آن که پیشاپیش رایها تاخت ، درست را از خطا باز شناخت . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 95 شهریور 31 , ساعت 8:50 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد فضایل رسول الله(ص) word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد فضایل رسول الله(ص) word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد فضایل رسول الله(ص) word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد فضایل رسول الله(ص) word :

فضایل رسول الله(ص)

لایتحرک ذره الا باذن الله تعالى
در بیان فضیلت حبیب رب العالمین ـ صلى الله علیه و آله ـ اگرچه در هر ملل و مذاهب, فضایل آن برگزیده خداوند متعال مبین و هویداست; چنان که کتاب هاى سماوى تماما شاهد و براهین بر این مطلب است که اشرفیت و افضلیت آن مهر سپهر نبوت و رسالت شإن لا یعد و لا یحصى است بلکه تمام آفرینش از فضل او آفریده و هویداست. الذى قال الله تعالى فى حقه: ((لولاک لما خلقت الافلاک والافضال))(1) است. لهذا فضایل حضرتش را از براى هر عارف و عامى دانستن و فهمیدن, از اصل ایمان است; لاکن از براى هر کسى رسیله و وسیله آن نخواهد بود که کتابى به دست بیارند یا افواها از عالمى و عارفى تحصیل نمایند. بنابراین, بعضى از فضایل که نزدیک به فهم عوام است, در این صفحه مى نگارد تا آن که عامى امت و مستضعفین ملت هم بى نصیب نباشد.
فضیلت اول;

آن است که آن حضرت, اول آفرینش است.
فضیلت دوم;
آن که خداوند جل شإنه از انبیإ علیهم السلام عهد گرفت ک

ه چون زمان او را یابند[ پیروى] او کنند; کما قال الله (و اذ اخذ الله میثاق النبیین)(2)
فضیلت سیم;
خداوند هر پیغمبرى را به نام خطاب فرموده چنان که مى فرماید: یا آدم اسکن;(3) و یا نوح اهبط;(4) و یا ابراهیم اعرض;(5) و یا موسى انى اصطفیتک;(6) و یا داود انا;(7) و یا زکریا انا;(8) و یا یحیى خذالکتاب;(9) و یا عیسى بن مریم اذکر;(10) و حضرت محمد را به اسم خطاب نفرمودند
از براى تعظیم به القاب خطاب فرموده است. مانند: ((یا ایها النبى;))(11) ((و یا ایها الرسول))(12), ((و خاتم النبیین. ..))(13).
فضیلت چهارم;
امم سالفه را روا بود که پیغمبر خود را به نام خطاب کنند و ((محمد)) را جایز نباشد چنان که مى فرماید: (لا تجعلوا دعآء الرسول بینکم کدعإ بعضکم بعضا)(14) زیرا که در اول, یا محمد یا ابوالقاسم مى گفتند. بعد از این آیه مبارکه, یا رسول الله یا نبى الله خطاب مى کردند.
فضیلت پنجم;
خداوند تبارک و تعالى به بلد آن رسول معظم سوگند یاد کرده است و مى فرماید: (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد) و به ح(15)یات هیچ کس قسم یاد نکرده جز او; که مى فرماید: لعمرک انهم لفى شکرتهم یعمهون(16) و در حق رسالت او قسم یاد فرموده (یس و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین)(17) و در اسباب هدایت او فرموده است: (و النجم اذا هوى)(18)
فضیلت ششم;

آن حضرت را جوامع الکلم عطا فرمود, چنان که فرمود: اعطانى جوامع الکلم((19))
فضیلت هفتم;
هیبت او را یک ماهه راه در دل اعدإ افکند.

 

فضیلت هشتم;
غنایم را بر امم ما تقدم حرام[ کرد] و بر امت او حلال شد.
فضیلت نهم;
تمام روى زمین از براى معبد و مسجد امت اوند[ اویند] جایز داشت و خاک را از براى تیمم به جاى آب اجازه فرموده و امم سابقه را به غیر از معبد معین عبادت جایز نبود.
فضیلت دهم;
آن که بر تمام خلایق مبعوث شد و انبیإ ماتقدم هریک به قومى مبعوث بودند اگر چنان که اکثر از انبیإ بر انس مبعوث بودند آن حضرت بر تمام جن و انس مبعوث شدند.
فضیلت یازدهم;
آن که ختم نبوت به وجود مبارک آن حضرت شد. چنان که به نقل حدیث, حضرت عیسى علیه السلام در آخر الزمان از آسمان فرود آید, نسخ شریعت آن حضرت را نکند متابعت نماید در امر او.
فضیلت دوازدهم;
آن که در غزوات, ملائکه حاضر مى شدند و با دشمنان او مخاصمه مى کردند.
فضیلت سیزدهم;
آن که خداوند آن حضرت را رحمت بر عالمیان ساخت چنان که مى فرماید: (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین)(20) این فیض در حیات و ممات او منقطع نمى شود و در تفسیر رحمه للعالمین گفته اند: رحمه للجن و الانس. و قیل: لجمیع الناس; رحمه للمومنین بالهدایته و رحمه بالمنافق للاما
فضیلت چهاردهم;

 

 

در زمان بعثت او شیاطین از عروج به آسمان ممنوع شدند.
فضیلت پانزدهم;
اسرافیل بر او نازل شده است که بر هیچ پیغمبرى نیامد.
فضیلت شانزدهم;
در شإن آن حضرت آمده: (انا فتحنا;)(21)
فضیلت هفدهم;
خداوند جل شإنه انبیإ ماتقدم را به سوال عطیتى مى شد و آن حضرت را بى سوال عطإ فرمود.
فضیلت هجدهم;
نکاح زنان آن حضرت را, از بعد از آن حضرت حرام ساخت.
فضیلت نوزدهم;
از قفاى خود چنان مى دید که از پیش روى مى نگریست.
فضیلت بیستم;
شریعت او پاینده است تا قیامت و ناسخ شریعت سابقه است.
فضیلت بیست و یکم;
نور خداوند تبارک و تعالى محیط آن حضرت بود چنان که فرمود: ((اللهم اجعلنى نور موید))
فضیلت بیست و دوم;
جسم مبارک او سایه نداشت و جامه اش از قوت وجود مبارکش نیز سایه نداشت.
فضیلت بیست و سوم;
خداوند جل شإنه او را حبیب خود ساخت.
فضیلت بیست و چهارم;
آفرینش را تمام از هدایت تا نهایت, به جنابش عرضه داشتند تا تمام را مکشوف داشت, این است بعضى از آن را اخبار فرمود.
فضیلت بیست و پنجم;
آن که در بهترین قرون انگیخته شد چنان که مى فرماید: ((بعثت من خیر قرون((
فضیلت بیست و ششم;
وجود مبارکش از شراف قبابل است مى فرماید: ((ان الله اصطفى من ولد ابن ابراهیم;.))(22(
فضیلت بیست و هفتم;
آن که اشراف امم است. قال الله تعالى (کنتم خیر امه اخرجت للناس;)(23(

فضیلت بیست و هشتم;
اجماع است[ که]آن حضرت, حجت قاطع است.
فضیلت بیست و نهم;
امت او بر ضلالت اجماع نکند چنان که فرموده است: ((لا تجمع امتى على الضلاله. ))(24(
فضیلت سى ام;
آن است که او را بر دیگر امم گواه گیرند و قبول است.

فضیلت سى و یکم;
امت آن حضرت از سایر امم افزونى دارند. در محشر مى فرماید: ((انا اکثرالانبیإ تبعا یوم القیامه.))(25(
فضیلت سى و دوم;
چهار دانک از بهشت مخصوص امت آن حضرت است. فرموده است: ((انى لا ارجو ان نکونوا ثلثى اهل الجنه.((
فضیلت سى و سوم;
از برکت وجود مبارکش امت او از قحط, هلاک نشود.
فضیلت سى و چهارم;
بر امت او بیگانه و دشمن مسلط نخواهد شد, ان شإ الله. روایت از آن حضرت است که: از خداوند خواسته ام امت من به وجه عموم قحط هلاک نشوند; مانند امت نوح غرق نشوند; در میان ایشان خلاف واقع نشود.
فضیلت سى و پنجم;
خداوند رحمن الرحیم تکالیف صعب و مشکل را از امت او برداشته است.
فضیلت سى و ششم;
صفوف امت او را چو ملائکه بداشت. مى فرماید: ))جعلت صفوفنا کصفوف الملائک

ه.((.
فضیلت سى و هفتم;
خداوند مى فرماید: (یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى).(26) پس از نزول آیه طیبه, آوازها را پست کردند.
فضیلت سى و هشتم;
بر نمازگزاران فرض است که چون رسول خدا(ص) او[ آنان] را بخواند, جواب دهد [ دهند] و این, زیانى به نماز نمازگزار ندارد.
فضیلت سى و نهم;
هدیه از هرکسى برآن حضرت حلال بود بى کراهت.
فضیلت چهلم;
دروغ بستن بر آن حضرت مثل سایر اکاذیب نیست بلکه از افحش کبایر است. چنان چه در نقل است: هر که عمدا بر پیغمبر(ص) دروغ زند, او کافر است;
فضیلت چهل و یکم;
هرکس حضرتش در خواب ببیند[او را دیده است] زیرا که شیطان به هر صورتى که باشد, متمثل تواند شد و به صورت آن حضرت نتواند.
فضیلت چهل و دوم;
اول کسى باشد که در محشر از قبر برخیزد و مى فرماید: ((انا اول من تنشقت[تنشق] غد الارض.((.

فضیلت چهل و سوم;
رتبت عظمى شفاعت او راست چنانچه بعد از امت خود آن جناب, از سایر امم آن گاه که از پیغمبران نا امید شدند, پناه به وجود مبارک آن حضرت برند.
فضیلت چهل و چهارم;
اول کسى که شفاعتش مقبول افتد آن حضرت خواهد بود; مى فرماید: ((انا اول شافع و اول شفیع.))(27(
فضیلت چهل و پنجم;
لواى حمد در قیامت مخصوص آن حضرت است; مى فرماید: ((لوإ الحمد یومئذ بیدى.))(28(
فضیلت چهل و ششم;
اشرف خلایق و پیشواى ایشان است در قیامت.
فضیلت چهل و هفتم;

تمام انبیإ در سایه لواى او باشد; فرماید: ))آدم و من دونه تحت لوائى.)) و نیز مى فرماید: ((انا اکرم الاولین و الاخرین((
فضیلت چهل و هشتم;
اول کسى باشد که در بهشت در آید. مى فرماید: ))انا اول من یقرع باب الجنه. ))(29(
فضیلت چهل و نهم;
امت آن حضرت از همه امم زودتر به بهشت درآیند.
فضیلت پنجاهم;
حوض کوثر از مخصوصات آن حضرت است. خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: (انا اعطیناک الکوثر;)(30(
فضیلت پنجاه و یکم;
مقام محمود از براى ذات آن حضرت[ است].خداوند مى فرماید: (عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا)(31(
فضیلت پنجاه و دوم;
درچه[درجه] وسیله اوراست; فرموده: ((سلوالله لى الوسیله.))(32(
عرض کردند: وسیله چیست؟ فرمودند: اعلإ درچه[ درجه] بهشت است.

فضیلت پنجاه و سوم;
در تاریکى چنان دیدى که در روشنائى.
فضیلت پنجاه و چهارم;
شئامت که از افعال شیطان است, از براى آن حضرت نبود.
فضیلت پنجاه و پنجم;
مکس[مگس] در بدن مبارکش نمى نشست.
فضیلت پنجاه و ششم;
خلق مبارکش از تمام بشر بهتر بود. خدا مى فرماید: (و انک لعلى خلق عظی

م. )(33(
فضیلت پنجاه و هفتم;
در خلقت و تناسب اعضإ از خلق, اولین و آخرین بود.
فضیلت پنجاه و هشتم;
در صحف و کتب انبیإ مژده ظهور آن حضرت وارد شده, و اهل سیر آن را به سایر گویند.
فضیلت پنجاه و نهم;
معجزات پیغمبران تمام از براى آن حضرت بود.
فضیلت شصتم;
خداوند عز اسمه مى فرماید: اگر نه محمد بودى آدم و بهشت و دوزخ را نیافریدم. به تحقیق که از عرش, عرش را ایجاد کردم بى قرار و مضطرب بود; بر آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله قرار گرفت.
مروى است که از حضرت مقدس سوال کردند که: یا رسول الله! افضلیت و شرافت درجه فضل و کمال در حسن و جمال شما راست یا حضرت یوسف را؟ حضرت فرمودند: ((هو اصبح منى و انا اصلح منه((
به نام یوسف قرعه حسن و جمال آمده که فتنه عالمیان شنود. علم و فضل و کمال وخوش خوئى را به ما ارزانى داشتند که تا رحمت عالمیان گشتم (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین.)(34) که جبرئیل امین از سدره المنتهى در رسید و عرضه داشت: یا رحمه للعالمین! در آسمان, یوسف و نور تو را قرعه زدند, حسن جمال یوسف(ع) را رسید اما بها و نور شرف و قوت و شجاعت و فر هیبت و

غرو همت و زهد و عبادت و حوض و شفاعت و مسئلت و اجابت و قبول و دعوت قرآن و قبله و امانت و دیانت و فراست و ایمان و فضل و احسان و رضاى و صبر و قناعت و شکر و حمد و ذکر و جزإ وافى و کإس اروى و لوإ حمد و حوض مورد مقام محمود و محضر شهود و دار سلام و دلداران کرام و رفعت

انام و حسب شریف ویست معروف و شجره مبارکه و شجره راسخه و علو درجات و زبان فصیح و کلام ملیح و دل حضور و تن صبور و کرم ظاهر و شرف فاخر و کف بذل جود و ص

ف رکوع و سجود و اقسام شریعت و اعلام طریقت و احکام حقیقت و بلد محرم و مسجد معظم و حج و احرام و زمزم و نماز بیتوته و زکوه مفروضه و روزه رمضان و خواندن قرآن و جمع و جماعت و تهلیل و تمجید و علم و وقار و شفاعت و استغفار و بزرگى و مهترى و مهر و مهر انگشترى و سرورى برهمه انبیإ و صد هزار هزار چندین تو را دادند یارسول الله!
عارفى لطیفه گفته است: اگرچه جمال یوسف(ع) پرده برداشتند, زنان مصر دست ها ببریدند اما هنوز از جمال محمدى(ص) پرده برنداشتند که هزار مردان مرد زنارها بریدند. اگر امروز در صفت ناقصان عقول پرده از جمال یوسف برداشتند, دست ها بریدند; فردا را در صف رجال الله پرده از جمال محمدى(ص) برداشتند مى شود صدهزار هزار کرور. بلکه تمام عاصیان امت از دوزخ بگذرند چنانچه وارد است که در آن شب, قرب و کرامت آن سلطان اقلیم رسالت خطاب مستطاب رب الارباب جل جلاله به جبرئیل در رسید که: اى جبرئیل! محمد(ص) را در هفتاد هزار پرده عزت

ستورى گردانیده ایم امشب یک پرده از آن پرده ها را بردار تا نظاره کیان عالم بالا حسن و جمال محمدى را(ص) نظاره کنند. چون جبرئیل به امر رب جلیل یک پرده از هفتاد هزار پرده از جمال با کمال محمد(ص) برداشت, نورى پدید آمد که در پرتو آن نور, نه عرش را نور ماند و نه کرسى را و

نه آفتاب و نه ماه را و نه ستاره و نه کروبیان عالم قدس را. بعد خطاب آید که: اى محمد! تا چند غم امت خورى! امشب یک پرده از هفتاد هزار پرده از جمال تو برداشتیم; نور, قمر, آفتاب, عرش, کرسى, لوح, قلم, ممسه را مضمحل, نابود و ناچیز کرد; فردا که در عرصات قیامت که این هفتاد هزار پرده پرداریم اگر معاصى و ذلات و هفوات امتت در جنب آن ناچیز گردد چه عجب ((الحمدلله الذى جعلنى من امه محمد صلى الله علیه و آله.))(35

(

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ