مقاله مروری بر ریشههای مسئلهی فلسطین word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مروری بر ریشههای مسئلهی فلسطین word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مروری بر ریشههای مسئلهی فلسطین word
مقدمه
جنبش جهانی صهیونیسم
جنگ اول و وعدهی استقلال اعراب
توافق سایکس-پیکو
اعلامیهی بلفور
پایان جنگ اول و طرح قیمومیت
کمیسیون کینگ-کرین
مسالهی مهاجرت یهودیان و تنشهای دههی 1930
نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمهی اول قرن بیستم
جنگ دوم و تاثیر آن بر خاورمیانه
سنگین شدن وزنهی اعراب در سیاست خارجی بریتانیا
یهود ستیزی در اروپا
پایان جنگ دوم و تشدید تشنج در فلسطین
حملات تروریستی یهود علیه نیروهای بریتانیا
صهیونیسم و ایالات متحده
پایان قیمومیت بریتانیا و اعلام وجود اسراییل
اولین جنگ اعراب و اسراییل 1948-1949
برتری اسراییل و آتشبس
احساس تحقیر اعراب و طوفان ملیگرایی عربی
انقلاب مصر و ظهور جمال عبدالناصر
سرایت ملیگرایی عربی به دیگر کشورهای عربی
ملی کردن آبراه سوئز و جنگ 1956
جنگ ششروزه
تضاد دولتهای عربی
وعدهی نابودی اسراییل در شعارهای انقلابی و وقوع جنگ
تفاوت سرزمینهای اشغالشده در 1967
جنگ رمضان (یوم کیپور)
سلاح نفت
وقایع دیگر
سخن آخر
منابع:
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مروری بر ریشههای مسئلهی فلسطین word
1 ریچی اوندیل، ریشههای جنگهای اعراب و اسراییل، ترجمهی ارسطو آذری، انتشارات امیرکبیر،
2 United Nations Information System on the Question of Palestine, The Origins and Evolution of the Palestine Problem: 1917-1988 – PART I 1917-1947, 30 June 1990, available on the UN web-site
3 Sykes-Picot Agreement, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
4 Search for Destiny, television series
5 Hussein-McMahon Correspondence, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
6 League of Nations, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec
7 Allies of World War I, Wikipedia, visited Dec
8 Palestine_Mandate, Wikisource, visited Dec
9 Theologians Under Hitler, Vital Visuals Inc
10 World Jewish Population, SimpleToRemember.com, visited Dec
11 Resolution 181, United Nations General Assembly, Nov
12 Sherif Hussein ibn Ali, Wikipedia, visited Dec
13 Syria, Wikipedia, visited Jan
14 Egypt, Wikipedia, visited Jan
15 Aswan High Dam, Wikipedia, visited Jan
16 Suez Crisis, Wikipedia, visited Jan
17 Six-Day War, Wikipedia, visited Jan
18 Resolution 242, United Nations Security Council, Nov
19 Palestine Liberation Organization, Wikipedia, visited Jan
20 Yom Kippur War, Wikipedia, visited Jan
21 1973 Oil Crisis, Wikipedia, visited Jan
22 Sabra and Shatila Massacre, Wikipedia, visited Jan
مقدمه
نوشتهی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشههای مسئلهی فلسطین. مهمترین هدف این بررسی، معرفی ریشههای اختلاف با نگاهی به سیر رویدادهای قرن گذشته است. اگر نسبت به پیوندهایمان با سرزمین مادری بیتفاوت نباشیم و به سرنوشت و مسیر حرکت آن حساس باشیم، نمیتوانیم وقایع کلان کشورهای اطراف ایران را نادیده بگیریم، چرا که بعضی از این جریانات تاثیر مستقیمی بر سرنوشت دیگر اهالی منطقه دارد. بدیهیترین این تاثیرات کم یا زیاد شدن ثبات منطقه و تاثیرات بهسزای اقتصادی آن است. بحث عدالت و جایگاه ما بهعنوان یک انسان عدالتمدار هم که جای خود دارد. یکی از مهمترین این مسائل منطقهای، بیتردید مناقشات اعراب و اسراییل است. شاید اکثریت خوانندگان این نوشته تابهحال بارها مجبور به موضعگیری در مورد این مناقشه شدهاند و همین گزاره من را از بیان اهمیت این موضوع بینیاز کند. نگارنده بر این عقیده است که علیرغم حجم عمدهی این موضعگیریها، سطح عمومی درک ما از تاریخ شکلگیری مشکل فلسطین مطلوب نیست و نوشتهی حاضر تلاش دارد تصویری مقدماتی از موضوع به دست دهد. داشتن اطلاعات لازم، اولین قدم برای یک قضاوت عادلانه در مورد هر مطلبی است و سعی من این است که نوشتهی حاضر را تا اندازهی ممکن ناقل اطلاعات کنم نه موضعگیریهای شخصی (به جز بخش آخر). قبل از هرچیز تاکید بر این نکته ضروری است که بههیچ وجه خود را متخصص تاریخ نمیدانم و پیشاپیش از کاستیهای مقالهی حاضر عذرخواهی میکنم
بررسیمان را از سالهای پایانی سدهی نوزدهم میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم آغاز میکنیم. چگونگی شکلگیری کشوری به نام اسراییل در 1948، مرکز توجه این نوشته است. بررسی حتی اجمالی همهی رویدادهای مهم بعد از 1948، نوشتهای بسیار مبسوطتر از یک مقاله در ماهنامهای الکترونیکی میطلبد، به جای اینکار چند رویداد مهمتر از دههی 50 تا ابتدای دههی 80 انتخاب شده و به شکل موردی بررسی شدهاند. به چند دلیل سالهای دههی 80 را برای پایان انتخاب کردهام، اول اینکه احتمالا بسیاری از خوانندگان کموبیش با وقایع متاخرتر آشنایی مقدماتی دارند. دوم، تاکید بسیار دارم که وارد مباحث سیاست داخلی و خارجی حکومت ایران نشوم و شاید یک مولفهی عمدهی وقایع مربوط به فلسطین در چند دههی گذشته موضعگیری حکومت ایران در این مورد باشد. سومین دلیل هم نقصان شناخت شخصیم از وقایع متاخرتر به دلیل دسترسی نداشتن به منابع مدون تاریخی در مورد این وقایع است. حداکثر تلاشم را کردهام که تحلیلی بیطرفانه از مناقشه به دست دهم، هرچند بیطرفی محض در مباحث تاریخی، بهخصوص برای غیرمتخصصین دشوار است. بههرحال آرشیو مقالات سازمان ملل در مورد مشکل فلسطین، بهعنوان یک منبع بیطرف، برای مطالعهی بیشتر و جامعتر بر روی تور جهانگستر (World Wide Web) قابل دسترسی است (ر.ک. به مراجع)
جنبش جهانی صهیونیسم
یهودستیزی در جوامع اروپایی از دورانهای بسیار دور رواج داشته و بعضا ریشهی آن را در باورهای مذهبی مسیحیت میتوان جستجو کرد. بههرحال برای مطالعهی ما شاید بیان مثالهایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی مناسب باشد. تئودور هرتسل (Theodor Herzel) را میتوان پدر جنبش صهیونیسم دانست و بهزودی نقش بزرگ او را در این حرکت بررسی میکنیم. یکی از وقایع تکاندهنده برای هرتسل، محاکمهی یک افسر یهودیتبار ارتش فرانسه به نام آلفرد دریفوس (Alfred Dreyfus) در سال 1894 است. هرتسل در آن سالها یک روزنامهنگار اطریشی-مجاری بود که وقایع محاکمهی دریفوس را دنبال میکرد. اگرچه شاید خود شخصیت دریفوس چندان جالب توجه هرتسل نبود ولی برخورد جمعیت ناظر بر مجازات دریفوس به جرم جاسوسی و فریادهای «مرگ و بازهم مرگ بر یهود» برای هرتسل تکاندهنده بود [1 ]. هرچند به دلیل استفادهای که از ماجرای دریفوس در مظلوم نمایی یهود در اروپا شد، بعضی هدایت جریان دریفوس را در برنامههای صهیونیستی دانستهاند ولی شدت و تعدد موارد یهودستیزی در اروپا بسیار بیشتر از آن است که بتوان منکر کل قضیه شد. در 1819 و 1830 دو بار شورشهایی بر ضد یهودیان شکل میگیرد که لااقل در یک مورد انگیزهی غیرعقیدتی و به واسطهی سوءظن به بانکداران، رباخواران، و سرمایهگزاران یهود انجام میشود. بعضی از یهودیان اروپای مرکزی در همین دوران به ایالات متحده مهاجرت میکنند. مثال تکاندهندهی دیگر، سوءقصد 1881 به تزارالکساندر دوم در روسیه است که هرجومرج و مشکلات بعدی آن، باز به فساد مالی یهود نسبت داده شده و در اثر حملات مردم به یهودیان حمام خونی به راه افتاد که نام «قتلعام قوم یهود» به خود گرفته است
موج اندیشههای ضدسامی سبب مهاجرت بسیاری از یهودیان به کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده، کانادا، بریتانیا، و آفریقای جنوبی شد. در عین حال بعضی از یهودیان هم از سال 1856 به بعد که سلطان عثمانی به آنها اجازهی خرید زمین و سکونت در اراضی فلسطین داد، در آن منطقه ساکن شدند. اوج اندیشههای ضدسامی در اروپا رشد «صهیونیسم» را موجب شد، واژهای که شاید اولین بار در سال 1886 انتشار یافت. در همین زمانهاست که تاکید روی ارتباطی تاریخی بین یهود و فلسطین میشود که ریشههای آن برمیگردد به رجوع حضرت موسی در 1100 قبل از میلاد به فلسطین و سکونت یهودیان در آنجا. در 135 میلادی این گروه مغلوب سپاه روم میشود و با نابودی اورشلیم (بیتالمقدس) «آوارگی» قوم یهود از فلسطین (Diaspora) آغاز میشود [1]
هرچند بررسی تشکیل یک کشور یهودی به سالها قبل از انتشار کتاب «دولت یهود» هرتسل برمیگردد و در مقدمهی همین کتاب اشاره شده که اندیشهی چنین دولتی یک ایدهی جدید نیست، ولی به علت نقش عمدهی هرتسل در پیشبرد حرکت صهیونیسم، او را پدر این جنبش مینامند. هرتسل در این کتاب فلسطین و آرژانتین را به عنوان سرزمینهای مناسب برای کشور یهودی پیشنهاد میکند. بهعلاوه بعدها کشورهای دیگری از جمله مواردی در آفریقا نیز در نظر گرفته میشود. هرتسل اشارهای نمیکند که با سکونت یهود در این کشورها و ایجاد کشور به اصطلاح یهود، تکلیف ساکنان این کشورها چه میشود. بههرحال او در 1896 بهعنوان نمایندهی جنبش صهیونیسم در سفری به استانبول پیشنهادی به سلطان عثمانی میدهد که در جواب، اخطاریهای دریافت میدارد مبنی بر این که سلطان به فلسطین به شکل گهوارهی همهی ادیان از جمله یهود مینگرد. ازآنجا که هرتسل نمیتواند نظر مساعد روچیلد سیاستمدار یهودی انگلیسی را نیز جذب کند شروع به بسیج افکار عمومی یهود میکند و در اولین کنگرهی صهیونیسم در 1897 در «بال» (Basel)، سازمان جهانی صهیونیسم به شکل رسمی ایجاد میشود. هرتسل در یک جمله نتیجهی کنگره را به این شکل خلاصه میکند: «در بال، دولت یهود را بنیان گذاشتم» [2]. بههرشکل روشن است که هدف اصلی این جنبش ایجاد کشور یهودی است و بههیچ وجه نمیتوان تامین منافع دولتهای دیگر را منشا ایجاد این جنبش دانست. کمااینکه هرتسل تلاش بسیار دارد تا با دادن وعدههای اقتصادی (بهواسطهی ثروت یهودیان) به دولت عثمانی نظر مساعد آنان را جذب کند. بعدها خواهیم دید که این جنبش بعد از تلاش سیاسی فراوان و رایزنی با کشورهای مختلف، همراهان خود را در جمعی از سیاستمداران بریتانیا مییابد
جنگ اول و وعدهی استقلال اعراب
در جریان جنگ جهانی اول، یکی از برنامههای دولت بریتانیا در جبههی شرقی و در مواجه با امپراطوری عثمانی، همکاری با اعراب در مبارزه علیه حکومت عثمانی است. وعدهی استقلال اعراب، انگیزهی لازم را برای همیاری آنان، فراهم میکند. داستان لورنس عربستان که فیلمی هم از روی آن ساخته شده مربوط به همین زمان است. ماموریت لورنس بهعنوان یک افسر انگلیسی آموزش و یاری مبارزین عرب در جنگ با حکومت عثمانی است. البته ریشهی جنبش استقلال اعراب به سالهای پیش از جنگ اول برمیگردد. گزارشها از دوران انتهایی قرن نوزدهم نارضایتی چشمگیر اعراب از حکومت ترکان را نشان میدهد. بههرحال با اینکه جمعیت اعراب در سرزمینهای امپراطوری عثمانی حدود دو برابر ترکان بود ولی اولویتهای قبیلهای در میان اعراب مانع از یک جنبش فراگیر ملیگرایی در بین آنان بود. بههرحال در کنار مخالفتها با ترکان عثمانی، مشغلهی دیگر اعراب فلسطین در دهههای آخر قرن، موضوع مهاجران یهودی بود که روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشد. از اوایل قرن بیستم اعراب مبارزات جدیتری را برای کنترل مهاجرتها و مخالفت با اهداف صهیونیسم آغاز کردند
در آغاز جنگ بیشتر آلمانها هستند که شروع به تحکیم روابط خود با مسلمانان و از جمله اعراب میکنند. حتی حسینابنعلی، شریف مکه که نفوذ فراوانی در ساکنین اطراف اماکن مقدس مکه داشت، قبول میکند که به گسترش نفوذ آلمانها کمک کند. بههرحال بریتانیای در حال جنگ نیز تلاش دارد به اعراب زیر سلطهی عثمانی نزدیک شود، بهویژه نارضایتی اعراب از دولت عثمانی شرایط چنین همکاریی را بهتر میکند. عبدالله، فرزند حسین شریف، در ماه آوریل 1914 حمایت بریتانیا را از قیام احتمالی اعراب بر ضد ترکان جلب میکند ولی درواقع با شروع جنگ این همکاری شکل جدیتری به خود میگیرد و در نامهای به نمایندگان بریتانیا، حسین شریف با یادآوری اهداف استقلالطلبانهی اعراب، پیشنهاد اتحاد اعراب با بریتانیا را در مبارزه با دولت عثمانی مطرح میکند. بعد از رشتهای از مکاتبات، سرانجام در اکتبر 1915، مکماهون (McMhon)، نمایندهی بریتانیا، در نامهای به شریف علی حمایت کامل از استقلال اعراب را اعلام میکند ولی بحث مرزهای سرزمین عربی را به اندازهی کافی مبهم میگذارد [1]. این ابهام شاید به نوعی برای آزادی عمل در آینده درنظر گرفته شد ولی مکاتبات محرمانهای که در سال 1974 توسط مجلهی تایمز برملا شد آشکار کرد که دولت بریتانیا بهوضوح فلسطین را بخشی از وعدهی بریتانیا به اعراب میداند [2]. در بخشهای بعدی خواهیم دید که بریتانیا لااقل از دو جهت به وعدههای خود به اعراب در طول جنگ وفادار نبوده است
توافق سایکس-پیکو
در جریان جنگ اول و پیش از پایان آن، دول برتر در جنگ مذاکراتی را برای چگونگی تقسیم منافع پس از پیروزی در جنگ آغاز میکنند. بهخصوص مذاکرات محرمانهی فرانسه و بریتانیا منجر به توافق سایکس-پیکو (Sykes-Picot) میشود که در آن سرزمینهای خاورمیانهای امپراطوری عثمانی بین دو دولت تقسیم شده و بعداً اصطلاحاً تحت قیمومیت این دو دولت قرار میگیرند. این قرارداد متعاقباً گسترش پیدا میکند تا منافعی را برای روسیه و ایتالیا نیز درنظر بگیرد [3]. روسیه بهواسطهی انقلاب اکتبر 1917 از جنگ کنارهگیری میکند و متعاقباً لنین دست به افشای محتوای این قرارداد میزند. افشای قرارداد از آنجا که تاحدودی با وعدههای مکماهون بهعنوان نمایندهی بریتانیا به اعراب در تناقض است، منشا سوءظن اعراب میشود بهطوریکه آثار این سوءظن برای یک دورهی طولانی بر وعدههای بریتانیا سایه میافکند[4]. با این وصف همان طور که قبلا اشاره شد، آخرین نامهی مکماهون به حسین به اندازهی کافی مبهم است و جا برای تفسیرهای گوناگون دارد [5]. در توافق سایکس-پیکو، بخشی از سوریه و لبنان به فرانسه و منطقهی بینالنهرین تحت کنترل مستقیم بریتانیا قرار میگیرد. بهعلاوه دو منطقهی تحت نفوذ هم تعریف میشود ولی ادارهی بیتالمقدس و سرزمینهای اطراف آن به شکل بینالمللی در نظر گرفته میشود
شایان ذکر است که اولین نکته در این توافق به رسمیت شناختن یک دولت عربی «یا» مجموعهای از دولتهای عربی است. از نحوهی تقسیم و سپردن قسمتهای مختلف به دول مختلف، بعید به نظر میرسد که تشکیل یک دولت عربی ممکن باشد. بعضی از مورخان هم تکهتکه کردن سرزمینهای اعراب را، از اهداف فرانسه و بریتانیا برای جلوگیری از تشکیل یک کشور بزرگ عربی میدانند. در کنار این موضوع با توجه به تعارضات و رقابت آشکار سران اعراب، که بعداً نمونههای بارزی از آن را خواهیم دید، تشکیل چنین دولت فراگیری، حتی درصورت نبودن این فشارهای خارجی، امری بسیار دشوار بوده است
اعلامیهی بلفور
بعد از ناامیدی از همکاری دولتهای مختلف، جنبش صهیونیسم ابزارها و ارتباطات لازم برای پیشبرد اهدافش را در سیاستمداران بریتانیا یافت. حاییم وایزمن (Chaim Weizmann) از همان اولایل شکلگیری رسمی جنبش صهیونیسم یکی از چهرههای مطرح این حرکت است. او که دکترای خود را در شیمی گرفته بود، در دوران جنگ اول در عین داشتن مناصب علمی در بریتانیا، تلاشهای فراوانی در پیشبرد سیاستهای صهیونسیم دارد. او که در ششمین کنگرهی صهیونیسم در 1903 برضد طرح سکونت در اوگاندا رای داده بود، درطول سالهای جنگ بیش از پیش به استحکام روابط و چانهزنی با سیاستمداران بریتانیا روی آورد تا هدف تشکیل دولت یهود را در بریتانیا پیش برد. بهخصوص با توجه به توافق سایکس-پیکو، سرنوشت چنین هدفی عمدتاً به سیاستهای آیندهی بریتانیا برمیگشت. ارتباطهایی با چهار سیاستمدار عمده برقرار شد: لوید جورج (Lloyd George) نخستوزیر آیندهی بریتانیا، آرتور بلفور (Arthur Balfour) وزیر امورخارجهی آینده، هربرت ساموئل (Herbert Samuel) مامور عالی بریتانیا در فلسطین بعد از جنگ (High Commissioner of Palestine)، و مارک سایکس که پیشتر توصیفش رفت. نکتهای که علاقمندم مورد توجه قرار گیرد، آشنایی کامل رهبران جنبش صهیونیسم به سازوکار سیاسی در ممالک پیشرفته در آن زمان است. این موضوع بعدها در مورد سیاستهای ایالات متحده، از آن زمان که جنبش به فکر استمداد کمک از آن کشور افتاد نیز روشن است. این آشنایی چندان موضوع قریبی نیست وقتی درنظر بگیریم که اغلب این رهبران، تحصیلکردگان اروپاییاند. در مقابل ناتوانی اعراب در چنین سازوکارهایی را نیز باید درنظر گرفت
طی یک دورهی طولانی گفتوگو و مکاتبه، سرانجام دولت بریتانیا در فوریهی 1917 زمانی که بلفور وزیر امورخارجه است، بیانیهای در حمایت از اهداف صهیونیسم صادر میکند که به اعلامیهی بلفور معروف است. کلمه کلمهی این بیانیهی مورد استفادهی طرفین در مناقشههای بعدی قرار میگیرد. متن این بیانیه که خطاب به لرد روچیلد از اعضای یهودی مجلس اعیان نوشته شده به شرح زیر است [1] (برای متن اصلی ر.ک. [2])
دولت اعلیحضرت، به برپایی یک وطن ملی برای یهودیان به نظر مساعد مینگرد و حداکثر توان و سعی خود را جهت ایجاد تسهیلات لازم و تحقق به این هدف مبذول میدارد، این نکته به طور کامل قابل درک است که هیچ چیز نباید اسباب نقض حقوق مذهبی و اجتماعی جوامع غیریهود در فلسطین را فراهم آورد، یا حقوق سیاسی و موقعیت اجتماعی یهودیان در سایر کشورها را خدشهدار سازد
انگیزههای مختلفی در دلیل حمایت بریتانیا از اهداف صهیونیسم میتوان برشمرد. علاوه بر نفوذ در میان چهرههای سرشناس، چنین وعدههایی سررشته در منافع بریتانیا نیز دارد. به ویژه این همکاریها حس همدردی یهودیان روسیه و ایالات متحده را نیز برمیانگیخت. بهعلاوه بعضی از سیاستمداران ارشد بریتانیایی تاکید ویژهای بر اهمیت فلسطین داشتند. این تاکید از یک طرف همسو با تلاشهای صهیونیسم برای ترغیب فرانسه به قبول حاکمیت بریتانیا بر فلسطین است ، کما اینکه بعد از جنگ و تاحدودی برخلاف توافق سایکس-پیکو، فلسطین تحتالحمایه بریتانیا قرار میگیرد. از طرف دیگر تاکید روی اهمیت فلسطین برای بریتانیا در تضاد با سودای تشکیل حکومت مستقل یهودی در آن است. بههرشکل ظاهراً برآیند همهی این اختلافات اعلامیهی بلفور است و در آن همهی آنچه جنبش صهیونیسم در نظر دارد تامین نمیشود. وایزمن در نوشتههایش بهوضوح به این موضوع اشاره میکند و یادآور میشود که ممکن بود با اصرار بیشتر دولت بریتانیا کل قضیه را از دستورکار بیاندازد. چند تفاوت اساسی بین پیشنهاد اولیهی جنبش صهیونیسم و آنچه در اعلامیهی بلفور قرار گرفت وجود دارد، از جمله میتوان به درنظر گرفتن حقوق مذهبی و اجتماعی ساکنان فعلی اشاره کرد. بهعلاوه علیرغم تاکید بر سازمان صهیونسم در نسخهی اولیه، هیچ اشارهای به این سازمان در نسخهی نهایی وجود ندارد
اینکه چه قدر میتوان به اعلامیهی بلفور بهعنوان یک متن حقوقی در تقسیمبندیهای بعدی استناد کرد جای سؤال فراوان دارد. بهخصوص که عدهای در خارج به بحث و عقد قرارداد در مورد سرزمینی بپردازند، بدون اینکه با اکثریت 90 درصدی اهالی آن صحبتی شود (با فرض اینکه جنبش صهیونیسم را نمایندهی جمعیت 10 درصدی یهودی فلسطین در اوایل قرن بیستم بدانیم). جالب اینجاست که درحالیکه بهوضوح از حقوق سیاسی یهودیان یاد میشود، تنها بر حفظ حقوق مذهبی و اجتماعی اهالی فعلی تاکید میشود، هرچند همین مقدار هم وقتی نوشتههای وایزمن را در دلخوری از این بند مرور کنیم جای شکر دارد: «دومین متن، موضوع حقوق اجتماعی و مذهبی ساکنان فعلی غیریهود را به نوعی عنوان میکند که انگار یهود اهداف احتمالی ستمگرانه دارند، و میتواند به نوعی تفسیر شود و چنان محدودیتهایی برای کار ما اعمال کند که آن را کاملا فلج کند»! این اعلامیه بعدها بیشتر در اختلافات صهیونیسم و بریتانیا استفاده میشود
علاوه بر درنظرنگرفتن اهالی اصلی فلسطین در تعیین سرنوشت آن در اعلامیهی بلفور، این قول و قرار با وعدههای بریتانیا به اعراب نیز در تضاد بود. تردیدی نیست که جمعیت فلسطین در این دوره اکثریت حدود 90 درصدی اعراب را شامل میشود و همانطور که قبلا اشاره شد، حتی برداشت بعضی سیاستمداران بریتانیا از وعدههای مکماهون به حسین هم این است که فلسطین مشمول سرزمینهای عربی میشود. بههرحال منافع بریتانیا بهخصوص در دوران جنگ مسبب قراردادهای ضدونقیض با اعراب و صهیونیسم میشود. البته شاید بریتانیا هیچگاه واقعا نیت واگزاری خودمختاری آنطور که مدنظر اعراب بوده را نداشته است
پایان جنگ اول و طرح قیمومیت
در پایان جنگ، برای اولین بار در تاریخ، سازمانی بینالمللی به نام اتحادیهی ملل (League of Nations) شکل گرفت. این سازمان که از حمایتهای رییسجمهور ایالات متحده وودرو ویلسون (Woodrow Wilson) برخوردار بود، با هدف حل اختلاف کشورها با تلاشهای سیاسی و با استناد به قوانین بینالمللی، به جای جنگ و تحرکات نظامی، ایجاد شد [6]. از اولین وظایف این سازمان تصمیمگیری در مورد سرزمینهای امپراطوری عثمانی بود. در پیشنهاد ویلسون برای این سرزمینها، یک حکومت ترک برای مناطق ترکنشین درنظر گرفته شده بود و تاکید شده بود که در دیگر مناطق، اهالی حق تعیین سرنوشت خود را خواهند داشت. بههرحال، دول پیروز طرح قیمومیت بر این سرزمینها را پیشنهاد کرده بودند و به عبارت دیگر پیشنهاد شد که در این سرزمینها یکی از دول پیروز نقش قیمومیت (Mandate) را بر عهده بگیرد، تا زمانی که مردم این سرزمینها روی پای خود بایستند. میزان این قیمومیت هم براساس نرخ پیشرفت و توسعهیافتگی سرزمینهای مختلف تعیین شد و سرزمینهای پیشروتر در ردهی A و دیگر سرزمینها به ترتیب در ردههای B و C قرار گرفتند. در این میان سرزمینهای اعراب در ردهی A قرار میگیرند و به صراحت، پیمان این کشورها را آمادهی پذیرش استقلال می داند. از همه مهمتر پیمان بهروشنی تصریح دارد که در این زمینها «خواستهی اهالی باید یک عامل اصلی در تصمیمات قیمومیت باشد». در این پیمان فلسطین بههیچ عنوان مستثنی نشده است [2]
در کنفرانس صلح پاریس در 1919 (که در چند مرحله و در طول یک سال برگزار شد)، متفقین تصمیم به اجرای طرح قیمومیت اتحادیهی ملل گرفتند. در این کنفرانس فیصل، فرزند حسین، شریف مکه، تنها نمایندهی اعراب است، هرچند نمیتوان او را نمایندهی تمام اعراب دانست. به روایت یک سیاستمدار بریتانیایی، فیصل به دلایل چند از جمله ناآشنایی به سازوکارهای سیاسی در اروپا و بیاعتمادی دولت فرانسه به او، حضور ضعیفی در کنفرانس دارد ولی با این حال در یک نوشتهی کوتاه، موضوع استقلال اعراب را گوشزد میکند. اوکه به طور کامل اهداف صهیونیسم را درک نمیکند، تحت تاثیر بریتانیا، در مورد فلسطین با تاکید بر همزیستی مسالمتآمیز اعراب و یهودیان، تقاضای نظارت یک قدرت خارجی را دارد تا زمانی که دولت محلی توانایی ادارهی خود را بیابد [2]
کمیسیون کینگ-کرین
همانطور که اشاره شد، ازجمله نظرات ویلسون رییس جمهوری ایالات متحده، توجه کردن به نظر اهالی سرزمینهایی است که از امپراطوری عثمانی جدا شده و برای آنها تصمیمگیری میشود. باید توجه داشت که ایالات متحده درطول جنگ تاکید داشت، عنوان متفقین به این کشور اطلاق نمیشود و اصولا در جنگ بیطرف بود. در 1917 ورود این کشور به جنگ، به دلیل درنظرنگرفتن بیطرفی این کشور توسط آلمان است [7]. بهعلاوه ایالات متحده بعدها از مذاکرات صلح نیز خارج میشود و ازاینرو شاید نقش چندانی در شکلگیری جغرافیای سیاسی خاورمیانه بعد از جنگ اول ندارد. بههرحال قبل از این جدایی و در راستای همان توجه به نظر اهالی بومی، ویلسون پیشنهاد ایجاد یک کمیسیون حقیقتیاب را میدهد تا به جمعآوری نظر اهالی بومی بپردازد. بریتانیا و فرانسه به دلایلی عضوی برای این کمیسیون پیشنهاد نمیدهند! این کمیسیون به نام دو نمایندهی ایالات متحده، چارلز کرین (Charles Crane) و هنری کینگ (Henry King) معروف شده است. بعد از رسیدن به دمشق و دیدار با نمایندگان اعراب ملیگرا از سوریه، لبنان، و فلسطین، کمیسیون قطعنامهای صادر میکند که در آن خواهان استقلال کامل سوریه (شامل فلسطین و لبنان) و رد هرگونه کنترل خارجی است. قطعنامه اولین مخالفت رسمی اعراب با اهداف صهیونیسم در فلسطین را نشان میدهد:«مامخالف اهداف صهیونیسم برای ایجادیک دولت یهودی مشترکالمنافع(Jewis Commonwealth) در بخش جنوبی سوریه به نام فلسطین هستیم و مخالف مهاجرت صهیونیستها به هرگوشه از کشورمانیم» [2]. توجه به این قطعنامه از آن جهت مهم است که پیمان قیمومیت اتحادیهی ملل به صراحت به درنظرگرفتن خواستهی اهالی توجه میکند. در بخش آینده بررسی ترکیب جمعیتی فلسطین، اطلاعات بیشتری در مورد اهالی در این زمان میدهد. بهعلاوه نتیجهی تلاشهای جنبش صهیونیسم را در متن نهایی طرح قیمومیت فلسطین بررسی میکنیم
مسالهی مهاجرت یهودیان و تنشهای دههی
در متن نهایی طرح قیمومیت فلسطین مستقیما به اعلامیهی بلفور و پیمان بریتانیا با صهیونیسم اشاره میشود. خیلی از مواردی که قبلا در شرح اعلامیهی بلفور به آن اشاره شد، عیناً در طرح قیمومیت ذکر میشود. شاید تنها مطالعهی متن اصلی، تمام جوانب و عمق همکاریها جهت ایجاد کشور یهود را روشن کند [7]. سازمان صهیونیسم بهطور رسمی در بیانیه ذکر میشود و بهصراحت تاکید میشود که مدیریت فلسطین در دورهی قیمومیت باید مهاجرت یهودیان را تسهیل کند. شایان ذکر است که در این زمان قیمومیت فلسطین شامل کل سرزمینهای اسراییل و تشکیلات خودگردان فلسطینی امروزی بهعلاوهی اردن است
در دههی 20 و بعد از آن بهویژه در دههی 30، میزان مهاجرت یهودیان به فلسطین بسیار چشمگیر است. اعراب مقیم فلسطین کمکم بیشتر نسبت به این مهاجرتها حساس میشوند. در دههی 20 سپاه یهود به اسم «هاگانا» رسماً ایجاد شده و به همکاری با نیروهای بریتانیا در حفظ نظم میپردازد. ازنظر نباید دور داشت که در این دورهی مدیریت بریتانیا بر فلسطین، پیشرفتهای قابلملاحظهای در زندگی اهالی بهخصوص در زمینههای زیربنایی صورت میگیرد. در 1924 ایالات متحده، که از قرن نوزدهم مقصد ثابتی برای یهودیان مهاجر اروپایی بود، مهاجرتها را محدود میکند که طبعاً بر نرخ مهاجرت به فلسطین نیز تاثیر میگذارد. درگزارشی، رشد نسبت جمعیتی یهود از 8 درصد در 1919 به 20 درصد در 1932 عنوان میشود [4]. سرانجام در 1928 در مراسم یوم کیپور از اعیاد یهودیان، ایجاد پردهی حایل برای جداکردن مردان و زنان در قسمتی از بیتالمقدس برای بهجاآوردن مراسم مذهبی، خشم مسلمانان را برمیانگیزد و به خشونتهایی منجر میشود. ادعای آشکار صهیونیسم در ایجاد کشور یهودی در فلسطین و آزادی مهاجرت یهودیان از گوشهوکنار دنیا در حکومت تحتالحمایه بریتانیا، فضا را برای تبلیغ خشونت در میان مسلمانان آماده میکند. نقل است که عکسی تقلبی از پرچم ستارهی داوود بر فراز قبهالصخره در میان اعراب منتشر میشود. این خشونتها سرآغازیست برای نزاعهای خونینتر در دههی 1930 که تلفات فراوانی از هر سه طرف (اعراب، یهودیان، و بریتانیا) برجای میگذارد
خشونتهای سالهای 1928 و 1929 منجر به تحقیقات دولت بریتانیا در 1930 میشود و نتیجهی این تحقیقات محدود کردن میزان مهاجرت یهودیان در دههی 1930 است. در همین زمان لوید جورج در مجلس بریتانیا به تقبیح سیاستهای بریتانیا در ایجاد این محدودیت میپردازد. برخی مدعیاند، با توجه به مهاجرت نامحدود در دههی 1920 به مدت طولانی، مهاجرتها خودبهخود رو به کاهش میگذاشت و بریتانیا هم با علم به این موضوع و تنها برای حفظ آرامش اعراب این قانون را وضع میکند. با این حال با رواج بیشتر یهود ستیزی در اروپا بهخصوص با قدرت گرفتن حزب نازی در 1933، خلاف این ادعا در عمل اتفاق افتاد. یهودیان به هر روش قانونی یا غیرقانونی دست به مهاجرت به فلسطین میزنند و این بیشازپیش به نگرانی اعراب میافزاید
در 1931 فعالین عرب اعلام میکنند که دیگر تنها امیدشان به مسلمانان سراسر جهان است و دیگر به بریتانیا اعتمادی ندارند. درکنار میزان مهاجرت یهودیان، خرید زمینهای فلسطینیان توسط یهود و بیکاری خیلی از اعراب شهرنشین فشارهای اقتصادی به اعراب را زیاد میکند. در 1935 کمیسیونر عالی بریتانیا گزارش میدهد که یک پنجم روستاییان عرب فاقد زمیناند [1]
در 1936 افشای اخبار توقیف سلاحهای یهود که به شکل غیرقانونی وارد فلسطین میشود، آتش قیام اعراب را بار دیگر شعلهور میکند. دولت بریتانیا برای توقف خشونتها به تحقیقاتی دست میزند و در طرحی که به نام کمیسیون پیل (Peel Commision) معروف است، پیشنهاد تقسیم سرزمینها به دو بخش یهودی و عربی را میدهد. مفتی بیتالمقدس که لااقل مدعی رهبری اعراب فلسطین است، طرح را رد میکند ولی در مقابل صهیونیسم از آن استقبال میکند و دست به چاپ نقشههای پیشنهادی میزند. در عینحال شاخهای از افسران تندرو هاگانا به نام ایرگون در سالهای بعد از 1936 دست به اقدامات تروریستی، بهخصوص در جهت نوعی پاکسازی قومی (ethnic cleansing)، میزند که خودبهخود نوعی تقسیم را در سرزمینهای فلسطینی ایجاد میکند [4]. در این دوران شهرکهای یهودینشین اغلب در زمینهای بایر و در فاصلهی زمانی کوتاهی به ناگاه ایجاد میشود. یهودیان مهاجر اغلب اروپاییان تحصیلکرده و بعضاً ثروتمنداند. در زمینهای شهرکنشینان، فقط یهودیان مجاز به کار بودند و همین موارد در بههم زدن تعادل اقتصادی مناطق تاثیر بهسزایی دارد. اعراب هم به نوبهی خود قیامهای مسلحانهای دارند که در آن اعراب حاضر به سازش نیز ترور میشوند. در سالهای متعاقب 1936، حدود 500 یهودی، 150 انگلیسی، و 3 هزار عرب کشته میشوند که حدود هزار تن از آنان به دست اعراب دیگر به قتل میرسند [4]
نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمهی اول قرن بیستم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله Study of CO2 Injection for EOR (Enhanced Oil Recov
دانلود مقاله تاثیر خشکسالی در افزایش و کاهش افات و بیماریهای گی
دانلود مقاله RESTORATION OF AN OTTOMAN BATH IN GREECE pdf
دانلود مقاله شبیه سازی سه بعدی و بهبود رسانایی خروجی در ترانزیس
دانلود مقاله طرح کتابخانة الکترونیک سلامت pdf
دانلود مقاله تاثیر پلیمر کاتیونی در تشکیل گرانول هوازی در راکتو
[عناوین آرشیوشده]