سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلها زنگاری چون زنگار مس دارند، پس آنها را با استغفار جلا دهید [امام صادق علیه السلام]
 
چهارشنبه 95 شهریور 31 , ساعت 9:5 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ارتباط متقابل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارتباط متقابل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارتباط متقابل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارتباط متقابل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی word :

چکیده

بازارهای مالی شامل نظام بانکی و بازار سرمایه، نقش عمدهای را در کنترل فعالیتهای اقتصادی و به گـردش درآوردن چـرخهـای پیشرفت اقتصادی ایفا میکنند. به گونهای که توسعه بازارهای مالی، نقش بسزایی در تأمین مالی و فرآیند رشد اقتصادی دارد و عملکـرد صحیح آنها، میتواند اثرات قابل ملاحظهای را بر سرمایهگذاری مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصادی از خود بر جای گذارد. لذا میـزان اثرگذاری و نقش بازارهای مالی در زمینه تأمین منابع مالی از موضوعات مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از این رو، هدف اصلی از گسترش راههای ارتباطی بین نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی؛ ضمن دور شدن از معاملات ربوی، رشد ابزارهای نوین تأمین مالی، ارتباط بیشتر بازارهای مالی با یکدیگر و به دنبال آن، افزایش رشد اقتصادی کشورهای اسلامی میباشد.

مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی، تلاش میکند به اثبات ایـن فرضـیه بپـردازد کـه »نهادهای موجود در بازارهای پول و سرمایه میتوانند با ایجاد راههای ارتباطی میان این دو بازار از قبیل؛ تبدیل به اوراق بهادارسازی اسناد طلبکاری بانکها، تعیین نرخ سود سپرده ها و تسهیلات و;، به تأمین مالی خود از بازار مقابل بپردازند.« مقاله، ضمن تبیین ارتباط متقابـل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی، این نتیجه را به دنبال دارد که در چارچوب حذف ربا و سایر اصـول پذیرفتـه شـده اقتصاد اسلامی، نهادهای موجود در بازارهای پول و سرمایه میتوانند با ایجاد راههای ارتباطی میان این دو بازار، به تأمین مالی خود از بازار مقابل بپردازند، که این امر، علاوه بر فراهم کردن زمینه مکمل بودن عملیات این دو بازار، زمینه ارتباط و تعمیق بازارهای مـالی را فـراهم میکند.

واژگان کلیدی: بازارهای مالی، نظام بانکی، بازار پول، بازار سرمایه، بازار بورس اوراق بهادار.

طبقهبندی D53 :JEL،E44 ، G21، .O16

-1nazarpur@mofidu.ac.ir: Email استادیار گروه اقتصاد دانشگاه مفید
mhaghighi1367@gmail.com : Email
– کارشناس ارشد علوم اقتصادی 2

.1 مقدمه

امروزه در بسیاری از کشورها، شیوه تأمین منابع مالی مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی، بسته به میزان تأکید متقاضیان سرمایه بـه روی-آوری به بازار سرمایه یا بانکها متفاوت است و با توجه به اهمیت بازارهای مالی و نقش و کارکرد آنها در اقتصاد، نظـامهـای مـالی دارای ساختار مالی »بانک پایه3« یا »بازار پایه4« به وجود آمدهندا. از سوی دیگر، در کشورهایی مثل ایران، که عمدتاً بانکپایه میباشند، بانکهـا به عنوان مهم ترین واسطه های گردش وجوه به حساب می آیند، که با طراحی انواعی از سپرده های بانکی، وجوه مـازاد اشـخاص حقیقـی و حقوقی را جمع آوری کرده و از طریق تسهیلات بانکی در اختیار فعالان اقتصادی قرار میدهند و بدین وسیله طرحها و پروژههای اقتصـادی را تأمین مالی می کنند. گاهی خود بانک ها با مشکل تأمین مالی مواجه شده و برای تهیه منابع به بازارهای مالی دیگر متوسل می شوند و از ابزارهای مالی دیگری در کنار سپردههای بانکی استفاده میکنند(موسویان، .(81 :1389

بنابراین، فرآیند تشکیل سرمایه در یک نظام اقتصادی به عنوان مقدمه رشد اقتصاد، مرهون ساختار مالی پویایی است کـه پاسـخگـوی نیازهای عوامل بازار مالی باشد؛ زیرا بازارهای مالی شامل نظام بانکی و بازار سرمایه، نقش عمدهای را در کنترل فعالیتهای اقتصادی و بـه گردش درآوردن چرخ های پیشرفت اقتصادی ایفا میکنند. به گونه ای که توسعه بازارهای مالی، نقش بسزایی در تأمین منابع مالی و فرآینـد رشد اقتصادی دارد و عملکرد صحیح آن ها، میتواند اثرات قابل ملاحظهای را بر سرمایهگذاری مورد نیاز بخشهـای مختلـف اقتصـادی از خود بر جای گذارد. لذا میزان اثرگذاری و نقش بازارهای مالی در زمینه تأمین منابع مالی از موضوعات مهمی است که باید مورد توجه قـرار گیرد. از این رو، هدف اصلی از گسترش راههای ارتباطی بین نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصـاد اسـلامی؛ ضـمن دور شـدن از معاملات ربوی، رشد ابزارهای نوین تأمین مالی، ارتباط بیشتر بازارهای مالی با یکدیگر و به دنبال آن، افـزایش رشـد اقتصـادی کشـورهای اسلامی می باشد. از اینرو، ابداع ابزارهای مناسبی که بتواند اجزای ساختار مالی اعم از بازار پول و سرمایه را در تعاملی سـازنده بـاهم قـرار دهد، همواره دغدغه پژوهشگران این حوزه بوده است؛ ابزارهایی که ضمن تأمین نیازهای سپردهگذاران و سرمایهگذاران، متناسب با قوانین و فرهنگ جامعه باشند.

ابزارهای موجود در بازار پول و بازار سرمایه در اقتصاد متعارف که مبتنی بر نرخ بهره میباشند، قابلیت به کارگیری در جامعه اسـلامی را نخواهند داشت و این کشورها در صورتی میتوانند از تجربه آنها در زمینه ابزارها و راههای ارتباطی میان نظـام بـانکی و بـازار سـرمایه استفاده کنند که یا آن ها را به گونهای بازسازی کنند که قابلیت بکارگیری در اقتصاد اسلامی را داشته باشند و یا برای آنها جایگزینهـایی مبتنی بر شریعت اسلامی طراحی کرده و مورد استفاده قرار دهند. لذا طراحی ابزارهای مالی اسلامی برای تجمیع پسانـدازهای موجـود در جامعه و سوق دادن آنها به سمت سرمایهگذاریهای توسعهای، از اولویتهای بازسازی ساختار مالی اقتصاد اسلامی میباشد.

مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی، تلاش میکند بـه اثبـات ایـن فرضـیه بپـردازد کـه »نهاد های موجود در بازارهای پول و سرمایه میتوانند با ایجاد راه های ارتباطی میان این دو بازار از قبیل؛ تبدیل به اوراق بهادارسازی اسناد طلبکاری بانکها، تعیین نرخ سود سپرده ها و تسهیلات بانکی در بازار سرمایه، رتبهبندی متقاضیان تسهیلات بانکی و تخصیص تسـهیلات توسط بازار سرمایه، تنزیل اسناد تجاری و اوراق بهادار بنگاه های بازار سرمایه توسط نظام بانکی ، اعطـای تسـهیلات مشـارکتی از طریـق صندوق های سرمایه گذاری مشترک و تجهیز منابع بانک ها از طریق انتشار اوراق و مبادله آن ها در بازار سرمایه، به تأمین مالی خود از بـازار

3- Bank Based Financial Structure 4- Market Based

مقابل بپردازند.« سوال اصلی مقاله نیز این است که »در زمینه تأمین منابع مالی نهادهای بازار پول و سرمایه از بازار مقابل، چـه ارتباطـات متقابلی بین نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی وجود دارد؟« مقاله، ضمن بررسی ادبیات و پیشینه موضـوع، بـه بررسـی مبانی نظری ارتباط نظام بانکی و بازار سرمایه می پردازد. سپس به تبیین ارتباط متقابل نظـام بـانکی و بـازار سـرمایه در چـارچوب اقتصـاد اسلامی می پردازد و این نتیجه را به دنبال دارد که در چارچوب حذف ربا و سایراصول پذیرفته شده اقتصاد اسـلامی، نهـاد هـای موجـود در بازارهای پول و سرمایه میتوانند با ایجاد راه های ارتباطی میان این دو بازار، به تأمین مالی خود از بازار مقابل بپردازند، که این امـر، عـلاوه بر فراهم کردن زمینه مکمل بودن عملیات این دو بازار، زمینه ارتباط و تعمیق بازارهای مالی را فراهم میکند.

.2 پیشینه و ادبیات موضوع

بازارهای مالی به دو بخش بازار پولی که عمدتاً نظام بانکی کشورها آن را اداره میکند وکارکرد آن، تأمین مالی اعتبارات کوتاهمـدت و بازار سرمایه که کارکرد اصلی آن تأمین مالی اعتبارات بلندمدت است، تقسیم می شود. از سوی دیگر، مطالعاتی در زمینـه چگـونگی ارتبـاط متقابل این دو بازار باهم، صورت نپذیرفته و تنها منابعی اندک وجود دارد کـه بـه بررسـی روابطـی کـه میـان بازارهـای مـالی وجـود دارد، پرداختهاند، که درذیل به بررسی برخی از این منابعِ – داخلی و خارجی- در دسترس، میپردازیم:

مهدوی نجمآبادی (1377)، در مقالهای تحت عنوان »نقش بانکداری اسلامی در ایجاد تحول در بازار سرمایه«، به بررسی تأثیر متقابـل عملیات بانکداری اسلامی و بازار سرمایه بر یکدیگر میپردازد و به این نتیجه میرسد که اجرای صحیح عملیات بانکداری اسلامی در قالـب سپردهها و تسهیلات اعطایی از یک طرف و انجام مطلوب عملیات در بازار سرمایه از طرف دیگر، می تواند منشاء تـأثیر متقابـل و مثبـت بـر یکدیگر بوده و به تحول بازار سرمایه کمک میکند.

میرجلیلی((1384، در مقاله خود با عنوان »الگویی برای اصلاح ساختار نظام بانکی در ایران«، برای اصلاح ساختار نظام بانکی در ایران، الگویی را پیشنهاد می کند، که در این الگو، بانکها به ماهیت اصلی خود یعنی »واسطهگری مـالی« بـاز مـیگردنـد و وظـایف عاملیـت بـه مؤسسات متناسب واگذار میشود. بانکها همچنین میتوانند از عقد مشارکت استفاده نمایند و منابع مالی مازاد خود را از راه اوراق بهـادار در اختیار شرکتهای سرمایهگذاری قرار دهند و در سود حاصل از سرمایهگذاری شریک شوند. وی در این الگو با جدا کردن دو بخـش پـولی و سرمایهای، این نتیجه را بیان میکند که بخش سرمایهای، برطرفکننده نواقص نظام بانکی میگردد.

صادقی و فرهانیان (1387) در گزارش تحقیقی خود با عنوان »نحوه تعامل واسطههای مالی با بازار سهام«، ضمن معرفی واسطههای مالی در بازار سهام، به بررسی نقش بانکهای تجاری در بازار سرمایه از طریق »ارائه وام خرید سهام« پرداخته و به این نتیجه میرسند که یکی از راههای ورود بانکها به بازار سرمایه، ارائه وام خرید سهام میباشد.

عبـــده تبریـــزی و رادپـــور (1391) در مقالـــه خـــود بـــا عنـــوان »جایگـــاه بـــازار ســـرمایه و نقـــش آن در تعامـــل بـــا صنعت بانکداری«، یکی از راههای کمک بانکها به بازار سرمایه را وامدهی بانکها به شرکتها معرفی میکنند و در ادامه، بیان مـیکننـد که بانکهای سرمایهگذاری در توسعه بازار سرمایه نقشهای مهمی از جمله؛ افزایش پایه سرمایه بازارهای مالی، کمک به خصوصیسـازی، افزایش نقدشوندگی بازار سهام و افزایش کارآیی اطلاعاتی این بازار را ایفاء میکنند.

صالحآبادی (1391)، در مقالهای با عنوان »ارتباط بین بازار سرمایه با سایر بازارهای مالی در تأمین مالی و سرمایه گذاری«، با توجـه بـه تجربههای صورت گرفته در بازار مالی ایران، به بررسی خدمات و فعالیتهای متقابل بازار سرمایه در این سیستم مـیپـردازد و در پایـان بـه بررسی زمینههای مشترک همکاری بین حوزه های مختلف پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که با افزایش پیچیدگی بخش مـالی و روند معرفی خدمات و محصولات جدید مالی، روز به روز بر اهمیت همکاری و تعامل در بازارهای سرمایه، پول و بیمه برای هماهنگ شـدن تلاشها در راستای افزایش رشد اقتصادی افزوده میشود.

سیلا(1998) 5 در مقالهای با عنوان »بازار اوراق بهادار و نظام بانکی ایالات متحده: «1790 – 1840، به بررسی نظام مالی ایالات متحده میپردازد و بر حمایتهای متقابل میان نظام بانکی و بازار اوراق بهادار آمریکا تأکید میکند و بیان میکند که ویژگیهای متمایز نظام بانکی در این کشور، بستگی به وجود بازار اوراق بهادار دارد. در ادامه بیان میکند که در این فاصله زمانی، بانکها در آمریکا برخلاف سایر کشورها، از طریق انتشار اوراق سهام، سرمایه خود را افزایش میدهند.

گروئن وود و همکاران(2003) 6 در مقاله مشترکی با عنوان »کارآیی بازار سهام چین و نقش بانکها«، به بررسی ارتباط کارآیی بازار اوراق بهادار شانگهای و شِنزِن و تغییرات مقررات مربوط به نقش بانکها در بورسهای اوراق بهادار پرداختند و دریافتند که، هنگامی که بانکها از صحنه فعالیت بورسها در سال 1996 حذف شدند، نقدپذیری و کارآیی بازار اوراق بهادار کاهش پیدا و گردش اطلاعات، کمک چندانی به کارآیی بازار نمیکند و هنگامی که مجدداً در سال 2000 در بازار بورس پذیرفته شدند، فعالیت بورسها بهبود پیدا کرد.

نظر به مطالعاتنجام شده در این بازه، دو خلاء اساسی محسوس است؛ اولاً، مطالعات صورت گرفته پیشین فقط به بیان وجود راههای ارتباطی میان بازارهای مالی پرداختهاند و هیچیک به بررسی چگونگی این ارتباطات به صورت مفصل نپرداختهاند؛ ثانیاً، تنها ابزارهایی یکطرفه و در راستای تأمین مالی نهادهای بازار پول از بازار سرمایه در این مطالعات صورت گرفته است. بنابراین، مطالعهای درباره چگونگی ارتباطات متقابل و دوجانبه میان نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی، صورت نگرفته است. مقاله حاضر، در پی تبیین چگونگی ارتباطات متقابل بازارهای مالی باهم برآمده است. به گونهای که، در عین مطابقت با شریعت مقدس اسلام، قابل اجرا در تمامی کشورهای اسلامی، به خصوص ایران باشد.

.3 مبانی نظری تحقیق

از آنجایی که نظام بانکی و بازار سرمایه به عنوان واسطه، در هدایت پساندازهای مردم به سمت پروژههای سرمایهگذاری عمل میکنند، میتوانند مکمل یا جایگزین یکدیگر باشند. از اینرو، در هر دو بازار، وام گرفته میشود و بنگاهها بر حسب شرایط، گاهی از طریق بازار پول تأمین مالی شده و گاه ترجیح میدهند که از طریق بازار سرمایه تأمین مالی شوند. دلیل این امر، تفاوت نیاز این دسته از بنگاهها و شرایط بازار مالی است. بنابراین، میتوان گفت که بخش بانکی و بازار سرمایه، در تأمین نیازهای مالی بنگاههای خصوصی و دولتی، به نوعی مکمل و یا رقیب یکدیگر میباشند.

– Richard Sylla

– N. Groenewold , S. Hak Kan Tang, Y. Wu

5

6

از سوی دیگر، بررسی ارتباط ساختار مالی و رشد اقتصادی، مطالعه چگونگی جانشینی بازار مالی و بانک نیست، بلکه مطالعه نقش مکمل بازار مالی و بانک در رشد و توسعه اقتصادی است(شادکام، .(133 : 1384 لذا با توجه به اهمیت بازارهای مالی و ارتباط میان این بازارها و نقش برجسته آنها در اقتصاد، در ادامه به بررسی نقشهایی که نظام بانکی و بازار سرمایه نسبت به هم دارند، میپردازیم:

الف) مکمل بودن بازارهای مالی: تئوریهای موجود در مورد ارتباط بین نظام بانکی و بازار سرمایه، حاکی از این است که این دو میتوانند جانشین و مکمل هم باشند. به طور کلی، بانکها به عنوان مؤسسات واسطه، در کنار بخشهای دیگری که در قالبِ بازارهای مالی تعریف میگردند، به فعالیت خود میپردازند و از آنجا که هر یک از نظام بانکی (بازار پول) و بازار سرمایه، بخشی از نیازهای جامعه را تأمین میکنند، تعامل آنها میتواند با ابزارهای متفاوتی، پاسخگوی نیازهای متنوع بازار باشد. به گونهای که مهمترین هدف بازار پول، ایجاد تسهیلات برای واحدهای اقتصادی به منظور اصلاح و بهبود وضع نقدینگی آنهاست. در حالیکه وجود بازار سرمایه در کنار بازار پول، به منظور تجهیز منابع مالی بلندمدت، انعطافپذیری مطلوب را در بازارهای مالی به وجود میآورد و زمینه توسعه اقتصادی را فراهم میآورند، زیرا در نخستین مرحله از ویژگیهای حرکت به سوی توسعه اقتصادی؛ این نظام بانکی است که نقش اساسی را در تجهیز منابع پسانداز برعهده دارد، اما به تدریج که اقتصاد، توسعه مییابد، بازار سرمایه بخش فزایندهای از پساندازها را به سمت سرمایهگذاریها هدایت میکند. اینگونه تعامل باعث همافزایی توان هر دو بازار میشود و همکاری بازارها میتواند از تداخل وظایف و دوبارهکاری جلوگیری کند. تقویت این همکاری، ثبات بازارهای مالی و افزایش سرعت واکنش به بحرانهای مالی را در پی خواهد داشت.

از سوی دیگر، با توجه به محدودیتهایی که در سیستم بانکی اسلامی برای پاسخگویی به نیاز همه متقاضیان سرمایه وجود دارد، بازار سرمایه میتواند به عنوان یک مکمل در کنار نظام بانکی در جذب و هدایت سرمایهها فعالیت کند زیرا به لحاظ نظری، ایفای نقش مؤثر بانکهای اسلامی در عرصه فعالیتهای اقتصادی، در گرو حضور بازار گسترده دادوستد انواع اوراق بهادار (بازار سرمایه فعال) میباشد7 و اجرای صحیح عملیات بانکداری اسلامی از یک طرف و انجام مطلوب عملیات بازار سرمایه از طرف دیگر، میتواند نقش مکملی این دو را نشان دهد. که در این راستا، در کشور ما نیز اقداماتی در دستور کار قرار گرفته است.8 به گونهای که عملیات نظام بانکی بر نحوه فعالیت

– 7 برای نمونه، ر.ک: عباس میرآخور، »نظریه نظام مالی اسلامی«، مقالاتی در اقتصاد اسلامی، ترجمه حسن گلریز، مؤسسه عالی بانکداری ایران، 1371، صص .175 -178

– 8 اعضای کارگروه سازمان بورس در 1391/4/11، به منظور تعیین نقش مکمل بازار پول و سرمایه در نظام مالی، اثرات مثبت این دو بازار بر یکدیگر و لزوم حمایت بانکها از بازار سرمایه، پنج تصمیم مهم برای حمایت بانکها از شرکتهای بورسی و فرابورسی اتخاذ کردند که به شرح زیر میباشد:

– مصوبه اول: افزایش سقف مجموع تعهدات و تسهیلات پرداختی بانکها به واحدهای تولیدی و غیرتولیدی پذیرفته شده در بورس و فرابورس به 20 درصد سرمایه پایه بانکها، که پیش از این، حداکثر سقف تسهیلات پرداختی بانکها به واحدهای تولیدی معادل 15 درصد و واحدهای غیرتولیدی، معادل 5 درصد سرمایه پایه بانکها بوده است که با این مصوبه، زمینه اعطای تسهیلات بیشتر به شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه فراهم میگردد.

– مصوبه دوم: اعطای تسهیلات توسط بانکها به شرکتهای تابعه خود، بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم، که مقرر شده است که این تسهیلات، در راستای حمایت از بازار سهام و پس از تأئید رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار و رئیس کل بانک مرکزی، توسط بانکها به شرکتهای تابعه بانکها پرداخت شود.

– مصوبه سوم: موافقت بانک مرکزی با پذیرش سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس و فرابورس، به عنوان وثیقه تسهیلات اعطایی به اشخاص حقیقی

حقوقی.

– مصوبه چهارم: موافقت کارگروه با افزایش سقف نرخ سود اوراق مشارکت و صکوک بازار سرمایه؛ که با تصویب این مصوبه، توسط کارگروه، نرخ اوراق مشارکت و صکوکی که با مجوز سازمان بورس و اوراق بهادار منتشر میشود، میتواند تا سقف 3 درصد بالاتر از نرخ سود اوراق مشارکت منتشر شده با مجوز بانک مرکزی باشد.

بازار سرمایه و برعکس، عملیات بازار سرمایه بر فعالیتهای نظام بانکی تأثیر میگذارد. از اینرو، همکاری مشترک بانکها و بازار سرمایه، همعرض و در راستای تقویت یکدیگر بوده و موجب افزایش اطمینان در بازارهای مالی خواهد شد. حذف فعالیت بانکها از بازار سرمایه نیز، باعث کاهش فعالیت بازار سرمایه میشود(.(Groenewold and et.all, 2003: 607 از اینرو، میتوان گفت که نظام بانکی مکمل خوبی برای بازار سرمایه در جهت جذب سرمایههای مازاد جامعه و تأمین مالی طرحهای کوتاهمدت و بلندمدت، محسوب میشود. عکس این قضیه نیز صادق میباشد.

ب) رقیب بودن بازارهای مالی:در این حالت نظام بانکی و بازار سرمایه در تأمین منابع مالی، رقیب یکدیگرند و اصولاً رقابت میان بازارهای مالی موجب بهبود فعالیت، ایجاد خلاقیت و ارائه خدمات هرچه بهتر به متقاضیان با هزینه کمتر خواهد شد و این خود، زمینه توسعه بازارهای مالی و همچنین توسعه و رونق اقتصادی را فراهم خواهد نمود و با توجه به نقش هرکدام از این دو بازار، قانونگذاران بهدنبال ایجاد توازن در توسعه هر دو بازار میباشند. از اینرو، امروزه بسیاری از نهادهای مالی به منظور متنوعسازی وظایف خود، محصولات و خدمات متنوعی را ارائه میدهند. در نتیجه خدمات آنها به گونهای با هم همپوشانی دارد و رقابت میان آنها را نیز افزایش میدهد و از آنجایی که نهادهای قانونگذاریِ متفاوتی برای انواع مختلف نهادهای اقتصادی و بازارهای مالی وجود دارد، هماهنگی میان این قانونگذاران، بسیار دشوار میشود. بنابراین، وضع قوانین مختلف توسط این نهادهای قانونگذار، باعث ایجاد نوعی مزیت رقابتی میان برخی بازارها و همچنین نهادهای مالی یک بازار با بازار دیگر میشود. از اینرو، بازارهای مالی هم در نظام اقتصادی متعارف و هم در نظام اقتصادی اسلام، در زمینه تأمین منابع مالی متقاضیان، رقیب هم میباشند. بهگونهای که، توسعه بازارهای نظام بانکی به کاهش هزینه بازار سرمایه و در نتیجه، توسعه بازار سرمایه میانجامد؛ بانکها با هزینههای کمتری از طریق بازار سرمایه تأمین مالی میکنند و وامهای بیشتری اعطا میکنند. از اینرو، اگر بتوان گفت که ورود بانکها به بازارهای سرمایه، موجب افزایش رقابت در میان بازارهای مالی خواهد شد، نقش این بنگاهها در افزایش رقابت مورد تأیید واقع میشود. بانکها با ورود به بازارهای مالی در جهت تأمین مالی و کسب حداکثر سود، انعطاف بیشتری را در پاسخگویی به خواستههای مشتریان بدست خواهند آورد و در تجهیز و تخصیص منابع و عمل به سایر وظایف خود، در رقابتی جدی با بازار سرمایه قرار میگیرند.

بنابراین، نظام بانکی چه در نقش مکمل بودن بازار سرمایه و چه در نقش رقیب بودن، تکمیلکننده بازار سرمایه میباشد. به این صورت که، زمانی که نظام بانکی در نقش مکمل بازار سرمایه میباشد، نیازهای مالیای را تأمین میکند که تکمیلکننده فعالیتهای بازار سرمایه در این زمینه میباشد و در حالتی که در نقش رقیب برای بازار سرمایه، به فعالیت میپردازد، باعث رونق فعالیتهای بازار سرمایه شده و این امر، رشد و توسعه اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. بانک جهانی (2001) نیز، به نتایج مشابهی دست یافته و معتقد است که نظام بانکی با بازار سرمایه (بازار سهام توسعهیافته)، هردو میتوانند به رشد اقتصادی کمک کنند و هریک، مکمل دیگری است(World Bank، .(2001 از اینرو، میتوان اینگونه بیان کرد که، قسمت اعظم عملیات بانکهای اسلامی میتواند به صورت مکمل فعالیت بازار سرمایه و یا در واقع، جزئی از بازار سرمایه تلقی شود(مهدوینجمآبادی، .(103 :1377 زیرا عملاً قسمت عمده فعالیت سیستم بانکی اسلامی، خود، بخشی از نوع فعالیت در بازار سرمایه است و مکمل بازار سرمایه میباشد. در این میان، تقویت بازار سرمایه و افزایش کارآیی نظام بانکی، میتواند گامی اساسی در جهت توانمندسازی اقتصاد کشورهای اسلامی محسوب شود.

– مصوبه پنجم: به منظور تعیین راهکارهای اجرایی کردن مصوبات صورتگرفته، وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان بورس و اوراق بهادار هماهنگی لازم را با بانکها به عمل آورند (گزارش بورس نیوز به نقل از سنا، »پنج گام مهم بانکها برای حمایت از بازار سرمایه«، کد خبر: 69993، 11 تیرماه 1391، ( http://www.boursenews.ir

.4 ارتباطات متقابل نظام بانکی و بازار سرمایه در چارچوب اقتصاد اسلامی9
نحوه عملکرد نظام بانکداری اسلامی، که برحسب طبیعت و ذات آن ها ضرورت دارد که عمده منابع مالی آنها در شـکل سـرمایه (نـه قرض) در عملیات بانکی مورد استفاده قرار گیرد از یک طرف و مشابهت نظام بانکداری اسلامی با عملیات بـازار سـرمایه در تجهیـز منـابع پولی و مالی جامعه از طرف دیگر، نقش بسزایی در رونق بازارهای مالی و گسترش سرمایهگذاریها و افزایش راندمان و کارآیی این بازارها خواهد داشت. این سیستم از دو طریق؛ ساز و کار جذب سپرده ها و اعطای اعتبارات و تسهیلات به روش های مختلف، باعـث تحـول بـازار سرمایه و در نهایت کارآیی این بازار، رونق و رشد اقتصادی خواهد شد. در طرف مقابل نیز، فعالان بازار سـرمایه مـی تواننـد از اوراقـی کـه براساس عقود و تسهیلات اعطا شده توسط بانکها منتشر شده، در جهت تأمین مالی خود برآیند.کارگزاران میتوانند با پرداخت وثیقـه و یـا اوراق بهادار خود به بانک و یا مؤسسات اعتباری، تسهیلات دریافت کنند و به سرمایهگزاری در بازار سرمایه (و حتی بازار پـول) بپردازنـد. از این رو، در این بخش از مقاله، به تبیین چگونگی خدمات متقابل نظام بانکی و بازار سـرمایه و حـوزه مشـترک خـدمات مـالی ایـن دو بـازار میپردازیم:

الف) تبدیل به اوراق بهادارسازی اسناد طلبکاری بانکها

مطالعه عمیق و دقیق تعالیم اسلام نشان میدهد که برخلاف تصور برخی، نه تنها دین اسلام، مسلمانان را در چارچوب قراردادهای رایج در عصر رسالت محصورنکرده و همه قراردادهای عُقلایی را با رعایت معیارها و ضوابطی جایز میدانـد، بلکـه فراتـر از ایـن، بـا ارائـه خطوط کلی، اندیشمندان را به تفکر و تأمـل و طراحـی ابزارهـای نـوین مـالی و ابـداع قراردادهـای متناسـب بـا عصـر و زمـان خـود فـرا میخواند(موسویان، .(33 – 34 :1390 لذا میتوان ادعا کرد که از» نظر فقه اسلام، تمام معاملات عُقلایی در هر عصر و زمانی صحیح است، مگر اینکه از معامله ای به صورت خاص یا در ضمن دلیل عام، نهی شده باشد)«همان: .(71 از اینرو، ابداع اوراق بهادار اسلامی (صـکوک)، براساس فرآیند تبدیل به اوراق بهادارسازی اسناد طلبکاری بانکها، یکی از اقدامات موفق بانکداری اسلامی برای داشتن ارتباط متقابـل بـا بازار سرمایه است؛ که طی این فرآیند، داراییهای بانک – که حاکی از اسناد طلبکاری بانک از گیرندگان تسهیلات است- از ترازنامه بانک جدا شده و در قالب اوراق بهادار با ارزش اسمی یکسان طراحی شده و در بازار سرمایه عرضه میشوند و به این صورت میباشد کـه، بـدون نیاز به واسطهگری مالی، امکان تماس مستقیم میان پس اندازکنندگان و سرمایه گذاران را از طریق بازارهای مالی فراهم میآورد. به گونهای که این فرآیند، می تواند در ابعاد مختلف، برای ارتقاء کارآیی بخش بانکی، بازار سرمایه و توسعه کلی بازارهای مـالی نقـش مثبتـی را ایفـاء نماید. لذا دسترسی فعالان اقتصادی به منبع تأمین مالی بلندمدت جدید، با قیمت های متعادلتر، از طریق ایجاد و گسترش بـازار بـدهی بـا پشتوانه دارایی به افزایش رشد اقتصاد خدمت خواهد رساند. همچنین، با ترغیب بهرهجویی از نیروهای بازار در مقابل استفاده از سازوکارهای پیوندهای بازاری- اداری و بکارگیری منافع تقسیم وظایف و صرفههای ناشی از مقیاس، به معقول کـردن تقویـت بیشـتر بـازار سـرمایه در ایفای نقشهای کلیدی خود(میرمطهری، (153 -154 : 1380 علاوه بر این، تقویت حضور بانکها در بازار سرمایه و کاملتر کردن بازارهای

– 9 الگوی تبیین شده در این مقاله، با توجه به مفاهیم و چارچوب اقتصاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران میباشد، که قابلیت تعمیم به سایر کشورهای اسلامی را نیز دارد.

مالی، میگردد. از اینرو، این ابزار میتواند برای مؤسسات مالی و بانکهای اسلامی مناسب و سودمند باشد. زیرا نهادهای مالی اسـلامی را قادر میسازد که نیازهای نقدینگی خود را از طریق بازار سرمایه به آسانی تأمین نمایند.

از سوی دیگر، فعالیت اصلی بانکها و مؤسسههای مالی و اعتباری در جایگاه واسطهگری وجوه مالی، قبول و تجمیع منابع مالی از طریق سپرده ها و اعطای آن ها به متقاضیان مالی در قالب تسهیلات است، اما عدم تطابق زمانی سررسید سـپرده هـا و تسـهیلات، همـواره شکاف زمانی را در جذب نقدینگی بیشتر و تأمین منابع مالی مورد نیاز متقاضیان تسهیلات پدید میآورد. بنابراین، جمعآوری وجوه با هزینـه مناسب و کمتر و همچنین گردش مناسب این وجوه به صورتی که خطر عدم بازپرداخت آن به حداقل برسد، اهمیت بسزایی دارد. از ایـنرو، با توجه به اینکه روش های متداول جذب نقدینگی نمی تواند پاسخ گوی نیاز بانکداران باشد، آنها با استفاده از تبدیل تسـهیلات و مطالبـات خود به اوراق بهادار، می تواند در مدت زمان مطلوب، نقدینگی و منابع مالی لازم را جمع آوری کند. اما در طرف مقابل، بـا توجـه بـه اینکـه تمامی بانکداران با این مشکل- یعنی تأمین منابع مالی لازم- مواجه میباشند، تمایل کمتری به خرید اوراق و سـهام بانـکهـای دیگـر در بازار بینبانکی دارند. از اینرو، وجود بازار سرمایه به عنوان بازار ثانویه این اوراق، میتواند زمینه لازم برای فروش اوراق بانکها – به عنوان ناشران اوراق- را فراهم کند.

بنابراین، وجود بازار سرمایه به عنوان کارگزار فروش اوراق و سهام بانکها، سبب گسترش فعالیت بانکها در زمینـههـای مختلـف می شود و این امر، باعث افزایش نقدشوندگی و به تبع آن، افزایش جذابیت سهام و اوراق منتشر شده توسط بانکها، بـرای سـرمایهگـذاران می شود. زیرا، این فرآیند واسطهگری مالی بانکها را کاهش داده و با مراجعه مستقیم به سرمایهگـذاران و بـازار سـرمایه، کـارآیی بیشـتری بدست میآید. علاوه بر این، این موضوع، کاهش هزینه های تأمین مالی بانک ها برای انتشار اوراق و سهام جدید و همچنین، کاهش اضافه برداشت آنها از بانک مرکزی را به دنبال خواهد داشت و با فروش این اوراق و دارایی های مالی توسط بانک ها در بازار سـرمایه، بانـکهـا منابع غیرسپردهای را از بازار سرمایه به دست میآورند، که طبعاً متفاوت از منابع سپرده ای خواهد بود و این امر، باعث میشود که بانکهـا، دیگر ملزم به پرداخت ذخایر قانونی برای این قبیل منابع به بانک مرکزی نباشند. با جمع آوری این قبیـل منـابع کـه حاصـل فـروش اوراق بانکی در بازار سرمایه می باشد، بانکها میتوانند در سطح کلان، اعتبارات بیشتری را اعطا نمایند، بدون اینکـه سیاسـتهـای پـولی بانـک مرکزی را نقض کرده باشند. زیرا همانطوری که بیان شد، تجهیز این قبیل منابع، به طور مستقیم از محل سپرده های بانکی نیسـت و ایـن امر متغیرهای پولی را تحت تأثیر قرار نمی دهد. بنابراین، با توجه به اینکه این منابع از یکطرف از بازار سرمایه جـذب شـدهانـد و از طـرف دیگر موجب افزایش سپردههای بانکی نمیگردنـد، لـذا اعطـای اعتبـار توسـط بانـک هـا از محـل ایـن منـابع، فاقـد آثـار تـورمی خواهـد بود(مهدوینجمآبادی، .(147 : 1377

فرآیند این عملیات نیز، به این صورت می باشد که بانکهایی که منابع خود را از طریق اعطای تسهیلات و اعتباراتی که مطابق بـا موازین اسلامی میباشد، در اختیار متقاضیان قرار داده بودند، می توانند با تبدیل مطالبات خود به اوراق بهادار قابل فروش در بازارهای مالی، منابع خود را تجدید کرده و به مشتریان دیگری تسهیلات بپردازند. به عبارت بهتر، ابتدا در بانکها سبدی از تسـهیلات و وامهـای همگـن (مثل سبد تسهیلات فروش اقساطی یا مرابحه و;) شکل می گیرد، سپس بانکها این سبد دارایی را به شـرکتهـای واسـط (نهادهـای بـا

منظور خاص)10 می فروشند. این نهادها در ادامه، با پشتوانه این سبد دارایی، اقـدام بـه انتشـار اوراق بهـادار قابـل عرضـه در بـازار سـرمایه می نماید. اصل و سود این اوراق نیز به صورت مستقیم، به جریانات نقدی حاصل از سبد تسهیلات و مطالبات بانکی بستگی دارد. همچنین، لازم به ذکر است که در طراحی این ابزار، باید به مسائل مالیاتی و جریانهای نقدی، توجه کافی داشت. نمودار زیـر، نحـوه ایـن فرآینـد را نشان میدهد:

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ