مقاله فلسفه سیاسی تلفیقی word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فلسفه سیاسی تلفیقی word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فلسفه سیاسی تلفیقی word
چکیده
مقدّمه
تبیین نظریه «عدالت» (عدالت چون انصاف)
الف. اصل «آزادی»
ب. اصل «تمایز» (برابری)
چند نکته:
براهین
1 برهان «قرارداد اجتماعی» (وضع نخستین)
2 برهان «عقلانیت»
3 برهان «غایات فینفسه»
4 برهان «موازنه تأمّلی»
5 برهان «پایداری»36
6 برهان «اجماع همپوششی»
نقدها
الف. نقدهایی ناظر به اصل «آزادی»
ب. نقدهایی ناظر به اصل «تمایز»
ج. نقدهایی ناظر به هر دو اصل
د. نقد اجماع همپوششی
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله فلسفه سیاسی تلفیقی word
ـ افضلی، جمعهخان، «تأمّلی در روششناسی فلسفه سیاسی رالز»، معرفت فلسفی 15 (بهار 1386)، ص 37ـ72
ـ میکائل، گاراندو، لیبرالیسم در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه عبّاس باقری، تهران، نشر نی، 1383
- Archard, David, “Political and Social Philosophy” in The Blackwell Companion to Philosophy, ed. by Nicholas Bunnin and E.P. Tsui-james, Oxford, Blackwell,
- Barry, Brian, The Liberal Theory of Justice: A Critical Examination of the Principal Doctrines, in A Theory of Justices by John Rawls, Oxford, Clarendon Press,
- Burton, Dreben, “On Rawls, and Political Liberalism”, in The Cambridge Companion to Rawls, ed. by Samuel, Freeman, Cambridge, Cambridge University Press,
- Christman, John, Social and Political Philosophy: A Contemporary Introduction, London and New York, Routledge,
- Daniels, Norman, ed. by Reading Rawls: Critical studies on Rawls’ A Theory of Justice, Oxford, Basil Blackwell,
- Freeman, Samuel, “Rawls, John” in Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), ed. by Edward Craig, London,etc., Routledge, 1998, v
- Horner Chris, and Westacott, Emrys, Thinking Through Philosophy: An Introduction, Cambridge, Cambridge University Press,
- Kant, Immanuel, Groundwork of the Metaphysic of Morals, trans. H. Paton, New York, Harper & Row,
- Kant, Immanuel, The Doctrine of Virtue, pt. 2: Metaphysic of Morals, trans. Mary, J. Gregor, New York, Harper & Row,
- Lessnoff, Michael, H., Political Philosophers of the Twentieth Century, Oxford etc. Blackwell Publishers,
- Mulhall, Stephen and Adam Swift, Liberal and Communitarians, Oxford, Blackwell Publishers,
- Parkinson, G.H.R. and others, eds. Routledge History of Philosophy; Philosophy of Meaning, Knowledge and Value in the Twentieth Century, London, Routledge,
- Rawls, John, “Some Reasons for the Maximin Criterion”, in American Economic Review, 64, May, 1994, Papers & Proc
- Rawls, John, “The Idea of an Overlapping Consensus” (IOC), in John Rawls: Colleted Papers, ed. by Samuel Freeman, Cambrige, Harvard University Press,
- Rawls, John, A Theory of Justice (TJ), Cambridge, Belknap Press of Harvard University Press,
- Rawls, John, Political Liberalism (PL), New York, Columbia University Press,
- Scanlon, T.M. “Rawls Theory of Justice”, in Reading Rawls: Critical Studies on Rawls: A Theory of Justice, ed. by Daniels, Norman, Oxford, Basil Blackwell,
راهنمای الفبایی مقالات و پدیدآورندگان سال چهارم معرفت فلسفی (شمارههای 16ـ13)
الف. راهنمای مقالات
ابطالگرایی در بوته نقد، محمّد شجاعی اشکوری، ش 14، ص 147ـ174
براهین توحید در فلسفه ملّاصدرا، رحیم قربانی، ش 13، ص 53ـ84
بررسی اندیشه رخنهپوش لاهوتی، عبدالرسول عبودیت، ش 14، ص 81ـ90
برهانهای وجوب و امکان و قاعده «ذوات الاسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»، عسکری سلیمانیامیری، ش 16، ص 97ـ118
تأمّلی در برهان نظم، محسن موسیوند، ش 14، ص 91ـ103
تأمّلی در روششناسی فلسفه سیاسی رالز، جمعهخان افضلی، ش 15، ص 37ـ72
حکمت و تزکیه نفس و رابطه آنها در حکمت متعالیه، رحیم قربانی، ش 16، ص 119ـ156
حکمت و فلسفه: بازشناسی تعریف بر اساس فلسفه ملّاصدرا، رحیم قربانی، ش 15، ص 225ـ258
خطاناپذیری شهود (نقضها و پاسخها)، محمّد حسینزاده، ش 15، ص 167ـ206
درآمدی بر احتمال معرفتشناختی، مجتبی مصباح، ش 15، ص 127ـ166
شهود خدا برهان خدا، عسکری سلیمانی امیری، ش 14، ص 61ـ80
عقل از منظر معرفتشناسی، محمّد حسینزاده، ش 16، ص 11ـ60
علم حضوری (پیشینه، حقیقت و ملاک تحقق)، محمّد حسینزاده، ش 13، ص 11ـ52
علم حضوری (ویژگیها، اقسام و گستره)، محمّد حسینزاده، ش 14، ص 105ـ146
علّیت؛ معقول اول یا ثانی؟، سیداحمد غفّاری قرهباغ، ش 13، ص 115ـ137
فلسفه سیاست (2): روششناسی در حوزه فلسفه سیاسی اسلام، گفتوگو با آیتاللّه محمّدتقی مصباح، ش 15، ص 11ـ36
فلسفه سیاست (1): مفهومشناسی و روششناسی، گفتوگو با آیتاللّه محمّدتقی مصباح، ش 14، ص 11ـ27
فلسفه سیاسی تلفیقی؛ مزایا و کاستیها، جمعهخان افضلی، ش 16، ص 219ـ266
مجرّد و مادی، سید محمود نبویان، ش 15، ص 207ـ223
مسئله معیار؛ چالشها و رهیافتها، رحمتاللّه رضایی، ش 16، ص 61ـ95
معنا و ماهیت حق، سیدمحمود نبویان، ش 16، ص 157ـ192
منشأ و خاستگاه حقّ بشر، محمّدحسین طالبی، ش 16، ص 192ـ218
موصوف صدق در نظریه «مطابقت»، احمدحسین شریفی، ش 15، ص 73ـ126
نقدی بر استدلال مباشر، مهدی عظیمی، ش 13، ص 85ـ113
نگاهی به مبانی فلسفه سیاسی رالز، جمعهخان افضلی، ش 14، ص 29ـ60
ب. راهنمای پدیدآورندگان
افضلی، جمعهخان، نگاهی به مبانی فلسفه سیاسی رالز، ش 14، ص 29ـ60
افضلی، جمعهخان، تأمّلی در روششناسی فلسفه سیاسی رالز، ش 15، ص 37ـ72
افضلی، جمعهخان، فلسفه سیاسی تلفیقی؛ مزایا و کاستیها، ش 16، ص 219ـ266
حسینزاده، محمّد، علم حضوری (ویژگیها، اقسام و گستره)، ش 14، ص 105ـ146
حسینزاده، محمّد، خطاناپذیری شهود (نقضها و پاسخها)، ش 15، ص 167ـ206
حسینزاده، محمّد، عقل از منظر معرفتشناسی، ش 16، ص 11ـ60
رضایی، رحمتاللّه، مسئله معیار؛ چالشها و رهیافتها، ش 16، ص 61ـ95
سلیمانی امیری، عسکری، شهود خدا برهان خدا، ش 14، ص 61ـ80
سلیمانی امیری، عسکری، برهانهای وجوب و امکان و قاعده «ذوات الاسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»، ش 16، ص 97ـ118
شجاعی اشکوری، محمّد، ابطالگرایی در بوته نقد، ش 14، ص 147ـ174
شریفی، احمدحسین، موصوف صدق در نظریه «مطابقت»، ش 15، ص 73ـ126
طالبی، محمّدحسین، منشأ و خاستگاه حقّ بشر، ش 16، ص 192ـ218
عبودیت، عبدالرسول، بررسی اندیشه رخنهپوش لاهوتی، ش 14، ص 81ـ90
عظیمی، مهدی، نقدی بر استدلال مباشر، ش 13، ص 85ـ113
غفّاری قرهباغ، سیداحمد، علّیت؛ معقول اول یا ثانی؟، ش 13، ص 115ـ137
قربانی، رحیم، براهین توحید در فلسفه ملّاصدرا، ش 13، ص 53ـ84
قربانی، رحیم، حکمت و فلسفه: بازشناسی تعریف بر اساس فلسفه ملّاصدرا، ش 15، ص 225ـ258
قربانی، رحیم، حکمت و تزکیه نفس و رابطه آنها در حکمت متعالیه، ش 16، ص 119ـ156
مصباح (آیتاللّه)، محمّدتقی، فلسفه سیاست (1): مفهومشناسی و روششناسی، (گفتوگو)، ش 14، ص 11ـ27
مصباح (آیتاللّه)، محمّدتقی، فلسفه سیاست (2): روششناسی در حوزه فلسفه سیاسی اسلام، (گفتوگو)، ش 15، ص 11ـ36
مصباح، مجتبی، درآمدی بر احتمال معرفتشناختی، ش 15، ص 127ـ166
موسیوند، محسن، تأمّلی در برهان نظم، ش 14، ص 91ـ103
نبویان، سیدمحمود، مجرّد و مادی، ش 15، ص 207ـ223
نبویان، سیدمحمود، معنا و ماهیت حق، ش 16، ص 157ـ192
چکیده
رالز نظریه سیاسی خود را، که در این نوشتار از آن به عنوان «فلسفه سیاسی تلفیقی» یاد شده است، عمدتا در دو کتاب مهمش، نظریهای در باب عدالت و لیبرالیسم سیاسی تبیین کرده است. گرچه وی اصل نظریه خود را در مقاله «عدالت چون انصاف» بیان کرد و بعدها آن را در نظریهای در باب عدالت توسعه داد، اما توجیهات و دلایل آن را به صورت پراکنده بیان کرده است. برخی از این توجیهات را میتوان در کتاب نخست و برخی دیگر را نیز در کتاب دوم او پیدا کرد. در این مقاله، پس از بیان اصل دیدگاه رالز، توجیهات او برای اصول عدالت از هر دو کتاب ذکر و سپس نقّادی گردیده است
کلیدواژهها: اصل «آزادی برابر»، اصل «تمایز»، اصل «دفع ضرر»، پایداری، عقلانیت، اجماع همپوششی، قرارداد اجتماعی، انسجام
مقدّمه
امروزه، بر خلاف گذشتههای دور، جامعهها به لحاظ فرهنگی، نژادی و دینی متکثّرند. شاید نتوان در جهان کنونی جامعهای را یافت که از هر نظر یک دست باشد و تنوعی در آن وجود نداشته باشد. وجود ادیان متفاوت، مذاهب گوناگون، فرهنگهای متنوّع، ایدئولوژیهای متعارض و قومیتها و زبانهای ناهمگن در جوامع امروزی یک پدیده طبیعی و عادی است و یک دست بودن جوامع و تکثّر نداشتن آن یک امر تصنّعی و باورنکردنی
اکنون باید پرسید که با این نوع تکثّرات و تنوعات که در حال حاضر به یک چالش آشکار تبدیل گردیده است و میرود که همبستگی برخی جوامع را به مخاطره افکند، چه باید کرد؟ آیا باید آنها را نادیده گرفت و از کنار آنها به راحتی گذشت؟ یا باید با آنها جنگید و جامعه را به هر نحو ممکن یک دست کرد و از این طریق وحدت و همبستگی اجتماعی را تضمین نمود؟ و یا سرانجام باید آنها را به رسمیت شناخت و با آنها مدارا کرد و ساختاری را پدید آورد که مورد پسند همگان باشد تا تأیید همگان را به دنبال داشته باشد؟
آنچه آشکار است این است که رالز چه در آثار پیشین و چه در آثار پسین خود با یک رویکرد مثبت با این پدیده برخورد و تلاش میکند تا با ارائه یک ساختار سیاسی بیطرفانه و تلفیقی حمایت همگان را نسبت به دیدگاه خود جلب کند. اما قضاوت در مورد اینکه آیا او در به ثمر رسانیدن این پروژه موفق بوده است یا نه کاری است که نوشتار حاضر با عنایت به دیدگاههای ناقدان و شارحان او بر عهده گرفته است. ما در این نوشتار ابتدا با دیدگاه او آشنا میشویم و سپس آن را ارزیابی میکنیم
تبیین نظریه «عدالت» (عدالت چون انصاف)
نظریه رالز در باب عدالت، متشکّل از دو اصل اساسی است. اصول عدالت رالز را با نامهای گوناگون از جمله، اصل «آزادیهای برابر» و «اصل تمایز» مطرح کردهاند. ما نیز از اصل نخست به عنوان اصل «آزادی» و از اصل دوم به عنوان اصل «تمایز» (برابری) یاد خواهیم کرد؛ زیرا بسیاری از شارحان رالز و حتی خود او در برخی موارد، از همین عناوین استفاده کردهاند
رالز اصول عدالت را به چندین صورت تقریر کرده است. هدف او از ارائه تقریرهای متفاوت، علاوه بر نشان دادن قوّت تقریر مورد نظر خود و ضعف تقریرهای رقیب، هدایت طبیعی خواننده به سوی گزینه مورد نظر خودش است. ما از تقریرهای دیگر رالز، که جنبه مقدماتی دارند، صرفنظر میکنیم و اصول عدالت را بر اساس آخرین تقریر وی در نظریهای در باب عدالت گزارش میکنیم
الف. اصل «آزادی»
هر کس باید نسبت به گستردهترین مجموعهای کامل از آزادیهای اساسی برابر ـ که با مجموعه آزادیهای مشابه برای همگان سازگار باشد ـ از حق مساوی برخوردار باشد
در اینباره، چند نکته را باید توضیح داد
1 معنای «آزادی»: «آزادی» از نظرگاه رالز، مجموعهای است از حقوق و تکالیف انسانها نسبت به همدیگر. از اینرو، محدودیت در آزادی به مثابه محدودیت در حقوق انسانهاست. آزادیها بر دو گونهاند: آزادیهای اساسی و آزادیهای غیراساسی. رالز از میان آزادیها، بر دسته نخست تأکید دارد و نسبت به آزادی غیر اساسی حرفی ندارد. برخی گمان کردهاند که رالز معیاری برای تعیین آزادیهای اساسی از آزادیهای غیراساسی به دست نداده است؛3 اما به نظر میرسد چنین نباشد؛ زیرا رالز آنجا که علم اجمالی وعلم تفصیلی نسبت به خیر را مطرح میکند، درباره خیرات اولیه به نظریهپردازی میپردازد. از نظر رالز، انسان عاقل خواهان خیرات اولیه، از جمله آزادی است؛ زیرا خیرات اولیه مقدّمه وصول به هر خیر دیگری است؛ تا زمانی که قبلاً این خیرات تأمین نگردیده باشد، دستیابی به هیچ امری ممکن نیست. بنابراین، با توجه به این نظریه، میتوان حدس زد ـ اگرچه نمیتوان به گونهای یقینی پیشبینی کرد ـ که چه چیزهایی جزو آزادیهای اساسیاند. رالز برای آنکه حدس ما را به واقع نزدیکتر کند، خود نیز فهرستی از آزادیها را در اختیار ما قرار داده است. با توجه به علم اجمالی به خیر و نیز با عنایب به نمونههایی که رالز ارائه کرده است، میتوان تا حدّ زیادی آزادیهای اساسی را از غیر اساسی تفکیک کرد
به طور کلی، آزادیهای اساسی عبارتند از: آزادی سیاسی (حق رأی و حق احراز سمتهای دولتی)، آزادی بیان، آزادی تجمّع، آزادی وجدان، آزادی اندیشه، آزادی فردی همراه با حقّ مالکیت خصوصی، و آزادی از دستگیریها و مصادرههای خودسرانه که در نظریه «حکومت قانون» بیان گردیده است. مقتضای اصل نخست، برابری افراد در برخورداری از این قبیل آزادیهاست؛ زیرا شهروندان جوامع عادلانه باید از حقوق اساسی یکسان برخوردار باشند
2 آزادی؛ مثبت یا منفی؟ گرچه با توجه به فهرستی که رالز از آزادیها ارائه میکند ممکن است برخی تصور کنند که منظور از «آزادی» در دیدگاه رالز آزادی منفی است، ولی تتبع در کلمات رالز (به ویژه آنجا که رالز عدالت رویهای محض را مطرح میکند) نشان میدهد که منظور او از آزادی اعم از آزادی مثبت و آزادی منفی است.5 گرچه مبنای آزادی مثبت علم تفصیلی داشتن به خیر است و به همیندلیل هم هست که لیبرالها علم تفصیلی را با آزادیهای منفی در تعارض میدانند و آن را قبول ندارند؛ اما چون رالز در بحث وضع نخستین، علم اجمالی به خیر را مطرح میکند و بعدها از اصول عدالت خود به عنوان علم تفصیلی نسبت به خیر یاد میکند، میتوان نتیجه گرفت که او هر دو نوع آزادی را به رسمیت میشناسد: هم آزادی منفی را که عموم لیبرالها بر آن تأکید دارند و هم آزادی مثبت را که ارباب ادیان بر آن صحّه میگذارند. اصل نخست رالز نماد آزادیهای منفی است و بر پایه آن، نهادهای اجتماعی باید به گونهای طرّاحی گردند که آزادی افراد سلب نگردد. رالز در این بخش از دیدگاه خود، آزادی را به دیده یک فرصت مینگرد
اما اصل دوم رالز، بدون شک متضمّن نوعی ایدئولوژی است و متناسب با آن، بایدها و نبایدهایی را توصیه میکند. بر پایه این اصل، باید برابری را حاکم کرد، اعم از اینکه این اقدام با آزادیهای منفی افراد در تعارض باشد یا نباشد. نابرابریها در صورتی موجّهند که به نفع همگان باشند. مشخص است که این سنخ توصیهها با روح آزادی منفی محض، که بر رهایی بیقید و بند افراد و بازار تکیه دارد، سازگار نیست. تنها با دید اثباتی است که میتوان این قبیل توصیهها را فهم کرد
3 تقدّم آزادی: از منظر رالز، اصل «آزادی» بر اصل «تمایز» (برابری) تقدّم دارد. رالز از تقدّم اصل «آزادی» بر اصل «برابری» به عنوان «تقدّم الفبایی» یاد میکند؛ یعنی تا زمانی که اصل اول تمام و کمال به اجرا گذاشته نشود نوبت به اصل دوم نمیرسد. به اعتقاد رالز
اصول عدالت را باید طبق ترتیب الفبایی تنظیم کرد و از اینرو، آزادی را تنها به خاطر آزادی میتوان محدود کرد
رالز در جایی دیگر، که در صدد تعریف «اولویت آزادی» است، بیشتر توضیح میدهد
منظور من از «تقدّم آزادی» اولویت داشتن اصل «آزادی برابر» بر اصل دوم عدالت است. دو اصل عدالت دارای ترتیب الفباییاند و از اینرو، باید در درجه نخست، خواستهای اصل نخست را برآورده کرد. تا زمانی که مفاد اصل نخست به دست نیامده باشد، هیچ اصل دیگری به اجرا گذاشته نمیشود
آزادی را چیزی جز آزادی محدود نمیکند. محدویت آزادی به وسیله آزادی در دو جا انجام میگیرد: 1 در صورتی که آزادیهای محدودتر سبب تقویت آزادیهای همگانی گردند؛ 2 آزادیهای محدودتر مورد قبول شهروندانی با آزادیهای کمتر قرار گیرند
نقطه مقابل «رابطه الفبایی»، رابطه «کثرتگرایانه» است. بر خلاف رابطه الفبایی، در رابطه کثرتگرایانه، معاوضه وجود دارد. اگر دو اصل را در نظر بگیرید که بین آنها رابطه کثرتگرایانه وجود داشته باشد، آنگاه میتوان بین آنها نوعی تعامل حاکم کرد؛ به این معنا که میتوان از اصل اول به دلیل رسیدن به مفاد اصل دوم صرفنظر کرد. اما رالز با تأکید بر ترتیب الفبایی، دقیقا میخواهد رابطه کثرتگرایانه را رد کند
دستکم، به لحاظ نظری امکان دارد که انسان در ازای منافع اقتصادی و اجتماعی، از آزادیهای اساسی خود صرفنظر کند. اما همین امر است که اصول پیشین آن را رد میکند. اصول عدالت با ترتیبی الفبایی که دارند، مبادله بین آزادیهای اساسی و منافع اقتصادی را مجاز نمیدانند
بنابراین، از نظر رالز، آزادی همهجا و همیشه تقدّم دارد و حدود و ثغور آزادی را خود آزادی تعیین میکند. البته این دیدگاه، دیدگاه رسمی رالز است؛ اما تأمّل و تحقیق در کلمات او نشان میدهد که وی قاعده «اولویت» را به این شدت قبول ندارد و به نحوی خواهان انعطافپذیری آن است. وی تحت عنوان «مسئله اولویت» اعتراف میکند که گرچه ترتیب الفبایی مطلقا درست نیست، اما تحت شرایطی خاص، تقریب روشنگری به شمار میرود.10 در اینجا، او به همین بسنده میکند و چیزی درباره شرایط مورد نظر خود بیان نمیکند؛اما در ادامه شرایطی را تحت عنوان «زمینههای تقدّم آزادی» بیان میدارد. بر اساس این شرایط، اقتصاد دیگر آن اندازه بیارزش نیست که اصلاً نتواند به عنوان بدیل آزادی در نظر گرفته شود؛ اقتصاد ارزش دارد و گاهی میتواند به جای آزادی قرار گیرد. رالز مینویسد
مبنای تقدّم آزادی تقریبا به قرار زیر است: وقتی که شرایط تمدنی بهتر شد اهمیت جزئی منافع اقتصادی و اجتماعی بیشتر نسبت به منافع آزادی (که با تأمین دقیقتر شرایط تجربه آزادیهای برابر بیشتر میگردد) رو به کاهش میگذارد. از نقطهنظر وضع نخستین، فراتر از یک مرحله (که معاوضه بین آزادی و اقتصاد در آنجا جایز است)، تن دادن به آزادی کمتر به خاطر دستیابی به وسایل مادی و تسهیلات اداری بیشتر، نامعقول است
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله Study of CO2 Injection for EOR (Enhanced Oil Recov
دانلود مقاله تاثیر خشکسالی در افزایش و کاهش افات و بیماریهای گی
دانلود مقاله RESTORATION OF AN OTTOMAN BATH IN GREECE pdf
دانلود مقاله شبیه سازی سه بعدی و بهبود رسانایی خروجی در ترانزیس
دانلود مقاله طرح کتابخانة الکترونیک سلامت pdf
دانلود مقاله تاثیر پلیمر کاتیونی در تشکیل گرانول هوازی در راکتو
[عناوین آرشیوشده]