تحقیق تأثیر شناخت قرآن بر هدایت انسان word دارای 109 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق تأثیر شناخت قرآن بر هدایت انسان word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق تأثیر شناخت قرآن بر هدایت انسان word
مقدمه
فصل اول: کلیات
1-1 تعریف و تبیین موضوع
1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق
1-3 اهداف و فواید تحقیق
1-4 پیشینهی موضوع
1-5 سؤالهای تحقیق
1-5-1 سؤال اصلی
1-5-2 سؤالهای فرعی
1-6 فرضیه
1-7 روش تحقیق
1-8 ساختار و محدوده تحقیق
1-9 مفاهیم و اصطلاحات کلیدی
1-10 مشکلات و موانع تحقیق
فصل دوم: شناخت در قرآن
2-1 شناخت
2-1-1 دعوت قرآن به شناخت
2-1-2 منابع شناخت
2-1-2-1 منابع شناخت در وجود انسان
2-1-2-1-1 منبع حس
2-1-2-1-2 منبع عقل
2-1-2-1-3 منبع قلب
2-1-2-2 نظر قرآن درباره منابع شناخت
2-1-2-3 منبع اصلی همه شناختها
2-1-3 انواع شناخت
2-1-3-1 شناختهای فطری
2-1-3-1-1 فطری حسی
2-1-3-1-2 فطری عقلی
2-1-3-1-3 فطری قلبی
2-1-3-2 شناختهای غیرفطری
2-1-3-2-1 غیر فطری حسی
2-1-3-2-2 غیر فطری عقلی
2-1-3-2-3 غیر فطری قلبی
2-2 شناخت قرآن
2-2-1 شرایط آشنایی با قرآن
2-2-2 اقسام شناخت قرآن
2-2-2-1 شناخت سندی یا اکتسابی
2-2-2-2 شناخت تحلیلی
2-2-2-3 شناخت ریشهای
2-2-3 اصول کلی شناخت قرآن
2-2-4 اثرات شناخت قرآن
2-2-4-1 شفاء روحی و فکری
2-2-4-2 عاقل شدن انسان
2-2-4-3 نجات از فتنهها
فصل سوم: نقش هدایتی قرآن
3-1 دامنه هدایت
3-2 انواع هدایت
3-2-1 هدایت عامه
3-2-2 هدایت خاصه
3-2-2-1 هدایت تکوینی
3-2-2-1-1 شواهدی از قرآن
3-2-2-2 هدایت تشریعی
3-3 روشهای هدایتی قرآن
3-3-1 دعوت به تفکر
3-3-1-1 تعریف تفکر
3-3-2-1 چگونگی ایجاد تفکر
3-3-2 دعوت به استقلال فکر و اندیشه
3-3-3 دعوت به تعقل
3-4 آثار اطاعت از قرآن
3-4-1 تأمین مصالح و منافع واقعی بشر
3-4-2 مایه هدایت انسان
3-4-3 زمینه ساز جلب رحمت الهی
3-4-4 رهایی جامعه از انحطاط
فصل چهارم: رسالتهای قرآن
4-1 آموزههای شناخت قرآن
4-1-1 آموزههای ارشادی
4-1-2 آموزههای تذکری
4-1-3 آموزههای تعلیمی
4-2 انواع رسالتهای قرآن
4-2-1 رسالت تربیتی قرآن
4-2-1-1 راهکارهای قرآن در هدایت فردی و جمعی
4-2-2 رسالت اخلاقی قرآن
4-2-3 رسالت اجتماعی قرآن
4-2-3-1 عوامل شکوفایی جامعه
4-2-3-1-1 تعالیم وحیانی
4-2-3-1-2 اتحاد و وحدت
4-2-3-2 عوامل انحطاط جامعه
4-2-3-2-1 اختلاف و تفرقه
4-2-3-2-2 ظلم و تعدی به حقوق یکدیگر
4-2-4 رسالت اقتصادی قرآن
4-2-5 رسالت سیاسی قرآن
نتیجه
پیشنهاد و راهکار
مقاله تحقیق
فهرست منابع
کتابشناسی
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق تأثیر شناخت قرآن بر هدایت انسان word
* قرآن کریم
1- آذرتاش، آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، چاپ سوم، نشر نی، تهران، 1382
2- آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، محمدعلی انصاری، چاپ دوم، امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، قم، 1382
3- بندرریگی، محمد، فرهنگ بندرریگی، جلد2، چاپ اول، انتشارات علمی، تهران، 1378
4- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، اخلاق در قرآن، نشر اسراء، قم، 1379
5- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، صورت و سیرت انسان در قرآن، نشر اسراء، قم، 1379
6- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مبادی اخلاق در قرآن، چاپ دوم، نشر اسراء، قم، تابستان 1378
7- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، مراحل اخلاق در قرآن، چاپ سوم، نشر اسراء، قم، زمستان 1379
8- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، جلد اول، چاپ اول، نشر اسراء، قم، بهار 1378
9- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، هدایت در قرآن، چاپ سوم، نشر فرهنگی رجاء، تهران، 1372
10- جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، جلد 1، چاپ دوم، نشر اسراء، قم، خرداد 1384
11- جوادی آملی، عبدالله، مجموعه مقالات و سخنرانیها (اولین کنفرانس تحقیقاتی علوم و معارف قرآن)، چاپ اول، بینا، قم، اسفند 1368
12- حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، جلد 3، 8 و 10، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران، 1380
13- دشتی، محمد، نهجالبلاغه، چاپ دوم، انتشارات صفحه نگار، قم، پاییز 1380
14- دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن، جلد3، نشر حرم، چاپ اول، قم، 1389
15- رشاد، علیاکبر، دانشنامه امام علی u، جلد اول، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1380
16- سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، جلد1، 2 و 6، چاپ اول، انتشارات اسلام، تهران، 1377
17- سیار اطراش لنگرودی، منیژه، هدایت و ضلالت در قرآن، کلام و فلسفه، چاپ اول، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، قم، زمستان 1375
18- طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپ بیست و هفتم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، تابستان 1388
19- طباطبایی، مصطفی، فرهنگ نوین فارسی، چاپ هشتم، اسلامیه، تهران، 1370
20- طبرسی، علی ابن فضل ابن الحسن، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، جلد اول، چاپ ششم، ناصرخسرو، قم، 1379
21- عبده، محمد، پیام قرآن، علاءالدین حجازی، انتشارات آستان قدس رضوی، بیجا، خرداد 1366
22- عمید، حسن، فرهنگ عمید، چاپ شانزدهم، نشر امیرکبیر، تهران، 1360
23- قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، جلد 1و5، چاپ یازدهم، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1386
24- کلینی، ابیجعفر، اصول کافی، جلد4، محمدباقر کمرهای، چاپ نهم، انتشارات اسلامیه،بیجا، 1379
25- کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، چاپ اول، انتشارات اسوه، قم، 1377
26- محبّی، صاحبعلی، قرآن از دیدگاه قرآن، جلد1، چاپ اول، انتشارات احسنالحدیث، قم، 1379
27- محمدی ریشهری، محمد، میزانالحکمه، جلد 10، حمیدرضا شیخی، چاپ سوم، انتشارات دارالحدیث، قم، 1381
28- محمدی ریشهری، محمد، مبانی شناخت، چاپ اول، انتشارات دارالحدیث، بیجا، 1375
29- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، جلد1، چاپ بیستم، انتشارات صدرا، تهران، 1385
30- مطهری، مرتضی، بیست گفتار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، قم، آبان 1379
31- مطهری مرتضی، مسئله شناخت، چاپ نوزدهم، انتشارات صدرا، تهران، 1385
32- معین، محمد، فرهنگ معین، جلد 2 و 4، چاپ اول، لیتوگرافی نوین، تهران، 1382
33- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد 24 و 27، چاپ بیستم، دارالکتب اسلامیه،تهران، 1380
34- مهدوی، ابوالحسن، هدف خلقت، چاپ اول، انتشارات محبان، بیجا، زمستان 1383
مجلهها
1- مجله پژوهشهای قرآنی، شماره 16-15، مدیر مسئول سید عباس صالحی، سردبیر احمد ترابی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، پاییز و زمستان 1377
2- مجله رواق اندیشه، شماره 49، سردبیر: سید حسن هاشمی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، بیجا، دیماه 1384
-1 شناخت
2-1-1 دعوت قرآن به شناخت
قرآن، بنی آدم را رسماً دعوت به شناخت میکند، تعابیر مختلفی برای دعوت استفاده شده که حاکی از مهم بودن این مسأله میباشد از جمله تعبیر نظر، تفکر، تدبر، اندیشه و ;
«قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ;»؛[1] بگو نگاه کنید آنچه در آسمان و زمین است
قرآن میفرماید فکر کنید که در آسمان و زمین چه چیزهایی است، بشناسید که از این طریق جهان شناخته میشود، انسان شناخته میشود و ;
در آیهی معروف «أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ»،[2] نکتهی عجیبی دربارهی شناخت خود و خودشناسی است. میفرماید: خداوند مردم را شاهد بر نفسهای خود گرفت. شهادت دو گونه است گاهی ادای شهادت که اول چیزی را دیده و بعد برای دیگران نقل میکند و شهادت میدهد و گاهی کسی را میآورند تا آنچه را عیناً دیده شهادت دهد که تحمل شهادت میگویند. منظور این آیه دربارهی شهادت انسان بر خودش از نوع تحمل شهادت است. بشر را به بشر ارائه داد و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله
پس دعوت قرآن به شناخت نفس، برای شناختن خداست مثل نگاه کردن به آینه
وقتی انسان در نکات مهم قرآن تدبر کند متوجه میشود که قرآن، خود بهترین آیت است
آیاتی که ذکر شد بیانگر این است که خداوند انسان را به شناخت جهان خودش و جهان اطراف دعوت میکند.[3]
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق تأثیر شناخت قرآن بر هدایت انسان word
اگر معلومات و شناختهای خود را با دقت ریشهیابی کنیم خواهیم دید که تمام معارف ما از سه طریق حاصل میشود: یا از طریق حواس، یا از طریق عقل و یا از طریق قلب
بنابراین میتوان گفت که حس، عقل و قلب هم، راههای شناختند زیرا انسان را با هستی آشنا میکنند و هم ابزار شناختند چون انسان با این ابزار هستی را کشف میکند، همچنین این سه، منابع شناخت در وجود انسانند زیرا منبع به معنای مرکز و محلّ جوشش است و حس و عقل و قلب، محل جوشش شناختها و آگاهیهای انسانند
در وجود انسان سه دریچه برای شناخت وجود دارد که انسان با گشودن هر یک به شناختها و آگاهیهای ویژهای دست مییابد. نام دریچهی نخست، حس، نام دریچهی دوم، عقل و نام دریچهی سوم، قلب است.[4]
2-1-2-1 منابع شناخت در وجود انسان
2-1-2-1-1 منبع حس
یکی از ابزارهای شناخت، حواس است. انسان دارای حواس متعدد است: حس باصره، سامعه، ذائقه و ;
انسان فاقد حواس، فاقد شناخت است. جملهی معروف ارسطو در تأکید این سخن که میگوید: «مَن فَقَدَ حِسّاً فَقَدَ علماً» هر کس که فاقد یک نوع حس باشد، فاقد یک نوع شناخت است. مثلاً اگر انسانی کور مادرزاد به دنیا آید، امکان ندارد که از یکی از رنگها، فاصلهها یا شکلها تصوّری داشته باشد. با هر لفظ و لغتی بخواهید برای او یک رنگ را تعریف کنید و آنرا به او بشناسانید، امکان ندارد
بنابراین در اینکه حس، یکی از مبادی شناخت است شک و تردید نیست ولی آیا حس، برای شناخت کافی است؟[5]
2-1-2-1-2منبع عقل
دومین منبع شناخت در وجود انسان عقل است. عقل دریچهای است که انسان از طریق آن با فضای گستردهتر و عمیقتری از فضای حسی آشنا میشود
هر کس در وجود خود مرکز و جایگاهی را احساس میکند که مجموعهی تفکرات و اندیشههای او در آن جایگاه تولید میشود. این مرکز، ذهن یا عقل نامیده میشود و در مبحث شناخت هرجا سخن از عقل میشود منظور، مرکز شعور و شناختهای انسان است
تفکر و اندیشه، مسئولیتی است که در نظام آفرینش بر عهدهی عقل نهاده شده است. از دیگر وظایف عقل، ترکیب، تجزیه، تجرید، تعمیم و تعمیق مفاهیم ذهنی است. عقل با آمیختن شناختهای حسی، شناختهای ذهنی و عقلی میسازد. در بیان ساده یعنی حس، مفاهیم خارج را به داخل ذهن انتقال میدهد مثلاً چشم، تصاویر اشیاء را به ذهن منتقل میکند، گوش، مفاهیم صداها را به ذهن میرساند و ; . ولی آمیختن این تصاویر و ساختن تصویر جدید، از عهدهی حس ساخته نیست، بلکه ذهن و عقل است که قدرت ترکیب و آمیختن این تصاویر و ساختن تصویر و مفهوم جدید را دارد.[6]
انسان برای شناختن به نوعی تجزیه و تحلیل نیاز دارد، تجزیه و تحلیل، کار عقل است که اشیاء را در مقولههای مختلف، دستهبندی میکند. این دستهبندی در اصطلاح، تجزیه نام دارد. و ترکیب کردن به شکل خاصی که منطق عهدهدار کارهای تحلیلی و ترکیبی است در اصطلاح، تحلیل است. اشیاء به مقولههای مختلف دستهبندی شدهاند. مثلاً فاصله بر حسب متر، مساحتها بر حسب مترمربع و ;
انسان تا اشیاء را دستهبندی نکند نمیتواند آنها را بشناسد. این امر یک کار عقلانی و فکری و یک تجزیه و تحلیل عقلی است. اشیاء را به صورت جزئی احساس میکنیم بعد به آنها تعمیم و کلیت میدهیم. تعمیم، یک کار عقلانی است، کار حس نیست
یکی دیگر از کارهای فوقالعادهی ذهن انسان، عمل تجرید است. یعنی ذهن ما دو امری را که در عالم در حکم یک چیز هستند و هرگز جدا نمیشوند از یکدیگر جدا میکند چون ذهن عمل تجرید را انجام میدهد قادر بر تفکر و شناسایی است
این است که برای شناسایی، ابزار حس، شرط لازم هست اما شرط کافی نیست. قوهی عاقله، قوهای است که تعمیم میدهد و تجزیه و ترکیب میکند. بنابراین حس یکی از ابزارهاست و علاوه بر آن ابزار عقل نیز وجود دارد که هر دوی این ابزار برای شناختن ضرورت دارند.[7]
2-1-2-1-3 منبع قلب
سومین منبع شناخت در وجود انسان قلب است. قلب دروازهای است که انسان از طریق آن به نحو گستردهتر و عمیقتر از فضای حسی و عقلی با هستی آشنا میشود
واژهی قلب سه معنا دارد: معنای اول همان عضو صنوبریشکل که در سمت چپ قفسهی سینه قرار دارد و وظیفهی آن رساندن خون به تمام بدن است
معنای دوم قلب، عبارت است از مرکز فکر و اندیشه. چنان که امام کاظم u در توضیح قلب در آیهی 37، سورهی ق، «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ»، میفرمایند: منظور از قلب در آیهی کریمه، عقل است. یعنی کسی که اندیشه و عقل داشته باشد و بتواند دربارهی آنچه خداوند فرموده است بیندیشد، متنبه و متذکر میشود
معنای سوم قلب، عبارت است از مرکز شناختها و آگاهیهایی که نه حسی است و نه عقلی، بلکه از عمق وجود انسان به طور ناخودآگاه میجوشد. انسان علاوه بر شناختهای حسی و عقلی، شناختهایی را در وجود خود مییابد که این شناختها نه حسی است و نه عقلی. مانند علاقه به فرزند، رحم و عطوفت، بیرحمی و قساوت و ;
جایگاه مهر و محبت، کینه و نفرت، رحم و شفقت و به طور کلی، مرکز همهی شناختهای غیر حسی و کلیهی عواطف و احساسات درونی، قلب و یا دل آدمی است.شناخت عقلی مساوی با علم و دانستن، و شناختهای قلبی مساوی با وجدان کردن و یافتن است. همچنین مرکز شناختهای عقلی، مغز است و مرکز شناختهای قلبی، قلب به معنای اول است.[8]
شاهد این امر، آیهی 194، سورهی شعراء است که میفرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلَى قَلْبِکَ»؛ قرآن را جبرئیل امین بر قلب تو نازل کرد
قرآن بر مرکز فکر و اندیشهی پیامبر r نازل نشده و با نیروی عقل، حقایق قرآنی را تحصیل نکرده است بلکه مرکز شناختهای غیر حسی و غیر عقلی آن حضرت، حقایق را از فرشتهی وحی تلقی کرده است.[9]
2-1-2-2 نظر قرآن دربارهی ابزار شناخت
منابع حس و عقل و نقش آنها بر ادراکات و معارف و آگاهیهای انسان، در آیهی 78، سورهی نحل، به وضوح مطرح شده است: «وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛ خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج ساخت در حالیکه هیچ نمیدانستید، و برای شما گوش و چشم و عقل آفرید تا قدردانی کنید
از این بیان قرآن کریم معلوم میشود، انسان در هنگام تولد، عاری از هرگونه معرفت و شناختی پا به عرصهی وجود میگذارد، ولی آفریدگار هستی ابزارهایی به او عنایت کرده است که با به کار گرفتن آنها، به تدریج شناخت و آگاهی کسب میکند. این ابزارها عبارت است از: گوش، چشم، فؤاد
چشم و گوش، ابزارهای شناختهای حسی، و فؤاد، ابزار شناختهای عقلی است. بنابراین از دیدگاه قرآن کریم، حس و عقل هر دو در شناخت حقایق هستی نقش بنیادی دارند
نکاتی از این آیه استخراج میشود که ذکر آنها ضروری میباشد
1- کلمهی فؤاد با توجه به قرینهی صدر آن «لا تعلمون شیئاً» در مورد مرکز تعقل و اندیشه به کار رفته است
2- در این آیه تنها دو حس از حواس پنجگانه نام برده شده است و شاید به این دلیل است که اکثر معارف و شناختهای انسان از راه چشم و گوش حاصل میشود و شناختهایی که از راه سایر حواس به ذهن منتقل میشود از چند شناخت بسیار اندک و محدود تجاوز نمیکند
3- تقدم حس شنوایی بر حس بینایی از آن جهت است که نقش حس شنوایی در شناخت بیش از نقش حس بینایی است و به همین دلیل ممکن است کسی فاقد بینایی باشد و به مرتبهی والایی از علم و دانش برسد. این نشان میدهد که نقش حس شنوایی در تولید شناخت بیش از حس بینایی است.[10]
2-1-2-3 منبع اصلی همهی شناختها
نکتهی بسیار دقیق و مهم در مورد معنای سوم قلب این است که قلب به معنای روح، مصدر و منبع اصلی همهی شعورها و شناختها و آگاهیها و احساسات انسان است و منابع سهگانهی شناخت، دریچههایی است که روح از طریق آنها با جهان هستی ارتباط برقرار میکند
تأکید این سخن، کلامی از امام علی u است که قلب را چشمهی جوشان حکمت و گوش (حس شنوایی) را محل و مدخلی که چشمهی قلب از آن تغذیه میشود معرفی میکند.[11]
قال علی u: «اَلقَلبُ یَنبوعُ الحِکمه وَ الاُذُنُ مَغیضُها».[12]
بخش عمدهای از پیامهای قرآن از راه دل است. پیامی که تنها گوش دل قادر به شنیدن آن است و هیچ گوش دیگری را یارای شنیدن آن نیست. از اینرو قرآن، تأکید زیادی در حفظ و نگهداری و تکامل این ابزار دارد.[13]
انواع شناخت
2-1-3-1 شناختهای فطری
فطرت و شناختهای فطری از مسائل فوقالعاده مهم و بنیادی و اساس توحید، اخلاق و فلسفهی تاریخ در جهانبینی اسلامی است. فطرت در لغت به معنای سرشت، طبیعت، نهاد و صفت طبیعی انسان ترجمه شده است
در کتاب قاموس، فطرت عبارت است از آفرینشی که بر اساس آن، فرزند در رحم مادر آفریده شده است
بنابراین از حیث لغت، هر صفت و خصوصیتی که ریشه در حقیقت انسان داشته باشد، با ذات انسان آمیخته باشد و از آغاز آفرینش همراه او باشد، آن صفت فطری است
به عبارت دیگر، صفات انسان به دو دسته تقسیم میشود: صفات فطری و صفات اکتسابی (غیرفطری)
صفات فطری همان ویژگیهایی است که از آغاز آفرینش همراه انسان بوده است و با ذات انسان آمیخته است. در مقابل، صفات اکتسابی، از آغاز آفرینش همراه انسان نبوده بلکه به تدریج، آدمی آن خصوصیات را کسب کرده است. مثل خواندن، نوشتن و ;
با توجه به معنای صفات فطری، شناختهای فطری شناختهایی است که مانند سایر ویژگیهای فطری، از آغاز آفرینش انسان همراه او بوده است
سؤالی که در این زمینه وارد میشود این است که، آیا ممکن است انسان در آغاز تولد یعنی وقتی به صورت جنین در شکم مادر است، شناخت داشته باشد؟
اگر مقصود از شناخت، شناخت بالقوه باشد، آری و اگر مقصود، شناخت بالفعل است، خیر. ومنظور از شناختهای فطری، شناختهای بالقوه است یعنی همان زمینه و قوه و استعداد شناخت نه فعلیت آن. مثلاً درخت سیب در زمستان، بالفعل سیب ندارد اما استعداد و زمینهی سیب دادن در فصل تابستان را دارا است
بنابر، این اساس، شناختهای فطری از آغاز آفرینش انسان همراه اوست نه بدین معنا که در شکم مادر، بالفعل چیزی میداند
شناختهای فطری را در ارتباط با منابع سهگانهی شناخت، میتوان به سه دسته تقسیم کرد
الف- شناختهای فطری حسی
ب- شناختهای فطری عقلی
ج- شناختهای فطری قلبی
2-1-3-1-1 فطری حسی
شناختهای فطری حسی تمایلات و خواستهایی هستند که بنابر نیازهای جسمی انسان، به طور طبیعی در او وجود دارند. از این تمایلات تعبیر به غرایز نیز میشود مانند غریزهی گرسنگی، تشنگی و ;
2-1-3-1-2 فطری عقلی
شناختهای عقلی به دو دسته تقسیم میشود: شناختهای بدیهی و شناختهای نظری
شناختهای بدیهی، شناختهایی است که خودبهخود معلوم است و انسان برای معلوم شدن آنها، نیازی به فکر و برهان و دلیل ندارد بلکه عقل بدون هیچگونه دلیل و برهانی آن شناختها را در خود مییابد. مثل بطلان تناقض، قانون علیت
اما شناختهای نظری، شناختهایی است که خودبهخود برای عقل، معلوم و روشن نیست و عقل بدون دلیل نمیتواند آنها را باور کند. مانند این شناخت که «زمین کروی است» که عقل جز در پرتو اندیشه و بر اساس دلیل و برهان نمیتواند آنها را بپذیرد
شناختهای فطری عقلی همان شناختهای بدیهی است. به این معنی که شناختهای بدیهی در فطرت و سرشت و طبیعت عقل وجود داشته است و این شناختها به صورت قوه و استعداد از آغاز آفرینش، همراه انسان بوده است و با تحقق شرایط شکوفایی به فعلیت میرسند
2-1-3-1-3 فطری قلبی
شناختهایی که در فطرت و سرشت قلب، یعنی مرکز شناختهای غیرحسی و غیرعقلی انسان، قرار دارد. مانند علاقه به فرزند. این شناخت از راه حواس پنجگانه برای او حاصل نشده و از طریق عقل نیز به این ادراک نرسیده بلکه این شناخت به قلب و دل و جان انسان، مربوط میشود.[14]
2-1-3-2 شناختهای غیرفطری (اکتسابی)
شناختهایی که از آغاز آفرینش انسان، همراه او نبوده و به تدریج آن شناختها را تحصیل میکند. شناختهای غیرفطری نیز به سه دسته تقسیم میشود
2-1-3-2-1 غیرفطری حسی
مانند احساس نیاز به مواد مخدر برای افراد معتاد که نوعی شعور و ادراک و شناخت است که در معتاد پدید آمده ولی طبیعی و فطری نیست
2-1-3-2-2 غیرفطری عقلی
مانند همهی شناختهایی که از راه تحصیل و به کارگیری اندیشه و فکر برای انسان حاصل میشود
2-1-3-2-3 شناختهای غیرفطری قلبی
مانند شناختهایی که از راه وحی برای پیامبران علیهمالسلام حاصل میشود
با دو علامت میتوان شناخت فطری را از غیرفطری تشخیص داد: اول اینکه شناخت غیرفطری نیازمند ابزار است چون ریشه در طبیعت انسان ندارد. و دوم اینکه شناختهای غیرفطری چون نیازمند ابزار هستند و ابزار آن برای همهی مردم در همهی زمانها و همهی مکانها میسر نیست نمیتوانند همگانی باشند.[15]
2-2 شناخت قرآن
شناخت قرآن برای هر فرد عالم و مؤمن امری ضروری و واجب است. اما برای یک عالم انسانشناس و جامعهشناس، شناخت قرآن از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است. نگاهی به تاریخ، این نکته را روشن میکند که عملاً هیچ کتابی به اندازهی قرآن بر جوامع بشری و بر زندگی انسانها تأثیر نگذاشته است
اما ضروری بودن شناخت قرآن برای یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی و اساسی دین و ایمان و اندیشهی یک مسلمان و آنچه به زندگی او حرارت و معنی و روح میدهد، قرآن است
قرآن اصول معتقدات و افکار و اندیشههایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود باایمان و صاحبعقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها، توضیح و تفسیر و تطبیق اصول بر فروع را، بر عهدهی سنّت یا بر عهدهی اجتهاد گذاشته است.[16]
اما متأسفانه در میان علمای شیعه در چند قرن پیش افرادی پیدا شدند که معتقد بودند قرآن حجّت نیست؛ از حیث آنکه قرآن را بزرگتر از آن میدانستند که مورد مطالعه قرار دهند و در آن بیاندیشند. که قرآن دچار جمود و خشکاندیشی شد و نوعی برداشت عوامانه از قرآن برایشان حاصل شد
در مقابل گروهی دیگر، قرآن را وسیلهی رسیدن به هدفها و اغراض خود قرار دادند و از قرآن تفاسیر و تأویلات مختلفی نمودند که زمینهی انحراف آیات فراهم آمد
قرآن در برابر این جمود و انحرافات، راه وسطی را پیشنهاد میکند که عبارت است از تأمل و تدبر بیغرضانه و منصفانه. قرآن نه تنها مؤمنین که حتی مخالفین را به تفکر و اندیشه دربارهی آیات خود فرا میخواند و گوشزد میکند که به جای جبههگیری در برابر آن، به تأمل دربارهی آیاتش بپردازد
آیات مختلفی در تأکید بر تدبر در قرآن، همه، مجاز بودن تفسیر قرآن را تأیید میکنند اما نه تفسیری که از روی میل و هوای نفس بلکه بر اساس انصاف و صداقت و بدون غرض باشد.[17]
حال که ضرورت شناخت قرآن مشخص شد باید ببینیم راه شناختن این کتاب مقدس چیست؟
2-2-1 شرایط آشنایی با قرآن
آشنایی با قرآن نیازمند مقدماتی است. یکی از شرطهای ضروری شناخت قرآن، آشنایی با زبان عربی است. همانگونه که شناخت حافظ و سعدی بدون دانستن زبان فارسی ممکن نیست
از شروط دیگر، آشنایی با تاریخ اسلام است، زیرا قرآن مثل تورات یا انجیل نیست، بلکه توسط پیامبر r از بعثت تا وفات، در خلال جریان پرهیجان تاریخ اسلام نازل شده است و از همینروست که آیات قرآن به اصطلاح شأن نزول دارند
شأن نزول چیزی نیست که معنای آیه را در خود محدود کند بلکه به عکس، دانستن شأن نزول تا حد زیادی در روشن شدن مضمون آیات مؤثر و راهگشاست
شرط سوم، آشنایی با سخنان پیغمبر اکرم r است. ایشان به نصّ خود قرآن، اولین مفسّر این کتاب آسمانی است
طبق نظر قرآن در آیهی 44، سورهی نحل «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»، پیامبر اکرم r خود مبین و مفسر این کتاب است و آنچه از پیامبر رسیده است ما را در تفسیر قرآن یاری میدهد. از آنجا که ما شیعه هستیم و معتقدیم آنچه را که پیامبر اکرم r از ناحیهی خدا داشته به اوصیاء گرامیاش منتقل کرده است. روایات معتبر و موثق از ناحیهی ائمهی اطهار علیهمالسلام در راه شناخت قرآن، کمک بزرگی به ما میکند. نکتهی مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت اینکه در درجهی اول، باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود اینکه آیات قرآن به مثابهی یک ساختمان به هم پیوسته هستند و باید تمام آیات را با هم در نظر بگیریم. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است و ائمهی اطهار علیهمالسلام همین شیوهی تفسیری را تأیید کردهاند
از آنجا که زبان بیان قرآن، همین زبان بشری است ناگزیر آن موضوعات لطیف و معنوی با عباراتی بیان شدهاند که بشر برای موضوعات مادی به کار میبرد. لیکن برای جلوگیری از سوءفهم مسائل در بعضی آیات به گونهای مطرح شده که حتماً به کمک آیات دیگر تفسیر گردد و غیر از این راهی نداشته باشد.[18]
2-2-2 اقسام شناخت قرآن
حال که ضرورت شناخت قرآن مشخص شد باید ببینیم راه شناخت این کتاب چیست؟ به طور کلی در بررسی و مطالعهی هر کتابی، سه نوع شناخت ضروری است
2-2-2-1 شناخت سندی یا اکتسابی
در این مرحله میخواهیم بدانیم انتساب کتاب به نویسندهی آن، تا چه اندازه قطعی است و از نظر اسناد به گوینده و آورندهاش چقدر اعتبار دارد؟
این نوع شناخت آن چیزی است که قرآن از آن بینیاز است و از این نظر کتاب منحصر به فرد جهان، قدیم محسوب میشود
در میان کتابهای قدیمی، کتاب دیگری نمیتوان یافت که قرنها بر آن گذشته باشد و تا این حد، بدون شبهه باقی مانده باشد
جای کوچکترین تردیدی نیست که آورندهی همهی این آیات موجود، حضرت محمدبنعبدالله r است که آنها را به عنوان معجزه و کلام الهی آورد و احدی نمیتواند ادّعا کند و یا احتمال دهد که نسخهی دیگری از قرآن وجود داشته و یا دارد. هیچ مستشرقی هم در دنیا پیدا نشده که بخواهد قرآنشناسی را از اینجا شروع کند که بگوید باید به سراغ نسخههای قدیمی قرآن برویم
قرآن، گذشته از اینکه یک کتاب مقدس آسمانی است، اساسیترین دلیل و برهان صدق دعوت پیامبر r و بزرگترین معجزهی او محسوب میشود. به علاوه قرآن به تدریج و در طی بیست و سه سال بر پیامبر r نازل شد و از همان روز اول نزول، مسلمین آیات قرآن را فرا میگرفتند و حفظ و ضبط میکردند
ذهن خالی و حافظهی قوی سبب شده بود تا مسلمانان، اطلاعاتشان را تنها از راه آنچه که میدیدند و میشنیدند کسب کنند؛ از اینرو پیام قرآن که با احساس و عاطفهی آنان سازگار بود همچون نقشی که در سنگ کنده شود در قلب آنان نقش میبست و چون آنرا کلام خدا میدانستند، برایشان مقدس بود و به خود اجازه نمیدادند که حتی یک کلمه و یا حرف را در آن تغییر دهند. به علاوه پیامبر اکرم r از همان روزهای اول، عدهای از نویسندگان خاص را برای قرآن انتخاب کرد که به کتّاب وحی معروفند و این امتیازی بود که هیچکدام از کتابهای قدیمی نداشتند. نگارش کلام خدا از همان آغاز از جمله علل قطعی حفظ و مصون ماندن آن از تحریف بود
به این ترتیب قبل از آنکه تحریف در این کتاب آسمانی راه پیدا کند آیات آن متواتر شد و به مرحلهای رسید که دیگر انکار یا کم و زیاد کردن حتی یک حرف از آن غیرممکن است.[19]
2-2-2-2 شناخت تحلیلی
[1] سوره یونس، آیه 101
[2] سوره اعراف، آیه 172
[3] مرتضی مطهری، برداشت از مسئلهی شناخت، ص 34-31
[4] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 197
[5] مرتضی مطهری، تلخیص از مسئلهی شناخت، ص 39-38
[6] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 202-199
[7] مرتضی مطهری، تلخیص از مسئلهی شناخت، ص 42-39
[8] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 211-207
[9] همان، ص 222
[10] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 220-215
[11] همان، ص 223-222
[12] عبدالواحد آمدی، غررالحکم، شمارهی 2046
[13] مرتضی مطهری، تلخیص از آشنایی با قرآن، ج 1، ص 69
[14] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 247-245
[15] محمد محمدی ری شهری، تلخیص از مبانی شناخت، ص 250-248
[16] مرتضی مطهری، تلخیص از آشنایی با قرآن، ج 1، ص 8-7
[17] مرتضی مطهری، برداشت از آشنایی با قرآن، ج 1، ص 28-23
[18] مرتضی مطهری، تلخیص از آشنایی با قرآن 1، ص 22-18
[19] مرتضی مطهری، تلخیص از آشنایی با قرآن 1، ص 13-9
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دانلود مقاله Study of CO2 Injection for EOR (Enhanced Oil Recov
دانلود مقاله تاثیر خشکسالی در افزایش و کاهش افات و بیماریهای گی
دانلود مقاله RESTORATION OF AN OTTOMAN BATH IN GREECE pdf
دانلود مقاله شبیه سازی سه بعدی و بهبود رسانایی خروجی در ترانزیس
دانلود مقاله طرح کتابخانة الکترونیک سلامت pdf
دانلود مقاله تاثیر پلیمر کاتیونی در تشکیل گرانول هوازی در راکتو
[عناوین آرشیوشده]