سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان خردمند در پس دل اوست ، و دل نادان پس زبان او . [ و این از معنیهاى شگفت و شریف است و مقصود امام ( ع ) این است که : خردمند زبان خود را رها نکند تا که با دل خویش مشورت کند و با اندیشه خود رأى زند ، و نادان را آنچه بر زبان آید و گفته‏اى که بدان دهان گشاید ، بر اندیشیدن و رأى درست را بیرون کشیدن سبقت گیرد . پس چنان است که گویى زبان خردمند پیرو دل اوست و دل نادان پیرو زبان او . ] [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 95 تیر 31 , ساعت 4:57 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام word

چکیده    
مقدمه    
بت‏هاى عرب    
تجارت قریش    
بازارهاى ده‏گانه عرب    
علم و هنر عرب    
ماه‏هاى حرام    
رباخوارى قریش    
روحیات عرب و صفات عمومى قریش    
شهر مکه    
تولیت کعبه    
قبیله قریش    
منابع    

چکیده

اعراب شبه جزیره پس از حضرت ابراهیم که در فلسطین مى‏زیست، و فرزنش اسماعیل که در میان عرب جرهمى در حجاز اقامت داشت، نخست پیرو احکام و آداب و رسومى بودند که از آن دو پیغمبر خدا باقى مانده بود

بعدها دین یهود و نصار و بت پرستى در نقاط مختلف شبه جزیره رسوخ یافت و اوهام و خرافاتى از این راه‏ها در میان جوامع و قبائل عرب رایج‏شد

به موازات ظهور دین مبین اسلام هنوز اعتقاد به خداى خالق آسمان‏ها و زمین و روزى دهنده، و ایجاد کننده جهان و جهانیان به نام «الله‏» و احکام و مناسک حج و برخى از احکام دیگر از دین ابراهیم و اسماعیل در میان اعراب عدنانى و بخصوص قریش باقى مانده بود که آن را معمول مى‏داشتند

با این وصف گذشته از یهودیت و نصرانیت و بت‏پرستى، عمل به پاره‏اى از احکام مزبور، اوهام و خرافات زیادى هم در میان عرب رسوخ یافته بود، و به آنها سخت دل بسته بودند


مقدمه

از جمله به گفته مسعودى بعضى از عب عقیده به وجود پرنده‏اى به نام «هام‏» داشتند و مى‏گفتند هام روح آدمى است که پس از مرگ یا قتل به صورت مرغى در مى‏آید و پیوسته در اطراف قبر او نوحه سرائى مى‏کند، و اخبار دنیا را به مقتول یا متوفى مى‏دهد و در جلو خانه بازماندگان شخص در گذشته به سر مى‏برد(مروج الذهب – جلد 2 صفحه 153)

بعضى دیگر «ذات انواط را پرستش مى‏کردند، عبادت ذات انواط همان دخیل بستن بود. ذات انواط در وادى نخله قرار داشت و از زیارتگاه‏هاى مردم مکه به شمار مى‏رفت. ذات انواط درخت بزرگ سبزى بود که کفار قریش و سایر قبائل عرب هر سال به زیارت آن مى‏رفتند و سلاحهاى خود را بر آن مى‏آویختند. در آنجا قربانى مى‏کردند، و یک روز در آنجا مى‏ماندند (سیره ابن هشام – ج 4 ص 893)

به ذات انواط چیزهایى به عنوان دخیل مى‏آویختند و حاجت و مراد مى‏خواستند

جمعى دیگر از عرب معتقد به وجود «غول‏» بودند، و عقیده داشتند که غول‏ها در شب‏ها و جاهاى خلوت پیدا مى‏شوند یا در بیابان‏ها سر راه‏ها را مى‏گیرند و باعث آزار آدمى مى‏شوند. عرب هم در صدد بر مى‏آمد که غول را تعقیب کند و نگذارد به او آسیبى برساند

مسعودى نقل مى‏کند که بعضى از صحابه از جمله عمر بن الخطاب گفته است که وى پیش از ظهور اسلام دى یکى از سفرهایش به شام غول را دیده است که در صدد آزار رساندن به وى بوده و عمر با شمشیر او را زده است! (مروج الذهب – جلد 2 صفحه 155)

عرب به وجود شیاطین و مرده و جن و قطرب و غدار معتقد بودند و براى هر کدام نیز حالات و اوصافى ذکر مى‏کردند

به خواب و جادوگرى هم اعتقاد داشتند. جادوگرى به نام کهانت در میان قبائل مختلف رواج داشت، و جادوگر از مقام والائى برخوردار بود و راى او را هر چه بود به کار مى‏بستند، و سرپیچى از آن را شوم مى‏دانستند

«شق‏» و «سطیح‏» دو کاهن و جادوگر معروف عرب بودند که عرب در گیرودارهاى خود به آنها مراجعه مى‏کردند و از آنها نظرخواهى مى‏نمودند

«ذوالشرى‏» هم که از توده سنگ‏هاى سیاه تراشیده چهارگوش تشکیل یافته بود مورد احترام پرستش بعضى از قبائل عرب بود

اعتقاد به «انصاب و ازلام‏» نیز از اوهام و خرافات رایج در میان عرب بود. ازلام جمع زلم بر وزن قلم تیرهاى کوچکى بود که از درختى به نام «نبع‏» که با صلابت و قابل انحناء بود مى‏گرفتند و به یک اندازه تراشیده و صاف مى‏نمودند و به هر کدام رنگ مخصوصى مى‏زدند و در قمار و فالگیرى از آنها استفاده مى‏کردند، و به آنها «قداح‏» مى‏گفتند. قداح به معناى تیرهاى بدون پیکان بود. نام این تیرها که در قمار به کار مى‏رفت، به گفته یعقوبى ده تا بود. هفت تاى آنها را «انصب‏» مى‏گفتند: یعنى نصیب و بهره بده، و سه تا «لا تنصب‏» بود

هفت تاى اول «فذ» داراى یک سهم و «توام‏» داراى دو سهم و «رقیب‏» سه سهم و «حلس‏» چهار سهم و «نافس‏» پنج‏سهم و «مسبل‏» شش سهم و «معلى‏» هفت‏سهم، و سه تاى دیگر: منیح و سفیح و وغد بود که فاقد سهم بود(تاریخ یعقوبى ج 1 ص 300)

عرب براى جنگ و صلح و انتقام گرفتن و قربانى کردن و ازدواج و یقین به این که فلان طفل زنازاده است‏یا نیست، یا فلان کار را بکند یا نکند، از این تیرها که کاهن قبیله بنى جمح در مقابل بت «هبل‏» جنب کعبه در کیسه‏اى مى‏ریخت و آن را به هم مى‏زد سپس چوبى در مى‏آوردند و اعلام نظر مى‏نمودند، کسب تکلیف مى‏کرد و نتیجه هر چه بود مى‏باید به کار بست

خداوند در قرآن مجید نصیب و بهره‏گرفتن از این نوع رایزنى و نظرخواهى و فالگیرى را مانند شراب و قمار اکیدا نهى کرده و آن را پلیدى و از کارهاى شیطانى دانسته است.(یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون. سوره مائده آیه 93)

خلاصه به مرور ایام که اعراب شبه جزیره از توجه به احکامى که از زمان حضرت اسماعیل باقى مانده بود غافل ماندند، براى تسکین خاطر آشفته و پریشان خویش به پرستش معبودهاى ناروا «آله باطله‏» و اعتقادات عجیب و غریب روى آورده و حیران و سرگردان شده بودند، و به گفته حافظ: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

رسوخ عقاید خرافى در اذهان ملت عرب و مردم قریش و اعقتاد به معبودهاى باطل تا آنجا بود که چون پیغمبر اکرم مبعوث گردید و آنها را از پرستش آلهه باطله بیم مى‏داد، از این که پیغمبرى از میان آنها برخاسته است، تعجب مى‏کردند و مى‏گفتند: او جادوگرى درغگوست، آیا مى‏خواهد تمام خدایان ما را منحصر در یک خدا بداند؟ این چیزى است بسیار شگفت انگیز.(و عجبوا ان جائهم منذر منهم و قال الکافرون هذا ساحر کذاب. اجعل الآلهه الها واحدا، ان هذا لشى‏ء عجاب. سوره ص آیه 3 تا 5)

اوهام و خرافات عرب به موازات ظهور دین مبین اسلام بیش از اینهاست. ما فقط اشاره‏اى به پاره‏اى از آنها نمودیم. ولى همینها که نوشته‏ایم و آنچه راجع به بت‏هاى عرب نوشته مى‏شود، شاید براى شناخت دوران جاهلیت عرب و عقاید خرافى آنها کافى باشد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ