سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را به نادانی و یقینتان را به شکّ تبدیل نکنید و چون دانستید، عمل کنید و چون یقین کردید، اقدام کنید . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 95 تیر 30 , ساعت 4:45 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش word دارای 156 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش word

1- بیان مقدمه، مسأله و اهداف پژوهشی

منابع فصل اول 

2- نگاهی تاریخی  

1-2- آئین مدرسی مانع کنجکاوی علمی  

1-1-2- سنت گرایی و یکسونگری مانع تحقیق و پژوهش علمی  

3-2- محیط خانواده وروحیه تحقیق و پژوهش   

1-3-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

2-3-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

4-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در نظام آموزشی  

1-4-2- روش تدریس قالبی  

2-4-2- تعلیم و تربیت نقلی  

3-4-2- تعلیم و تربیت بانکی  

4-4-2- فقدان روح پرسشگری  

5-4-2- مطرح نشدن مجهولات

6-4-2- روش تدریس معلم محوری  

7-4-2- فقدان آموزش روشهای تحقیق در مدارس  

8-4-2- وضع نامطلوب کتابخانه‌های مدارس  

9-4-2- فقدان روحیه تحقیق در بین معلمان 

10-4-2- فقدان نشریات علمی و تحقیقی به زبان دانش‌آموزی

5-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در نظام آموزشی  

1-5-2- ترویج روحیه اکتشاف و مشاهده‌گری

2-5-2- روش تعلیمی حل مسأله

3-5-2- هماهنگی روش تعلیمی حل مسأله با چگونگی شکل‌گیری رشته‌های علمی  

4-5-2- انتخاب الگوی تدریس متناسب با شرایط رشد دانش‌آموزان 

5-5-2- دادن کار پروژه‌ای به دانش‌آموزان

6-5-2- توسعه و تجهیز کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها

7-5-2- اجتناب از مطالعه بی‌هدف  

8-5-2- مدرسه و نماد هویت پژوهشی  

جمع بندی و تلفیق آثار و نظرات موجود 

منابع فصل دوم 

1-3- نظریه گشتالت  

2-3- نظریه میدانی  

3-3- نظریه یادگیری اجتماعی  

4-3- نظریه انتقادی و دیالکتیکی  

5-3- نظریه سیستمها

6-3- نظریه زیست بوم خلاقیت و پژوهش   

7-3- نظریات انگیزشی روحیه تحقیق و پژوهش   

8-3- چارچوب نظری  

منابع فصل سوم 

فصل چهارم 

روش تحقیق 

1-4- روش تحقیق

2-4- تعریف واژه ها و مفاهیم

3-4- نحوه اندازه گیری متغیرها

4-4- جامعه مورد مطالعه

5-4- حجم نمونه

6-4- روش نمونه گیری

7-4- روش گردآوری اطلاعات

8-4- اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات

8-4- روایی ابزار گردآوری اطلاعات

9-4- شیوه های تحزیه و تحلیل داده ها

فصل پنجم 

یافته های تحقیق 

فصل ششم 

خلاصه ، نتیجه گیری و ارائه راهکارها

2- نگاهی تاریخی

رشد و ترقی روحیه تحقیق و پژوهش در افراد جامعه نیاز به بسترهای مساعد اجتماعی، مذهبی و سیاسی دارد، اگر از منظر تاریخی به این موضوع بنگریم، بعضی از اقدامات و تصمیمات فضای جامعه را راکد و بسته می‌کند، جلوی هر نوع خلاقیت و نوآوری را گرفته و تا مدتها جامعه در وضع ثابت و یکنواخت باقی می‌ماند، نمونه مشهور در این مورد وضعیت اروپا در قرون وسطی است

هربرت جورج ولز (H.W.Wells) مؤلف مشهور کتاب ”کلیات تاریخ“ درباره عدم بردباری کشیشان قرون وسطی با اندیشه‌های نوین علمی می‌نویسد. ”کشیشان و اسقفان مردمی خشک و جزمی و پیرو مقررات کلیسا بودند و تا هنگامی که به پگاه کاردینالی می‌رسیدند. چنان برای رسیدن به هدف‌های نزدیک خو گرفته بودند که هرگز چشمشان به افقهای دورتر و فکرشان به اندیشه‌های پهناور جهانی نمی‌رسید و برای چیرگی نیروی کلیسا که همانا نیروی آنان شمرده می‌شد بر آدمیان می‌کوشیدند

این نابردباری و پرخاشگری کلیسا تنها وابسته به امور دینی نبود، گروهی پیران خودکامه و سختگیر و ریاکار و نادان و بدخواه که در شورای کلیسا اکثریت داشتند بر هر دانشی جزء دانش خویش با بدگمانی می ‌نگریستند و هر نوع فکر و اندیشه‌ای را می‌خواستند اصلاح کنند و گرنه مردود بود. آنان علم را محدود می‌خواستند و بر آن رشک  می‌بردند، هر نوع کوشش فکری جزء در حوزه آنان تنفر ایشان را بر می‌انگیخت.[1]

اصحاب کلیسا آشکار ابراز می‌کردند که انسان باید از تجسس و تحقیق دست بکشد و به حقارت و ضعف خویش در مقابل ایمان و عقیده و در بر الهامات و معجرات اعتراف نماید و به آئین مسیح چشم بسته ایمان بیاورد، کلیسا می‌کوشید که عقل و علم را در خدمت ایمان و مسیحیت در آورد، روحانیون برای تحکیم موقعیت خود و جلوگیری از افشای حقایق کسانی را که از طریق تتبع و تحقیق به کشف مسائل مجهول توفیق می‌یافتند یا با استدلالی محکم، ‌بطلان نظریات پیشینیان را ثابت می‌کردند، با حربه تفکیر و حبس کیفر می‌دادند و چه بساء منادیان حق و حقیقت را به دستور رهبران به وضعی فجیع محکوم به مرگ می‌ساختند.[2]

به عقیده  شریعتی متد در قرون وسطی کلی، ذهنی و قیاسی بود، متد ذهنی یعنی روش کشف قواینن و نوامیس طبیعت یاجامعه و تاریخ بشر به طریق عقلی، منطقی و ذهنی، یعنی همین قدر که مجهولی به بدیهیات اولیه برگردانده می‌شد معلوم بود و احتیاج به بررسی و تحقیق نداشت، متفکری که این متد را دارد، احتیاج به تجربه. و مطالعه در جزئیات و شناخت طبیعت و آزمایشگاه ندارد، می‌نشیند و راجع به هستی فکر می‌کند و قوانینی که در منطق انسان و در تعقل مجرد وجود دارد، کشف می‌کند و بر طبق آن قوانین دنیا را مطالعه می‌کند، بدون اینکه خودش در طبیعت نزدیک شود و یا در طبیعت مطالعه کند.[3]

در قدیم برای تحقیق روی زمین، روی درخت، روی انسان، روی جانور، روی آسمان احتیاج به نگاه کردن مستقیماً در معرض دید قرار دادن، تجربه کردن و مشاهده کردن نبود، بلکه گوشه خانه می‌رفتند، کتاب‌ها را دور خودشان جمع می‌کردند، پرده‌ها را می‌کشیدند و در تنهاییی به اندیشیدن خالی می‌پرداختند و این می‌شد کتاب طبیعیات درباره جانوارن، بدون اینکه جانور را دیده باشند، درباره سیارات بدون اینکه سیارات را نگاه کرده باشند درباره خلقت زمین، بدون اینکه کوچکترین تجربه‌ای در این مورد داشته باشند.[4] ; متد منطقی غیر تجربی، غیر مشاهده‌ای که همه متفکرین گذشته با این متد می‌اندیشیدند راه به جایی نمی‌برد، برای اینکه متد تحقیق منطقی درون گرایانه است ; این متدولوژی، این جور اندیشیدن به کلیات و ذهنیات، فقط منطق خالی و پرداختن به مسائل از طریق تعقل صرف، بدون توجه به جزئیات مانع پیشرفت علم بوده است.[5]

بعد از پایان قرون وسطی و با اصلاحاتی که در مذهب مسیحیت به عمل آمد. بویژه گرایش پروتستانیسم در مقابل علم، گرایش کاملاً مساعد و مناسب و فعال و پذیرا داشته است، همچنانکه ماکس وبر[6] نشان داده است در نظر پروتستانها علم خداوند  و مشیت‌های وی را نمی‌توان درک کرد، مگر با آگاهی بر کارها خداوند، علمی که مورد توجه پروتستانها قرار گرفت، در ابتدا فیزیک و سپس سایر علوم طبیعی و خصوصاً ریاضیات بود ; روبرت مرتون نیز با توجه به تجزیه و تحلیل‌های ماکس وبر در تأیید آن عقیده دارد که در قرن هفدهم، هیجدهم و نوزدهم پوریتانیها، به نحو کاملاً چشمگیر در پیشرفت علمی انگلستان، آلمان و ایالات متحده سهیم بوده‌اند، یوریتانها، همچنین در غنی کردن برنامه‌های علمی مدارس پیشر قدم بوده‌اند.[7]

زهد اخلاقی در مذهب پروتستاتیسم  کالون متضمن سه وظیفه بود

1-    کار : مبارزه با تنبلی، بیکارگی و مشارکت مثبت در تجلی عظمت و جلال خداوند

2-    داشتن زندگی سخت و دشوار : دوری از رفاه و لذت، دوری از زندگی پر تجمل و اسراف

3-    توجه به علم تجربی : آموختن علم تجربی وسیله‌آی برای درک آثار پروردگار است، مطالعه در زمینه علوم طبیعی باعث می‌شود تا بزرگی و فرزانگی خداوند بر مؤمن آشکار گردد. [8]

روحیه‌ای که در فوق تشریح شد، توسط نیرومندترین عنصر فرهنگی یعنی مذهب نتایج مهمی را در بر داشت، طرد هر گونه تفکر جادویی و خرافاتی، تکیه بر کنترل نفس، توجه و گرایش به آگاهی‌های علمی و تجربی، روحیه تحقیق و پژوهش را نهادینه کرد وتوسعه علمی و صنعتی را در اروپا و آمریکا به ارمغان آورد

در دنیای  اسلام هر چند در ابتدای گسترش آن، مسلمین به فکر مسائل نظامی، لشکرکشی  و تثبیت حاکمیت خود بودند ; اما تحولات بعدی که در مرکز امپراطوری اسلام پیش آمد، بغداد قرن نهم (بویژه با شروع خلافت بنی عباس) در درون خود ملیت‌های مختلف همچون ایرانیان، اعراب، سریانیان و ترکان را در خود جای داده بود و مهمتر اینکه اندیشه‌ها، متفکرین مختلف و دانشمندانی از چهار گوشه امپراطوری گسترده اسلام در آن جمع شده بودند، عالمانی که بعضاً یهودی، مسیحی، زرتشتی و حتی دهری (ماتریالیست) بودند

در چنین فضایی بود که رنسانس یا عصر طلایی اسلام شروع به تبلور نمود ; علم گرایی و علم پروری مسلمین شهره آفاق گردید و زمینه‌های رشد و گسترش فعالیت‌های علمی در جهان اسلام به سرعت شکل گرفت، و پنج حوزه مختلف مراکز علمی که همگی در شرق بودند به نحوه چشمگیری به اشاعه علم و تحقیق مبادرت می‌کردند، چین، هندوستان، ایران شمال بین النهین (سوریه امروزی) و حوزه اسکندریه (مصر) در هر یک از این حوزه‌ها یک یا چند شعبه از علوم بر دیگری رحجان داشت. در حوزه اسکندریه فلسفه و ریاضیات، در حوزه ایران طب و کشاورزی، در حوزه هندوستان نجوم و ستاره‌شناسی موقعیت برتری داشتند این مراکز به مثابه ستونی بودند که پایه‌های عصر طلایی علمی اسلام بر روی آن استوار گردید، در زمان اغلب خلفای عباسی روحیه تحقیق و پژوهشگری ادامه داشت و در زمان هارون الرشید و مأمون به اوج خود رسید، از مترجمین و محققین قدردانی می‌شد، گاهی در ازای هر کتابی که بعضی از دانشمندان (چنین ابن اسحاق و;) از یونانی ترجمه می‌کردند،  هموزن آن زر می‌دادند، بیت الحکمه اقدام مهم دیگری بود که در آن به عنوان یک مرکز علمی دانشمندان زیادی به امر ترجمه، نسخه‌بردراری از روی کتب و علاوه بر آن مرکزی بود برای بحث و مجادله علمی، بیت الحکمه در عصر خودش معتبرترین و غنی‌ترین منبع علمی دنیا به شمار می‌رفت.[9]

بسیاری از دانشمندانی که در عصر طلایی در بغداد گرد آمده بودند، از مناطق دیگر دنیای آن روز، راهی مرکز امپراطوری اسلام شده بودند. از آنجا که حکومت کمتر درصد مداخله تفتیش و تفحص در خصوص اعتقادات شخصی دانشمندان بر می‌آمد، لذا دانشمندانی که مسلمان نبودند، با اطمینان خاطر می‌توانستند در بغداد به فعالیت بپردازند همچنین حکومت اصرار چندانی برای تحمیل عقاید خاصی (اعم از مذهبی، فلسفی یا سیاسی) به دانشمندان نداشت که این خود عامل مثبت دیگری برای جذب و جلب آنان بود. حضور صدها دانشمند مسیحی، یهودی و زرتشتی در جهان اسلام، بویژه در مرکز آن بغداد، بهترین گواه تأیید این مدعاست.[10] به عقیده نهرو دوران خلافت عباسی مخصوصاً از جهت علاقه و توجهی که به علوم نشان می‌دادند اهمیت خاصی دارد، عرب‌ها روح علمی تحقیق و تکاپو داشتند و به این جهت آنها پدران علوم جدید شمرده می‌شوند.[11]

به عقیده جورج سارتون ”پیش از سده دوازدهم، مسلمانان در شرق و غرب بطور چشمگیری برتر ازدیگران بودند و در پیشاپیش بشریت قرار داشتند، ولی از سده دوازدهم به بعبد بتدریج به دنیای لاتین (غرب) منتقل شد ; پس از پایان قرون وسطی شرقیان در همان جا ماندند و غربیان هر چه سریعتر از طریق کشف به پیش تاختند

1-2- آئین مدرسی مانع کنجکاوی علمی

جورج سارتون معتقد است، مردم شرق و غرب در معرض بزرگ آئین مدرسی قرار گرفتند، مردم غرب از آن به در آمدند، ولی شرقیان شکست خوردند ; مردم غرب علاج را یافتند (علاج رهایی از آئین مدرسی)، یگانه علاج، یعنی روش تجربی را، اما مردم شرق از پذیرفتنش غفلت کردند و یا آنرا کاملاً نشناختند.[12]

مهدی فرشاد آئین مدرسی را به عنوان یکی از موانع اصلی روحیه کنجکاوی و پژوهشگری علمی می‌داند، زمانی که هر نوع بحث و محض در مسائل علمی و اصولاً تعلیم و تربیت علوم غیر دینی و فلسفه در مدارس حوزه خلافت از جمله ایران ممنوع شده بود و فقط آموزش مطالب دینی مجاز بود، آنچه که در تاریخ علم بنام آئین مدرسی خوانده می‌شود گرایشی در جهت اعتقاد به اولویت الهیات بر معقولات مشخص بوده است. در آئین مدرسی علم دنیا می‌باید در خدمت الهیات در آید و شناخت پدیدارهای جهان معطوف به شناخت منبع علمی باشد. علوم عقلی در آئین مدرسی مکمل باورهای منقول دینی است و تعقل و اندیشه‌ علمی در مسیر کلی اعتقادات مذهبی جریان پیدا می‌کند. در آئین مدرسی، آنطور که در، ازنای تاریخ تمدن بشر پدید آمده‌اند، تفکر آزاد و پرسش‌های بنیادی در باب مسائل دینی و به سئوال گذاشتن اصولی که مبانی دین را تشکیل می‌دهند مطرود است و فلسفه به عنوان سمبل عقل گرایی و گرایش مستقل و غیر وابسته به اعتقادی خاص مطرود واقع میگردد و در نظر یک معتقد به آئین مدرسی، گمراه کننده شمرده می‌شود. در جهان اسلام، خاصه از سده‌های یازدهم میلادی (پنجم هجری) به بعد آئین مدرسی رونق بیشتری یافت و این رونق بتدریج به اشراف کامل الهیات بر طبیعیات انجامید.[13]

 1-1-2- سنت گرایی و یکسونگری مانع تحقیق و پژوهش علمی

در مکتب اسلام اساس فقه بر روی چهار پایه قرآن، سنت، عقل و اجماع قرار دارد، فقهایی که در کاربرد و استفاده از رأی بسیار احتیاط کرده و به تعبیر امروزه با کل مسئله رأی، استنباط، قیاس، عقل واجتهاد برخوردی محافظه کارانه داشتند بنام اصحاب حدیث مشهور شدند، زیرا اتکاء آنان بیشتر و حتی الامکان به حدیث و سنت رسول الله (ص) بود تا اجتهاد و استنباط، در سر دیگر طیف، آندسته از فقها قرار داشتند که محدودیت چندانی برای رأی و نظرشخصی قائل نبودند، این دسته بنام اصحاب الرأی شهرت یافتند. چون برای رأی حساب زیادی باز می‌کردند. در میان این دو قطب، چهار مشرب عمده فقهی در نزد اهل سنت بوجود آمد، اگر از اختلاف کوچکتر و فقهی بگذریم. شاید بتوان گفت که تفاوت زیربنایی چهار مشرب حنفی،مالکی، شافعی، جنبی خلاصه می‌شود در میزان یا درجه استفاده از قیاس و استنباط (عقل) از یکسو و سنت و حدیث از سوی دیگر، به این معنا که در مذهب حنفی در مجموع قیاس، رأی یا استنباط و عقل از اعتبار زیادتری برخوردارند. در حالیکه در منتهی الیه طیف یعنی در مذهب حنبلی تأکید اصلی بر روی سنت و حدیث می‌باشد

هر چه از مذهب حنفی به سمت مذاهب دیگر می‌رویم، عنصر تفکر یا عقل گرایی کم رنگ شده و بجای آن اتکاء به سنت و حدیث افزایش می‌یابد، به لحاظ زمانی هر قدر به شروع عصر خاموشی علم و تحقیق نزدیکتر می‌شویم، از حنفی گری دوره شده و به حنبلی‌گری نزدیکتر می‌شویم.[14]

 از میان خلفای عباسی کسی که بیش از همه در خاموش شدن چراغ علم نقش داشت، المتوکل بود (247-232 ه . ق) (861-847 م) زیرا در دوره این خلیفه اتکائ به سنت و حدیث افزایش یافت، مسعودی مورخ اهل سنت در مروج الذهب می‌آورد که چون خلافت به متوکل رسید، امر به ترک نظر و مباحثه و جدول و ترک اعتقاداتی که در ایام خلفای قبلی (معتضم وواثق) وجود داشت کرد و مردم را به تسلیم و تقلید فرمان داد و شیوخ محدثین (علماء حدیث) را به تحدیث و اظهار سنت و جماعت خواند، او میلی عظیم نسبت به اهل سنت و حدیث داشت و مخالفت با اهل نظر را اغاز کرد، متوکل با عقیدت مأمون و معتصم وواثق مخالفت کرد و جدال و مناظره در آراء را ممنوع ساخت و هر که را بدین کار دست زد مجازات نمود و امر به تقلید داد و روایت و حدیث را آشکار کرد، و بقول مرحوم حائری خلاقیت و کنجکاوی اولیه مسلمین جای خود را به یکسونگری و حاکمیت سفت و سخت سنت داد.[15]

در جهان تشیع نیز دو گرایش اصلی ”اخباریین“ و ”اصولیون“ وجود داشته است، اخباریین حق رجوع مردم عادی را به قرآن ممنوع دانستند و مدعی شدند که تنها پیامبر و امام حق رجوع به قرآن دارند، دیگران باید به سنت یعنی اخبار و احادیث رجوع کنند، این گروه رجوع به اجمال و عقل را نیز جایز ندانستند زیرا مدعی شدند که اجماع ساخته و پرداخته اهل سنت است، عقل هم به دلیل اینکه جایزالخطاست قابل اعتماد نیست، پس تنها منبعی که باید به آن رجوع کرد اخبار و احادیث است و تفسیر به رأی و به تبع آن اجتهاد را منع کردند.[16] در مقابل اصولیون معتقدند که استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم است، معنی تفسیر به رأی که نهی شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هوای نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد، اصولیون می‌؛ویند خود قرآن تصریح می‌کند و فرمان می‌دهد که مردم در آن ”تدبر“ کنند و فکر خود را در معانی بلند قرآن به پرواز در آورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانی آیات قرانیه را در حد توانایی بدست آورند و عمل نمایند.[17]  و به همین دلیل است که علم اصول سر و کارش با محاسبات عقلی و ذهنی است و موشکافی زیادی دارد وعلمی پویا متغیر و متحول است.[18] بنابراین در اعتقادات ”اصولیون“ به عنصر دینی ”اجتهاد“ توجه زیادی می‌شده است

به عقیده شریعتی اجتهاد بر جسته‌ترین شاخصه روح علمی و بینش اعتقادی اسلام است، و موجب می‌شد که اندیشه اسلامی در قالب‌های ثابت زمان متحجر نشود و فهم مذهبی و قوانین و احکام دینی بصورت سنت‌های راکد و تعبدهای موروثی و اعمال تکراری و عبث و بی‌روح در نیاید ; و همواره نو و مترقی بماند و پیشاپیش زمان همواره در حرکت و کمال باشد و نه تنها از زمان عقب نیفتد، که زمان را نیز با خویش به جلو براند  و از رکود و توقف روح اجتماعی و فکر علمی جامعه اسلامی مانع گردد و هدفش نه تنها تطبیق احکام اسلامی با احتیاجات نوین و هماهنگی با حرکت زندگی جدید، بلکه خلق این احتیاجات و تحریک زندگی باشد و این بود که علمای بزرگ اسلامی خود بزرگترین علمای غیر مذهبی به شمار می‌آمدند و مدارس اسلامی در عین حال کانون‌های علوم طبیعی و علوم انسانی بودند.[19]

اجتهاد دروازه‌ای بود بر مدینه روح و فرهنگ مذهبی که قافله زمان از آن گذر داشت و دری بر دارالعلم اسلامی که همواره هوای تازه به درون می‌آورد، کوشش آزاد و مستقل علمی است در راه شناخت متکامل و مترقی زمان شناس مجتهدان آگاهش ; استخراج و استنباط مدام حقایق نوین بر حسب تکامل اندیشه و علوم بشری ; اجتهاد پا به پای نیازهای اجتماعی پیش می‌آید و با اجتهاد فکری درذهن متحول و متکامل هر عصری تجلی نوینی دارد و بر حسب قدرت فهم‌ها و عمق احساس‌ها و پیشرفت علوم، ابعاد نوتر و بطون پنهانی‌تر آن نمودار می‌شود.[20]

هدف از بررسی این مختصر  نگاه تاریخی این بود، که نشان داده شود، جریان‌های کلان سیاسی، فرهنگی که در سطح جامعه وجود دارند در ایجاد و یا منع روحیه تحقیق و پژوهش در نظامهای آموزشی تأثیر می‌گذارند. تقریباً در تمامی کشورها نظامهای سیاسی ودینی متغیر مستقل بوده اند و نظامهای آموزشی متغیر وابسته، بنابراین جهت‌گیریهای نظام سیاسی و دینی در نظام آموزشی آشکار می‌شده است. همچنانکه در قرون وسطی به علت موضع‌گیریهای کشیشان بر علیه دانشمندان و صاحبان آراء و اندیشه‌ها و غلبه متد قیاسی وذهنی بجای متد تجربه و مشاهده روحیه علم و تحقیق متوقف شده بود و بعدها رویکردهای موجود در مذهب پروتستان (توجه به علوم تجربی برای درک آثار خداوند) آنرا متحول کرده در جهان اسلام نیز آئین مدرسی و اصحاب التحدیث و اخباریگری و اشاعره و منع اجتهاد، تفکر آزاد و پرسش‌های بنیادی در باب مسائل هستی را مطرود می‌دانست، غلبه این گرایش موجب خاموش شدن چراغ علم و تحقیق می‌شد، در هر مقطعی فقه پویا، عنصر اجتهاد و جریان اصولگیری و معتزله و اصحاب الرأی غلبه داشت و با آئین مدرسی مقابله شده است، زمینه برای خلاقیت، کنجکاوی علمی و همراهی با پیشرفت‌های علمی زمان فراهم شده است

این وضعیت در زمان حاضر نیز می‌تواند مصداق داشته باشد، یعنی جهت‌گیری کلان نظام سیاسی و دینی بر نظام آموزشی تأثیر می‌گذارد، حکومت می‌تواند فضای جامعه را برای ابراز نظر و بیان عقیده پیرامون مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و طبیعی باز نگه دارد و معلمان و استادان بتوانند آزادانه ابراز اندیشه کنند، در اینحالت دانش‌آموزان و دانشجویان نیز روح پرسشگری پیدا می‌کنند و روح کنجکاوی در آنها نهادینه می‌شود و بر عکس جهت‌گیریهای حکومت و نظام دینی می‌تواند فضایی را بوجود آورد که معلمان و استادان سرخورده شوند و با خودسانسوری و ترس به ابراز عقیده و نظر بپردازند، در جنین فضایی دانش‌آموزان و دانشجویانی که در این جامعه و نزد این معلمان آموزش می‌بینند روح کنجکاوی و پرسشگری را از دست می‌دهند، آنچه در تاریخ تجربه شده است، می‌تواند جنبه‌های مثبت و منفی آن دوباره تجربه شود، به همین دلیل است که مورخان می‌گویند تاریخ تکرار می‌شود، یعنی اگر همان شرایط قبلی ایجاد شود، همان آثار و تبعات بر آن مترتب است

 3-2- محیط خانواده وروحیه تحقیق و پژوهش

جامعه‌پذیری فرد در امور مختلف و درونی کردن ارزشها و هنجارها از محیط خانواده شروع می‌شود، خانواده اولین نقش در پرورش روحیه کنجکاوی و جستجوگری کودکان و نوجوانان دارد، اولین ارتباط کودک با محیط اطراف از طریق والدین و دیگر اعضای خانواده است، افکار، ارزشها. نقطه نظرات و دیدگاه‌ها نسبت به انسان و جهان در خانواده پایه‌گذاری می‌شود، غنای فرهنگی حاکم بر خانواده می‌تواند جهان‌بینی و جهان اجتماعی فرد را توسعه دهد و در جهت درک روابط علی و معلولی پدیده‌های اجتماعی و طبیعی گام بردارد و بر عکس فقر فرهنگی محیط خانواده جهان‌بینی و جهان اجتماعی فرد را بسته و محدود نگه می‌دارد و از درک روابط علی و معلولی بین پدیده‌ها در سنین شکل‌گیری شخصیت علمی محروم می‌ماند

 1-3-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

در خانواده‌ای که والدین به نظرات کودکان و نوجوانان بی‌توجه باشند، حقوق و نیازمندیهای کودک را درک نکنند و انتظارات مطابق با رشد جسمی، و عقلی فرزندان نداشته باشند، اموری خارج از توان فرزندان به آنها تحمیل شود، اعتماد به نفس در آنها رشد نکند، به سئوالهای آنها پاسخ داده نشود و به عنوان فضول و پر حرف در محیط خانواده شناخته شوند، زمینه‌های تربیتی این خانواده برای صلاحیت‌های علمی کاهش می‌یابد، در چنین خانواده‌هایی تعامل و گفت و شنود دو جانبه وجود ندارد و نهی کردن و امر کردن دستوری و یک جانبه از بالا به پائین همواره انجام می‌گیرد

بچه‌ها بدون اینکه چرایی امور را درک کنند، باید آنرا انجام دهند، در نتیجه قوه عقل و استدلال و حس کنجکاوی که پیش زمینه‌های رشد علمی و پژوهشی هستند، نه تنها شکوفا نمی‌شود بلکه خشکانده می‌شود

بر زبان راندن کلمات نکن، نرو، نگو، بچه‌ها را مأیوس و افسرده می‌کند و باعث از بین رفتن روحیه اعتماد به نفس می‌شود، چنین افرادی همشه تابع و آماده دستور می‌شوند، بدون اینکه از خود ابتکار و خلاقیتی نشان دهند، دراین خانواده‌ها بایک موجود صاحب فکر و اندیشه مانند اشیاء رفتار شده است و فردی که شیء گونه تربیت شده باشد، همچون اشیاء می‌شود و نمی‌تواند پیرامون مسائل مختلف از محیط پیرامون سئوال کند

خانواده‌آی که فرصت برای مطالعه مجلات، روزنامه‌ها و کتاب‌های غیردرسی در آن فراهم نباشد، کتابخوانی و عضویت در کتابخانه‌ها و انجمن‌های علمی و ادبی مانند عضویت در کانون‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بصورت فرهنگ در نیامده باشد، زمینه برای روی آوری به علم جویی و پژوهشگری در سنین نوجوانی و جوانی فراهم نمی‌شود

 2-3-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ