سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چنگ در پیمانهاى کسانى در آرید که چشم وفا از ایشان دارید . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 95 آذر 11 , ساعت 6:27 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران pdf دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران pdf :

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران خلاصه پژوهش:
عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.
چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.

این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:

1- بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
2- بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
3- بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.
4- بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.

جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.

ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.

و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.

 

مقدمه:
همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).

برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».

اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور

مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).

در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی

ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).
اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند

لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.

اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).

البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).

بیان مسئله:
رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).
معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.
هدف و پژوهش:

1- کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.
2- پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:

چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.
فرضیه پژوهشی:
– بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.
– بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
– بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
– بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف متغیرهای پژوهش:

شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).
ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.

رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.
تعریف عملیاتی:

منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.

تیپ شناسی شخصیت و نظریه صفات:
نظریه صفات از جمله نظریه هایی است که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت داشته است و فرض اصلی این دیدگاه این است که پاسخ های متفاوت انسان ها به موقعیت های خاص به دلیل آمادگی های شخصی است که در آن ها موجود است به این آمادگی ها صفات گفته می شود به عبارت دیگر افراد را می توان با توجه به این طرز و رفتار خاص آن ها شناسایی و توصیف کرد. مثلاً این احتمال است که انسان موجودی معاشرتی و صمیمی باشد و یا سلطه جو و با جرأت، افرادی که برای این طرز رفتار آمادگی بیش تری د ارند در این صفات زیاد درجه بندی می شوند. اگر چه این نظریه پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می دهد از یکدیگر متفاوتند ولی همگی بر این باورند که این صفات پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. (لارنس ای، ترجمه پروین، 1374).

نظریه صفات- تیپ تحلیل عاملی هانس، جی آیزنک (1916):
در نظریه صفات شخصیت انسان ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی می توان آن ها را انمایان کرد. اگر متغیرها و پاسخ آزمون ها با یکدیگر همانند باشد، یعنی حضور و عدم حضور آن ها همراه باشد، می توان این طور نتیجه گرفت که بین این دو زمینه های مشترکی موجود است و آن ها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلق اند. تحلیل عاملی فرض را بر این می گذارد که رفتارهای همانندی با یکدیگر مرطبتند و بنابراین پیوستگی ها یا عناصر طبیعی یک شخصیت را مشخص می کند. این فرآیند سپس بر عواملی منجر می شود که صفات نام دارد. این نامگذاری با توجه به ویژگی های مشترک پرسش ها یا رفتارهایی است که با یکدیگر مرتبط اند. آیزنک با استفاده از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینه های این عوامل یا صفات نیز دست یافت به ابعاد اصلی تیپ گفته می شود.

بنابراین می توان برای مثال صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحرک پذیری در زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته اگرچه در این جا از اصطلاح تیپ استفاده می شود باید توجه داشت که در واقع این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو حد قرار گیرند.

به نظر آیزنک معمولاً فرد برون گرا فردی است، اجتماعی، علاقمند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه به صورت تکانشی عمل می کند. به نظر می رسد که دو جنبه از این صفت یعنی اجتماعی بودن و تکانشی بودن را می توان تا حد زیادی از یکدیگر جدا در نظر گرفت ولی درعین حال آنقدر با یکدیگر مرطبتند که هر دو را تحت عنوان برون گرا آورد. فرد درون گرا برخلاف خصوصیات بالا فردی است آرام ، درخود فرورفته، خوددار وتأملی که به احساسات اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. آیا تفاوت های عمده و معنی دار دیگری در رفتار افراد وجود دارد که با نظرات درون گرایی و برون گرایی مرتبط باشد؟

مرور جدیدی که در این مورد شده است یافته های جانبی را در اختیار ما می گذارد. برای مثال درون گرایمان در مقایسه با برون گرایان به درد حساس و زود خسته می شوند. هیجان در عملکرد آن ها تأثیر می گذارد و سرانجام این که دقیق تر ولی کندتر عمل می کنند.سایر تفاوتهای مشاهده شده بین این دو گروه به شرح زیر است:

1) درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند این موفقیت به خصوص در درسهای پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلیل درسی ترک تحصیل می کنند بیش تر برون گرا هستند ولی افرادی که به دلیل روانی از تحصیل باز می مانند درون گرا هستند.
2) برون گرایان ترجیح می دهند که تعطیلات را با دیگران بگذرانند در حالی که درون گرایان تعطیلات را به تنهایی به پایان می رسانند. برون گرایان به دنبال تغییر و تحول در شغل روزمره هستند در حالی که درون گرایان نیاز چندانی به تغییر احساس نمی کنند.

3) برون گرایان شوخی های تند و زننده را دوست دارند در حالی که درون گرایان شوخی های روشنفکرانه مانند استفاده از کلمات و لطیفه های ظریف را می پسندند.

4) برون گرایان در مقایسه با درون گرایان از لحاظ جنسی فعالترند.
5) برون گرایان تلقین پذیرتر از درون گرایان هستند. (لارنس ای، ترجمه پروین 1374)
ابعاد شخصیت از دید آیزنک:

آیزنک تیپ های شخصیتی را به دو صورت گروه های مستقل و مجزا از هم که بتوان مردم را بر اساس آن ها طبقه بندی کرد تفسیر نمی کند بلکه معتقد است که تیپ های شخصیتی به شکل ابعاد به هم پیوسته هستند که در راستای آن مردم با هم تفاوت دارند. همان طوری که یک صفت کم و بیش می تواند معرف خصوصیات یک فرد باشد همچنین می تواند به عنوان یک تیپ شخصیتی هم شود. درون گرایی و برون گرایی این امر بی شباهت به بعد میزان؟ که دو حد نهایی غول آسا و کوتوله وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از مردم در هر یک از این دو انتخاب قرار می گیرند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
تیپ های روان شناختی یونگ:

یونگ هشت تیپ روان شناختی را بر اساس تعامل دو نگرش و کارکرد معرفی کرد.
1) تیپ برون گرای متفکر: که به طور جدی منطقی، عینی، متعصب و طبق مقررات جامعه زندگی می کند.
2) تیپ برون گرای احساسی: به سرکوب شیوه تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد این افراد عاطفی، حساس، معاشرتی، بیش تر خاص زنان است تا مردان.
3) تیپ برون گرای حسی: اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر این افراد بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارند.
4) تیپ برون گرای شهودی: موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بینند. زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. خلاق، قادر به برانگیختن دیگران و غنیمت شمردن فرصت ها.

5) درون گرای متفکر: بیش تر به اندیشه ها علاقمند است تا مردم، با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد.
6) تیپ درون گرای احساسی: تفکر عمیق را سرکوب می کند، تودار، خوددار با این حال قادر به داشتن عواطف عمیق.
7) تیپ درون گرای حسی: بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید در ظاهر بی اعتنا و خشک است و وجود خود را در فعالیت های هنر شناختی ابزار می کنند.

8) تیپ درون گرای شهودی: بیش تر در ارتباط با ناهشیار هستندتا واقعیت روزمره، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. (شولتز، ترجمه سید مهدی 1379)
نوروفیزیولوژی برون گرایی و درون گرایی:

آیزنک یک فرضیه مسلم نوروفیزیولوژیکی مطرح می سازد که باید با انتقال تکانشهای عصبی انجام شود انتقال این تکانش ها از یک نورون به نورون دیگر را آیزنک برانگیختگی می نامد. بلوکه شدن چنین انتقال ها را آیزنک بازداری می نامد. پراکندگی اصطلاحی است که وی برای کاهش احتمالی اثر یک تکانش انتقال یافته از آن استفاده می کند. بر اساس نظریه آیزنک برون گراها افرادی هستند که در آن ها برانگیختگی به آرامی و به طور ضعیف صورت می گیرد در حالی که بازداری در آن ها به سرعت و به طور قوی اتفاق می افتد و اثر آن به آرامی پراکنده و از بین می رود. برعکس درو نگراها افرادی هستند که برانگیختگی در آن ها به سرعت و به طور قوی ایجاد می شود در حالی که بازداری به آرامی و به طور ضعیف ایجاد شده و اثر آن به سرعت پراکنده و از بین می رود.

فرضیه های مبتنی بر این صورت بندی بارها مورد تأیید قرار گرفته است به عنوان مثال برون گراها و درون گراها به طور متفاوت نسبت به داروهایی که بر عملکرد عوامل انتقال دهنده عصبی تأثیر می گذارد واکنش نشان می دهد. داروهای کند ساز موجب می شوند که درون گراها خیلی شبیه به برون گراها رفتار کنند در حالی که داروهای محرک باعث می شوند که برون گراها خیلی شبیه به درون گراها رفتار کنند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
نظریه دانشمندان در باره ازدواج:
فروید:
در رابطه انسان ها به مسئله جنسی بسیار اهمیت می دهد و معتقد است که ارضاء شدن غرایز جنسی در انسان مانع بروز بسیاری از مشکلات می شود و یا راه حلی برای بسیاری از موضوعات زندگی فرد است. وی که یک روانشناس ماهر و برجسته اطریشی بود به کیفیت مهمی در روان کاوی نایل آمد. وی از عواقب خطرناک ناکامی جنسی سخن گفت اما در اینجا به جای داشتن یک راه قانونی و اجتماعی جلوگیری از ناکامی جنسی یعنی «ازدواج آزادی جنسی» را پیشنهاد کرد. فروید ریشه تمام ناکامی ها و بیماری ها را در مسائل جنسی دنبال می کرد به عقیده فروید لیبیدو منشاء تمام ناراحتی های جنسی است.
فروید در قسمتی از کتاب خود می نویسد: در اینجا ناگزیرم تا آنچه را که در نوشته های گوناگونم متذکر شده ام در اینجا نیز اختصار کوتاهی یادآور شوم این تذکر حاکی از آن حد و اندازه ایی که تجارب و آزمایش های من نشان داده است حالات عصبی وابسته به نیروهای عامل میل جنسی می باشد.
آدلر:

آدلر هیچگاه اهمیت امور جنسی را در زندگی زناشویی انکار نکرده است وی اعتقاد دارد که برای انتخاب همسر بی شک جذابیت جنسی نقش مهمی را بازی می کند اما به نظر آدلر تنها شرط مهم نیست روابطی که فقط بر تمایلات جنسی استوار می باشند نمی تواند یک رابطه کامل باشد. به عقیده آدلر گروهی از مردم هیچ وقت رفیق و شریک مناسب خود را نمی یابند کسانی هستند که نمی توانند مسئله محبت را درست حل کنند و برای این که ناتوانی خود را از نظر دور بدارند بهانه های مختلف می تراشند.

انتخاب همسر به طریق صحیح برای خوشبخت زندگی کردن فرد بسیار مهم است و آدلر و طرفدارانش معتقدند که انسان باید همسر خود را از گروه هایی انتخاب کند که از لحاظ فکری، اجتماعی با گروه او متناسب باشد (رجایی 1356)
اریک اریکسون:

اریکسون یک نظام هشت مرحله ایی برای توصیف میسر رشد از گهواره تا گور پیشنهاد کرده است وی این عوامل را روانی – اجتماعی نامیده است وی می گوید که افراد در نخستین سال های بزرگسالی پیشه ایی برمی گزینند، بسیاری از آن ها ازدواج می کنند یا در روابط صمیمانه دیگر وارد می شوند. صمیمیت به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آن هاست که خود نقش مؤثری در سلامت عاطفی و جسمانی را دارا می باشد.
یونگ:
یونگ ازدواج را یکی از موارد تکامل شخصیت می داند وی اعتقاد دارد که دومین مرحله تکامل شخصیت در واقع تولد روانی مرد پس از بلوغ است و آن را زمان مسائل تعارضها و انطباق های بی شمار می داند. وظیفه اصلی در این دوره را آماده شدن برای شغل و به عهده گرفتن مسئولیت های یک فرد بالغ
می داند. وی تأکید را در ابتدا به تحصیلات، کار، ازدواج، تشکیل خانواده نهاده است. (رجایی 1356)

در سال های اخیر محققین و کارشناسان زناشویی مطالعات زیادی نموده اند که پی می برند چرا برخی زن و شوهرها با هم سازگاری داشته و زندگی زناشویی سعادت آمیزی دارند ولی عده ای دیگر نمی توانند سعادتی را که طالب آن هستند را بیابند. گرچه هنوز راه زیادی در پیش است لیکن کارشناسان بر سه عامل تکیه کرده اند که این سه عامل می تواند در کامرانی یک زوج مؤثر باشد این سه عامل عبارتند از:

1- تناسب شخصیت: به این معنا که شوهر روشی در ابراز احساسات و رفتار خود اتخاذ کند که زن طالب آن است و از آن لذت می برد و بالعکس.
2- هم فکری و هماهنگی: هر یک از طرفین در مورد روابط زناشویی و رفتار زن و شوهر با دیگری هم عقیده می باشد.
3- آرزوی کامیابی: هر دو مصمم باشند که ناامیدی های غیرقابل اجتناب و اختلافات را به طریق مثبت پشت سر گذاشته و ازدواج را تبدیل به تجربه ایی شیرین بنمایند.

شاملو مهم ترین عوامل توافق در ازدواج را چنین نام می برد:
1- رشد عاطفی و فکری: مهم ترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و فکری است که فقط بستگی به سن ندارد بلکه سن روانی – اجتماعی- عاطفی- سن جسمانی که همه از عوامل مؤثر رشد فکری هستند.

2- توافق و تشابه به علائق و طرز فکر: مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که طرفین در موضوعات مهم زندگی اتفاق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علائق و طرز فکر قرار میگیرد و طرز تفکر مهم است زیرا بر اساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود. علائق رابطه نزدیک با طرز تفکر دارد که شامل فعالیت های متعدد روزانه از قبیل: رفتن به سینما، تئاتر، کنسرت، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی می شود. البته نباید انتظار داشت هر زن و شوهر در تمام علائق با هم توافق داشته باشند ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ایی از علائق ضرورت دارد.

3- تناسب و هماهنگی مذهبی: شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولاً غیرعاقلانه می دانند زیرا به دنبال آن اختلاف نظردر زمینه تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی بخصوص در زمینه خانوادگی و غیره پیش می آید.
4- تشابه تحصیل و طبقاتی: روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیل و طبقاتی یکی از عوامل بسیار مهم اختلاف خانوادگی است زیرا مقدار تحصیل مربوط است به مقام اجتماعی شخص هر چه زن و شوهر از جهات مختلف به هم بیشتر شباهت داشته باشند امکان سعادت و خوشبختی نیز بیشتر است.

5- توافق و طرز فکر راجع به امور جنسی: اگرچه زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ایی مربوط به روابط لذت بخش جنسی است ولی این روابط از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است. اگر این روابط قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت و ناکامی و عدم احساس ایمنی می گردد. تحقیقات درباره این موضوع انجام شده که نشان می دهد که مسئله جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول قرار گرفته است. در روابط زناشویی سه عامل اصلی موجود است که سبب ارضاء و ایجاد لذت جنسی خواهد بود:
الف- داشتن اطلاعات کافی در امور جنسی.

ب- آزاد بودن از ترس ها و تعصبات و انحرافات مربوط به موضوعات جنسی.
ج- توازن میان مقدار تمایل جنسی زن و مرد.
6- داشتن روابط با خانواده زن و شوهر: یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی مقدار استقلالی است که هر جوان نسبت به اولیای خود دارد. شخصی که رشد واقعی کرده باشد علائق و عواطف خود را از اولیاء به همسر و فرزندان خود انتقال می دهد یعنی او دیگر از لحاظ عاطفی و اجتماعی متکی به کمک های والدین خود نیست. او آن ها را دوست دارد ولی اجازه مداخله و کنترل زندگی خود را به آنان نمی دهد. بنابراین جوانانی که خیال ازدواج دارند باید در این گونه روابط با اولیاء خود تعمق نمایند. (شاملو 1356)

 

تاریخچه تحقیقات پیرامون تیپ های شخصیتی در رضایت زناشویی
1) بر اساس تحقیقی که «نورافشان» تحت عنوان ارتباط میزان صفت حس هیجان خواهی و درون گرایی و برون گرایی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام داده این نتیجه به دست آمده افراد با صفت حس هیجان خواهی بالاتر از میزان برون گرایی بیشتری برخوردارند.
2) در تحقیق دیگری که توسط «گیتا کامرانی» تحت عنوان رابطه بین ترتیب تولد و میزان گرایش به درون گرایی و برون گرایی گروهی از دانشجویان انجام گرفت نتایج به این ترتیب به دست آمد:

– بین فرزند اول بودن و گرایش به درون گرایی رابطه معناداری وجود ندارد.
– بین فرزند آخر و گرایش به برون گرایی رابطه معناداری وجود دارد.

3) در مورد تیپ های شخصیتی تحقیقات زیاد صورت گرفته و نتایج جالبی هم به دست آمده است. در کتاب مردان و زنان که به وسیله خانم هایت تألیف شده و در سال 1990 انتشار یافته است مردان و زنان را هر کدام به 4 تیپ تقسیم بندی کرده است که این 4 تیپ عبارتند از :

زنان تیپ A- این دسته از زنان در دوران زندگی به طور متوسط دوست داشته شده اند. در سن 3 تا 6 سالگی همانند سازی با والد هم جنس خود را داشته اند، زن بودن خود را قبول دارند، اعم از روانی و فیزیکی نسبت به مرد دید مثبت و خوبی دارند، نسبت به تکالیف زنانه دلگرم هستند، در واقع با خود صلح دارند. معمولاً هیچ مشکلی در ارتباط با مسائل جنسی ندارند و در این مورد موفق هستند. غالباً همسرانشان را خودشان انتخاب می کنند و معمولاً یک بار ازدواج می کنند.

زنان تیپ B- در زندگی گذشته خود به طور کمی دوست داشته شده اند. در دوره 3 تا 6 سالگی همانند سازی مشترکی با والدین خود داشته اند. نسبت به زن بودن خودشان 50% راضی هستند. نسبت به مرد 50% دید مثبت دارند. در رابطه با تکالیف زنان نیز متساوی را قبول دارند و این مورد را پنجاه پنجاه می دانند. در رابطه با حقوق زن و مرد به تساوی حقوق اهمیت می دهند. به طور کلی در زندگی همیشه مساوی فکر می کنند. در رابطه با زندگی زناشویی به راحتی می توانند طلاق بگیرند و به نظر می رسد از گروه زنان برون گرا باشند. وضع ظاهری خاصی دارند. معمولاً در همه جا دارای پوشش sport هستند.

زنان تیپ C- در دوران گذشته احتمالاً طرد شده اند در سن 3 تا 6 سالگی به طرف والد جنس مقابل همانندسازی کرده اند. بعد از بلوغ از زن بودن خود متنفر هستند. تکالیف زنان برایشان سخت می باشد و از حاملگی به سختی یاد می کنند. حدود 25% از خود ناراضی هستند و تنها 25% به مردان دید مثبت دارند. ترجیح می دهند مردان را آزار بدهند. یا اصلاً ازدواج نمی کنند یا این که ازدواج ناموفق و متعدد دارند. حداکثر آمار طلاق را به خود اختصاص داده اند. به راحتی

خودکشی های نمایشی انجام می دهند. در وضع ظاهری معمولاً ناهمخوان هستند. در زمان حاملگی معمولاً سقط جنین می کنند. مردها نیز این دسته زنان را به عنوان دوست مورد توجه قرار می دهند (در محافل و مهمانی ها به خوبی توجه مردان را جلب می کنند و در این مکان ها بیش از حد فعالیت دارند).
زنان تیپ D – در دوران گذشته وضع نامناسبی از نظر عاطفی داشتند در همانند سازی دارای مشکلات عمده ایی بوده اند. 100% از جنس خود ناراضی اند و اهمیتی به آن نمی دهند. در مورد مسائل جنسی دارای اختلالات و مشکلات عمده ایی هستند.

4) در تحقیقی که توسط دکتر طباطبایی در بین عشایر جنوب ایران صورت گرفته، الگوهای زناشویی در بین این عشایر مورد بررسی قرار گرفت. وی هر زندگی زناشویی را به یکی از الگوهای زیر توصیف نمود:
الف- زندگی پرهرج و مرج
ب- کسب امتیاز
ج- زندگی بر اساس تفاهم

زندگی پر تضاد و درگیری را زندگی پرهرج و مرج تشکیل می داد. پایه این زندگی بر پایه مخالفت بنا شده است. بنابراین زندگی بحرانی و خالی از تفاهم دارند. زندگی بر اساس کسب امتیاز بدین گونه بود که انتخاب همسر به خاطر کسب چیزی بنا باشد که این چیز خارج از تفاهم و همدلی و احوال زندگی سالم زناشویی می باشد. همه مردم از روی ظاهر زندگی اینان آرزوی زندگیشان را دارند. اما زوجین معتقدند که زندگی سرد، بی روح و بی نشاطی را دارا هستند و

در آخر زندگی بر اساس تفاهم به این شکل است که زوج فقط 50% برای خود حقوق قائل است. مشورت در تمام زمینه ها با طرف دیگر برای تصمیم گیری دیده می شود. در کار طرف دیگر مداخله چندانی نمی کنند این زندگی خیلی با روح و نشاط است. کانون خانواده گرم است. بچه های این خانواده از اعتماد به نفس و احترام خوبی برخوردار خواهند گشت. در این تحقیق ثابت شد که ازدواج های اینان 15% از الگوی زندگی پرهرج و مرج. 75% از الگوی زندگی برای کسب امتیاز و تنها 10% از الگوی زندگی بر اساس تفاهم پیروی می کنند.

5) در تحقیق دیگری که توسط «رضوی» (1379) تحت عنوان مسأله ازدواج در آینه تحقیق انجام گرفت عوامل مؤثر در پایداری و موفقیت ازدواج را مورد بررسی قرار داده و نتایج زیر به دست آمده است:

به دست آوردن شناخت کافی قبل از ازدواج، نسبت خویشاوندی، موفقیت های اجتماعی همسر، تناسب خانوادگی بین زوجین، شغل مناسب همسر.
6) در تحقیقی که توسط «فهیم خلیل آباد» (1383) تحت عنوان اختلاف سطح تحصیلات زن و شوهر و تأثیر آن در بروز اختلافات زناشویی صورت گرفته است نتایج زیر بدست آمده است:

– از نظر بدست آوردن شناخت کافی قبل از ازدواج بین پاسخ های دو گروه تفاوت وجود دارد.
– اظهارات دو گروه از مردانی که اغلب اوقات با همسر خود هم عقیده هستند نیز با هم متفاوت بوده است. در مورد اتخاذ تصمیمات جدی بدون مشورت با همسر نیز بین پاسخ های دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد.

– بالاتر بودن سطح تحصیلات همسر و تأثیر آن در احساس حقارت و ناراحتی فرد نیز یکی از مواردی است که پاسخ های دو گروه به آن متفاوت است. به طوری کلی بر اساس داده های این تحقیق اختلاف سطح تحصیلات همسران تأثیر چندانی در سازگاری و توافق آنان بر جای نمی گذارد.

7) در تحقیق دیگری که توسط «رضایی» (1383) تحت عنوان دختران و پسران در رابطه با ازدواج چه معیارهایی دارند نتایج حاصله بدین قرار است:
– 80% از دختران و 77% پسران عقیده دارند که نباید بین سن زن و شوهر تفاوت زیاد باشد و نظر هر دو جنس در این مورد مشابه است.
– 89% از پسران و 83% از دختران عقیده دارند که زیبایی همسر یکی از ملاک های مهم انتخاب همسر است و از این لحاظ هر دو جنس با هم اتفاق نظر دارند.
– 74% از دختران و 64% از پسران به ورزشکار بودن اهمیت می دهند و برای دختران اهمیت بیشتری دارد تا پسران.

– 83% از پسران و 79% از دختران به خوش تیپ بودن اهمیت می دهند و هر دو جنس با هم اتفاق نظر دارند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ