سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دوستی ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترس بارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنی اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی، چشمم را با عبادتت روشن کن . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 95 تیر 31 , ساعت 4:56 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) word دارای 104 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) word

پیشگفتار  
تعریف عدالت  
معنای لغوی عدل  
مفهوم اصطلاحی عدل  
مفهوم عدل در بیان علوی  
معیار یا معیارهای عدالت  
اهمیت عدل و عدالت :  
عدالت‌طلبی در حکومت حضرت علی(ع)  
عدم استفاده شخصی از بیت المال  
عدم سوء استفاده شخصى از بیت المال  
رعایت عدالت در خویشان  
تساوى در قانون حتى درباره خودش  
عدم کوتاهى در اجراى عدالت و تسلیم مقدس نماها نشدن  
ستیز با عدالت گریزان  
التزام به عدالت از جنبه‏هاى حکومتى  
الف) عدالت در زندگى شخصى  
ب )  عدالت در زندگى کارگازاران  
ج) عدالت در تقسیم بیت المال  
د ) مبارزه با غارتگران بیت المال  
3- عدالت در امور نظامى  
الف ) مبارزه باستم پذیرى  
ب ) ترغیب به جهاد  
ج ) مبارزه با روحیه پستى و زبونى در مردم  
عدالت در رعایت حقوق مردم از منظر امام علی (ع)  
جلوه های عدالت در سیره علوی  
عدالت و آزادی  
عوامل تحقق عدالت  
موانع اجرای عدالت  
ج: امتیازطلبی  
د: ضعف نفس  
مشکلات فرا روی عدالت در جوامع امروزی:  
راهکارها  
پی نوشتها :  
فهرست منابع :  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه عدالت در سیره حکومت علی (ع) word

1-   نهج البلاغه : دکتر صبحی الصالح ، چاپ قم ، دارالهجره

2-    بیست گفتار : شهید مرتضی مطهری ،چاپ تهران ، کتابفروشی صدوق

3-    مجله کوثر شماره

4-   روزنامه شرق

5-   قرآن مجید

6-    فرهنگ لغت دهخدا

پیشگفتار

یکی از فراز های تامل بر انگیز نهج البلاغه گفتاری است که مولی الموحدین درباره عدل و احسان دارند. ایشان جود و بخشش و احسان را با اهمیت تر از عدالت دانسته اند زیرا عدل، دادن حقوق انسان ها و عدم تجاوز به حدود آنها می باشد اما فرد نیکوکار از حق خویش می گذرد و آن را به اراده خویش تقدیم دیگری می کند

قبل از نهج البلاغه و صریح تر از آن، در قرآن مجید عدل و احسان به دنبال یکدیگر ذکر شده اند.« ان الله یامر بالعدل و الاحسان» یعنی با وجود اهمیت احسان و بخشش، نخست باید کوشید تا انسانی عادل بود

فردی که حقوق همسایه، فرزند، پدر و مادر، دوست و سایر کسانی را که به گردن او حقی دارند را رعایت نمی کند، نمی تواند سخن از نیکی به آنها را به میان آورد. این مساله در سطوح کلان تر نیز مطرح است. احقاق حقوق شهروندان جامعه و تامین فرصت های رشد و تعالی آنان از سوی دولتمردان، بسی ارجمند تر و اولی تر است از وعده پاداش  و سود و چیز هایی مانند آن که سازو کار معینی نیز برای آن تعریف نشده است. در سطح روابط میان دولت ها نیز چنین مساله ای وجود دارد. دول قدرتمندی که به حقوق سایر ملت ها تجاوز می کنند و در امور داخلی انها تجاوز می نمایند، نمی توانند مدعی خیر رسانی و ایجاد پیشرفت در این کشور ها گردند

 احسان و بخششی گواراست که از سرای عدالت گذشته باشد. «عدالت، مفهوم آزادی و مساوات را در برمی‌گیرد، بسیاری از نظریه‌پردازان لیبرال مفهوم آزادی را در مقابل عدالت قرار می‌دهند که این برخورد هم از نظر تاریخی و هم از دیدگاه اجتماعی کاملاً نادرست است، چراکه آزادی نه تنها به معنای رهایی انسان از تجاوزات سیاسی و فرهنگی است بلکه به گونه‌ای دقیق و روشن به معنای رهایی از استثمار و استعمار و همه انواع تجاوزات اقتصادی در حق حیات انسان است، به بیان دیگر باید گفت در جایی که تجاوز باشد عدالت نیست و صاحب دستی که نان می‌دزدد، نمی‌تواند آزادی ببخشد و از عدالت سخن بگوید.»

عدالت چنان با فطرت انسانها آمیخته و باعث جلب دلهاى مردمان مى‏شود که حتى ظالمان و عدل ستیزان تاریخ هم براى استعمار و فریب ملتها این کلمه طیبه را دستاویز قرار داده‏اند. اما اسلام به عنوان دینى‏که از طرف خالق بشر آمده و ریشه در فطرت اصیل انسانها دارد و همه جهات نیکوى آن را تقویت مى‏کند، به این مسئله نیز توجه ویژه‏اى داشته است. (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) یعنى: به راستى که پیامبران خود را با دلایل و براهین روشن فرستادیم و همراه آنان، کتابهاى آسمانى و معیارهایى هت‏سنجش حق از باطل، نازل نمودیم تا مردمان راه عدل و داد را بپادارند

هریک از محققان و علماى جهان که در باره زندگى و شخصیت حضرت علی(ع) ، پژوهش نموده‏اند به این مسئله، اعتراف دارند که جنبه عدالت در زندگى ایشان و مبارزه وى با ظلم و ستم و سعى و اهتمام خستگى‏ناپذیرش در جهت تحقق و بسط عدالت در جامعه، از برجسته‏ترین جنبه‏هاى زندگى آن حضرت محسوب مى‏شود. برخى مجسمه‏عدالتش نامیده‏اند و بعضی ، شهید راه عدالتش خوانده‏اند. از طرف دیگر، پس از پیامبر عالیقدر اسلام (ص) على (ع) دومین شخص عالم اسلام و برجسته‏ترین شخصیت است که نمونه‏اى از یک حکومت کامل بر اساس اسلام ناب را ارایه کرده است

به همین دلیل در این تحقیق سعی شده است تا از بهترین اسوه و نمونه عدل و حکومت برای تبیین آنچه مقصود اصلی است بهره گرفته شود، لذا با بررسی تطبیقی زندگی حکومتی امیر مومنان علی (ع) حقیقت عدل و شیوه حکومتی هرچند مختصر ذکر میگردد

تعریف عدالت

«عدالت یک واژه و مفهوم اجتماعی است که از کهن‌ترین روزگاران تاکنون با معانی و دورنمایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت و متغیر از سوی وابستگان طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی به کار رفته و می‌رود. مثلاً برای طبقات محروم و زحمتکش و برای کسانی که از حاصل دسترنج کار خود زندگی می‌کنند عدالت عبارت است از تحقق و صیانت از حق حیات درست بشری در همه زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی.»

«عدالت، مفهوم آزادی و مساوات را در برمی‌گیرد، بسیاری از نظریه‌پردازان لیبرال مفهوم آزادی را در مقابل عدالت قرار می‌دهند که این برخورد هم از نظر تاریخی و هم از دیدگاه اجتماعی کاملاً نادرست است، چراکه آزادی نه تنها به معنای رهایی انسان از تجاوزات سیاسی و فرهنگی است بلکه به گونه‌ای دقیق و روشن به معنای رهایی از استثمار و استعمار و همه انواع تجاوزات اقتصادی در حق حیات انسان است، به بیان دیگر باید گفت در جایی که تجاوز باشد عدالت نیست و صاحب دستی که نان می‌دزدد، نمی‌تواند آزادی ببخشد و از عدالت سخن بگوید.»

علی(ع) شخصیتی است که در عین توان دسترسی به مال و جلوه‌های دنیا و در حالی که می‌توانست همانطور که در نامه به «عثمان بن حنیف انصاری» استاندار مصر اشاره کرده، از عسل و لباس حریر نان مغز گندم و غیره استفاده کند، اما این لذات دنیوی برای او جلوه‌ای نداشتند و در همه حال نسبت به دنیا بی‌رغبت بود

در روایت‌ها آمده که دختر حضرت علی(ع) برای عروسی به مجلسی دعوت شده بود و چون زیورآلاتی نداشت و سادگی او باعث زخم زبان دشمنان می‌شد از مسئول بیت المال تقاضا کرد که یکی از گردن‌بندهای خزانه را به رسم عاریه مضمونه برای یک شب به او بدهد و مسئول خزانه هم قبول کرد

وقتی حضرت علی(ع) از این موضوع خبردار شد مسئول خزانه را احضار کرده و از او توضیح خواست و حضرت وقتی مطلب را شنید، فرمود تو اجازه نداشتی این گردن‌بند را از بیت‌المال حتی به صورت عاریه مضمونه بدهی و اگر عاریه مضمونه نبود دست دخترم را به جرم سرقت قطع می‌کردم و سپس از مسئول بیت المال تعهد گرفت که این عمل تکرار نشود

انسان با شنیدن واژه «عدالت» بی اختیار به یاد شخصیت عدالت طلب و حق مدار حضرت علی(ع) می‌افتد و به نوعی حکومت آن حضرت در ذهن آدمی تداعی می‌شود. حضرت علی(ع) کسی نبود که فقط شعار عدالت را سر بدهد، بلکه عملاً به همه و به تاریخ بشریت و حتی به غیرمسلمان‌ها ثابت کرد که یک عدالت خواه به معنای واقعی کلمه است

شخصیت برجسته و ممتاز امام علی(ع) نه تنها مورد احترام مسلمانان است بلکه غیرمسلمان‌ها هم از آن الگوبرداری می‌کنند و برای ایشان احترام والایی قائلند

«جرج جرداق» نویسنده‌ای مسیحی است که شش جلد کتاب به نام «صوت العداله الانسانیه» نوشته است، درباره شخصیت حضرت علی(ع) چنین می‌نویسد: «من یک مسیحی هستم ولی ای کاش روزگار در هر قرن یک علی به ما تحویل می‌داد من 200 بار کتاب نهج البلاغه را مطالعه کرده‌ام.»

با این حال ما که شیعه آن بزرگوار هستیم و در یک حکومت اسلامی زندگی می‌کنیم باید بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که خود و جامعه اطراف را به پیروی از حضرت علی(ع) و الگوبرداری از آن بزرگوار و سایر ائمه طاهرین(ع) وادار کنیم، البته در این زمینه، زمانی موفق می‌شویم که نسبت به شخصیت گرانقدر حضرت علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) به شناخت کافی و کامل برسیم. سپس فاصله‌های موجود و دلایل آنرا بسنجیم و در هر زمان با یک نیاز به سراغ الگوهای معنوی که درون ائمه معصوم(ع) نهفته است برویم. به نظر من اگر در هر شخصی و هر جامعه‌ای این حال و هوا وجود داشته باشد می‌توان امیدوار بود که جامعه‌ای مطابق با معیارهای ائمه طاهرین(ع) داریم.»

از آنجا که تحمل عدالت برای برخی مردم بسیار سخت می نمود، امیر المومنین (ع) در هنگام برپایی عدل در جامعه و برای تحمل مشقات این مفهوم از جانب مردم از احسان بهره بردند تا نشاطی را در مردم ایجاد کنند، در این راستا اگر عدل اجرای قوانین است احسان نشاط و لطف دادن به عدل خواهد بود و باعث می شود که مفهوم عدالت برای مردم سخت جلوه نکند

امیر المؤمنین علی (ع) عدل را با مفهوم قرار دادن هر چیز در جایگاه خود بیان می کند و ظلم را در مقابل این مفهوم می پندارد، از این رو مقصود  امام علی(ع) آن بود که عدل را با آن مفهومی که در قرآن کریم آمده است برپا دارد آنچنانکه در قرآن عدل راه نزدیک شدن به تقوی مطرح شده است

یکی از محققان دررابطه با شهادت امام علی (ع) می گوید که آن حضرت به دلیل شدت عدالتی که داشت در محراب به شهادت رسید چرا که دشمنان ایشان توان تحمل عدالت امام و مقابله ایشان باظلم را نداشتند

معنای لغوی عدل

1- عدالت و معادله دارای معنای برابری است و به همین خاطر همواره در مقایسه بین اشیاء کاربرد دارد. عدل همان تقسیم به دو نیم مساوی و هماهنگ است

2- عدل هر آن چیزی است که فطرت انسان حکم به استقامت آن نماید و ;

3-عدل یعنی انصاف و آن به معنای این است که آنچه بایسته شخص است، به او داده شود و آنچه بر گردن اوست از او گرفته شود ;

4- عدالت در کار به معنای استقامت در آن و عدالت در قضاوت یعنی حکم به عدل نمودن

مفهوم اصطلاحی عدل

1- واژه عدل به معنای اعتدال و استقامت و راستی و انطباق با شایسته ها و بایسته هاست. و بنابراین پیمودن مسیرهای انحرافی، همان افراط یا تفریط و خروج از مسیر اعتدال و حق و انصاف و قسط است. و میزان انحراف از عدالت و حق متناسب با شدت و ضعف افراط و تفریط است

2- مراعات و حفظ اعتدال در رفتار و به تعبیری دقیق تر حرکت بر صراط مستقیم کاری دشوار و طاقت سوز و نیازمند آگاهی از درون و برون هستی و آشنایی با استعدادها و قابلیتهای نفس بشری و آموزش و تمرین مداوم، و آنگاه عزمی استوار و پولادین است تا بتواند در برابرجاذبه های اعتباری افراط و تفریط تعادل خود را از دست ندهد

3- برابری و تساوی و انصاف مورد نظر در عدل، تساوی کور و چشم بسته نیست تا بدون توجه به قابلیتها و شایستگی ها و در تعارض با حقوق و بایستگی ها قرار گیرد. حضرت امیر در فرازی از نامه خود به مالک می نویسد

“و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الأساء ه فی الأساء ه ;؛ {1}

و مبادا نیکوکار و بدکردار در نظر تو برابر باشند زیرا که این کار رغبت نیکوکار را بر نیکی کم می نماید و بدکردار را به بدی می خواند.”

نیکی عدل و حقانیت آن از این رو نیست که همه را در یک ردیف و یک صف قرار دهد و هیچ فرقی بین آنها نمی نهد، بلکه به این دلیل است که هر چیزی را در جای خود و محل سزاوار خود می گذارد. مقتضای عدالت الغای تفاوتها نیست بلکه رعایت استحقاقهاست. و این همان امری است که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است

خداوند عدالت را برقرار نمود به این صورت که بر هر صاحب استعدادی آنچه استحقاق داشت عنایت کرد و حق هر صاحب حقی را ادا نمود تا کار عالم بسامان شد و راست آمد.”

و علامه طباطبایی نیز در تحلیل مفهوم عدل می نویسد

عدل به معنای ملازمت با راه میانه و گریز از افراط و تفریط در کارهاست. و البته این معنای مفهومی عدل است و گرنه حقیقت عدل مساوات را برقرار نمودن و هماهنگی
در کارها داشتن است. در عدالت به هر کسی سهم بایسته داده می شود و بنابراین همگان در رسیدن به سهم خود و قرار گرفتن در جایگاه بایسته خود برابر می شوند
عدل در اعتقادات یعنی ایمان به آنچه حق و سزاوار است و عدالت در میان مردم یعنی قرار گرفتن هر کس در جایگاه بایسته خود که در عقل یا شرع و یا عرف برای او
منظور شده است ; با این توضیح همسانی مفهوم عدل با زیبایی نیز روشن می گردد ;.”{2}

پس بطور خلاصه می توان مفهوم عدل را چنین گفت

1- عدالت وحفظ تعادل اجتماعی

2- عدالت در قرآن وسنت نبوی(موزون ومتعادل بودن) آن است

3- نفی هر گونه تبعیض ورعایت استحقاق ها

4- رعایت حقوق افراد ودادن حق به حق دار

امام علی(ع)،عدل را رستگاری وکرامت ، برترین فضایل ، بهترین خصلت وبالاترین موهبت الهی ،فضیلت سلطان ،سپر ونگهدارنده دولت ها ،مایه ی اصلاح رعیت وباعث افزایش برکات ،ذکر می فرمایند وحکومت را مشروط به عدالت گستری می دانند . نکته ی مهم در سیره ی علی (ع) این است که ایشان هیچ وقت به دلیل حفظ امنیت ونظام سیاسی ،از عدالت به نفع امنیت عقب نشینی نمی کنند ودر نامه ای خطاب به مالک اشتر می نویسند:( بهترین چیز برای حاکمان ، اقامه ی عدالت واستقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است . این حاصل نمی شود مگر به سلامت سینه هایشان (به خالی بودن از کینه وبغض حاکمان). پس اجرای عدالت مخالفتها را از بین می برد ودوستی ومحبت ایجاد می کند ،ودر عمران وآبادانی کشور تاثیر به سزایی دارد .اگر عدالت در جامع صورت نپذیرد ظلم وستم جای آن را می گیرد ودر نتیجه بدبختی ونارضایتی گروهی را برمی انگیزد که خود موجب خشونت ونا رضایتی می شود.حضرت خطاب به یکی از والیان خود می فرمایند:( کار به عدالت کن واز ستم وبیداد بپرهیز که ستم ،رعیت را به آوارگی وادارد و بیدادگری شمشیر در میان آورد .)

امام (ع)کشورداری برپایه واساس تکبر وغرور وگرایش به چاپلوسی را رد و مذموم می دارندومردم را سفارش می کنندکه سخن حق را بیان کنند وبا مشارکت ونظر دهی خویش خطاهای زمامداران را یاد آور شوند

مفهوم عدل در بیان علوی

حضرت امیر در ضمن تفسیر آیه “انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان ;” {3} می فرماید: “العدل:الانصاف و الاحسان: التفضّل”. {4} و در سخنی دیگر می فرماید: “العدل انصاف”. {5} گرچه در سخنی دیگر انصاف را از مصادیق عدل قرار داده و فرموده است: “انّ من العدل ان تنصف فی الحکم”. {6}چه اینکه در سخنی دیگر عدل را از مصادیق معروف شمرده و به هنگام تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منکر می فرماید: “و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر”. {7}و در موارد بسیاری عدل را همراه با حق ذکر فرموده به نحوی که گویا این دو، کلمه ای مترادف می باشند. آن حضرت در ردّ عملکرد حکمین می فرماید

“و قد سبق استثناؤنا علیهما فی الحکم بالعدل و العمل بالحق سوء رأیهما و جور حکمهما ;؛ {8}

پیش از آنکه آن دو تن – ابوموسی و عمروعاص – رأی نادرست گویند و حکمی ستمکارانه دهند، شرط ما با آنان این بود که حکمشان به عدالت و کارشان به حقیقت باشد.”

در فرازی دیگر می فرماید

“فانّه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه؛ {9}

آن کس را که شنیدن سخن حق گران آید و عرضه داشتن عدالت بر او دشوار نماید، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر باشد.”

و نیز در فرازی می فرماید

“اعدل الخلق اقضاهم بالحق؛ {10}

به حق حکم کنندگان، دادگرترین مردمانند.”

به نظر می رسد تعریف بسیار زیبای حضرت امیر از معنای عدل نیز تأکیدی بر این نکته است که: عدل، مراعات حق و بایسته هاست. زیرا وقتی از آن حضرت تفاوت بین عدل و جود را می پرسند، می فرماید

“العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها ;؛ {11}

عدالت، کارها را در آنجایی می نهد که شایسته است و بخشش، آنها را از جای خود بیرون می کند.”

چه اینکه در سخن روشنگر دیگری عدل مترادف با میزان قرار گرفته است

“انّ العدل میزان الله سبحانه الذی وضعه فی الخلق و نصبه لاقامه الحق ;؛ {12}

عدل، ترازوی خداوندی است که در میان خلق و برای اقامه حق قرار داده شده است.”

و نیز در فرازی دیگر می فرماید

“العدل ملاک{13} عدل، مقیاس و ملاک همه چیز است.”>

از سوی دیگر با توجه به اینکه عدل از مفاهیم ارزشی است، به هنگام بیان ضد آن در بیشتر موارد از واژه جور استفاده شده است. در بیانی راهگشا از آن حضرت نقل شده است که فرمود

“العدل صوره واحده و الجور صور کثیره و لهذا سهل ارتکاب الجور و صعب تحرّی العدل و هما یشبهان الاصابه فی الرمایه و الخطاء فیها و انّ الاصابه تحتاج الی ارتیاض و تعهد و الخطاء لا یحتاج الی شیء من ذلک؛ {14}

عدالت چهره ای یگانه دارد و ستم دارای چهره های گوناگون است، به همین سبب ستمگری آسان و دادگری دشوار است. آن دو همچون تیراندازی می مانند که در زدن ِبه هدف تمرین و ریاضت و توجه لازم است ولی در خطا زدن نیازی به تمرین و تعهد نیست.”

و در حدیث دیگری می خوانیم: “استعمل العدل و احذر العسف و الحیف{15} عدل را به کار بند و از ناهماهنگی و انحراف بپرهیز.”

معیار یا معیارهای عدالت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ