رسول خدا فرمود : «هان ! شما را از دشمن ترینِ آفریدگانْ نزد خداوند متعال، باخبر سازم ؟». گفتند : «آری، ای رسول خدا !» .فرمود: «کسانی که با زنان همسایگانِ خویش، زنا می کنند». [جامع الأحادیث]
 
دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 4:20 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله شهر ورامین word دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شهر ورامین word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شهر ورامین word

فصل اول  
موقعیت طبیعی شهر ورامین  
موقعیت شهرستان ورامین در استان تهران  
ویژگیهای تاریخی ورامین :  
بنای تاریخی  
ویژگی های آب و هوایی و اقلیم ورامین  
دما :  
یخبندان :  
بارش :  
باد :  
باد کوه ، باد قبله :  
اقلیم ورامین  
زمین شناسی ورامین  
بطور کلی منطقه ورامین از نظر زمین شناسی به دو بخش تقسیم می شوند :  
گسل  :  
منابع آبی ورامین  
منابع آب زیر زمینی ورامین  
منابع آب شهر ورامین  :  
ویژگیهای خاک شناسی  :  
اراضی درجه 1  :  
اراضی درجه 2  :  
اراضی درجه 3  :  
پوشش گیاهی  
فصل دوم  
بررسی اجتماعی و اقتصادی ورامین  
بررسی اقتصاد شهر ورامین  
ویژگیهای اجتماعی اقتصادی شهر ورامین  
ویژگی اجتماعی شهر ورامین  
ویژگی های جمعیتی شهرستان ورامین  
روند تحولات جمعیت شهر ورامین  
بررسی نرخ رشد جمعیت شهر ورامین  
نسبت سنی  
ترکیب جنسی شهر ورامین  
بررسی میزان سواد در شهر ورامین  
مهاجرت  
پردرآمد ها :  
اما گروههای کم درآمد :  
اشتغال و گروههای عمده شغلی  
فصل سوم  
ویژگی کالبدی شهر ورامین  
مراحل تکوین شهر ورامین قبل از اسلام  
توسعه و تحولات کالبدی و کارکردی ورامین  
نحوه گسترش شهری ورامین  
بافت سازمان شهر ورامین  
بافت فرسوده  :  
نتیجه گیری  

فصل اول

موقعیت طبیعی شهر ورامین

موقعیت شهرستان ورامین در استان تهران

شهر ورامین در 40کیلومتری جنوب شرقی تهران و در حاشیه شمال غربی کویر مرکزی و در طول جغرافیایی 51 درجه ، 40 دقیقه و عرض جغرافیایی 35 درجه و 30دقیقه در ارتفاع تقریبی 1000 متر از سطح دریا واقع شده است

مساحت دشت آبرفتی آن حدود 139700 هکتار است . واحد هیدرولوژیک  ورامین با وسعت حدود 1916000 هکتار محدوده بزرگتری است دشت ورامین از نظر تقسیمات کشوری بخشهایی از شهرستان ورامین ، ری و پاکدشت شامل می شود بخش اعظم حوزه شهری ورامین از نظر تقسیم بندی حوزه های آبریز در دشت ورامین و قسمتهای جنوب شرقی آن در واحد هیدرولوژیک گرمسار قرار دارد

مساحت شهرستان ورامین 178800 هکتار و وسعت حوزه شهری ورامین 20400هکتاراست

شهرستان ورامین با مساحت حدود 178800 کیلومتر مربع وسعت 28-51 تا 4-52 طول شرقی و 53-34  تا 28-35 عرض شمالی قرارگرفته است از سمت شمال به شهرستان پاکدشت از غرب به شهرستان ری و فشافویه ازجنوب و جنوب غربی به استان قم و از شرق و جنوب شرق به استان سمنان محدود می گردد

از نظر تقسیمات اداری سیاسی شهرستان ورامین دارای 4 شهر ، 4 بخش ، 8 دهستان ، 57 آبادی دارای سکنه می باشد شهر ورامین مرکزیت اداری سیاسی این شهرستان را داراست . (سبز نقشه 59)

شهرستان ورامین در جنوب شرقی استان تهران در جلگه ای صاف و حاصلخیز واقع شده و از جنوب به دریاچه نمک ، از مغرب به حسن آباد قم و از شمال به دامنه های جنوبی البرز و از مشرق به گرمسار می رسد مساحت کل این ناحیه 1627 کیلومتر مربع است . که حدود 17 % مساحت مجموعه شهری و 7/8%کل استان تهران را شامل میگردد

ویژگیهای تاریخی ورامین

مسجد جامع ، برج علاءالدین ، امامزاده یحیی ، نارین قلعه ، بقعه کوکب الدین ، سکینه بانو و شاهزاده محمد تعیین بافت قدیم شهر به علت از بین رفتن برج و باروی قدیمی شهر و جایگزینی تأسیسات شهری در قرن حاضر بسیار دشوار می باشد

بنای تاریخی

برج آرامگاهی علاءالدوله به صورت یک بنای منفرد در شمال مسجد جامع و در کنار میدان اصلی ورامین واقع است . برخی از متون این برج را علاءالدین نامیده اند . چنانچه از کتب انساب بر می آید نسب او به امام سجاد می رسد

این برج که از آثار ممتاز قرن هفتم (688) ه . ق و مربوط به دوره سلجوقی می باشد. دارای 12 متر ارتفاع و 5 متر ارتفاع سقف مخروطی (گنبد ) و از نظر زاویه بندی ، ترکیب آجر، کاشیکاری و خطوط کوفی یکی از نمونه های منحصر به فرد می باشد که نظر بسیاری از گردشگران را به خود جلب کرده است . این برج در سال 1310 جزء آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است

تعمیرات بنای برج د رسال 56 شروع شد و در سال 57 این تعمیرات متوقف شد که به دنبال آن و در طی سالهای بعد از آن عده ای با آسیب وارد کردن به بخشی از نرده های حفاظتی بنا اقدام به احداث دکه در کنار دیوار برج و محوطه اطراف نمایند که باعث شده اطراف بنا به زباله دانی ، محل نصب آگهی و تجمع متکدیان و دستفروشان تبدیل شده است . از سوی دیگر عدم رعایت حریم بنا توسط ساختمان مجاور ، دیر فضایی نامناسبی ایجاد کرده است

 موارد زیر از عواملی است که باعث ارزش و رونق بنا شده است

1-  استفاده ی مناسب از فضای داخلی و محوطه برج مانند برگزاری کلاسها و نمایشگاه های فرهنگی و فرهنگی و هنری

2-  زدودن هر گونه عامل مزاحم از اطراف بنا

3-  حفظ حریم ارتفاعی بنا توسط کاهش ارتفاع ساختمانهای مجاور

4-  نورپردازی مناسب در شب برای زیبا ساختن و جلوه بنا

ویژگی های آب و هوایی و اقلیم ورامین

شرایط آب و هوایی یکی از عوامل طبیعی مهم در استقرار و شکل گیری سکونتگاههای انسانی (شهری و روستایی ) است . جوامع انسانی در مراحل اولیه سکونت به این فاکتور مهم توجه ویژه داشته اند. این عوامل طبیعی در شکل گیری سکونتگاههای مختلف در منطقه ورامین که دارای قدمت تاریخی است از عوامل موثر بوده است

دما

حاصل از پارامترهای دمایی نشان می دهد دی ماه کمترین دما و تیر ماه بیشترین دما را دارا میباشد این نحوه توزیع دما نشانگر استقرار پرفشار حاره در فصل تابستان در منطقه و استقرار بادهای غربی در نتیجه ریزش هوای سرد در عرض های بالا در فصل سرد سال است

یخبندان

تعداد روزهای یخبندان در منطقه ورامین 19 روز و مربوط به ماه دی است ماههای اردیبهشت ؛ خرداد ، تیر ، مرداد و شهریور روزهای بدون یخبندان را در این منطقه دارند . بیشترین مقدار رطوبت نسبی نیز در دی ماه 80/2% گزارش شده است

بارش

تغییرات بارش ایستگاه ورامین نشان می دهد ورامین از بارندگی کمی در حلول سال برخودار است بطوریکه در ماههای فصل تابستان تقریبا فاقد بارش می باشد و حداکثر بارش آن 20/35 میلی متر متعلق به ماه بهمن است مقدار بارش سالانه در این منطقه معادل 173 میلی متر است

باد

موقعیت منطق ورامین بین البرز و کویر مرکزی موجب می گردد که این منطقه از جهت های مختلف تحت تأثیر نیروی باد قرار گیرد غالب ترین باد منطقه باد غربی است که به باد شهریاری معروف است و در تمام طول سال در منطقه حاکمیت دارد این با د بیشتر در فصول پائیز ، زمستان و بهار می وزد

باد کوه ، باد قبله

این بادها زمان معینی نداشته و ممکن است در کلیه فصول سالها نیز جریان داشته باشد . این بادها بیشتر در فصل بهار و اوایل تابستان از سوی جنوب به سمت منطقه ورامین می وزد تیپ اقلیمی منطقه ورامین را با استفاده از روشهای موجود مشخص نمود بر اساس تلفیق دو فاکتور بارش دما مشخص گردید ورامین در طبقه بندی اقلیمی کوپن نیز منطقه ورامین دارای تیپ اقلیمی Bsaks است که معرف شرایط آب و هوایی بیابانی و نیمه بیابانی است

اقلیم ورامین

اقلیم این حوزه خشک می باشد و از ویژگی های آن بارندگی کم ، گرمای زیاد و دوره خشک طولانی میباشد

بیشترین بارندگی در زمستان و کم ترین آن در تابستان است

بالاترین میزان دما در ورامین با 8/41 درجه (حداکثر مطلق ) مربوط به مرداد ماه و کمترین میزان دما با 8/16 – درجه (حداقل مطلق ) مربوط به بهمن ماه بوده است

میزان بارندگی سالیانه در ایستگاه ورامین 218 میلیمتر بوده است . ورامین دارای 76 روز یخبندان در سال می باشد این شهر مرکز شهرستان ورامین می باشد که یکی از 9 حوزه شهری مهم تهران به شمار می آید

مطالعات تاریخی شهر ورامین حاکی از آن است که شهر در همه ادوار از چنان اهمیت ویژگی هایی برخوردار بوده که پیوسته و به علل متعدد دستخوش تحولات و تغییرات گوناگون قرار گرفته است به هر حال گسترش توسعه شهر ورامین را میتوان با توسعه شهر نشینی در ایران مقارن دانست . ( توسعه شهر از سال 1335 تا 1370 )

ناهمواری از جمله عوامل محیطی تأثیر گذار بر ساختار فضایی شهر ماست توجه به خصوصیات توپرگرافیک در مطالعات شهری کاربردهای فراوانی دارد شهر ورامین بر بستر دشت نسبتا وسیع و هموار ورامین استقرار یافته است این دشت بر روی رسوبات آبرفتی حوزه آبریز رودخانه جاجرود و در حوزه آبریز جنوبی سلسله جبال البرز پدید آمده است . ارتفاع دشت ورامین در بخش شمالی آن 1000 متر از سطح دریا ست که با شیب ملایم بطرف کویر و در سمت جنوب تدریجا از ارتفاع آن کاسته شده است . در انتهای دشت ارتفاع به 800  متر می رسد شیب دشت نیز از شمال به جنوب کاهش یافته است و تقریبا ملایم می گردد

شهر ورامین تقریبا در مرکز این دشت واقع شده است ارتفاع شهر ورامین از سطح دریا 915 متر است که از سمت شمال به جنوب و از غرب به شرق مقدار ارتفاع آن کاهش می یابد . شیب کلی شهرملایم و از غرب به شرق است

زمین شناسی ورامین

منطقه ورامین از دیدگاه زمین شناختی در واحد مرکزی منطقه البرز قرار دارد که عمدتا حاصل فعالیتهای زمین ساختی در دوران سوم و چهارم زمین شناختی است . سراسر دشت ورامین پوشیده از شن ، ماسه و رس می باشد که از اواخر دوران سوم تا عهد شکل یافته اند. دشت ورامین از شمال جنوب و مشرق به وسیله ارتفاعات احاطه شده است . بین این ارتفاعات را رسوبهای مربوط به پلیوسن تا عهد حاضر پر نموده است

تشکیلات زمین شناسی منطقه مربوط به دورانهای مختلف زمین شناسی است که در زیر آبرفتها واقع شده اند. منطقه دشتی که شهر ورامین در آن واقع شده است از آبرفتهای جوان پوشیده است . این آبرفتها مربوط به تشکیلات پلیوسن و میوسن می باشد و به صورت ساختمانهای آنتی کلینال و سیکلینال وجود دارد . تشکیلات میوسی تقریبا در تمامی دشت ورامین از شمال به جنوب درکنار آبرفتهای قدیمی که متعلق به دوره میوپلیوسم می باشد وجود دارند تشکیلات در زیر رسوبات آبرفتهای جدید و خیلی جدی که سرتاسر دشت را می پوشانند قرار گرفته اند و فقط در بخشهایی از نواحی ارتفاعات پیشوا و همچنین تپه هایی در بخش انتهای دشت از زیر رسوبات پدیدار میگردند در قسمت هایی از دشت خصوصا در غرب مواد آذرین قلیای کم و بیش بصورت چینه ها به چشم می خورند

گسل 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 4:20 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله دین و بهداشت روان word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دین و بهداشت روان word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دین و بهداشت روان word

چکیده  
مقدّمه  
نقش بی‌بدیل امیال در بهداشت روان  
شکل‌گیری ناخودآگاه امیال  
اسلام و هدایت امیال و رفتار  
ساز و کار‌های دین برای هدایت امیال و رفتار  
ضعف تعلقات دنیوی  
آموزه‌های اسلام برای کاهش دلبستگی‌های مادی  
آموزه‌های رفتاری بهنجار  
توبه  
پشیمانی کمتر از گذشته  
تقویت اراده ترک خطا  
نتیجه  

چکیده

این نوشتار، با هدف تبیین ساز وکارهای تأمین بهداشت روانی در دین، نگاشته شده است. از میان راه‌کارهای اسلام برای نیل به آرامش روان، راه‌کارهای ذهنی و بینشی مانند ارتقای معرفت و جلوگیری از آشفتگی بینش، رفع کاستی شناختی، خداباوری، ایجاد، حفظ و رشد تدریجی بینش الهی، و احیای فطرت، بیان شد. در این مقال، در بیان سایر ساز و کارهای اسلام برای تحقق آرامش روان، نقش راه‌کارهای گرایشی و کنشی، کاهش تعلقات دنیوی، آموزه‌های رفتاری بهنجار، توبه، کاهش میزان پشیمانی از گذشته، و تقویت اراده ترک خطا، موضوع بحث قرار گرفته است

کلیدواژه‌ها: دین، بهداشت روان، آرامش روان، امیال و رفتار

 

مقدّمه

نوشتار حاضر به بیان برخی ساز و کارهای دین در تحقق بهداشت روان بر اساس شاخصه‌هایی می‌پردازد که کمابیش مورد اتفاق جمعی از متفکران غربی است. این سطور بر آن است تا روشن کند که حتی به فرض محدود سازی شاخصه‌های بهداشت روانی به آنچه آنها اظهار داشته‌اند، دین ساز و کارهای مناسبی برای تحقق آنها ارائه می‌دهد. امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، نقشی بی‌بدیل و قدرتی شگفت‌آور در جهت‌دهی آدمی دارند، و عامل مهم حرکت و هدایتگر غم و شادی هستند. از سوی دیگر، امیال، ناخودآگاه شکل می‌گیرند. اسلام به جایگاه رفیع گرایش‌ها در حیات آدمیان توجه داشته و راه‌کارهای متعددی برای هدایت آنها ارائه می‌دهد و همین امر در تحقق سلامت روان، پیش‌گیری و درمان بیمارهای روانی نقشی شگرف دارد. مقاله پیش روی، برخی از ساز و کارهای دین را برای هدایت امیال و رفتار از جمله ارائه هنر عشق‌ورزی به ویژه نسبت به امور متعالی، سامان‌دهی به کیفیت ارتباط مؤثر با خود، خدا و همنوعان، عرضه می‌کند

 

نقش بی‌بدیل امیال در بهداشت روان

امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، قدرت شگفت‌آوری در جهت‌دهی آدمی دارند. ابزار کنترل و هدایت احساسات، ابزار بازاردار و پر رونقی است که می‎تواند اقیانوس وجود آدمی را متلاطم و موّاج سازد و قایق‌سواران آن را در جهت امواج خویش به حرکت درآورد و نفوذی نافذ در روان افراد داشته باشد. تخیلات انسان نیز مولود عشق‌های درونی اوست. کنترل علایق به کنترل طایر خیال منتهی می‌شود. میل اگر قوت یافت دل را به خود مشغول می‌کند و حضور ذهنی و قلبی محبوب را در او پررنگ می‌سازد و به سادگی تداعی می‌شود. کسی که غریزه شهوت در او قوی است به کوچک‌ترین بهانه‌ای افکارش بدین سوی منعطف می‌شود. آنکه میل شدید به ثروت دارد به کمترین مناسبتی پول در فکر او حاضر می‌شود. مادری که علاقه شدید به فرزند خود دارد به آسانی یاد دلبندش می‌افتد. کسی هم که به خدا عشق شدید دارد فراوان از او یاد می‌کند. عواطف از چنان توانی برخوردارند که حتی اندیشه‌ورزی نیز ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه از آنها تبعیت کند. چنان‌که امام صادق می‌فرماید: «حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم»؛ دنیا دوستی آدمی را کور و کر و لال می‌کند

روایت مزبور نشان می‌دهد که امیال در نظام‌شناختی آدمی تأثیرگذار هستند. از جمله گرایش‌های غریزی و حیوانی بشر میل به آزادی از هر قید و بند اخلاقی و محدودیت رفتاری است؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ»؛ بلکه انسان می‌خواهد (آزاد باشد و) مادام‌العمر گناه کند

نقش عشق در روان بسان دست و پا برای بدن نیست، بلکه مانند موتور و قلب تپنده اوست. قلب، این عضو صنوبری شکل که در جانب چپ سینه بین دو ریه قرار دارد، منشأ ارسال خون به کل بدن و تولید انرژی است. شما اگر بخواهید کسی را ضربه فنی و نقش بر زمین نمایید نباید دست و پای او مضروب سازید، بلکه باید نقاط حساس او مانند سر، یا پشت گردنش را هدف قرار دهید. در درمان مشکلات روانی نیز آنچه مهم است یافتن روزنه اصلی حرکت یا مشکل‌آفرینی است. اگر مرکز ثقل نابهنجاری را به دست آورید و هدایت کنید میزان تأثیرگذاری بیش از تلاش در تغییر سایر ابعاد وجودی او خواهد بود. یکی از شاهرگ‌های مهم مؤثر در سلامت و بیماری روانی، نوع گرایش‌ها، آشفتگی، تعارض و کشمکشِ بدون نتیجه یا بدعاقبتِ آنهاست و جهت‌دهی فرد به سوی سلامت و بیماری روان نیز در گرو هدایت نیکوی عواطف اوست

عشق یا میل شدید، افزون بر توان حرکت‌زایی، منبع مهم غم و شادی است. از طرفی، دل نمی‌تواند خالی از گرایش و عشق باشد. انسان نیاز به عشق دارد و فرد تهی از آن پژمرده و افسرده است. دل آدمی برای سلامت روان باید به چیزی خوش باشد، وگرنه به خمودگی و مردگی می‌گراید. عشق است که به او نشاط و شادابی می‌دهد. از این‌رو، عشق به کار، همسر، فرزند، زندگی و ; سبب شادابی فرد می‌شود. کسی که کار خود را با علاقه انجام می‌دهد دلشاد است. یکی از عللی که ازدواجِ نیکو منشأ شادابی و درمان اضطراب است حضور عشق قوی در زندگی است. اگر فرد تلاش می‌کند، دل‌خوش است به اینکه فرزندانی تربیت می‌کند، همسر خود را راضی می‌سازد و به زندگی سامان می‌بخشد. عشق پاک الهی هم نیاز دل را برمی‌آورد و هم به دلیل ثبات معشوق، متزلزل نمی‌شود. ایمان و عشق قوی الهی برترین و باثبات‌ترین دل‌خوشی می‌تواند باشد

شکل‌گیری ناخودآگاه امیال

عشق همان میل شدید و عمیق است که آدمی برای آن فداکاری می‌کند و چه بسا هستی خویش به پای آن قربانی کند. آفرینش آدمی به گونه‌ای است که همراه عشق و علاقه است و هرگز از آن تهی نیست. افزون بر آن اینکه عشق به خلاف علم همیشه آگاهانه شکل نمی‌گیرد. کسب دانش‌های متعارف به تحصیل نیاز دارد، اما تمایلات چنین نیستند. تمایلات نظام پیچیده‌ای دارند؛ هم از مایه‌های فطری و غریزی برخوردارند و هم از افکار، رفتارها و عادات اثر می‌پذیرند و بر آنها نیز اثر می‌گذارند، و چون ما ناچار در طول شبانه روز مشغول فکر یا رفتار خاصی هستیم خود به خود عواطف ما جهت‌دهی می‌شوند

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ

وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ

عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستی خواستنی‌های(ی گوناگون) از زنان و پسران و

اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و دام‌ها و کشتزار(ها) برای مردم آراسته شده (لیکن) این جمله، مایه تمتع زندگی دنیاست و (حال آنکه) فرجام نیکو نزد خداست

برخی از علایق به تبع سن، به طور طبیعی، صرف نظر از نژاد، رنگ، سواد و کشور، در انسان شکل می‌گیرند. مردم هر منطقه در هر سطحی از سواد که باشند علایقی دارند: علایق دوران کودکی، نوجوانی و جوانی، علایق جنسی، میل به جمع مال و کسب شهرت و احترام. علایق به دو دسته غریزیِ حیوانی و فطریِ انسانی (مانند کمالات اخلاقی) تقسیم می‌شوند. علایق، قابل اکتساب و هدایت هستند و از عوامل گوناگون تأثیر می‌پذیرند؛ بدین روی، با اینکه ـ برای مثال ـ کودکان در ابتدای تولد از نظر علایق تقریباً مساوی هستند، اما به موازات رشد سنی با هم متفاوت می‌شوند؛ علاقه به فوتبال، کوه نوردی، تماشای فیلم، جمع‌آوری اسکناس‌های قدیمی، تمبر و کتاب، درس خواندن، آمدن به حوزه، رفتن به دانشگاه، تلاوت قرآن و دعا و مانند آن، در آنها مشاهده می‌شود. اگر فرد به چیزی علاقه شدید پیدا کرد تغییر آن مشکل است و به سادگی از آن جدا نمی‌شود. تغییر علایق دیگران یا خود، هنر ویژه‌ای می‌طلبد

اسلام و هدایت امیال و رفتار

به دلیل ارتباط دین با عواطف و گرایش‌ها، اسلام نقش مؤثری در تحقق سلامت روان، پیش‌گیری و درمان بیمارهای روانی دارد. البته باید توجه داشت که تأثیر در قلب کار آسانی نیست؛ چنان‌که امام صادق نیز با توجه به همین نکته ‏می‏فرماید:«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه»‏؛ حرکت دادن کوه‏ها از برطرف کردن باورهای قلبی افراد آسان‏تراست

قلب، خالی از گرایش و عشق و محبت نیست و هر چه بتواند در این عرصه تأثیرگذار باشد، ابزار مهمی برای هدایت گرایش‌ها و رفتار آدمی و در نتیجه، بهبودی یا بیماری روان است. به دلیل منزلت بی‌بدیل عواطف در آدمی، اسلام توجه ویژه‎‎‎ای به آن دارد تا آنجا که یکی از مقاصد خود را هدایت عواطف و سامان‌بخشی الهی به آنها می‎شمارد. عدم توجه حساب شده به عواطف مشکلات روانی عدیده‌ای فراهم می‌آورد. دین در توجه به عواطف و هدایت مناسب آنها نقش مهمی دارد. دین در کنار دانش‌های حصولی، مولد علوم حضوری است که همراه با احساس، شور و عشق است. این دانش بیش از نوع حصولی آن نوعی نیروی جاذبه، طلب حرکت و جنبش در پی دارد و فقط در حصار علم حصولی خشک و بی‌رمق محصور نیست

ما به طور دایم در میدان کارزار امیال متزاحم و متعارض هستیم و در مقام عمل، همیشه میل شدیدتر حاکم و به رفتار منجر می‌شود. ما نمی‌توانیم کشش‌های درونی را از بین ببریم، اما می‌توانیم برخی را تقویت کنیم. اسلام به جای شکل‌گیری ناخودآگاه و غرایز حیوانی، آن را اندیشمندانه و حکیمانه می‌سازد. دین آدمی را به سمتی حرکت می‌دهد که به تدریج در موارد تعارض، خواست خدا را مقدم کند؛ چراکه با عمل به آموزه‌های الهی، به تدریج محبوب‌ترین امر برای او ارزش‌های الهی می‌شود، درعین حال که با اصل علایق و جلوه‌های دنیوی آن هم مخالف نیست. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید

یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ` قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد. ` بگو چه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولی ) در قیامت خالص (برای مؤمنان) خواهد بود. اینچنین آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند شرح می‌دهیم

امیال مادی منع شرعی ندارند، بلکه جدایی کامل از آنها غیر ممکن است. انبیا نیز علایق دنیوی داشته‌اند؛ چنان‌که پیامبر می‌فرماید: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطیب و النسا و جعلت قره عینی فی الصلوه»؛ از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: بوی خوش، زن، و نماز که نور چشم من قرار داده شده است. این روایت گویای سه نکته است: اول آنکه علاقه به این امور بلااشکال است. دوم آنکه انسان این قابلیت را دارد که نماز هم برای او بسان بوی خوش دوست‌داشتنی باشد. سوم آنکه برای مؤمن علایق معنوی در مرتبه عالی‌تری جای دارند

قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛ بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن می‌هراسید و مسکن‌هایی که بدان علاقه‌مندید در نظر شما محبوب‌تر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبه‌کار را هدایت نمی‌کند

ساز و کار‌های دین برای هدایت امیال و رفتار

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 4:20 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى word

چکیده  
مقدّمه  
چالش‌هاى رئالیسم متافیزیکى  
رئالیسم متافیزیکى و نظریه بازى‌هاى زبانى  
محتواى رئالیسم متافیزیکى  
ضدرئالیسم و شرک مسیحى  
جمع‌بندى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى word

ـ ایلخانى، محمّد، تاریخ فلسفه در قرون وسطى و رنسانس، تهران، سمت، 1382

ـ بونجور، لورنس، دفاع از خرد ناب، ترجمه رضا صادقى، قم، مهر خوبان، 1382

ـ پوپر، کارل، اسطوره چارچوب، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1379

ـ ـــــ ، واقعیگرى و هدف علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سروش، 1373

ـ ژیلسون، آتین، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داوودى، تهران، علمى و فرهنگى، 1379

ـ صادقى، رضا، «نمرود مدرن؛ نگاهى به نظریه جهان‌سازى نلسون گودمن»، معرفت فلسفى 9 (پاییز 1384)، ص 125ـ146

ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه امیر اعلم، تهران، سروش، 1375

- Alston, William P., A realistic conception of truth, New York, Gornell University Press,

- Carnap, Rudolf, “Empiricism, Semantics and Ontology” in Meaning and Necessity, Chicago, University of Chicago Press,

- Cortens, Andrew Joseph, Global Anti-Realism: A Metaphilosophical Inquiry, Colorado, Westiview Press,

- Dummett, Michael, The Logical Basis of Metaphysics, Cambridge, Mass, Harvard University Press,

- Goodman, Nelson, Ways of worldmanking, Indianapolis, Hackett Publishing Company,

- Murray, J. Michael, “The Gods I Point to View” in Realism and Antiralism, ed. by W.P. Alston, pp. 79-

- Niiniluoto, Ilkka, Critical Scientific Realism, Oxford, Oxford University Press,

- Putnam, Hilary, Reason, Truth, and History, Cambridge, Cambridge University Press,

چکیده

فیلسوفان تحلیلى معاصر وجودشناسى را شاخه معرفتى مستقلى به شمار نمى‌آورند و به همین علّت، هرگونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکى را نامشروع و بى‌معنا تلقّى مى‌کنند. نویسنده در این مقاله، با محور قرار دادن نوعى رئالیسم معتدل، از معنادارى رئالیسم متافیزیکى جانبدارى مى‌کند. وى در ضمن، نشان مى‌دهد بیشتر دلایلى که براى اثبات بى‌معنایى رئالیسم طرح شده بر پیش‌فرض‌هاى ضدرئالیستى استوارند و در نهایت خودویرانگر خواهند بود. همچنین، در این مقاله، به پاره‌اى از زمینه‌هاى تاریخى شکل‌گیرى ضدرئالیسم اشاره خواهد شد

کلیدواژه‌ها : رئالیسم، رئالیسم متافیزیکى، ضدرئالیسم، وجودشناسى، معناشناسى، الهیات

 

مقدّمه

بحث از رئالیسم1 در حوزه‌هاى مختلفى از جمله متافیزیک، منطق، معرفت‌شناسى، معناشناسى2 و مسئله «صدق» قابل طرح است. در این نوشتار، ما صرفآ به رئالیسم متافیزیکى مى‌پردازیم و تلاش مى‌کنیم تا از عقلانیت این نوع رئالیسم دفاع کنیم. از این‌رو، رئالیسم متافیزیکى را با توجه به پاسخى که به دو پرسش اساسى مى‌دهد تعریف مى‌کنیم: پرسش نخست این است که آیا چیزى وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش، کسى که وجود چیز یا چیزهایى را مى‌پذیرد رئالیست است و کسى که وجود جهان را انکار مى‌کند ضدرئالیست است. پرسش دوم و مهم‌تر اینکه آیا جهانِ موجود مستقل از ذهن انسان، یا وابسته به ذهن اوست؟ بر این اساس، رئالیست کسى است که وجود جهان را مى‌پذیرد و آن را مستقل از ذهن انسان مى‌داند. ضدرئالیست نیز کسى است که وجود هر چیزى را انکار مى‌کند یا وجود هر چیزى را وابسته به ذهن انسان مى‌داند

برخى از سوفیست‌هاى یونانى صراحتآ از ضدرئالیسم4 دفاع مى‌کرده‌اند. براى نمونه، زمانى که گرگیاس در پاسخ به پرسش نخست ما مى‌گوید که «چیزى وجود ندارد»، موضعى ضدرئالیستى مى‌گیرد. همچنین، سخن معروف پروتاگوراس (انسان معیار همه چیز است) پاسخى ضدرئالیستى به پرسش دوم است. امّا، صاحبان این دو دیدگاه ضدرئالیستى، ادعاهایى کلّى را طرح کرده‌اند: گرگیاس منکر وجود هر چیزى است؛ پروتاگوراس وجود هر چیزى مستقل از ذهن را انکار مى‌کند. به همین سبب، براى ابطال این دو دیدگاه، فقط کافى است که وجود یک چیز مستقل از ذهن اثبات شود

بنابراین، نفى ضدرئالیسم گرگیاس و پروتاگوراس، در گرو پذیرش نوعى رئالیسم معتدل است که بر اساس آن، برخى چیزها وجودى مستقل از ذهن دارند. توضیح آنکه رئالیسم معتدلْ فرد را گرفتار تعهدات حداکثرى نمى‌کند؛ چون نه مدعى است که همه موجودات جهان از ذهن استقلال دارند و نه مدعى است که ذهن توان ارائه تصویرى کامل، روشن و خطاناپذیر از همه ابعاد جهان خارج را دارد

این دو ادعا بیانگر نوعى رئالیسم افراطى به نظر مى‌رسند و اگر طرفدارانى داشته باشند، یافتن این طرفداران دشوار است؛ زیرا این نوع از رئالیسم کاریکاتورى است که ضدرئالیست‌ها آن را طراحى کرده‌اند. در واقع، شیوه رایج ضدرئالیست‌ها این است که ابتدا تصویرى افراطى و نامعقول از رئالیسم ارائه و آن را باطل اعلام مى‌کنند و سپس، با نادیده انگاشتن دیدگاه‌هاى معتدلى که قابل تصور است، از بطلان رئالیسم افراطى براى اثبات انواع ضدرئالیسم افراطى استفاده مى‌کنند. براى مثال، پاتنم (Putnam) رئالیسم متافیزیکى را این‌گونه تعریف مى‌کند: بر اساس این دیدگاه، جهان از کلّیت ثابتى از اشیاى مستقل از ذهن ساخته شده است. از این‌رو، دقیقآ یک توصیف صادق و کامل درباره شیوه بودن جهان وجود دارد. صدق، نوعى رابطه مطابقت بین واژه‌ها یا اندیشه ـ نشانه‌ها5 و چیزهاى خارجى قلمداد مى‌شود.6 پاتنم بدون اینکه طرفداران این نگاه افراطى را معرفى و بدون آنکه به وجود انواعى معتدل از رئالیسم اشاره کند، به سادگى رئالیسم افراطى را باطل اعلام و به سود نوعى ضدرئالیسم افراطى استدلال مى‌کند؛ به طورى که مى‌توان آن را با ضدرئالیسم پروتاگوراس مقایسه کرد. از نظر پاتنم، اینکه چه چیزى وجود دارد، به چارچوب مفهومى فرد بستگى دارد. مارى (Murray) دیدگاه ضدرئالیستى پاتنم را در جمله ذیل چنین خلاصه کرده است: «همه چیز قراردادى است.»

روشن است بین رئالیسمى که پاتنم آن را نقد مى‌کند (رئالیسم افراطى) و ضدرئالیسمى که او پیرو آن است (ضدرئالیسم افراطى)، مى‌توان مسیرهاى معتدلى را نیز یافت که پاتنم آنها را نادیده انگاشته است. رئالیسم معتدلى که بر اساس نفى ضدرئالیسم گرگیاس و پروتاگوراس تعریف شد، چون همه موجودات را مستقل از ذهن نمى‌داند، با ارائه نمونه‌هایى از موجودات وابسته به ذهن باطل نخواهد شد. این دیدگاه مدعى شناخت کامل همه موجودات جهان نیست و ذهن بشر را خطاپذیر مى‌داند؛ از این‌رو، با دلایلى که محدودیت‌هاى ابزارهاى شناخت را نشان مى‌دهند سازگار است. خطاپذیرى روش علمى، و ناتوانى ذاتى آن در پوشش دادن به همه ابعاد جهان، به این دیدگاه لطمه‌اى وارد نمى‌کند. این دیدگاه بدون استفاده از مفهوم «صدق» طرح شده است؛ بنابراین، نیازى به پاسخ‌گویى به پرسش‌هایى که در مورد نظریه «مطابقت» طرح شده است ندارد

شاید تصور شود که مقاومت این تعریف از رئالیسم در برابر دلایل رایج مخالفان رئالیسم، به این سبب است که محتواى بااهمیتى ندارد. توضیح آنکه براى نفى رئالیسم معتدل، فقط دو راه وجود دارد: یا باید نشان داد که هیچ چیز وجود ندارد، یا باید نشان داد که هرچه وجود دارد وابسته به ذهن بشر است. بنابراین ممکن است تصور شود، چون کمتر کسى حاضر است این دو راه را بپیماید، رئالیسم معتدل دیدگاهى درست امّا بى‌اهمیت است. پاسخ این اِشکال در ادامه مباحث روشن خواهد شد و ما خواهیم دید که ضدرئالیسم پروتاگوراس در غرب معاصر حضورى گسترده دارد. در واقع، رواج ضدرئالیسم افراطى در فلسفه معاصر به اندازه‌اى است که برخى معتقدند حتى براى ضدرئالیسم گرگیاس نیز مى‌توان طرفداران زیادى را یافت و بسیارى از دیدگاه‌هاى فیلسوفان تحلیلى بر این پیش‌فرض مبتنى است که: «چیزى وجود ندارد.»

چالش‌هاى رئالیسم متافیزیکى

با این‌همه، رئالیسم معتدل نیز با مسائلى روبه‌روست که باید به آنها پاسخ داد. مهم‌ترین مسئله ناسازگارى ماهیت وجودشناختى این تعریف از رئالیسم با دیدگاه فیلسوفان تحلیلى است؛ چراکه در فلسفه تحلیلى معاصر، وجودشناسى را شاخه‌اى معرفتى به شمار نمى‌آورند. از این‌رو، پایه‌گذاران روش تحلیلى این‌گونه دیدگاه‌ها را بى‌معنا تلقّى مى‌کنند. این گروه از فیلسوفان بر اساس روش تحلیلى، به جاى حل کردن مسئله رئالیسم متافیزیکى، تلاش مى‌نمایند تا آن را منحل کنند. بنابراین، مهم‌ترین چالشى که هرگونه رئالیسم متافیزیکى و از جمله رئالیسم معتدل با آن روبه‌روست چالش مشروعیت پرسش‌هاى وجودشناختى است

تردید در مشروعیت رئالیسم متافیزیکى از دیدگاهى کانتى سرچشمه گرفته که بر اساس آن، تلاش براى پاسخ‌گویى به پرسش‌هاى متافیزیکى، خروج از مرزهاى ذهن است. البته، در فلسفه کانت، شىء فى‌نفسه در حد «فرض» حفظ شده، امّا عنوان «وجود» بر آن اطلاق نشده است؛ چون «وجود» از مقولات است و فقط بر پدیدارها اطلاق مى‌شود. از این‌رو، ایدئالیست‌هاى دوران پس از کانت، شىء فى‌نفسه را به مثابه فرضى غیرضرورى و متناقض به کنارى نهادند و جهان هستى را منحصر به پدیدارهاى ذهنى دانستند. بنابراین، از نظر تاریخى، تردید در مشروعیت متافیزیک خودویرانگر شد و به نفى رئالیسم و جانبدارى از ضدرئالیسم انجامید

پوزیتیویسم (اثبات‌گرایى) در قرن بیستم تلاشى براى نفى مشروعیت متافیزیک بود، بدون اینکه به متافیزیک پساکانتى گرفتار شود. بر اساس معیار «معنادارى» پوزیتیویستى، گزاره‌اى معنادار است که بتوان از راه تجربه به اثبات یا تأیید آن پرداخت. اگر این معیار درست باشد، هرگونه بحث وجودشناختى ـ از جمله بحث از رئالیسم ـ بى‌معنا خواهد شد؛ در پاسخ به دو پرسشى که در ابتداى این مقاله طرح شد، نه مى‌توان جانب رئالیسم را گرفت و نه مى‌توان از ضدرئالیسم جانبدارى کرد. از آنجا که چنین پرسش‌هایى از راه تجربه پاسخ نمى‌یابند، باید آنها را به جاى حل کردن منحل کرد. به عبارت دیگر، باید نشان داد که پرسش‌هایى واقعى نیستند؛ بلکه شبه‌پرسش‌هایى هستند که به علّت کاربرد نادرست زبان طرح شده‌اند

معیار معنادارى پوزیتیویستى با مشکلات شناخته‌شده‌اى روبه‌رو شد؛ براى مثال، بر اساس این معیار، بیشتر حوزه‌هاى معرفتى بشر از جمله دین، فلسفه، اخلاق، تاریخ، علوم اجتماعى، و هنر به بحران مشروعیت دچار شدند. این معیار به اندازه‌اى تنگ‌نظرانه بود که حتى توان تحمّل علوم تجربى را نیز نداشت؛ چون «کلّیت» و «ضرورت» دو ویژگى قانون علمى به شمار مى‌روند، امّا با مشاهده تجربى نمى‌توان به این دو ویژگى قانون علمى دست یافت. ضمن آنکه بسیارى از قوانین علمى بر مبناى روش ایده‌آل‌سازى9 به دست مى‌آیند که نه مى‌توان براى اثبات یا تأیید آنها از تجربه بهره گرفت و نه مى‌توان از نقش این قوانین در علم چشم‌پوشى کرد. مشکل دیگر این معیار آن بود که حتى خود این معیار و استدلال‌هاى مربوط به آن نیز ماهیتى تجربى نداشتند. بنابراین، با پذیرش معیار پوزیتیویستى، بیشتر حوزه‌هاى معرفتى و علمى بشر ـ حتى خود این معیار ـ بى‌معنا خواهند شد

این مشکلات، که هر کدام بارها در متون گوناگون مربوط تکرار شده‌اند، نشان مى‌دهند «تجربه» و «عقل» مکمّل یکدیگرند.10 متافیزیک از تجربه و عقل بهره مى‌گیرد و علم نیز از مفاهیم متافیزیکى بهره‌مند و بر پیش‌فرض‌هاى متافیزیکى استوار مى‌شود. در ضمن، پرسش‌هاى بااهمیت بسیارى وجود دارند که نمى‌توان صرفآ از راه تجربه به پاسخ آنها دست یافت: وجود خدا، استقلال داشتن یا نداشتن جهان از ذهن بشر، اختیار یا جبر، معناى زندگى، امکان جاودانگى و;؟ این‌گونه پرسش‌ها دغدغه فکرى انسان‌هاى فیلسوف و غیرفیلسوف به شمار مى‌روند؛ از این‌رو، تلاش براى منحل کردن چنین پرسش‌هایى، دغدغه و نگرانى انسان را از بین نمى‌برد

شکست پوزیتیویسم نشان داد که حتى مخالفان متافیزیک نیز، بدون دست یازیدن به پیش‌فرض‌ها و مفهوم‌هاى متافیزیکى، نمى‌توانند از دیدگاه خود دفاع کنند. گفتنى است، بحران فراگیر مشروعیتى که پوزیتیویسم در حوزه‌هاى گوناگون معرفتى ایجاد نمود ثابت کرد که اگر از روش عقلى چشم‌پوشى و به تجربه بسنده کنیم، فقط به سایه‌اى از حقیقت مى‌رسیم. در فلسفه هیوم، که از نظر تاریخى زمینه‌ساز نفى متافیزیک در اندیشه کانتى و پوزیتیویستى است، این نتیجه به گونه‌اى روشن‌تر دیده مى‌شود. دکارت، پیش از هیوم، بر وجود سه جوهر «خدا»، «جسم» و «نفس» استدلال کرده بود؛ امّا هیوم مفهوم جوهر را، چون تجربه‌پذیر نیست، مفهوم متافیزیکى بى‌محتوایى دانست.11 از نظر او، جسم مادّى چیزى جز اعراض ادراک‌شدنى نیست. البته بر اساس روش هیوم، دلیلى بر وجود این اعراض در خارج از ذهن نیز در اختیار نیست. بنابراین، آنچه براى هیوم (پس از نفى جوهر) باقى ماند تصوراتى بود که از اعراض داشت. به همین سبب، فلسفه هیوم به نوعى از اصالت پدیدار12 انجامید. گاه، براى اینکه به عمق شکّاکیت هیوم پى برده شود، این اصالت پدیدار را با خودتنهاگروى13 برابر دانسته‌اند؛14 امّا خودتنهاگرا دست‌کم باید وجود جوهر «نفس» را بپذیرد، در حالى که هیوم راهى براى پذیرش جوهر «نفس» نداشت و چیزى بیش از جریانى از تصورات را در درون خود نمى‌یافت.15 به هر روى، تنگ‌نظرى معیار هیوم به قدرى است که حتى خودتنهاگروى نیز نمى‌تواند عمق انحصارگرایى حاصل از آن را نشان دهد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 4:19 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نبرد قادسیه word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نبرد قادسیه word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نبرد قادسیه word

مهاجرت اعراب به ایران
حملات عرب پس از اسلام
فتوحات اعراب در زمان عمر
نبرد قادسیه

 

 

مهاجرت اعراب به ایران

مهاجرت اعراب به ایران از راه خشکی و از سمت عراق بوده است. و از روزگاران بس کهن مردم فقیر آن سرزمین  که سامی نژاد هستند پی در پی در جستجوی چراگاه و زمینه های بارور به سوی شمال  کوچ می کردند از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح آبادیهای شمالی این سرزمین که کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، لبنان کنونی که هلال خصیت نامیده می شد، یعنی سرزمین هلالی بار آور، مورد توجه عربها بادیه قرار گرفت، و برنشان این کوچهای پیاپی دراز تاریخ ساکنان این سرزمین  توانستند با کوچهای پی در پی، دولتهای سامی نژاد قدیم چون اگر، بابل و دولتهای آرامی و کنعاتی  فنیقی و بحرانی را در هلال پیدار سازند، اکنون از این رو تیرهای سامی نژاد مزبور ناگریز در جستجوی چرا گاه و آب با حواشی خود از آنجا به سرزمینهای آباد شمالی کوچ نمایند. بنابراین عراق و سوریه و فلسطین که شبه جزیره عربستان در مسان آنها واقع و دریا یا کوهستان یابند میانه آنها نبود از روزگار دیرین کوچگاه عربها بوده است.[1]

از جمله قبایلی که در اواخر سلسله اشکانی و اوایل روزگار ساسانیان به ایران آمدند یکی طوایف بنوالعلم بوده که به داخل ایران مهاجرت کرد، این قبیله در پیش از اسلام در ایالت خوزستانی در هویزه و مناذرکبری در شمال غربی اهواز مسکن داشتند و از بومیان آنجا به شمار می رفتند و در هنگام حمله اعراب به ایران به یاری هم فراوان خود برخاستند با مهمانداران ایرانی خویش جنگیدند و چون عربها بر خوزستان دست یافتند. به بصره که شهری جدید الاحداث بود کوچیدند[2] در زمان ساسانیان در ایان پادشاهی  اردشیر اول (41- 266) قابل ازد در کرمان تحت فرمانروایی ایران سکونت اختیار کرده بودند البته در بحرین نیز قبایل بنی تمیم و عبد القیس زیر نفوذ ایران بودند، در حیره نیز تنوفیان بر بخش بزرگی از عربستان حکومت داشتند و عموماً خراجگذار دولت ایران به شمار می رفتند و در واقع رغیب ایران بودند، بنابراین از روزگار دیرین ایران به درجات مختلف با اعراب  نزدیکی  و مناسبات دوستانه داشته است.[3] ولی با این حال، ایرانیان حتی المقدور از مهاجرت اعراب به ایران جلوگیری می کردند و در این زمان عشایر بسیاری از اعراب صحرانورد دو روی به مهاجرت آورده و به مرزهای ایران نزدیک شده بودند و اگر جلوگیری ساسانیان از ایشان توسط دولت دست نشانده حمیره نبود در اندک زمانی سراسر عراق و خوزستان و پارسی را عشایر عرب فرا می گرفتند، چون این عشایر فقیر در مرزهای ایران خطر بزرگی برای کشور به شمار می رفتند، شخص یاران ساسانی همواره مراتب جلوگیری از ایسان بودند. حتی پادشاهان عرب حیره که تحت حمایت ایران بودند وظیفه مهم ایشان نگاهداری مرزها و دوراندن آن عشایر عرب از خاک ایران بود، چنانکه همین وظیفه را عنانیان پادشاهان دست نشانده روم در مرزهای سوریه انجام می دادند

ولی با این حال اعراب از ضعف دولت ها استفاده کرده به ایران هجوم می آوردند و دست به قتل و غارت می زدند چنانچه شاهپور دوم ( ذوالاکتاف) اعراب بنوتغلب و بنوبکر را که باعث خراجی ایران شده بودند گوشمالی داد و همچنین در زمان خسرو اول (انوشیروان) دسته ای از قبیله لیزایاد از فرات گذشته در عراق و جزیره به تاخت و تاز و چپاول پرداختند و جنگی با ایرانیان کرد، مردمی انبوه را بکشند این جنگ در تاریخ عرب به نام دیر الجماجم معروف است زیرا آن واقعه در نزدیکی دیری رخ داد که تازیان از کمر کشتگان پشته ای ساختند، خسرو انوشیروان سپاهیان را به دفع ایشان فرستاد و ایشان را هلاک کرد.[4]

حملات عرب پس از اسلام

قرنها به این سان گذشت و اعراب پیوسته به انبوهی شمار و سختی معیتشان می افزود و ناگزیر بودند موانع ایران ورودی و مصر را از پیش برداشته و برای رسیدن به زندگی بهتر راه مهاجرت را بر روی خود باز کنند. در این هنگام پیغمبر اسلام (ص) لوای دعوت بر افراشت و اعراب را به پذیرش این اسلام دعوت نمود

و این، پیدایش اسلام در جزیره العرب قطعاً مهم ترین رویداد هزاره اول تاریخ مسیحیت بوده این حادثه نه تنها نقشه جغرافیایی شرق را عوض کرد همچنین سرنوشت و میسر زندگی کم تر از نیمی از بشریت را تغییر داد و به تاریخ جهتی نو بخشید، اسلام اعراب را از قید عادت و غرائز بیابانی و نیمه وحشی به ویشان رهایند و آنان را تحت یک برادری جامع جهانی و نظم اجتماعی در آورد و از آنان افراد خوبی ساخت، این سازنده ترین خدمت: این این است، شود و هیجان برخاسته از تبلیغ مذهبی که در تغییر روحیه درنده خویی آنان بکار رفت، اعراب آن را برنامه توسعه طلبی شان دانستند و در نظر آنان اشغال فیزیکی سرزمین را مقدمه ضروری گسترش ایشان بود.[5]

اما در انجام این مقصود مشکات فراوان وجود دانست چون از یک طرف روحیها متصرفات خود را تا شمال غربی و ایرانی ها دامنه نفوذ خویش را تا جنوب غربی و مشرق عربستان توسعه داده بودند و این امر مسلم بود که اگر حضرت رسول و جانشینان وی در صدد بسط نفوذ اسلام  بر می آمدند در نواحی مزبور با منابع رولیتن روم و ایران اصطحکاک پیدا می کردند، بالنتیجه بین مسلمین و قواء روم و ایران محارباتی به وقوع پیوست.[6] برخوردهای تا زان با ایرانیان و تاخت و تاز آنها به این سرزمین گر چه به دست آویز دین وزیر لوای اسلام بوده اما انگیزه اصلی آن برای بیشتر ایشان همان بود که همواره ملتهای تازه نفس پر جمعیت و فزاینده و تنگدست و بد خاک را به تجاوز به سرزمینهای آباد بر می انگیز و آن همانا به دست آوردن گشایش و آسایش در زندگی است، ظهور اسلام این امر طبیعی ( مهاجرت مردم تازه نفس و گرسنه از سرزمین خشک و بی حاصل به سرزمینهای حاصلخیز ) را سامان داد.[7] سلطه تازیان باری انحطاط دولت ایران و روم که در این زمان به متنهای خود رسیده بود کار حمله و مهاجرت عربها را به آن کشور آسان کرد.[8]

و این انحطاط در ایران به این شکل بود که ظهور این حنیف اسلام و بعثت پیامبر اکرم (ص) و هجرت آن حضورت از مکه به مدینه ( 622م.) مصادف بود با دوران پادشاهی خسور دوم ( پرویز) و جنگهای وی با هر مل امپراطور روم که از سال 63 تا 627 طول کشید و پس از کامیابی  مقدماتی به شکست ایرانیان و خلع خسرو از سلطنت پایان یافت، این جنگهای بیست و چهار ساله دولت نیرومند ساسانی را به ضعفی عظیم دچار کرد و هرج و مرج دربار ساسانی بعد از خلع خسرو پرویز نیز به حدی بود که هر پادشاه سپس از سلطنتی کوتاه بر اثر مرگ با قتل  یا خلع به پادشاهی دیگر تبدیل می یافت و هیچکس را برای اطلاح اوضاع فرصتی نبود، مخارج کمر شکن دربارها مایه تحمیل مالیات سنگینی بر مردم شده بود که طبعاً می بایست به وسیله  طبقه دوم یعنی کشاورزان و پیشه وارن پرداخته شود. طبقات عالیه و روحانیون از رفتار خود مردم را به ستوه آوردند، اختلاف دینی میان پیروان زردتشت و مزدک و مانی و بود او عیسی در موانع مختلف مملکت به نهایت رسیده بود و با چنین وضع خلاف و دشمنی در میان طبقات ممتاز یعنی طبقه حاکمه کشور نیز به شدت جریان داشت و آثار  انقراض و پریشانی دولت کهن ساسانی هویدا بود.[9]


 

[1]- رضانی، عبدالعظیم، تاریخ ایران، ج8، ص 740

[2]- مشکور، محمد جواد، تاریخ سیاسی ساسانیان

[3]- تاریخ ایران ( پژوهش دانشگاه کمبریج)، ترجمه: حسن انوشه، ج4، ص10

[4]- مشکور، محمد جواد، تاریثخ سیاسی ساسانیان

[5]- ثاث، دکتر. ر. ، اسلام در ایران، ترجمه: محمود افتخار زاده، ص 21

[6]- پرویز، عباس، از عرب تادیالمه، ص9

[7]- توسیر کانی، قاسم، تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان، ص9

[8]- مشکور، محمد جوا، تاریخ سیاسی ساسانیان

[9]- صفا، دبیح الله، دلیران جانباز، ( مجموعه مقالات)، ص15


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دوشنبه 95 مرداد 11 , ساعت 4:19 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث word

مقدمه

علم در قرآن

ارزش علم

اهمیت علم

جایگاه علم

آثار برکات علم

انواع علم

بهترین علم

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث word

1-قرآن کریم- ترجمه عبدالمحمد آیتی، ویراستار- موسی اسوار
2-سید رضی- نهج البلاغه- مجموعه خطبه ها، نامه ها، و کلمات قصار امام علی (ع)- مترجم: عبدالمحمد آیتی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- چاپ نهم- 1379
3-شیخ کلینی- اصول کافی- مترجم حاج سید جواد مصطفوی- دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام- 1348
4-شهید ثانی- آداب تعلیم و تربیت در اسلام- ترجمه دکتر سید محمدباقر صحبتی- ناشر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی- خرداد 1359
5-محمدرضا حکیمی، محمدحکیمی، علی حکیمی- الحیاه- ترجمه احمد آرام- ناشر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی- 1376
6-امامی، دکتر سید مهدی- چهل حدیث (معلم و دانشجو)- ترجمه سید مهدی امامی- ناشر مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی- پائیز 1368
7-شهید ثانی- منیه المرید- ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی- انتشارات علمیه اسلامیه
8-سروش، عبدالکریم- علم چیست؟ فلسفه چیست- انتشارات حکمت- بهمن ماه
9-فرشاد، مهدی- تاریخ علم در ایران (ج اول)- انتشارات امیرکبیر- چاپ اول- 1365

 

مقدمه

علم چیست؟ اگر به ظاهر کلمه نگاه کنیم از سه حرف ساده تشکیل شده است. اما همین کلمه ساده در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. علم در فرهنگ دهخدا به معنای دانستن، تعیین کردن، دریافتن، ادراک، استوار کردن، انفاق، معرفت دقیق و با دلیل بر کفیات مهینه و یا حضور معلوم نزد عالم، دانست و یقین، معرفت و هر چیز دانسته، دانش و آگاهی و معرفت و شناسائی، هنر، فضل، به کار رفته است. در فرهنگ دهخدا در بعد از معنای علم سخنانی از شاعران و بزرگان ادبی در این مورد بیان شده که به اختصار چند مورد از آنها را ذکر می کنیم. مثلاً ابوالفضل بیهقی گفته: ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم. یا در کتاب کلیله و دمنه آمده است، طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهماتست خواجه عبدا… انصاری می‌گوید: علم بر سرتاج است و مال بر گردن غل ;

در فرهنگ دهخدا علم آموختن به معنای تعلیم دادن دانش، یاد دادن علم به دیگران آمده است. در ادامه این مطلب سنائی شاعر بزرگ گفته است و چو علم آموختی از حرص آنکه ترس،‌ کاندر شب- چو دزدی با چراغ آید،‌ گزیده تر برد کالا

در فرهنگ دهخدا علم دارای تقسیمات زیادی است که به چند نمونه از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌کنم. علم احجار، علم اخلاق، علم ادب،‌ علم ادیان، علم استخراج (بیان احکام به واسطه قواعد نجومی یا رملی)، علم انشاء (مطالب را نیکو و فصیح نوشتند)، علم اندازه (هندسه)، علم با کار (علمی که عمل شود)، علم بدیع، علم بلاغت هر چند مورد دیگر، … اگر بخواهیم همه آنها را ذکر کنیم در اینجا نمی گنجد

علم در فرهنگ معین هم علاوه بر معناهایی که در فرهنگ دهخدا آمده است به معنای ادراک مطابق یا حصول صور اشیا نزد عقل چه آنکه نفس معلوم باشد که علم حضوری است و یا به واسطه معلوم باشد که علم حصولی است. علم نوریست مقتبس از مشکات نبوت در دل بنده مؤمن که بدان راه یابد بخدای یا به کار خدای یا به حکم خدای

علم در فرهنگ معین هم تقسیمات به خصوصی دارد که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره شده است

- آخرت (علمی که به فساد بودن فاسد نشود و آن علم تأمین سعادت آخرویست)، – اجمالی (علم به اشیا در مقام اجمال)، سیر اخلاق (علم اخلاق)، – ادنی (علم طبیعی)، – اعلی (علم الهی)، – اقوال (علم به قواعد سخن گفتن، – برهان (علم منطق) و …

اما خود علم در زبان فارسی و عربی بود و معنای متفاوت به کار برده می‎شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مطالعاتی عظیم انجامیده است، 1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است به همه دانستینها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. مطابق این معنا اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند و هر کس یک یا چند رشته از آنها را بداند عالم دانسته می‎شود

خداوند به این معنا عالم است، یعنی نسبت به هیچ امری جاهل نیست و برای او مسأله مجهولی وجود ندارد. محتوای قرآن به این معنا علمی است یعنی که مجموعه یی از دانستنی هاست و هر کس آنها را بداند عالم به قرآن است. همه فقها عالم اند و هر کس از خدا و صفات و افعال او آگاهی داشته باشد نیز عالم است، دیده می‎شود که در دین معنای علم در برابر جهل قرار می‎گیرد، کلمه KNOWLEDGE در انگلیسی CONNALSSANCE در فرانسه معادل این معنای علم اند. 2- کلمه علم در معنای دوم منحصراً اگر بدانستنی هایی اطلاق می‎شود که از طریق تجربه مستقیم حسی بدست آمده باشند. علم در اینجا در برابر جهل قرار نمی گیرد بلکه در برابر همه دانستنیها قرار می‎گیرد. که مستقیماً از آزمون حسی برنمی خیزند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض هستی مطلق) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر)، فقه، اصول، بلاغت و … همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند. و همه به این معنا غیرعلمی اند. کلمه science در انگلیسی و فرانسه معادل این معنای علم اند. دیده می‎شود که علم در این معنای بخشی از علم به معنای اول را تشکیل می‎دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می‎تواند قرار گیرد

رشد علم به معنای دوم عمدتاً از آغاز دوره‌ی رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. این بود مختصری از معنای علم در دو زبان فارسی و عربی. حالا که معنای علم تا حدودی روشن شده ببینیم که چرا علم تا این اندازه در دین ما و در قرآن از اهمیت والایی برخوردار است. و اینهمه آیه و حدیث در مورد آن آمده است

خدای متعال دانش را سبب کلی برای آفرینش همه عالم علوی و منطقی قرار داده و این اندازه از جلالت و فخر در حق دانش کافی است که خدای در کتاب حکمش از نظر بینائی و یادآوری ارباب معرفت می فرماید و خدا کسی است که هفت آسمان را ایجاد فرموده، و از زمین مانند آسمان آفریده، و امر خود را میان آنها فرو فرستاد، تا بدانید که خدا بهر چیزی توانا است و دانش او بهر چیزی احاطه دارد، همین آیه بر شرافت علم کافی است، بویژه علم توحید که اساس هر علم و مدار هر دانش است،‌ خدای متعال دانش را بالاترین شرافت و بزرگترین عزت برای فرزند آدم قرار داده و نخستین سنتی که پس از آفرینش و ظهور او از کتم عدم بیضا و نور وجود است نهاده نعمت دانش است، چنانچه د سوره علق که اولین سوره منازله پیمبر اوست می فرماید: (إقرا اسم ربک الذی خلق،‌ خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذی عَلم بالقلم، نیکو تدبر کن چگونه افتتاح فرموده کتاب خود را که باطلی در او نیست و از جانب حکیمی فرو فرستاده شده که شبهه در کلام او راه ندارد به نعمت ایجاد، از آن پس نعمت دانش را بر بشر خوانده، و اگر نعمت و منتی بعد از نعمت ایجاد بالاتر از دانش بوده، خدای بدین نعمت بزرگ اختصاص نمی داد و در این آیه علاوه بر آنکه حسن براعت و دقائق معانی و حقایق بلاغت را مراعات فرموده، نور هدایت و راه دلالت به صراط مستقیم را منوط به علم دانسته

خدای متعال در قرآن میان نعمت دسته جمع فرموده خبیث، طبیب، کور و بینا، تاریکی و روشنی، بهشت و دوزخ، گرمی و سردی، و هرگاه تفسیر این موضوع را با تدبر درک کنی خواهی فهمید که مراد از همه علم است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   216   217   218   219   220   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ