظایر آنهاست که تمامیت آنها محیطی را به وجود آورده که ساخته و پرداخته خود انسان است. به بیان دیگر «فرهنگ مجموعه کوششهای انسان است. برای انطباقش با محیط با محیط اصلاح شیوه های زندگی اش و بالاخره آنچه جامعه می آفریند و به انسان وامی گذارد » فرهنگ نام دارد.(اگ برن و نیم کوف، 1357 :133 )

عناصر اساسی فرهنگ

مفهوم وسیع و گسترده فرهنگ که شیوه های زندگی مردم را در تمامی کره زمین در بر می گیرد، به طور مشخص به افراد و عناصر متفاوتی که در عین حال به هم وابسته اند تشکیل شده است

فرهنگ به لحاظ تحلیل، غالبا” به دو حوزه مادی و غیر مادی (معنوی)تقسیم می شود. هر چیزی را که انسان در ارتباط با رفع نیازهای مادی اش به طبیعت افزوده است در حوزه مادی قرار می گیرد. هزاران سال پیش، انسان با پی بردن به اینکه می تواند با استفاده از پدیده های مادی پیرامون خود، نیازهایش را بهتر برآورد آفریدن و ساختن ابزار و وسایل را آغاز کرد و بدین وسیله نخستین گام را در راه رهایی خود از وابستگی به طبیعت برداشت. شناخت اینگونه ابزار و وسایل و شیوه های کاربرد و شرایط استفاده از آن را تکنولوژی یا «فن آوری»گویند

اما آنچه که شامل ابداعات انتزاعی انسان می شود و بر رفتارهای او اثر می گذارد “فرهنگ غیر مادی” (معنوی) نام می گیرد. چهار مورد از این ابداعات عبارتند از «باورها، ارزشها، هنجارها، و نمادها. »

1- باورها : باورها مفاهیمی کلی و مبهم درباره جهان و ماهیت جامعه هستند که مردم جامعه درستی آنها را به عنوان «واقعیت» قبول دارند. از آنجا که خواستگاه باورها، تجربه ها و نست ها و یا روشهای علمی می باشند، آنها می توانند تاثیر نیرومندی بر رفتار داشته باشند

افراد هر یک از جامعه ها تصور می کنند که باورهایشان، منطقی ترین، با ثبات ترین، عاقلانه ترین و درست ترین است. البته برخی باورها درست و بعضی نادرست است. اما جامعه شناسان بیشتر به نقشی که باورها در فرهنگ و شیوه های زندگی مردم دارند، توجه می کنند

2- ارزشها : واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد، ارزش اجتماعی نام دارد. در واقع، هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم، مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود، جزء ارزش های آن جامعه است. درستکاری، امانتداری، احترام به حقوق دیگران، آبروداری، رعایت والدین و مانند آن فقط چند نمونه از این ارزش های اجتماعی است

3- هنجارها : هنجارها به معیاری اجتماعی گفته می شود که رفتار درست یا نادرست را در یک جامعه یا در یک گروه مشخص می کنند. آنها راهنماهای آشکاری هستند برای اینکه مردم یک جامعه چگونه باتید در شرایط خاص رفتار کنند. به عنوان مثال: هنگامی که عده ای در جایی منتظر کاری باشند که به نوبت انجام می شود باید صف تشکیل دهند

4- نمادها : نمادها هر نوع پدیده های جسمانی = کلمه ، موضوع، رنگ، صدا، احساس، بو، لحظه، ملعم، هستند که برای مردم دارای معنی و ارزش باشند. در واقع نمادها عبادتند از هر چیزی که بتوان با آن به طور معنی دار چیز دیگری را معرفی کرد. به این ترتیب نمادها شامل اطلاعاتی هستند که ما را قادر می سازند به شیوه ای که برای سایر موجودات امکان پذیر نیست از اطلاعات گوناگون استفاده نماییم واین اطلاعات را مبادله کنیم، زیرا نمادها، ما را قادر می سازند، بسیاری از ریزه کاریها، گوناگونی ها و جنبه های پیچیده تجربه های خود را برای دیگران بیان کنیم، آنها را ثبت و ضبط کنیم، متراکم کنیم،انبار کنیم،ترکیب کنیمو به کار بندیم.(صبوری-1380)

 ویژگی های فرهنگ

برخی از ویژگی های فرهنگ را می توان چنین بر شمرد

1-فرهنگ مجموعه ای منتظم و کلیتی سازمان یافته است : فرهنگ مجموعه منتظمی است از دانشها، باورها، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات، آداب، بسیاری چیزهای دیگرکه انسان به عنوان عضو جامعه از جامعه به دست می آورد. وقتی می گوییم «مجموعه منتظم» منظور اینست که بین اجزای فرهنگ ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و هر جز در بقای کل نقش ایفا می کند

از آنجا که فرهنگ حاصل جمع عناصر مستقل ازیکدیگر نیست و هر ویژگی فرهنگی  نسبت به ویژگی های فرهنگ کل معنی پیدا می کند، بایستی آن را مانند کلیتی که دارای   پیوستگی خاص است در نظر گرفت. رفتارهایی که از نظر یک مشاهده کننده غیر معقول به نظر می رسد، زمانی که این رفتارها در چارچوب فرهنگ کل قرار داده شوند، معقولیت پیدا می کنند. بدین ترتیب، متوجه می شویم که، تغییر درعنصری از یک نظام فرهنگی موجب بروز واکنشهای غالبا” غیر قابل پیش بینی و گاه پیاپی، در مؤلفه های دیگر نظام می گردد. ایجاد تغییر در یکی از روستاهای اطراف تهران را می توان در این باره مثال زد

در سه دهه پیش، زنان روستا برای شستن رختها و ظرفها به کنار نهر آب می رفتند و فاضلاب را در آن می ریختند. مرکز بهداشت به منظور جلوگیری از آلوده کردن آب آشامیدنی تصمیم گرفت رختشویخانه ای مدرن با دیواره هایی که آن را از هم جدا می کرد، بسازد. اما این کار مورد استقبال زنان روستا قرار نگرفت ؛ زیرا رخت شستن به صورت سنتی ، فقط یک کار معمولی برای آنان نبود، بلکه یک کنش ضمنی را نیز به همراه داشت، به آنان این امکان را می داد که در یک جا جمع شوند ، با هم گفتگو کنند و اطلاعات و مشغولیات ذهنی خود را به یکدیگر منتقل کنند. برای کاهش افسردگی و نارضایتی زنان، مجبور شدند که دیواره ها را بردارند و به جای آن حوضچه های مدوری بسازند تا زنان در گرد آن رختها را بشویند تا سختی کار و گذشت زمان را با صحبت کردن با هم از یاد ببرند. به نظر می رسد که ایجاد تغییرات و نوآوری در جامعه باید با توجه به شناخت ویژگی های فرهنگ آن جامعه انجام شود تا در پذیرش آن دشواری هایی به وجود نیاید

2-فرهنگ تفراد یک جامعه را قادر به پیش بینی رفتار یکدیگر می کند. از دیگر ویژگی های فرهنگ و یکی از فضایل متعلق به یک فرهنگ، آن است که افراد را قادر به «پیش بینی می کند»، بدین معنی هر فرد می تواند بر حسب رفتار و گفتار خود، واکنش های دیگران را از پیش بداند. در واقع تنظیم رفتارها و کنش های هر فرد بر اساس پیش بینی است. ما می دانیم که برای دریافت واکنش مطلوب پدر، مادر، رئیس، زیردست، همکار و دوست خود چه رفتار و گفتاری باید داشته باشیم. به همین دلیل، در مقابل هر یک از آنها رفتار خاصی را انتخاب می کنیم : به یکی احترام می گذاریم؛ به دیگری اخلاص و محبت نشان می دهیم؛ در برابر یکی کرنش می کنیم و به دیگری پرخاش. گاه خود را عصبانی جلوه می دهیم و گاه لبخند می زنیم. اصولا” خندیدن، گریه کردن، فریاد زدن، بلند یا ملایم حرف زدن، خواهش کردن و تهدید کردن در موقعیت های مختلف برای اینست که عادت های فرهنگی و در نتیجه واکنش های افراد را در مقابل رفتارهای مختلف می دانیم و می توانیم پیش بینی کنیم. (منصور – 1380 )

3-فرهنگ آموختنی است : فرهنگ هر جامعه ای مجموع ویژگی های رفتاری و اکتسابی افراد آن جامعه است. واژه ی تعیین کننده در این تعریف ،همان واژه اکتسابی است که فرهنگ را ازرفتاری که نتیجه زیست شناختی است ،متمایزمیسازد. وقتی فرهنگی  در جامعه آموخته می شود، ثبات و دوام پیدا می کند. در واقع ، تا زمانی که عوامل تغییر و دگرگونی فرهنگ ، قوی وقدرتمند نباشد، اعضای جامعه در برابردگرگون شدن فرهنگ مقاومت و مخالفت می نمایند، برای مثال: در هر فرهنگی شیوه ی خاصی برای لباس پوشیدن وجود دارد، فقط هنگامی این شیوه دستخوش تغییر می گرددکه تحت تاثیر عوامل فرهنگی برتر وجدیدی (نوآوری فرهنگی) قرار گیرد و مورد پذیرش اکثریت افراد جامعه واقع شود

4-فرهنگ وسیله ای است برای کنترل اجتماعی : ازآنجا که افراد، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی را از طریق آموزش، یاد می گیرند؛ فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازات هایی که اعمال میکند، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می گردد

کنترل اجتماعی «مجموعه موانعی است که جامعه به منظور جلوگیری افراد از کجروی اجتماعی در راه آنان به وجود می آورد» (اگ برن و نیم کوف ، 1357، ص 164). به بیان دیگر می توان آن را به عنوان مجموعه تاثیراتی تعوصیف کرد که اعضای یک جامعه را به «همنوایی» وا می دارد

هنگامی که گروهی از کجروان با تحدد و همبستگی خود ثباتی به دست آورند. ممکن است که به صورت یک ضد فرهنگ (مانند هیپی ها)در آیند. ضد فرهنگ خرده فرهنگی است که ارزشها، هنجارها و شیوه های زندگی آن اساسا” با فرهنگ حاکم در تضاد می باشد. چنین گروهی آگاهانه برخی از مهمترین هنجارهای جامعه بزرگتر دارد می نماید و به این امر مباهات نیز می کند

5-فرهنگ پدیده ای پویا ، انتقال پذیر و پایدار است : فرهنگ فرایندی است پویا که از طریق آموزش از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد ، ادامه پیدا می کند و دگرگون می شود

فرهنگ با انتقال تجربه ها و الگوها ، قالبهای رفتاری را در ذهن افراد جامعه، حک می کند و زمانی که این غالبها حک شد ؛ آثار تجربه ها ، عمیق و مداوم و پایدار می شوند. فرایند حک کردن از طریق «فرهنگ پذیری» انجام می گیرد

فرهنگ پذیری یعنی جامعه پذیری متعالی و ژرف و نیز فراگیری فرهنگ جامعه ای دیگر. اگر در هر یک از ما الگوهای اکتسابی یک فرهنگ تداوم یابد و به صورت بخشی از رفتار ثابت ما در آید، این فرایند را فرهنگ پذیری گویند

فرهنگ پذیری در مقیاس وسیع وقتی رخ می دهد که جامعه ای مورد تهاجم جامعه ای دیگر قرار گیرد، فاتحان می کوشند تا شیوه های زندگیشان را بر مغلوبان تحمیل کنند و مغلوبان نیز به نوبه خود، شروع می کنند به سازگاری با برخی اعمال فاتحان. البته برخی اوقات ویژگی های یک فرهنگ با فرهنگ دیگر هماهنگی نداشته و نسبت به انتقال آنها مقاومت می شود. برای مثال : سرخپوستان آمریکایی از اسلحه گرم و نوشابه های الکلی استعمار انگلیس با هیجان استقبال می کردند. ولی نسبت به مذهب آنها و طرز تلقی شان از کار، بی تفاوت ماندند.(معینی 1379 )

گوناگونی فرهنگها

فرهنگ هر جامعه منحصر به فرد و شامل ترکیبی از ارزشها و هنجارهایی است که در جایی دیگر یافت نمی شود. به عنوان مثال : در بسیاری از جامعه های امروزی، قتل عمد نوزادان یا کودکان خردسال یکی از زشت ترین جنایت هاست. زیرا آنها به جای اینکه دارایی خانواده به شمار آیند سربار خانواده تلقی می گردیدند و نیز مسلمانان و یهودیان گوشت خوک نمی خورند حال آنکه هندوها آن را می خورند و از خوردن گوشت گاو خود داری می کنند (گیدنز ، 1374 : 42) چینی ها گوشت مار می خورند، نه گوشت آدم ، در حالی که مردمان گینه ی جدید گوشت آدم را لذیذ می دانند (رابرتسون ، 1372 : 67) و بت لذت می خورند. دامنه گوناگونی فرهنگ هات گسترده است که ما فقط به طور غیر مستقیم آنها را می شناسیم و حتی درک و فهم شیوه زندگی و ساخت روانی نیاکان ما هم در جامعه خودمان نسبتا” مشکل است

در اینجا به چند زمینه قابل توجه که گوناگونی فرهنگها در آن نمایان می گردد، اشاره می کنیم

1-« زبان »

زبان برترین عامل و مهمترین حامل میراث فرهنگی انسان است، هیچ انسانی بی نیازاز زبان نیست. شخصیت ما در یک حد وسیع، به کمک زبانی که از طریق فرهنگ جامعه به ما منتقل می شود، شکل می گیرد. ما فقط به کمک کلمات معنادار فکر می کنیم و دنیا را از خلال آنها می بینیم، به کمک واژه هایی که از طریق آموزش و پرورش یاد گرفته ایم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، آموزش و پرورشی که رنگ فرهنگ خاص جامعه را دارد. زبان ها در فرهنگ ها متفاوتند، نه تنها در شکل آنها، بلکه همچنین در محتوای واژه هایی که به کار برده می شوند. مثلا” در زبان سرخپوستان هوپی هیچ واژه ای برای مشخص کردن زمان وجود ندارد. آنها نمی توانند آنچه را که ما طول مدت زمان می دانیم، بیان کند. هوپی ها به مفهوم زمان فکر نمی کنند. زیرا که واژه های نمادی آن را در اختیار ندارند

سوارکاران مشهور آرژانتینی 200 کلمه مختلف برای تشخیص و بیان رنگ های مختلف اسبها دارند. در حالی که تنها چهار واژه برای نامیدن تمام گیاهانی که در دشت های آنجا یافت می شود به کار می برند. کشاورزان گینه نو برای سیب زمینی که محصول عمده آنان است. هفت واژه مختلف دارند و عرب ها برای شمشیر دارای صدها واژه ی مختلف اند، که این خود نشانه ای است از تکیه فراوان این فرهنگ بر شعر و کلام موزون

یکی از عللی که موجب می گردددر زبان های مختلف تجربه ها به واحدهایی مجزا تقسیم شود این است که در حقیقت تجربه های هر قومی که زبان خاص خود را می آفریند یا تجربه های مردمان دیگر متفاوت است. (صبوری ، 1380)

2- ادراک حسی

از پژوهش های مردم شناسان می توان مشاهده کرد که وقتی افراد متعلق به گروه های فرهنگی مختلف را با محرک هایی که ظاهرا” یکسان هستند روبرو کنیم رفتارهای ادراکی مختلفی از خود نشان می دهند. و این تجربه ای است که در وهله ی اول در مورد رنگها بسیار صریح پدید می آید. اقوام مختلف درافریقا رنگها را به یک صورت تشخیص نمی دهند. به عبارتی ،برخی رنگهای روشن مانند: قرمز. نارنجی و زرد را از یکدیگر باز نمی شناسند و برخی دیگر رنگهای تیره و سیر مانند، سبز، قهوه ای و سیاه را با هم اشتباه می کنند. به نظر مک لوهان درفرهنگ سلسله مراتب ترجیحی میان حواس وجود دارد. مردمان در فرهنگهای ما قبل باسوادی، دنیارا با حواس پنجگانه و مخصوصا” با حس شنوایی ادراک می کردند. درحالی که این امر در فرهنگی که خواندن متن، نوشته و چاپ وجود داردبه گونه ای دیگر است. خواندن موجب رشد طبیعی حس بینایی می شود. تجربه ی آنسباخر و تجربه ی برونر و گودمن به اوضاع و احوال زندگی نزدیکتر است و از جمله تجربه هایی است که به نحو مستقیم تر برای روان شناسی اجتماعی سودمند است. در هر دو مورد، آزمایش با کودکان انجامو مشاهده نشده است که آزمودنیها از میان تمبرهایی که ابعادشان یکی است آنهایی را که ارزش پولی آنها بیشتر است بزرگتر می بینند و برعکس. برونروگودمن نیز به نوبه خود مشاهده کرده اند که کودکان منظما” ابعاد سکه های پول را بزرگتر از ابعاد واقعی آن می بینند، در صورتی که چنین ادراکی در مقواهایی که به شکل سکه و به اندازه آنها بریده شده اند، به چشم نمی خورد و نیز مشاهده شده است که این وضع یعنی بزرگتر دیدن سکه ها از مقواهای مدور، در کودکانی که به خانواده های کم درآمد تعلق دارند، نسبت به دید کودکان خانواده های ثروتمند نمایان تر است

3- رفتار هیجانی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 مرداد 13 , ساعت 5:38 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه word

مقدمه

1-1- معانی لغوی هدایت

1-1-1- معنای اصطلاحی هدایت

1-2- وجوه هدایت در قرآن

خطبه های نهج البلاغه در مورد هدایت;

حکمت های نهج البلاغه در باب هدایت;

راههای هدایت;

حکمت 169 : روشن بودن راه هدایت;

هدایت و ضلالت در نامه 65 بند 3 و 4

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه word

1)     قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 145، دارالکتب الاسلامیه، 1352 هـ . ش

2)     الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 414، چاپ هشتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال 1367 هـ .ش

3)     راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن، ص 538، چاپ دوم، انتشارات مرتضوی، پائیز

4)  معجم الوسیط، ج 2، ص 988، ناشر مجمع اللغه العربیه، ابی الحسین احمد بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، ج 6، ص 42، ناشر: مکتب الاعلام الاسلامی، 1404 هـ .ق

5)  جر، خلیل، معجم العربی الحدیث (فرهنگ لاروس)، ترجمه: سید حمید طبیبیان، ج 2، ص 2115، انتشارات امیرکبیر، سال 365 هـ .ش

6)     الطوسی، محمد بن حسن، التبیان، فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 41، داراحیاء التراث العربی

7)  دکتر محقق، تفسیر المحقق، لمولفه المحقق، ج 1، ص 374، در کشف الاسرار، ج 1، ص 17 و در کشاف، ج 1، ص 35 نیز همین تعریف آمده

8)     الطریحی، مجمع البحرین، ج 4، ص

9)  الزمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، ج 2، ص 1540، دارالکتب العربی

10) شیرازی، صدرالدین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج 3، ص 82، انتشارات بیدار، قم،‌ 1361 هـ .ش

11) التفلیسی، وجوه القرآن، ص 296، چاپ چهارم، بنیاد قرآن، 1360 هـ .ش

- الطوسی، التبیان، ج 10، ص 352، الطبری جامع البیان، ج 29، ص

12) زمخشری الکشاف، ج 1، ص

13) البقصوی، معالم التنزیل، ج 3، ص

14) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

15) مجیدی، ابوالفضل رشید الدین کشف الاسرار و عده الابرار، ج 3، ص 418، انتشارات امیرکبیر، 1357 هـ .ش

16) رازی، ابوالفتوح، روح الجنان و روح الجنان، ج 1، ص 74، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، الرازی الفخر، مفاتیح الغیب، ج 28، ص 144، داراحیاء التراث العربی

- فقیه دامغانی، عزیزی نقش، قاموس قرآن در وجوه و لغات مشترک، ج 2، ص 332، چاپ اول، انتشارات بنیاد علوم اسلامی، تابستان

17) الطبری، جامع البیان، ج 24، ص

18) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

19) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

20) البغوی، معالم التنزیل، ج 3، ص 252، وجوه القرآن، ص

21) فقیه دامغانی، عزیزی نقش، قاموس قرآن در وجوه و لغات مشترک، ج 2، ص

22) الطوسی، التبیان، ج 2، ص 47، همین مطلب، در دو منبع دیگر نیز آمده، که آندومنبع عبارتند از

-         میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج 1، ص

-         رازی، روح الجنان و روح الجنان، ج 1، ص

23) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

24) الطبری، جامع البیان، ج 1، ص 54، همین مطلب در منبع زیر نیز آمده

- ابن عربی، محی الدین، تفسیر القرآن الکریم، ج 1، ص 11، انتشارات ناصرخسرو، چاپ دوم، 1978م

25) الزمخشری، الکشاف، ج 2، ص

26) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

27) التفلیسی، وجوه القرآن، ص

28) فقیه دامغانی، عزیزی نقش، قاموس قرآن در وجوه و لغات مشترک، ج 2، ص

29) الزمخشری، الکشاف، ج 3، ص 420، همین مطلب در منبع زیر نیز آمده

- امین، نصرت (بانوی اصفهانی)، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 1، ص 78، نهضت زنان مسلمان، سال 1361 هـ .ش

30) دکتر محقق، تفسیر المحقق، ج 1، ص 377، همین مطلب در تفسیر القرآن الکریم ابن عربی، ج 1، ص 649 نیز آمده

31) دکتر محقق، تفسیر المحقق، ج 1، ص 378، همین مطلب در منبع زیر نیز آمده

- الالوسی البغدادی، السید محمود، روح المغانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی،
ج 1، ص 93، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1405 هـ .ق

32) الفخر الرازی، مفاتیح الغیب، ج 28، ص 47، تفسیر المحقق، ج 1، ص 379، نیز همین مطلب را بیان نموده

33) الفخر الرازی، مفاتیح الغیب، ج 2، ص

34) الطبری، جامع البیان، ج 19، ص

35) دکتر محقق، تفسیر المحقق، ج 1، ص

36) الفخر الرازی، مفاتیح الغیب، ج 2، ص

37) دکتر محقق، تفسیر المحقق، ج 1، ص

38) میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج 3، ص

39) الطباطبایی، المیزان، ج 11، ص

40) دکتر محقق، تفسیر المحقق، ج 1، ص 384، همین مطلب در منبع زیر نیز آمده

- ابی السعود، محمد بن محمد العمادی، تفسیر ابی السعود المسمی، ارشاد العقل السلیم الی مزایا قرآن الکریم، ج 1، ص 18، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1411 هـ .ق

41) دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، ناشر انتشارات مشرفین، سال انتشار 1379 هـ .ش

مقدمه

این تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه انجام گردیده است. ابتدا با مراجعه به منابع مختلف که فهرست آنها در این تحقیق آمده است معنی لغوی هدایت از دیدگاههای مختلف طرح و آنگاه معنای هدایت در قرآن مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است در قرآن هدایت با سی و یک تعبیر خاص بکار رفته است که در این تحقیق به این معانی پرداخته شده است. برای آگاهی از وجوه هدایت در نهج البلاغه با مراجعه به کتاب مزبور 10 خطبه و 2 حکمت و 1 نامه در زمینه هدایت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فهرست آیاتی از قرآن که در آنها وجوه مختلف هدایت بیان شده است ضمیمه گردیده است

-1- معانی لغوی هدایت

هدایت در لغت به معنی ارشاد و راهنمایی از روی لطف و خیرخواهی است. (1) صاحب مجمع البحرین می گوید: «هدایت در لغت به معنی ارشاد و دلالت بر شیء است.». (2)

راغب اصفهانی درباره معنی هدی می گوید: «هدی در لغت به معنی دلالت و راهنمایی از روی لطف است». (3)

درباره معنی هدایت در معجم مقاییس اللغه و در معجم الوسیط آمده

“هدایت، عبارت از راهنمایی از روی لطف است، بگونه ای که رساننده به مطلوب و مقصود باشد”. (4)

همچنین درباره معنی لغوی هدایت، گفته شد: «هدایت، یعنی به نرمی کسی را به خواسته‌اش راهنمایی کردن». (5)

صاحب تبیان نیز، هدایت را به معنی راهنمایی به راه رشد می داند. (6)

در تفسیر المحقق درباره معنای لغوی هدایت چنین آمده

«هدایت در لغت به معنی راهنمایی کردن است و هَذی، هُدی و هدیه، مصدر هدی یهدی است که به معنی ارشاد و ضد گمراهی است و به معنی دلالت، دعوت، بیان و تعریف نیز
می‌آید». (7)

1-1-1- معنای اصطلاحی هدایت

معنای اصطلاحی هدایت، عبارت است از دلالت بسوی حق و ارائه طریق و ارشاد بسوی حقیقت چنانکه قرآن کریم، در آیات زیر، همین معنا را بیان می فرماید

“ ان علینا للهدی ”

“ و انک لتهدی الی صراط مستقیم ”

“ ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم ”

“ قل الله یهدی للحق ”. (8)

صاحب کشاف نیز درباره معنای اصطلاحی هدایت می گوید

«هدایت عبارت است از ارائه طریق و افاقه قوایی که شخص بتواند بوسیله آن، مصالح خود را دریابد، و یا عبارت است از نصب ادله‌ای که بوسیله آن حق را از ناحق جدا کند، و یا ارسال رسل و انزال کتب باشد، چنانکه خداوند می فرماید “وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا” و یا کشف سرائر از دلها باشد که مخصوص انبیاء و اولیاء است. چنانکه می فرماید: “لنهدینهم سبلنا”. (9)

ملاصدرا در مقام بیان معنی هدایت گوید

«فالخلق هو اعطاء الکمال الاول والهدایه هی افاده کمال الثانی»

آفرینش موجودات، اعطای کمال اول است و هدایت، عبارت از اعطای کمال دوم به موجودات است، زیرا خداوند ابتدا بندگان را آفرید و سپس آنها را به راه راست و طریق سعادت، هدایت نمود. چنانکه می فرماید

“ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی”

و با لجمله، هدایت عبارت از سوق دادن اشیاء است بطرف کمال دوم آنها و کمال دوم، کمالی است که موجودات در اصل وجود، نیازی بدان ندارند و در بقاء نیز احتیاجی بدان
ندارند. (10)

 1-2- وجوه هدایت در قرآن

برای هدایت و مشتقات آن در قرآن، وجوه و معانی مختلف بیان گردیده، که برای پی بردن به معانی مزبور، به ذکر آن می پردازیم

1- هدی به معنی قرآن

چنانکه در سوره اسراء آیه 9 فرماید

“و مامنع الناس ان یومنوا اذجاء هم الهدی”

در سوره کهف آیه 55 نیز فرماید

“و ما منع الناس ان یومنوا اذجاء هم الهدی”

و در آیه 23 سوره نجم نیز فرماید

“و لقد جاءهم من ربهم الهدی”

و در آیه 13 سوره جن نیز فرماید

“و انا سمعنا الهدی آمنابه” (11)

2- هدی به معنی دین (بمعنای اخص)

مانند آیه 120 سوره بقره که می فرماید

“قل ان هدی الله هوالهدی”

ترجمه: بگو همانا دین، همان دین خدا، یعنی اسلام است

و در سوره حج آیه 67 نیز می فرماید: « فلاینا زعنک فی الامر وادع الی ربک انک لعلی هدی مستقیم » یعنی لعلی دین مستقیم

هدایت بدین معنی، در قرآن بسیار است (12)

3- هدی به معنی ایمان، مانند آیه 13 سوره کهف

“ انهم فتیه آمنوا بربهم وزدنا هم هدی”

ترجمه: همانا آنان، جوانانی هستند که به پروردگارشان ایمان آوردند و خداوند بر ایمانشان افزود

در سوره مریم آیه 76 نیز فرماید

“و یزید الله الذین اهتدوا هدی”

یعنی: خداوند ایمان کسانی را که قبول ایمان نموده اند، زیادتر می کند

در سوره سبا آیه 32 نیز می فرماید

“ انحن صددناکم عن الهدی بعد اذجاء کم”

ترجمه: آیا ما (مستکبرین)، شما (مستضعفین) را از ایمان منع نمودیم، بعد از آنکه از جانب خدا آمد

و در سوره زخرف آیه 49 فرماید

“ ادع ربک بما عهد عندک اننا لمهتدون”

که مهتدون به معنی مومنون است

ترجمه: بخوان ای ساحر از خدای خودت تعهدی را که با تو دارد (که عذاب را از ما بردارد) در اینصورت، ما از ایمان آورندگانیم. (13)

4- هدی به معنی توحید

چنانکه در سوره فتح آیه 28 فرماید: “هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق” یعنی اوست خدایی که رسول خود را با توحید و دین حق فرستاد

نظیر این آیه، در سوره توبه آیه 33 و در سوره صف، آیه 9 نیز آمده است

در سوره قصص، آیه 57 نیز فرماید

“و قالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا”

که هدی به معنی توحید است. (14)

ترجمه: (مردم مکه به رسول خدا) گفتند: اگر ما همراه تو، توحید را پیروی کنیم، ما را از سرزمین خودمان بیرون می کنند

5- هدی به معنی سنت و روش

چنانکه در سوره انعام آیه 90 فرماید

“ اولئک الذین هدی الله فبهدیهم اقتده”

در این آیه، خداوند به پیامبرش می فرماید: پیش از تو نیز، پیامبران دیگری بودند که به وظیفه خود عمل نمودند، خداوند نیز، آنان را در مسیر خویش هدایت فرمود. پس تو هم به سنت و روش آنان اقتداء کن و مانند آنان، بر آزار دشمنان و تکذیب آنان صبر کن

در سوره زخرف آیه 22 نیز فرماید: “ انا وجدنا آباءنا علی امه و انا علی آثارهم مهتدون” یعنی: علی آثارهم مستنون بسنتهم

ترجمه: ما پدران خود را بر عقاید و آیینی یافتیم، و البته ما هم از سنتها و روشهای آنان پیروی می کنیم. (15)

6- هدی به معنی پیامبران و کتابهای آسمانی

چنانکه در آیه 38 بقره فرماید

“ افما یا تیکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم ولا هم یحزنون”

یعنی: هنگامیکه از جانب من، پیامبران و کتابهای آسمانی آمدند، پس هر کس از کتب و رسل من پیروی کند، خوف و اندوهی برای او نخواهد بود

نظیر این معنی در سوره طه آیه 123 نیز آمده است. (16)

7- هدی به معنی راه نمودن و راهنمایی در دین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   201   202   203   204   205   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ