سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه برای خدا دوست بدارد، برای خدادشمن بدارد و برای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانشان کامل شده است . [امام صادق علیه السلام]
 
پنج شنبه 95 تیر 31 , ساعت 4:47 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آسیب شناسی اقامه نماز word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آسیب شناسی اقامه نماز word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آسیب شناسی اقامه نماز word

آسیب شناسی اقامه نماز  
1) جوانان معتقد:  
2) جوانان اعتقاد گریز:  
3) جوانان متزلزل:  
عوامل بازدارنده در باورمندی  
جوانان به نماز:  
1) نقش منفی محیط خانواده:  
2) نقش منفی محیط آموزشی:  
3) نقش منفی مربیان دینی و پرورشی:  
4) نقش منفی محیط اجتماعی:  
5) نقش منفی برخی نهادهای ارشادی جامعه:  
6) نقش منفی علم زدگی و روشنفکر گرایی:  
7) نقش منفی فشارهای ناشی از جامعه:  
8) نقش منفی احساس گناه در دل جوان:  
9) نقش منفی گروه همسالان:  
10) نقش منفی رسانه های تبلیغاتی  احزاب سیاسی:  
11) نقش منفی سایر عوامل:  
آسیب های ناشی از غفلت از نماز  
1) ابتلا به تنگی معیشت در دنیا:  
2) ابتلا به اضطراب و افسردگی:  
3) از بین رفتن تکیه گاه برای غافل و عدم آرامش:  
4) سقوط و اسارت فرد غافل:  
5) دست و پا زدن در دریای شک و تردید:  
6) کاهش قوه تخیل و خلاقیت در فرد غافل:  
7) تبعیت غافلان از هدایت شیطانی در جامعه:  
8) بی تفاوتی غافل نسبت به حجاب اسلامی:  
9)  حضور در محافل غیر ارزشی:  
10) گرفتار شدن غافل در شهوات:  
11) سستی در انجام وظایف:  
12) قطع ارتباط غافل با علمای دین:  
نتیجه گیری  
پیشنهادات (راهکارهای عملی) :  

آسیب شناسی اقامه نماز

از ابتدای خلقت تاکنون،انسان همواره در پی یافتن پناهگاهی مطمئن و تکیه گاهی قدرتمند بوده تا او را  در برابر مشکلات و مصائب یاری داده و به وجود او آرامش بخشد، در این مسیر هر کس به چیزی دل بسته و او را گمشده خویش تلقی می کند، عده ای به سراغ بت پرستی رفته و به او دل می سپارند،عده ای  زر اندوزی را پیش خود قرار داده و پول و ثروت را درمان همه دردهای خود میدانند و عده ای;

اما در این میان خدا شناسان و انسان های مومن تنها دل به خدا سپرده و شب و روز مشغول ذکر خدا هستند و معتقدند که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست

نماز یاد و ذکر خداست، نماز تسلی بخش و آرامشگر دل های مضطرب و خسته و مایه صفای باطن است. در این میان در جامعه اسلامیافرادی را می بینیم که کم کم از نماز فاصله گرفته و به جرگه غافلان در می آیند، آنچه در این نوشتار به طور گذرا به بحث و بررسی آن خواهیم پرداخت همین موضوع است که چرا برخی افراد (مخصوصا جوانان) با اهمیت ویژه ای که نماز در دین اسلام دارد و کلید سعادت بشر است از این فریضه غفلت می ورزند و نسبت به آن بی توجه هستند

در ابتدا ویژگی های جوانان را بر شمرده ایم و با دسته بندی جوانان به سه دسته: جوانان معتقد، جوانان اعتقاد گریز و جوانان متزلزل، عوامل باز دارنده در باورمندی جوانان به نماز را مورد بررسی قرار داده و در ادامه چند مورد از آسیب هایی که جوانان در اثر غفلت از نماز به آنها دچار میشوند را بیان نموده ایم و بعد از نتیجه گیری، چند پیشنهاد ارائه شده است

اسلام دین فطرت است و آموزه های حیات بخش آن چونان زلالی گوارا بر کویر دل مینشیند و عطش خداجویی و خداخواهی را فرو می نشاند. جوانی بهار عمر است و نماز، شبنم طراوت بخش این فصل است. باید جوان را شناخت و نماز را به او شناساند. باید به او اجازه داد تا با نیروی فطری و زلال خود آزادانه حقایق را بکاود و گوهر فطرت را از کاوش در صدف طبیعت بیابد

لذا قبل از ورود به بحث در مورد جوان، بی توجهی و غفلت او از نماز و آسیب هایی که در این رهگذر بر پیکره جامعه و جوانان وارد میآید. بهتر است نگاهی گذرا داشته باشیم بر ویژگی های جوانان سپس وارد مقوله غفلت آنان از نماز شویم

در بررسی نظرات و دیدگاه های روانشناسی به تعاریف متفاوتی از دوره نوجوانی و جوانی برمیخوریم
مجموع یافته های تعاریف نشان میدهد که نوجوانی و جوانی از دید روانشناسان، دورههایی است که فرد در آنها، دارای جنبههای افراطی و اغراق آمیز در سلوک و رفتار، توفان و فشار جسمانی، بحرانی ترین دوران زندگی، مرحله دگرگونی ژرف شخصیتی، نابسامانی در ساختار فیزیولوژیکی، بحران خودشناسی، مشکل اجتماعی شدن، مساله جنسی، بیماری های روانی و مانند آنهاست

اسلام نیز این دوره را سکرالشباب تعبیر میکند که بیانگر در هم بودن اندیشهها و عقاید، زمان قدرت نیروی بدنی، شور و توان، رشد توانمندی های جسمانی و عقلانی، آمادگی پذیرش مسوولیت، شکل گیری شخصیت، دوران ابهام و پوشیدگی، شعله وری نیروی شهوانی وشکل گیری احساسات ظریف و سرگردان است

همه جوانان، بحران انقلاب ژرف و شدید شخصیتی را میگذرانند و دگرگونی بلوغ، بر حسب وضعیت اجتماعی، شخص و حتی محیط جغرافیایی و فرهنگی جوانان تغییر میکند

مهمترین نکته ای که در دوره  جوانی قابل ذکر است، آن است که جوان، همه  پذیرفتههای دوران کودکی، به ویژه مسائل مربوط به مذهب را زیر پرسش میبرد و میخواهد با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال جو، نظامیاز ارزش ها درباره  دین، حقیقت، زیبایی و قدرت به دست آورد. نظام ارزش ها، مبتنی بر شیوه  نگران جوان از زندگی وموقعیت او در جهان و در مورد پدیدههای پیرامونی است

جوانان را از دیدگاه باورمندی میتوان به سه دسته تقسیم کرد

1) جوانان معتقد

   2)  جوانان اعتقاد گریز

 3) جوانان متزلزل

1) جوانان معتقد

در برگیرنده  جوانانی است که افزون بر تثبیت ویژگی های شخصیتی و انگیزشی در آنان، دارای کنش اجتماعی تعریف شده، روشن و شکل یافته ای هستند. اینان با درک شرایط محیطی، شناخت نسبتا دقیق از ماهیت و هویت خود، آگاهی از هنجارها، ارزش ها، اخلاق و آیین اجتماعی جامعه  خود، به مرحله ای از دیدگاه کارکرد رسیده اند که با شناسایی شاخصهای هدفمندی در حال و آینده توانایی نگریستن به چشم اندازهای پیرامونی دارند

2) جوانان اعتقاد گریز

 در بر گیرنده جوانانی است که به دلیل نابسامانی های موجود در محیط خانوادگی، آموزشی و اجتماعی از یک سو و نبود پرورش و آموزش درست، برخوردار نبودن از دیدگاه های اندیشه ای و شناختی، برخورداری از امکانات مالی و رفاهی مهار نشده، اثرپذیری از تجددگرایی و رفاه زدگی، تهیدستی فرهنگی و شناختی در مقولههای گوناگون،خودشیفتگی ناشی از پوچ گرایی فرهنگ خانواده و گروه همسالان، خود باختگی اعتقادی و اندیشه، پذیرش ضد ارزش های طبقه ای و نابهنجاری های دیگر، بر گریبان جامعه و خانواده در آویخته اند. اینان همواره در تعلیق فکری، روحی شخصیتی و رفتاری، بی آنکه ارزش زمان را دریافته باشند، صرفا رفاه پسندی خویش را معیار سرزنش طبقات اجتماعی جامعه می دانند

3) جوانان متزلزل

در بر گیرنده  جوانانی است که در طبقههای گوناگون (بالا، متوسط، پایین) وجود دارند.پیشینه این گروه، نشانگر آن است که باورمندی مذهبی، ناشی از شرایط موجود در محیط خانه بوده است و با برخی از ارزش ها و اخلاقیات و معتقدات آشنایی داشته اند. از دیدگاه روان شناختی، از شخصیتی متزلزل برخوردارند. آسیب پذیری آنان،ناشی از نفوذپذیری احساساتی، دنباله روی کامل و بدون بررسی از همسالان و حتی شخصیتهای کاذب ذهنی، نرمش ناپذیری، خواست غریزی، رایگان گذراندن زمان خود در برنامه  بهره گیران آنان است

عوامل بازدارنده در باورمندی

جوانان به نماز

عوامل متعددی در باورمندی جوانان نقش بازدارنده دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود، پر واضح است که بازدارندگی این عوامل با یکدیگر برابر نبوده و برخی تاثیر بیشتر و تعدادی تاثیر کمتری را دارا می باشند

1) نقش منفی محیط خانواده

عوامل بازدارنده در محیط خانواده که به گونه ای در ارتباط با اقامه نماز است. ناشی از چند عامل عمده است که سازش گذرای دوره خردسالی را به نوعی ایستادگی و ناسازگاری روحی و رفتاری تبدیل میکند، اگر چه بحث اجزای آن بسیار گسترده ونیازمند بررسی بیشتر میباشد، اما به دلیل محدودیت در زیر اشاره ای مختصر به آنها خواهیم داشت

الف) رفاه زدگی و تجدد

 در برخی از محیطهای خانوادگی، پدر و مادر، یا دارای نقش انفعالی یا صریحا نقش بازدارنده دارند، اگر پدر و مادر در برابر فریضه  نماز، بی تفاوت باشند  یا آن را کاری عبث و بی نتیجه و ناسازگار با مسائل علمی روز بدانند، بی گمان آثار نامطلوبی در روحیه  جوان بر جا میگذارد که عامل مهمی برای ایستادگی دوباره در برابر ارزشها خواهد بود

ب) عدم هماهنگی گفتار و کردار بزرگسالان

 وجود حالت دوگانگی اندیشیدن، به دلیل پیدایش دگرگونی های ذهنی در جوان، همزمان با رویارویی با تناقصها و تضادهای رفتاری و گفتاری والدین، موجب گسستن رشتههای وابستگی اعتقادی می شود

ج) خودفتوایی

بسیاری از بزرگسالان این گونه خانوادهها، خود نیز دچار فرافکنی رفتاری، از راه توجیه گرایی آن به عنوان ابزار گریز از آگاهیهای سطحی علم زدگی میشوند. در این حالت، ابزار توجیه به عاملی سیستماتیک برای توسل به اصالت عقل، اصالت انسان، بی نیازی ذات باریتعالی، بی خبری از جهان، خودگریزی، شیوه برخورد با تعارض ها و ناسازی ها و سرانجام، خود فتوایی تبدیل میشود

د) بی توجهی والدین

اگر کانون خانواده را مهمترین عامل در شکل گیری شخصیت جوانان بدانیم مسلم است که هر گونه برخورد و واکنشی نسبت به مسائل مذهبی و نماز تاثیر مستقیمی در نحوه  نگرش جوان به این مسئله خواهد داشت، در برخی از خانوادهها، اولیا، خود به نماز اهمیت نداده و اهمیتی نیز به روی آوردن جوانان به نماز نخواهند داد

در برخی دیگر، پدر و مادر علیرغم خواندن نماز نسبت به فرزندان خود بی تفاوت بوده و به امر پایبندی فرزندان به نماز هیچ وقعی نمی نهند

به هرحال این جوان که نسبت به سایر امور زندگی فردی و اجتماعی سربه زیر و تسلیم است. اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تاکید داشته اند اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند. مطمئنا اگر به بعد دینی آنها نیز توجه میشد قطعا خللی در او مشاهده نمی شد

2) نقش منفی محیط آموزشی

از آنجا که زندگی اخلاقی جوان، بازتابی از نفوذ و تاثیر محیط آموزشی بر رفتار اوست، هر گونه نقش راستین یا انفعالی و ناسازی محیط و تعیین کننده  ایده گرایی و رفتاریابی نوجوان و جوان خواهد بود

آنگاه که محیط آموزشی، بدون آگاهی و شناخت از بازتاب های درونگرایی و برونگرایی و ویژگی های درونی جوان، و به صرف بخشنامه، در شرایطی نابسامان و به اجبار، به نماز در مدرسه و امید دارد تا بهانه ای برای گزارش به مدیران داشته باشند. تردیدی نمی توان داشت که میزان وازدگی و بیزاری، گریز و انفعال، خود فتوایی و; چنان افزایش مییابد که سال های پیاپی باید تا کارشناسان و عالمان اسلامی با بکارگیری راهکارهای جبرانی مطالعه شده بکوشند تا با خنثی کردن این گونه نقشهای منفی، جوان را به مقطع بی تفاوتی اولیه برسانند

3) نقش منفی مربیان دینی و پرورشی

فطرت انسان، بسیار نرمش پذیر است. به این مفهوم که برای فرهنگ و محیط، از بین بردن کامل  یا تضعیف تواناییهای بالقوه  ژنتیکی، کاری آسان است. از سویی، تواناییهای بالقوه  انسان در محیط نامطلوب و نامساعد، به آسانی تباه یا نابود می شود; مطالعه  اجتماعی شور و هیجان مذهبی و گرایش جوانان به مذهب، نمایانگر آنست که اگر مذهب در راستای درست آن قرار گیرد، جوان را شیفته و مجذوب میکند

نکته ای که مربیان دینی و پرورشی از آن غافل هستند و یا تخصص آن را ندارند. از این رو، هر گونه خشک اندیشی ناآگاهانه و توجیه کننده  هدف، بویژه در مورد ارزش های دینی، و بخصوص در مورد نماز، باز پس زدن احساس و خواست جوان است. هرچه میزان پافشاری بر اینگونه الزام ها، نابخردانه شدت یابد، بنا به ویژگی ها و طبیعت و ماهیت جسمی – روانی جوان، ستیز گرایی و جدال و موضع گیری و حس خود درست بینی را در او تقویت خواهد کرد

4) نقش منفی محیط اجتماعی

ارضا نشدن نیازهای آرمانی و ارزشی جوان، یا ناشی از کردار و رفتار نابهنجار اوست و یا از نابسامانی و نابهنجاری و تسامح موجود در جامعه سرچشمه میگیرد. اگر چه میتوان در شعار گفت که جامعه  باز، جامعه ای است که با ارضای نیازهای اساسی انسان، به والاترین هدف های وی مجال بروز میدهد، اما از یک سو، همه نیازها را نمی توان مشروع و بخردانه دانست و از سوی دیگر، ارزش های دگرگون شده و مفاهیم ارزشی در دوره جوانی نیز مورد پرسش قرار میگیرند. بنابراین آیا میتوان الگوی بزرگسالی را بر جوان تحمیل کرد ؟

5) نقش منفی برخی نهادهای ارشادی جامعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
پنج شنبه 95 تیر 31 , ساعت 4:47 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ادبیات زنانه و مردانه word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ادبیات زنانه و مردانه word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ادبیات زنانه و مردانه word

ادبیات زنانه و مردانه  
گفتمان  
بار دیگر گذشته و متون  
زندگی و اندیشه محمدعلی فروغی  
زندگی محمدعلی فروغی  
اندیشه و آثار فروغی  
فروغی و مهندسی اجتماعی  
پایان سُخن  
منابع :  

ادبیات زنانه و مردانه

زن رنجکشیده و کهن الگوها

در دهه هاى اخیر شاهد به چالش کشیده شدن تصویر زن ازسوى حامیان برابرى بوده ایم، گاهى مناقشات دراین زمینه بالاگرفته و توجه مطبوعات را نیز جلب کرده است. مقالات و حتى کتابهایى در باب نسوان به مثابه گروهى رنج کشیده یا دردناک بودن زنانگى نوشته شده و زوایاى گونه گونى عزیمت گاه مباحثى با محوریت زن شدند. از آنجا که متون کهن ـ چه تاریخى، چه تربیتى و چه ادبى ـ شاهد سلوک زن درتاریخ بوده اند به عنوان سندهایى خاموش موردتوجه قرارگرفتند

ارواح نویسندگان اینجا و آنجا درمصاحبه هاى بلند و کوتاه احضارشده و تأدیب کشتند. درکتابى (تاریخ مذکر) خواندم تنها زن ایرانى که درمتون فارسى حضور فعال دارد مادر حسنک است که البته او هم درنهایت جگرآور بودن به گریه نکردن اکتفامى کند. اما آیا به راستى راه دیگرى براى تحقیق نمانده است؟

درنگاه اول، اغلب کتابها ناامیدکننده اند اما پایگاههاى مقاومت نیز دیده مى شوند
مثلاً مولوى [بین شعرا] مردانى را که عاشق همسر خود نیستند ناقص مى داند و ابن عربى [بین عرفا] زن را قابل و حق را فاعل مى پندارد، آنگاه نتیجه مى گیرد که او پذیراى صور حق است
به تاریخ دور و کهن الگوها که دقیق مى شوم نمى توانم جلوى تعجب خودم را بگیرم
گذشته از مادر ـ خدابودن مادر بودا در شرق و مریم مقدس درغرب، در فرهنگ ما حضرت فاطمه (س) علت خلقت معرفى شده و حضرت على (ع) مى فرمایند: وقتى حضرت رسول(ص) درباره مقام و حق زن در برابر مرد مى گفتند احساس کردم که مى خواهند بگویند هیچ مردى حق اف گفتن به زن خود را ندارد

در دوره اشکانى حق مالکیت، سهم ارث و حق شکایت به دادگاه از بدرفتارى شوهر داشتند، کوروش برخلاف سنن و تحت تأثیر آتوسا، پسرکوچکتر خودش «خشایار» را به ولیعهدى برمى گزیند، گردآفرید، فرنگیس و گردویه جنگ آور و فرمانده بودند و هما، دینک، پوراندخت و آزرمیدخت به پادشاهى رسیدند

درآیین مزدایى سه تن از گروه فرشتگان یا ایزدان جاودانى زن اند. تا به حال به شاهنامه فکرکرده اید، بیشتر پیشنهادهاى ازدواج ازسوى دختران است

اما آیا عملاً همه چیز به همین خوشى بوده است؟

این عنصرالمعالى نیست که در قابوسنامه تردید مى کند آیا دختران باید آموزش ببینند؟ آیا نظامى نمى گوید: «آیا نمى بینى که ریحان را چون تروتازه باشد ببویند و چون به پژمردگى دگرگون حال شود در [پلیدى جاى] افکنند» و به این ترتیب زن همچون محصولى مصرف شدنى بررسى مى شود

جمله هاى ضدونقیضى که نوشته ام وقتى بحرانى تر مى شوند که به یاد بیاوریم زبان فارسى ماهیتى خنثى دارد، به عنوان مثال ما در اشاره به زن و مرد فقط مى گوییم «او» اما در دیگر زبانها مجبور به روشن کردن جنسیت «مورداشاره پذیر» هستیم

آیا ما سنتى زن ستیز را پشت سر نهاده ایم؟ براى پاسخ به این پرسش نمى توان به یک نگاه ایدئولوژیک متکى بود چرا که ویژگى تقلیل دهنده ایدئولوژى بنا به آنچه مشهور است تولیدکننده نوعى آگاهى کاذب است در حالى که ما به سازوکارى فرارونده وفراگیر نیازمندیم

< گفتمان

چرخش دکارت به سمت انسان و اصالت بخشیدن به سوژه از مهمترین وقایع تاریخ فلسفه است
او مى اندیشید، پس بود. وجود سوژه در ادبیات فلسفى دکارت وابسته است به توانایى اش به اینکه خود را یگانه و مستقل، متمایز از دیگران بداند و چیزى که فوکو با آن مخالفت کرد همین سوژه خودمختار بود. سوژه درنگاه فوکو درموقعیت شدن است و نه درحالت بودن، بحرانى که از آن یادمى شود به خاطر جابه جایى افراد در سوژه هاى مختلف است آنها گاهى به نقشهاى ناخواسته پرت مى شوند و گاهى فعالانه به فاعلیت در سوژه مشخصى مى پردازند
از یک طرف آدمى نمى تواند به کمدهاى شخصى خود پناه ببرد [همه مى دانیم که هیچ کمدى آشپزخانه ندارد] و ازسوى دیگر مجبور است منبع این فشارهاى خارجى را تحلیل کند
به این ترتیب پاى گفتمان به بازى «آگاهى» بازمى شود.هرچه را که دلالت مند است یا معنى دارد مى توان بخشى از گفتمان به حساب آورد

درواقع آن مجموعه ساده اى از پاره گفتارهایى است که واجد معنا، نیرو و تأثیر در یک ساخت اجتماعى است. به این صورت مى توان زمینه اى که پاره گفتارها را گرد مى آورد به نوعى گفتمان دانست

گفتمانها هم فهم ما از واقعیت، هم تصورى را که از هویت خودمان داریم را شکل مى دهند. با این حال ثابت نیستند، بلکه پایگاه تعارضى دائمى برسرمعنا هستند

فوکو گفتمان را نه به مثابه مجموعه اى از نشانه ها یا قطعه اى از متن بلکه «رویه ها»یى مى داند که به گونه اى نظام مند موضوعات و ابژه هایى را که درباره شان سخن مى گوییم شکل مى دهند

مسأله مهم از نظر او پرداختن به نحوه چانه زنى در روابط قدرت است [چرا که گفتمان تولید کننده حقیقت و قدرت است] او بر این گمان نیست که در یک رابطه نهادى شده، طرف قوى در واقع از قدرت بلا منازع برخوردار است ومى گوید:«هر جا قدرت هست مقاومت نیز هست» این مفهوم از مقاومت همیشه حاضر ، از نظر بیشتر فمنیست ها(در غرب) در دور کردن نظریه از پرداختن به الگوهاى سلطه مبتنى بر ظالم ـ مظلوم که در اندیشه فمنیستى اولیه رایج بود یارى رسانده است

< بار دیگر گذشته و متون

عبور از زندگى قبیله اى و نظام اجتماعى مبتنى بر کشاورزى رفته رفته به انسجام جمعیتها ونهایتاً ایجاد سرزمین و استقرار حکومت انجامید. ثروتها اندوخته شد و نزاع شکل سیستماتیک گرفت بنابراین قهرمانها سر بر آوردند. وجود طبقات و نیاز به تقسیم کار انسانهایى را که با شکلى مشخص آفرید که یا براى دفاع و یا براى حمله گسیل مى شدند و به خاطر اهمیتى که داشتند از نفوذ خوبى برخوردار بودند. مى توان گفت موازى با آن(نه به شکلى مکانیکى بلکه به صورتى پیچیده) ادبیات فولکولور که شاخص فرهنگى ـ ادبى جوامع مادرسالار بود به ادبیات حماسى تبدیل شد. ادبیات فولکولوریک همچون مادرى ادبیات حماسى را در خود پرورانداما بزودى این رویکرد به عنوان رویکردى مردانه متمایز شده قهرمان ـ مرد را فراهم آورد. دوره شعر غنایى(عراقى ) پا مى گرفت ومحبوب با ظاهرى زنانه مرام ورفتار مردانه اى را به رخ مى کشید. پارادوکس غزلهاى این دوره بسیار جالب توجه است. شاعران که غالباً مرد هستند به زارى وشکوه مى پردازند که معمولاً عملى زنانه محسوب مى شد، مردى که فاعل است قلم به دست مى گیرد ودر کاغذى که مفعول است شروع به نوشتن مى کندو;

چنانکه یونگ مى گوید هر مردى در خودزنى وهر زنى درخودمردى دارد اما گویى در ادبیات غنایى این نرینگى و مادینگى به تعادل رسیده اند. از طرفى خنثى بودن زبان فارسى باعث مى شود من در پدر سالار بودن تاریخ ادبیات بعداز دوره حماسى شک کنم گیرم که حضور زنها در ادبیات مخفیانه باشد

در بحث از گفتمان «تعارض» یکى از مباحثى است که موردتوجه رویکردهاى فمنیستى قرار گرفته است، هرگاه بپذیریم که ادبیات تعلیمى واکنشى نسبت به مسائل اجتماعى بود. آنگاه مى توانیم به شکل دیگرى گزاره هاى زن ستیز را تأویل کنیم، مثلاً اوحدى مى گوید: زن خود را قلم به دست مده ‎/ دست خود را قلم زنى زان به ‎/ او که الحمد را نکرده درست‎/ ویس و رامین چراش باید جست

در جایى که زنان آموزش نمى دیدند چگونه چنین ابیاتى نوشته مى شوند. وجوداین ابیات خود حجتى بر وجود آموزش وچانه زنى زنها براى آموختن است یا اگر غزالى اززبان خسرو پرویز مى گوید: «به تدبیر ورأى زنان کار مکنید، که هر کس که به تدبیر ورأى زنان کار کند به هر در مى زیان کند» نشان مى دهد که زنان در امور حکومتى دخالت داشته اند کما اینکه مثلاً یکى از دلایل سقوط هخامنشى را دخالت زنان دانسته اند

موضوع بعدى مسأله دسترسى به گفتمان است و من سعى مى کنم به طور خلاصه از آن به شکل یک نتیجه گیرى نسبى استفاده کنم. راست است که مى گویند مسائل بیرونى باعث محرومیت زنان از به دست گرفتن پاره گفتارها شده است. معمولاً مردها سخن مى گویند و این مطلقاً به خاطر بى کفایتى ذاتى زنها نیست اما این تصور که مردها در گروه هاى مخفى به شکلى حساب شده و موذیانه و درجلساتى سرى شروع به کارشکنى علیه زنها کرده اند تا گفت وگو را به چنگ بیاورند بسیار رؤیاپردازانه است. اساساً عواملى که ناخواسته زنها را از گفتن بازداشته، مردان را به گفتن محکوم کرده

به هر روى رابطه دو جنس گاهى خصمانه بوده است و حملات از دوطرف پیگیرى مى شد. با این تفاوت که جور مردها به شکل مکتوب مستنداست اما این موجب اثبات منفعل و صرفاً منفعل بودن زنها نمى شود. تصویر تاریخى که مردها تمام وقت به ظلم علیه زنان مشغولند اغراق آمیز و کاریکاتوریزه است، از طرفى دیگر با اندکى تلاش مى توان سکوت زنها را ریاکارانه و همچون سلاحى علیه مردها دانست و نام آن را استراتژى موش مردگى نهاداما این هر دو نامنصفانه اند

در لحظات خصمانه تاریخ مردها با جنجال و به شکلى مکتوب و زنها درسکوت علیه یکدیگر مانور داده اند اما طى سالها انباشت مکتوبات حاوى زن ستیزى ضعف نسوان راچنان حقیقى مسلم وانموده است و آرام آرام فرهنگى پرداخته گشته که از جامعه مؤنث جمعیتى ضعیف ومظلوم ساخته است واین متأسفانه چیزیست که نمى توان انکار کرد اما در بخش دوم یادآوردیم که سوژه تحت تأثیر گفتمانهاست با این وجود دشوار مى توان گروه جنسى خاصى را در آنچه بر سر تاریخ گذشته است مقصر دانست.در پایان باید توجه داشت که این یک واقعیت است: در آینده سرنوشت هرجامعه اى به دست همان جامعه رقم مى خورد

زندگی و اندیشه محمدعلی فروغی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 تیر 30 , ساعت 4:53 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تأثیر سازنده اینترنت بر اخلاق کاربران word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تأثیر سازنده اینترنت بر اخلاق کاربران word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تأثیر سازنده اینترنت بر اخلاق کاربران word

چکیده

1- مقدمه

2- اینترنت: خوب، بد، زشت یا زیبا

3- نقش اینترنت در ایجاد اخلاق سازنده در کاربران

4- تعامل و همزیستی جهانی: شکل‌گیری هویت پویا

5- کثرت‌گرایی فرهنگی

6- جهانی شدن و حقوق شهروندی

7- نتیجه

مراجع

چکیده

در این مقاله به تأثیرات مثبت اینترنت بر اخلاق کاربران پرداخته شده است. دیدگاه اتخاذ شده در این مقاله مبتنی بر قابلیت‌هایی است که به صورت بالقوه در اینترنت وجود دارد و می‌تواند سبب تسهیل ارتباطات جهانی میان انسان‌ها، از میان برداشتن تبعیض‌ها در دستیابی به اطلاعات و در نهایت ایجاد جامعه اطلاعاتی جهانی شود. از نظر نویسندگان این مقاله اینترنت علیرغم چهره فناوری‌محور خود می‌تواند پدید آورنده فضایی باشد که در آن اخلاق و روابط اجتماعی افراد تقویت گردد. معمولاً از چنین اخلاقی با عنوان «اخلاق سازنده» یاد می‌شود. استفاده از اینترنت اخلاق خاص خودش را به شیوه‌ای خودکار در کاربرانش به وجود می‌آورد، کاربرانی که در هر لحظه داده یا اطلاعاتی را تولید می‌کنند. از اینرو «اخلاق اینترنتی» جدای از «اخلاق سازنده» نیست. مقاله حاضر با یادآوری امکان همکاری میان اینترنت و انسان به منظور ارتقای روابط انسانی و اصول اخلاقی نگارش یافته است

 1- مقدمه

موضوعات اخلاقی معمولاً بر مبنای اصول فلسفی یا دینی جوامع مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند، مانند اینکه انسان باید با پدر و مادر، همسر و فرزندان خود چگونه رفتاری داشته باشد؟ پیشرفت‌هایی هم که در حوزه دانش و فناوری روی می‌دهند گاهی اوقات روابط میان انسان‌ها و اصول اخلاقی پذیرفته شده در هر جامعه را به چالش می‌گیرند. اغلب در رابطه با انسان و ماشین این ایده مطرح می‌شود که ماشینی‌شدن جامعه سبب کمرنگ شدن عواطف انسانی و سردی روابط میان انسانها شده است. چنین دیدگاهی در نگاه اول می‌تواند درست به نظر برسد، اما برای دنیای امروز چندان مصداق ندارد. امروزه اینترنت و کاربردهای گوناگون آن نظیر پست الکترونیکی1، گروه‌های بحث2 محاوره مستقیم یا اصطلاحاً چت3 فرصت‌های جدیدی را برای آشنایی میان کسانی که هرگز یکدیگر را نمی‌شناخته‌اند، فراهم ساخته است و دوستی‌های جدیدی را از نوع مجازی4 بوجود آورده است که گاهی به دوستی‌های واقعی میان افراد همفکر و همعلاقه منجر می‌شود. بدین ترتیب می‌توان انقلاب اطلاعاتی و در رأس آن اینترنت را بر خلاف انقلاب صنعتی و مظاهر آن که سبب جدایی انسانها از یکدیگر شد، عاملی پیوند دهنده میان عناصر انسانی و نزدیک کننده جوامع انسانی در نظر گرفت و به تعبیری در کنار هر رویداد یا تحول تکنولوژیکی می‌توان نتایج و تأثیرات مثبتی را نیز مشاهده نمود

تأثیر اینترنت بر روابط اجتماعی انسانها گستره‌ای فراتر از ابعاد فردی را در بر گرفته است تا آن حد که در هنگام وقوع بلایای طبیعی و فجایع انسانی عاملی مهم در انعکاس عواطف و احساسات انسانی به شمار می‌رود. نقش راهبردی اینترنت در دو رویداد بزرگ اخیر یعنی جنگ در عراق و حادثه سونامی5 مثال زدنی است. در هر یک از ایندو رویداد، اینترنت جدای از ایفای نقش اطلاع‌رسانی خود، رسانه‌ای مهم در اعلام موجودیت گروه‌های مختلف اجتماعی جهت حمایت از آسیب دیدگان و جلب کمک‌های مردمی از سراسر جهان بود. بسیاری از کاربران اینترنتی با استفاده از امکانات این رسانه جهانی به کمک نیازمندان شتافتند

هدف از بیان این مطالب ارائه یا القای یک تفکر مثبت‌اندیش یا خوشبینانه به ذهن خواننده نیست بلکه تبیین امکان تحقق جامعه اطلاعاتی آرمانی در سراسر جهان است. شکی نیست که همه کاربران اینترنتی به ارزشها و اصول والای انسانی اهمیتی نمی‌دهند. هکرها6 یا راهزنان اینترنتی که با شیوه‌های مختلف در صدد نفوذ به نقاط مشخصی از اینترنت هستند، از همین نوع کاربران هستند. اصولاً، اینکه در اینترنت چه چیزی پسندیده است یا چه چیزی نامطلوب است، همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد

حتی در تعاریف قوانین بهره‌برداری از شبکه کامپیوتری و اینترنت همواره جلب نظر طرف‌های ذینفع مطرح بوده است. گاهی اوقات جانبداری‌های اقتصادی از تولیدکنندگان دانش و اطلاعات به حدی می‌رسد که دیگر «حق»7 یا به عبارت بهتر ارزشی برای کاربران قائل نمی‌شوند. این وضعیت در جوامع اقتصادگرایی8 مانند آمریکا و کشورهای غربی به خوبی مشهود است. کاربران برای برخورداری از خدمات پیوسته اطلاع‌رسانی مجبور به پرداخت هزینه‌هایی هستند که چندان واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسند. گستره اقتصاد آنقدر وسیع شده است که دیگر حوزه اخلاق را هم تحت‌الشعاع خود قرار داده است. امروزه ثروت و پول تنها ارزش اخلاقی پذیرفته‌شده در بسیاری از جوامع شده و کلیه روابط انسانی بر اساس همین عامل تنظیم و برقرار می‌گردد

اما در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و به ویژه اینترنت، گستره اخلاق درست از لحظه‌ای آغاز می‌شود که یک کاربر پشت رایانه شخصی خودش می‌نشیند و روی دگمه مرورگر اینترنتی9 کلیک می‌کند تا به درون جامعه جهانی اطلاعات گام بگذارد (کولمن 2001). اینکه کسی میهمان اینترنت باشد و برای اولین بار باشد که از این رسانه استفاده می‌کند، یا از مشتریان پر و پا قرص اینترنتی یا اصطلاحاً «نرد»10 باشد، زیاد مهم نیست. مهم این است که همه این افراد تحت محیطی به تبادل اطلاعات با یکدیگر می‌پردازند که هیچ قانون یا مقرارت رسمی بر آن حاکم نیست. خوب یا بد، درست یا نادرست، باید یا نباید، همگی تعابیر منحصر بفردی هستند که به ازای تک تک کاربران میلیونی یا میلیاردی اینترنت قابل بررسی و تعریف است

در چنین فضایی تدوین هر گونه قانون و مقررات نه تنها غیرممکن به نظر می‌رسد، بلکه مضحک هم جلوه می‌کند. چیزی که ممکن است از نظر یک کاربر مطلوب و خواستنی باشد، می‌تواند از دیدگاه کاربر دیگری نامطلوب و ناپسند باشد. اما فصل مشترک همه کاربران از مبتدی گرفته تا پیشرفته، یک چیز است و آن «ساختن»11 است. همه کاربران اینترنت به نوعی در حال ساختن داده یا اطلاعات هستند. حتی کاربرانی که فقط نقش دریافت کننده12 یا مصرف کننده13 اطلاعات را دارند، در واقع به نوعی اطلاعات را در جایی مصرف می‌کنند و سبب ساختن چیزی در جایی دیگر می‌شوند. بدین ترتیب همه آنها برخودار از نوعی از اخلاق هستند که اصطلاحاً «اخلاق سازنده» (کولمن 2001) نامیده می‌شود

2- اینترنت: خوب، بد، زشت یا زیبا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 تیر 30 , ساعت 4:53 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق سلامت اداری پیش شرط تحقق سیاست های اصل 44 قانون اساسی word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق سلامت اداری پیش شرط تحقق سیاست های اصل 44 قانون اساسی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق سلامت اداری پیش شرط تحقق سیاست های اصل 44 قانون اساسی word

چکیده  
1مقدمه  
2مفهوم سیاست و سیاستگذاری  
3خصوصی سازی  
4سلامت اداری و فساد اداری  
5-تجارب برخی از کشورها درباره مبارزه با فساد اداری  
6 خلاصه و نتیجه گیری  
7 پیشنهادها  
8 منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق سلامت اداری پیش شرط تحقق سیاست های اصل 44 قانون اساسی word

الف. منابع فارسی:

آشوری، (13). دانشنامه سیاسی(فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی)، چاپ چهارم،  تهران: انتشارات     مروارید، صفحه 222
اُزبرن، دیوید و گبلر، تد(1384). باز آفرینی دولت، ترجمه: فضل اله امینی، چاپ اول، تهران: انتشارات فرا، صفحه 45
الوانی، سیّد مهدی(1385). تصمیم گیری و تعیین خط مشی گذاری، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات سمت، صفحات 20 –
بشارت، حجت الله(1375). گستره جهانی فساد اداری، روزنامه همشهری، بهمن ماه، سال چهارم، شماره 1195، (با دخل و تصرّف)
پارسونز، واین(1385). مبانی سیاستگذاری عمومی و تحلیل سیاست ها، مترجم: حمیدرضا ملک محمدی، جلد اول، چاپ اول، تهران: انتشارات پإوهشکده مطالعات راهبردی، صفحات: 10-9
دیوید، فرد، آر(1383). مدیریت استراتژیک، ترجمه علی پارسائیان، و  سیّد محمد اعرابی ، چاپ ششم، تهران، انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، صفحات: 60 ، 188 و 312
رضائیان، علی(1383). اصول مدیریت، چاپ شانزدهم، تهران: انتشارات سمت، صفحه 116
رضایی میرقائد، محسن و  مبینی دهکردی، علی(1385).ایران آینده در افق چشم انداز، چاپ اول، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
فرازی از متن سخنرانی رئیس محترم قوه قضائیه به نشانی: http://www.agahsazi.com/News.asp
عباس زادگان، سیّد محمد(1383). فساد اداری،چاپ اول، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، صفحات 15- 14
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به نشانی: http://mellat.majlis.ir/archive/1383/10/15/law.htm 
کاظمی، سید علی اصغر(1381). مدیریت سیاسی و خط مشی دولتی، چاپ سوم، تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صفحات 19-16
کویین، جیمز براین، مینتزبرگ، هنری و جیمز، رابرت ام( 1373).مدیریت استراتژیک(فرایند استراتژی)، ترجمه: محمد صائبی، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، صفحه 7
گلوک، ویلیام اف. و جاچ، لارنس آر(1373). سیاست بازرگانی و مدیریت استراتزیک، (ترجمه: سهراب، خلیلی شورینی)، تهران: مؤسسه انتشارات یادواره کتاب، صفحه 121
مته کایر، اَنه(1386). حاکمیت(مفاهیم کلیدی)، مترجمان: ابراهیم گلشن و علی آدوسی، چاپ اول، تهران: انتشارات مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، صفحات: 33-32
مجمع تشخیص مصلحت نظام به نشانی:  http://www.maslahat.ir
مزروعی، علی(1385). گذار از اقتصاد دولتی به نشانی: http://www_mazrooei_ir
معدنچیان، ابراهیم(1382). بررسی وضعیت و برنامه ریزی برای مبارزه با فساد اداری در کره جنوبی و تانزانیا، چاپ اول، تهران: انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
معدنچیان، ابراهیم(1379). سازمان و فعالیت های ضد فساد اداری هنگ کنگ، مالزی، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
نوچه فلاح، رستم(1386). چهارگام و یک انقلاب در سلامت اداری، به نشانی: http://fallahziarani.blogfa.com
هیأت وزیران(1383). آیین‌نامه پیشگیری و مبارزه با رشوه در دستگاه‌های اجرایی، شماره73377ت30374 مورخ 22/12/1383، به نشانی: http://iran-lawyer.blogspot.com
هیوز، آوِن(1377). مدیریت دولتی نوین نگرشی راهبردی(استراتژیک) سیر اندیشه ها، مفاهیم و نظریه ها، مترجمان: سید مهدی الوانی، سهراب خلیلی شورینی و غلامرضا معمارزاده طهران، چاپ اول، تهران: انتشارات مروارید، صفحه9

ب. منابع انگلیسی:

23     Anonymous,(2003). Corruption: Public Enemy Number One, Suplly Management;      un., 5, 8,12;   ABI/INFORM  Global,  p. 28.
Goolsarran, A. S.,(2005). Corruption: Its Nature, Causes and Effects Suggestion on Way  Forward, The Journal of Governmental Finance Management; Spring, 55, 1; ABI/Inform Global, p.6o.
25.      Marjit, S., and Mukherjee, A.,(1997). Theory  of  Harassment and Corruption, Journal of  Financial   Managerial & Analysis; Jul-Des; 10, 2; ABI/INFORM  Global,  p. 81.
26.     Quinones, E. (2000). What is Corruption, Organization For Economic Cooperation and  Development. The OECD Observer; Apr. 220; ABI/INFORM Global, pg. 23.
Rodriguez, P., Uhlynbrck, K., and  and Edem, L., (2005). Government Corruption and the Entry  Strategies of Multinationals, Academy of Management Review, Vol. 30, No. 2. pp. 383-386.
Soon, L. G.; (2006). Macro-Economic Outcomes of  Corruption: A Longitudinal Empirical Study, Singapore Management Review; 28, 1; ABI/INFORM  Global,  p. 63.
Transparency International Corruption Perception Index 2003-2007, Trautman, N.; (2000). The Corruption Continuum: Haw Law  Enforcement Organizations Become Corrupt, PM. Public Management; Jun., 82, 6; ABI/INFORM  Global,  p. 16.
Zimmerman, J.,(2001). The Effects of Bureaucratization, Deviant and Unethical Behavior in Organization; Journal of Managerial Issues; Spring; 13, 1; ABI/INFORM  Global,  pg. 119.

  چکیده

بر اساس اصل چهل و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران« نظام‏ اقتصادی‏ جمهوری اسلامی‏ ایران‏ بر پایه‏ سه‏ بخش‏ دولتی‏، تعاونی‏ و خصوصی‏ با برنامه‏ ریزی‏ منظم‏ و صحیح‏ استوار است‏. بخش‏ دولتی‏ شامل‏ کلیه‏ صنایع بزرگ‏، صنایع مادر، بازرگانی‏ خارجی‏، معادن‏ بزرگ‏، بانکداری‏، بیمه‏، تأمین‏ نیرو، سدها و شبکه‏ های‏ بزرگ‏ آبرسانی‏، رادیو و تلویزیون‏، پست‏ و تلگراف‏ و تلفن‏، هواپیمایی‏، کشتیرانی‏، راه‏ و راه‏ آهن‏ و مانند اینها است‏ که‏ به‏ صورت‏ مالکیت‏ عمومی‏ و در اختیار دولت‏ است;»‏. پس از گذشت حدود سه دهه از  تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(دوازدهم آذرماه 1358هـ . ش و اوّلین بازنگری آن، هشتم مرداد ماه 1368 هـ . ش)، بنا بر صلاحدید رهبر انقلاب اسلامی و به دلیل ناکارآمدی نظام اقتصادی بخش دولتی، قرار است تغییراتی اساسی مبنی بر واگذاری قسمتهایی از اقتصاد بخش دولتی به بخشهای تعاونی و خصوصی بوجود آید و به عبارت دیگر تحوّلی در ساختار نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد

با فرض فراهم شدن مقدمات حقوقی و قانونی برای تحوّل مورد نظر در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، با مفروض دانستن مقوله «سلامتِ اداری» به عنوان یکی از ویژگیهایی که انتظار می رود دستگاه های حاکمیتی از  این نوع ویژگی برخوردار باشند و همچنین به عنوان یک قاعده حقوقی«اصل بر برائت است مگر خلاف آن ثابت شود»، در تدوین و نگارش مقاله حاضر سعی بر آن است به جای بکار بردنِ واژه «فسادِ اداری»، از واژه «سلامتِ اداری» استفاده گردد. منظور از مفهوم «سلامت اداری» آن است که مقامات اداری شاغل در دستگاه های اداریِ حکومتی اعم از قوای مقننه، مجریه و  قضائیه از موقعیت اداری و سازمانی خویش، از اموال و امکانات عمومی(و یا به تعبیر مصطلح تر اموال و امکانات دولتی) به نفع خود، وابستگان، خویشان نَسبی و سببی، هم مسلکان و نظایر آن ها سوء استفاده نمی کنند. چنانچه با دید خوشبینانه ای وضعیت نظام حکومتی از لحاظ برخورداری از «سلامت اداری» اینگونه باشد، آنگاه دغدغه ها و دلمشغولی ها و نگرانی های کمتری در بین آحاد جامعه، روشنفکران و حاکمان در مورد چگونگی واگذاری قسمتهایی از اقتصاد دولتی به بخشهای تعاونی و خصوصی وجود خواهد داشت. به عبارت دیگر این سئوال مطرح است آیا نظام اداری جمهوری اسلامی ایران برای تحقق چنین تحوّلی در نظام اقتصادی-واگذاری بخشهای قابل توجهی از اقتصاد دولتی به بخش های تعاونی و خصوصی- از «سلامتِ اداری» لازم و کافی برخوردار است؟ چنانچه نظام اداریِ مجری این سیاست ها از درجه قابل اعتمادی از نظر«سلامت اداری» برخوردار نباشد، آنگاه اجرای این سیاست ها با چه چالشها و موانعی مواجه خواهد بود؟ به عبارت واضح تر آیا نظام اداری جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر ویژگی«سلامتِ اداری» از توانایی های لازم و کافی برای اجرای چنین سیاست هایی برخوردار است؟ در غیر این صورت و چنانچه با دیدی نه چندان خوشبینانه به موضوع پرداخته شود(با توجه به شواهد و قرائن بویژه وضعیت نظام های اداری و سیاسی کشورهای در حال توسعه و با استناد به برخی از گزارش ها و مستندات داخلی و همچنین گزارش های چند سال اخیر سازمان شفافیت جهانی)، آنگاه اجراء و تحقق سیاست های اصل چهل و چهار قانون اساسی جمهوری اسلامی، با اما و اگرهایی مواجه خواهد بود. تجارب کشورهای موفق در زمینه خصوصی سازی و همچنین شواهد و قرائنی حاکی از آن است که وجود «سلامتِ اداری» پیش شرط خصوصی سازی و انتقال سالم از نظام اقتصادی دولتی به نظام اقتصادی بخش های تعاونی و خصوصی است. با این اوصاف نویسنده مقاله در نظر دارد با توجه به آنچه که بیان شد، ابتدا بطور اجمال به ویژگی های اقتصاد بخشهای سه گانه، اصل چهل و چهار قانون اساسی و سیاستهای ابلاغی آن،  مقوله های«سلامت اداری» و «فساد اداری» بپردازد، سپس در حدّ امکان به موضوع «سلامت اداری» به عنوان پیش شرطِ اجرای سیاست های اصل چهل و چهار اشاره کند و در پایان نیز پیشنهادهایی برای فراهم شدن زمینه های تحقق سیاستهای مورد اشاره، ارائه نماید، انشاء الله تعالی

واژگان کلیدی: سیاست های اصل 44 ، سیاست و سیاستگذاری، اقتصاد بخش دولتی، اقتصاد بخش تعاونی، اقتصاد بخش خصوصی، سلامت اداری، فساد اداری

1مقدمه

در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 شاهد تحولاتی در بخش امور دولتی کشورهای پیشرفته بوده ایم. شکل دقیق سلسله مراتبی و بوروکراتیک اداره امور دولتی، که در طی اکثر سال های قرن بیستم حالت مسلط را داشت، در حال تبدیل شدن به نوعی مدیریت دولتی قابل انعطاف و مبتنی بر بازار است. این تغییر و تبدیل یک تجدید نظر ساده یا یک تغییر جزیی در شیوه مدیریت نیست، بلکه تغییری همه جانبه در نقش مدیریتِ جامعه و رابطه بین دولت و شهروندان است. اداره امور دولتی سنّتی، به صورت نظری و عملی توصیف شده است و پذیرش مدیریت دولتی نوین، به معنای ظهور یک حوزه علمی[1] جدید در بخش امور دولتی است(هیوز، 1377). بدون ورود به بحث درباره سایر ویژگیهای مدیریت دولتی، یکی از ویژگیهای مدیریت دولتی مبتنی بر بازار نوع نگاه به مقوله اقتصاد و میزان مشارکت دادن بخش خصوصی در فعالیت های اقتصادی است

بطور کلی سه مکتب اقتصادی رایج جهان عبارتند از: 1) اقتصاد سرمایه داری یا اقتصاد آزاد، 2) اقتصاد دولتی(کمونیستی) و 3) اقتصاد مختلط(ترکیبی از اقتصاد دولتی، تعاونی و خصوصی). هر یک از کشورهای جهان با توجه به شرایط خاص خود، در زمره یکی از این نظام های اقتصادی قرار گرفته اند و بر اساس مکتب یا نظام اقتصادی مورد نظر روابط داخلی و خارجی خود را تنظیم کرده اند. چنانچه با استفاده از یک طیف، وضعیت مکاتب سه گانه اقتصادی ترسیم گردد، اقتصاد سرمایه داری(آمریکا، کانادا، ، انگلستان، استرالیا، ژاپن و کشورهایی نظیر آنها)در یک سر طیف، اقتصاد مختلط شامل ترکیبی از اقتصاد دولتی، تعاونی و خصوصی(هلند، سوئد، دانمارک و نروژ تحت عنوان کشورهای موسوم به اسکاندیناوی و کشورهایی نظیر آنها) در وسط طیف و اقتصاد کمونیستی(روسیه، چین و کشورهای موسوم به بلوک شرق و نظایر آنها) در سر دیگر طیف قرار خواهند گرفت. گرچه با فروپاشی نظام کمونیستی اتحّاد جماهیر شوروی و گرایش بسیاری از کشورهای عضو اتحّاد جماهیر شوروی سابق به سوی اقتصاد آزاد و از جمله گرایش نسبی ساختار اقتصادی روسیه و حتی چین به سوی اقتصاد آزاد(اقتصاد بازار)، عملاً این نوع تقسیم بندی به نحو چشم گیری تغییر یافته است. علی ایحال جایگاه هر یک از کشورهای جهان را می توان با استفاده از طیف فرضی مورد نظر، تا حدودی تعیین نمود

 کشور جمهوری اسلامی ایران بر اساس اصل44 قانون اساسی، نظام اقتصادی خود را این گونه تعریف کرده است: «نظام‏ اقتصادی‏ جمهوری اسلامی‏ ایران‏ بر پایه‏ سه‏ بخش‏ دولتی‏، تعاونی‏ و خصوصی‏ با برنامه‏ ریزی‏ منظم‏ و صحیح‏ استوار است‏. بخش‏ دولتی‏ شامل‏ کلیه‏ صنایع بزرگ‏، صنایع مادر، بازرگانی‏ خارجی‏، معادن‏ بزرگ‏، بانکداری‏، بیمه‏، تأمین‏ نیرو، سدها و شبکه‏ های‏ بزرگ‏ آبرسانی‏، رادیو و تلویزیون‏، پست‏ و تلگراف‏ و تلفن‏، هواپیمایی‏، کشتیرانی‏، راه‏ و راه‏ آهن‏ و مانند اینها است‏ که‏ به‏ صورت‏ مالکیت‏ عمومی‏ و در اختیار دولت‏ است‏. بخش تعاونی شامل شرکتها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل می‌شود. بخش‏ خصوصی‏ شامل‏ آن‏ قسمت‏ از کشاورزی‏، دامداری‏، صنعت‏، تجارت‏ و خدمات‏ می‏ شود که‏ مکمل‏ فعالیتهای‏ اقتصادی‏ دولتی‏ و تعاونی‏ است‏. مالکیت‏ در این‏ سه‏ بخش‏ تا جایی‏ که‏ با اصول‏ دیگر این‏ فصل‏ مطابق‏ باشد و از محدوده‏ قوانین‏ اسلام‏ خارج‏ نشود و موجب‏ رشد و توسعه‏ اقتصادی‏ کشور گردد و مایه‏ زیان‏ جامعه‏ نشود مورد حمایت‏ قانون‏ جمهوری‏ اسلامی‏ است‏. تفصیل‏ ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه‏ بخش‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند». (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،1368)

 با توجه به مفاد اصل44 قانون اساسی، این طور استنباط می شود که جمهوری اسلامی ایران ساختار اقتصادی مختلط را برگزیده، زیرا برای هر یک از بخش های دولتی، تعاونی و خصوصی، سهمی از اقتصاد در نظر گرفته شده است. لیکن دولت جمهوری اسلامی ایران به لحاظ مالکیت بر منابع نفت، گاز و سایر منابعی که در قانون اساسی به آنها اشاره شده، از زمان تأسیس تاکنون سهم قابل توجهی از اقتصاد کشور به بخش دولتی اختصاص یافته، بویژه شرایط حاکم در زمان دفاع مقدس و همچنین محاصره اقتصادی کشور و فراز و نشیبهای آن طی سه دهه گذشته سهم اقتصاد بخش دولتی به نحو چشمگیری افزایش یافته است، بطوری که گفته می شود در حدود 75%  از اقتصاد کشور در مالکیت دولت قرار دارد. با وجود برخورداری جمهوری اسلامی ایران از منابع نفت، گاز و سایر معادن و شرایط نسبتاً مناسب طبیعی و موقعیت سوق الجیشی؛ بر اساس شواهد موجود، وضعیت کشور جمهوری اسلامی ایران براساس شاخص های توسعه یافتگی در مقایسه کشورهای دیگری که طی سه دهه گذشته وضعیت اقتصادی مشابهی با ایران داشته اند، نه تنها رضایت بخش نیست، بلکه آثار فاصله گرفتن منفی(عقب افتادگی اقتصادی نسبت به کشورهای مورد مقایسه، نظیر مالزی، کره جنوبی و ترکیه و امثال آنها) مشهود است. همچنین جایگاه کشور جمهوری اسلامی در بین 25 کشور مورد مقایسه در سطح منطقه خاورمیانه و جنوب غرب آسیا، با توجه به شاخص های مورد نظر نیز چندان رضایتبخش نیست(رضایی میرقائد و مبینی دهکردی، 1385). شاید وجود چنین شکافها و فاصله هایی موجب گردیده که سیاستگذاران، صاحبنظران و علاقمندان نظام جمهوری اسلامی ایران در صدد شناسایی عواملی بر آیند که مانع از توسعه یافتگی کشور شده است

پس از فراغت جمهوری اسلامی ایران از جنگ تحمیلی 8 ساله، طراحی و اجرای برنامه هایی برای ترمیم خرابیها و خسارات ناشی از جنگ تحمیلی و همچنین طراحی و تدوین برنامه های توسعه در قالب برنامه های اول تا چهارم و همچنین تدوین، تصویب و ابلاغ سند چشم انداز تحت عنوان« ایران 1404»، از سوی مقام معظم رهبری پس از اخذ مشورتهای کارشناسی و تخصصی از مجمع تشخیص مصلحت، در نهایت ضرورت انجام اصلاحات و تغییراتی در اصل44 قانون اساسی مطرح شد. در حال حاضر لایحه ای در خصوص تدوین راهکارهای قانونی برای طراحی ساز و کارهایی به منظور واگذاری قسمت هایی از اقتصاد بخش دولتی به بخشهای تعاونی و خصوصی از طریق تعامل بین دولت، مجلس شورای اسلامی فراهم شده و با توجه به ایرادات وارده از سوی شورای نگهبان قانون اساسی، مراحل نهایی شدن خود را در مجمع تشخیص مصلت طی می کند. با توجه به آنچه بیان شد و با فرض این که در سال جاری و یا طی سال آینده لایحه مورد نظر(در خصوص اصل 44 قانون اساسی) توسط مجمع تشخیص مصلحت به تصویب برسد و برای اجراء به دولت ابلاغ  شود، حال این سئوال مطرح است: آیا دولت جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر ویژگی«سلامت اداری» از ساختار اداری مناسبی برای اجرای قانون مورد نظر برخوردار است؟ با این اوصاف مسأله محوری مقاله حاضر عبارت است از پرداختن به مقدمات مورد نیاز برای اجرای قانون مورد اشاره شامل عوامل تسهیل کننده و یا عوامل بازدارنده با تأکید بر «سلامت اداری» و یا فقدان آن یعنی«فساد اداری». با توجه به ذیل اصل 44 و مفاد اصل 43  قانون اساسی، سیاست های مورد نظر  در قالب 8 بند و شرح زیر اعلام شده است

·        شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی؛
·        گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تأمین عدالت اجتماعی؛
·         ارتقاء کارایی بنگاه‌های اقتصادی و بهره‌وری منابع مادی و انسانی و فنّاوری؛
·        افزایش رقابت‌پذیری در اقتصاد ملی؛
·        افزایش سهم بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی؛
·        کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیت‌های اقتصادی؛
·        افزایش سطح عمومی اشتغال؛
·        تشویق اقشار مردم به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و بهبود درآمد خانوارها. (مجمع تشخیص مصلحت، 1386)

 در ادامه با توجه به عنوان موضوع انتخاب شده، درباره هر یک از واژه ها و اصطلاحات مورد نظر، بحث خواهد شد

2مفهوم سیاست و سیاستگذاری

مفهوم «سیاست» در معنای عام، به هرگونه راهبرد، روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور، چه شخصی چه اجتماعی«سیاست» گفته می شود. چنانچه از سیاست اقتصادی، سیاست نظامی، سیاست مالی، سیاست آموزشی و جز آنها سخن می گوئیم(آشوری، 1376). «سیاستها» راهنمای عمل هستند، آنها چگونگی اجرای وظایف سازمانی و چگونگی بکارگیری منابع را فراهم می کنند(جاچ و گلوک، 1374). سیاستها رهنمونها و قواعدی هستند که محدود انجام دادن کاری را معین می کنند. سیاست های اساسی را(یعنی آنهایی که مسیر حرکت و موقعیت کلی سازمان را هدایت می کنند یا در ماندگاری آن نقش دارند)سیاست های  استراتژیک[2]  می نامند(کویین، مینتزبرگ و جیمز، 1373). سیاست یا خط مشی، یک برنامه عمومی عملی است؛ به بیان دیگر، نحوه اجرای هدف را بیان می کند و حوزه رفتار مسئولان اجرایی سازمان را تعیین می کند و در عین حال وسیله مؤثری برای کنترل عملیات است(رضائیان، 1383)

 فرهنگ وبستر، علم «سیاستگذاری»[3] را به عنوان علمی تعریف می کند که سیاستگذاری و اجرای سیاست را مورد بحث قرار می دهد، در فرهنگ مذکور سیاست با ذکر ویژگیهایی این  گونه تعریف شده است: 1)سازماندهی و تنظیم امور داخلی، 2) تصمیم خاص یا مجموعه ای از تصمیم ها که به منظور اقدام هماهنگ، طراحی می شود، و 3) تصمیم خاص یا مجموعه ای از تصمیم های مرتبط با یکدیگر به منظور طراحی و اجرای عملیات. همچنین سیاستگذاری عبارت است از فرایندی که سازمانها تصمیم ها را برای تعیین سیاست[4] می گیرند و آنها را بهم مرتبط می سازند. فرایندی که در بخش  خصوصی و بازرگانی  استراتژی سازی[5]  و در بخش دولتی سیاستگذاری[6] نامیده می شود(کویین، مینتزبرگ و جیمز، 1373). همه تصمیماتی که به نوعی به وسیل اداره ها و سازمانهای دولتی یا وابسته به دولت در مورد موضوعات متنوّعی در قلمرو آموزش، بهداشت، مسکن، کشاورزی، فرهنگ، صنعت، امورخارجه، امنیت و جز اینها اتخاذ می شود، اصطلاحاً «سیاست عمومی»[7] نامیده می شود. طیف این امور بسیار وسیع و متنوّع است و تقریباً همه شاخه های سه گانه امور مملکتی را در بر می گیرد. این تصمیم ها عمدتاً برای پاسخگویی به نیازهای گوناگون مردم و شهروندان است. بنابراین مدیریت دولتی نوعی فعالیت است که به سیاست و سیاستگذاری مربوط می شود و ابزاری است برای اعمال حاکمیت.(کاظمی،1381)

دیوییِِِ معتقد است سیاستگذاری عمومی مساوی است با عموم و مسایل مربوط به آن. بطور کلی سیاستگذاری عمومی به این مسأله می پردازد که: «مسایل چگونه تعریف و ساخته می شوند و چگونه در تقویم سیاسی و سیاستگذاری جای می گیرند». به عقیده هایمر و همکاران، می توان سیاستگذاری عمومی را «مطالعه چگونگی، چرایی و میزان تأثیر فعالیت یا عدم فعالیت دولت در زمینه های خاص نیز دانست». دای«سیاست گذاری عمومی را به عنوان کار دولت، چرایی انجام آن و تأثیر انجام آن تعریف کرده است». ناجل سیاستگذاری را مطالعه سرشت، علّتها و معلولهای سیاستها تعریف کرده است. به نظر او سیاستگذاری نیازمند آن است که از تنگ نظری بپرهیزیم و گستره ای از رهیافتها و رشته ها را در کانون توجه قرار دهیم. تحلیل سیاستها یکی از رهیافتهای سیاستگذاری عمومی است که هدف آن، ادغام چارچوب بندی الگوها و تحقیقات از رشته هایی است که دارای مسأله هایی در خصوص سیاستگذاری و جهت گیری بدان سو هستند(پارسونز، 1385). در خاتمه این بحث در مباحث مربوط به حوزه سیاستگذاری عمومی، گاه از خط مشی عمومی یاد می شود. خط مشی عمومی عبارت است از تصمیم ها و سیاست هایی که بوسیله مراجع مختلف بخش عمومی  از قبیل مجلس، دولت و قو قضائیه که نماینده حفظ منافع عمومی جامعه می باشند، اتخاذ  می گردد. دولت در مفهوم کلی، یک نهاد قانونی خط مشی گذاری عمومی است و به صورت های مختلف مانند قوانین، ضابطه ها و مقررات به تعیین خط مشی عمومی می پردازد(الوانی، 1385). با این اوصاف سیاست های مربوط به اجرای اصل 44 قانون اساسی، به عنوان چارچوب هایی عمومی و فراگیر تلقی می شوند که علاوه بر کلی بودن، همه اقشار و آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار خواهند داد. مضافاً این که برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ; جامعه در قالب آن چارچوبها، تدوین و اجراء خواهند شد. بنابراین شناخت و تبیین علمی این سیاست ها و تدوین برنامه های اجرایی آتی در چارچوب آنها حائز اهمیت است

3خصوصی سازی

نظر به این که سیاست های مربوط به اصل44 را می توان در قالب مقوله «خصوصی سازی» تعبیر و تفسیر نمود، بنابراین ضرورت دارد در این مقاله بطور مختصر و در حد تعریف مفهومی به مقوله خصوصی سازی اشاره شود. فروش یا انتقال مؤسسات یا شرکتهای بخش دولتی به بخش خصوصی را اصطلاحاً «خصوصی سازی»[8] می نامند. این پدیده معمولاً از طریق انتشار سهام جدید در بازار سهام صورت می گیرد. فلسفه اصلی خصوصی سازی این است که برخی از صاحبنظران معتقدند بخش خصوصی می تواند بسیاری از کارکردها را بهتر و کاراتر از دولت انجام دهد. با این اوصاف هدف خصوصی سازی افزایش کارایی، کاهش هزینه ها برای مصرف کنندگان و در نتیجه کاهش مصارف بخش دولتی است. دولت مارگارت تاچر در معرّفی برنامه های دوربردِ خصوصی سازی پیشرو بود، برنامه هایی که خصوصی سازی معادن ذغال سنگ، خدمات پست، خطوط راه آهن ملی و دیگر سازمان های بزرگ تحت مالکیت ملی را در پی داشت. از سال 1979 تا سال 1989 تقریباً 50%  از بخش دولتی انگلستان با 000/650 کارمند، به بخش خصوصی واگذار شده است. کشورهای درحال توسعه(موسوم به جهان سوم) نیز به تأسی از کشورهای موفق در زمینه خصوصی سازی و گاه از روی ناچاری به این مقوله روی آورده اند، زیرا که پدیده خصوصی سازی غالباً یکی از پیش شرط های اخذ وام از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به شمار می رفته است. شرکتهای وابسته به بخش دولتی در کشورهای در حال توسعه اغلب به عنوان ابزاری بوده اند برای حمایتهای جناحی، زیرا حاکمان این کشورها بیشتر کسانی را که وفاداری سیاسی شان مهم بود و نه افرادی که صلاحیت بیشتری داشتند، به عنوان مدیران این نوع شرکت ها منصوب می کردند. این ابزار قدرت و حمایتی نیز از طریق اجرای سیاست های خصوصی سازی  از بین رفت.(مته کایر،1386)

در حال حاضر در اقتصاد ایران اکثر منابع و فعالیت های اقتصادی کشور در دست شرکت ها و سازمان های دولتی است. نسبت بودجه دولت و شرکتها و سازمانهای دولتی و شبه دولتی به تولید ناخالص داخلی کشور بیش از 75% یعنی یکی از بالاترین نسبت ها در سطح بین المللی است. همان طور که در دیگر کشورها نیز تجربه شده، کارآیی دولت ها در عملیات تصدی گرایانه بسیار پائین است. در کشور ما در حالی که همه ساله بخش قابل توجهی از درآمد نفت در شرکتهای مختلف دولتی سرمایه گذاری می شود، تأثیر خالص فعالیت شرکت های دولتی بر بودجه عمومی دولت منفی است. اصول 44 و 43 قانون اساسی شرط حمایت از انواع مالکیت از جمله مالکیت دولتی را منوط به این می داند که موجبات رشد و توسعه اقتصادی کشور را فراهم آورد، مایه زیان جامعه نشود و دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق در نیاورد، ولی اکنون همه شواهد و بررسی ها نشان می دهند که در فعالیتهای اقتصادی بخش دولتی شروط بالا مطمئناً تحقق پیدا نکرده اند. با توجه به این ویژگی اقتصاد ایران، تغییر در ترکیب و ساختار اقتصاد ایران یک امر ضروری و منطقی است.(مزروعی، 1386)

4سلامت اداری و فساد اداری

[1] . Paradigm

[2] . Strategic Policies

[3]  . Policy Making

[4] . Politic

[5] . Strategy Making

[6] . Policy Making

[7] . Public Policy

[8] . Privatization

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
چهارشنبه 95 تیر 30 , ساعت 4:52 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی word

چکیده  
بیان مسئله  
چیستی درونی‌سازی  
رویکردهای درونی‌سازی اخلاقی  
الف. رویکرد روان‌تحلیل‌گری  
ب: رویکرد یادگیری اجتماعی  
ج: رویکرد اسناد  
د: رویکرد شناختی ـ تحوّلی  
ه‍ : نظریه شناختی ـ عاطفی  
نتیجه گیری  
جدول تطبیقی سازوکارهای درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای مختلف  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی word

شولتز، د. و شولتز، آ. س، نظریه‌های شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، 1998

کارور، چارلز. اس و شی‌یر، مایکل. اف، نظریه‌های شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 2007

محسنی، نیک‌چهر، نظریه‌ها در روان‌شناسی رشد: شناخت، شناخت اجتماعی، شناخت و عواطف، تهران، پردیس57، 1383

هرگنهان، بی. آر و السون، م. اچ، مقدّمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری، ترجمه علی‌اکبر سیف، تهران، دوران، 1385

Bandura, A, Social learning theory, Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall,

Duvall, S., Duall, V. H., & Nealy, R. Self-focus, felt response, and helping behavior. Jornal of personality and social psychology, 1979, 37, 1769-

Freedman, J. L, Long-term behavioral effects of cognitive dissonance. Journal of abnormal and social psychology, 1, 1965, P.145-

Grusec, J. E, The internalization of altruistic dispositions: A cognitive analysis. In E. T. Higgins, D. N. Ruble, & W. W. Hartup (Eds), Social cognition and social development (PP. 275-293). New York: Cambridge University Press,

Grusec, J. E. & Goodnow, j. j, Impact of parental discipline methods on the child’s internalization of values: A reconceptualization of current point of view. Developmental psychology, 1994, P.30, 4-

Grusec, J. E. The development of moral behavior and conscience from a socialization perspective, In Killen, M & Smetana, J. Handbook of moral development, London, Lawrence Erlbaum Associates, Inc., Publishers,

Hetherington, E. M. & Parke, R.D,Child psychology: A contemporary viewpoint, London, MC Graw- Hill Book Company,

Hoffman, M.L. Moral development, In P. H. Mussen (ED.), Carmichael’s handbook of child psychology, Vol. 2, PP.261-359, New York: Wiley,

Hoffman, M. L, Identification and conscience development. Child Development, 42, 1971, P.1071-

Hoffman, M. L, Developmental synthesis of affect and cognition and its implication for altruistic motivation. Developmental psychology, 11, 1975, P.607-

Hoffman,M. L, Sex differences in emphathy and related behaviors. Psychological Bulletin, 84, 1977, p.712-

Hoffman, M. L, Is altruism part of human nature Journal of personality and social psychology, 40, 1981, p.121-

Hoffman, M. L, Affective and cognitive processes in moral internalization. In E. T. Higgins, D. N. Ruble & W. W. Hartup (Eds.), Social cognition and social development, Cambridge, England: Cambridge university press,

Hoffman, M. L, Moral development. In M. H. Bornstein, & Lamb, M. E. Developmental Psychology: An advanced Textbook, NJ, Hillsdale,

Kohlberg, L, Moral development. In Sills, D. L. International encyclopedia of the social sciences, Vol.9, New York, The Macmillan company&The free press,

Kohlberg, L, The moral atmosphere of the school. In H. Giroux and D. Purpel (Eds.), The hidden curriculum and moral education: deception or discovery Berkely: McCutchan Publishing Corporation,

Kohlberg, L, Moral stages and moralization: The cognitive developmental approach. In L. Kohlberg (Ed.), The psychology of moral development: The nature and validity of moral stages, San Francisco: Harper & Row,

Lepper, M, Social control processes, attributions of motivation, and the internalization of social values. In E. T. Higgins, D. N. Ruble & w. w. Hartput (Eds.). Social cognition and social development: A sociocultural perspective, New York, Cambridge University Press,

Milgram, S, Behavioral study of obedience, Jornal of personality and social psychology, 1963, 67, 371-

Reber, S. A, Dictionary of psychology, London: Pengun Books,

Rest, J. R, The hierarchical nature of moral judgment: A study of patterns of comprehension and preference of moral stages, Journal of personality, 41, p.86-109,

Rest, J. R, “ Morality”. In P. Mussen (series Ed.) & J. H. Flavell & E. M. Markman (Eds.), Handbook of child psychology: (Vol.3). Cognitive development, (PP. 920-990). New York: Wiley,

Shaffer, D.R, Developmental psychology: Children and adolescence, California: Brooks/cole publishing company,

Turiel, E, The development of morality. In Nancy Eisenberg. Handbook of child psychology (Vol.3): social, emotional and personality development, (PP.789-857). NJ: John Wiley & Sons,

چکیده

پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و با صرف‌نظر از ویژگی کمّی آن، به بررسی سازوکارهای فرایند درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای روان‌شناختی عمده می‌پردازد. رویکرد روان‌تحلیل‌گری، مبدء این فرایند را فشارهای اجتماعی برای مبادرت به اعمال مورد پذیرش جامعه می‌داند و همانندسازی و تکوین فرامن، با انگیزه پرهیز از از دست‌دادن عشق والدین را سازوکارهای اصلی می‌داند. بر حسب رویکرد شناختی- اجتماعی، هنجارهای اخلاقی در اصل پدیده‌ای بیرونی و اجتماعی بوده و از طریق فرایندهای تجربه تنبیه، الگوبرداری، تقویت خود، خود‌نظم‌دهی و احساس همدلی در خزانه رفتاری فرد جای می‌گیرند. از دیدگاه شناختی- تحوّلی، ارزش‌های اخلاقی یک نظام استدلال در درک روابط اجتماعی می‌باشند. سازوکارهای اساسی این فرایند را تعارض شناختی، کنش‌های مکمّل جذب و انطباق و در نهایت، تعادل‌جویی تشکیل می‌دهند. رویکرد شناختی- عاطفی، تحوّل درونی‌سازی اخلاقی را از خلال فنون نظم‌دهی، پردازش‌های شناختی و سطح بسنده انگیزش فرد صورت تبیین می‌کند. هر چند همه رویکردها بر تعامل تعیین‌کننده‌های درونی و محیطی تأکید می‌ورزند، امّا میزان مشارکت آنها در درونی‌سازی متفاوت است. رویکردهای روان‌تحلیل‌گری و شناختی- اجتماعی، نقش پدیده‌های اجتماعی ـ برونی را مؤثرتر می‌دانند و دیدگاه‌های شناختی- تحوّلی و شناختی- عاطفی بر تعیین‌کننده‌های درونی، تأکید بیشتری دارند.

کلید واژه‌ها: ارزش‌های اخلاقی، درونی‌سازی، سازوکار روان‌شناختی

 

بیان مسئله

هرچند ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای رفتاری مورد پذیرش فرهنگ‌های گوناگون، در جوامع مختلف انسانی با یکدیگر تفاوت دارند، امّا هر جامعه، نظامی از ضوابط مشخص و ملاک‌هایی برای رفتارهای درست و نادرست اعضای خود تدارک می‌بیند. کنش اساسی دیگر هر نظام اجتماعی، در همه جا، کوشش برای آموزش و انتقال معیارهای اخلاقی مورد نظر، ایجاد و تقویت زمینه‌ها و شرایط لازم برای ظهور هر چه بیشتر رفتارهای پسندیده و کاهش نابهنجاری‌های رفتاری در میان آحاد آن جامعه، به ویژه در دهه اوّل و دوّم زندگی آنها، از طریق برقراری نظام تربیتی کارآمد و مؤثر می‌باشد. اگر نظام توالی مرحله‌های تحوّلی انسان را ملاک قرار دهیم، عواملی که در مراحل اولیه تحوّل، نقش اصلی را در مهار رفتار کودکان به عهده دارند، تعیین‌کننده‌های بدون واسطه بیرونی، از قبیل نفوذ و اقتدار یک چهره مهمّ و مقتدر یا ترس از شکل‌های گوناگون تنبیه می‌باشند. با وجود این، چنین به نظر می‌رسد که به موازات افزایش سن کودک، سازوکار‌های مهارکننده رفتار، به شکل فزاینده‌ای از طریق ملاک‌هایی که کارکرد اصلی آنها در غیاب قید و بندهای خارج از وجود فرد بروز پیدا می‌کند، تأثیرگذار خواهند بود. نظام‌های تربیتی موجود هم، فراتر از آموزش‌های اخلاقی، وضعیتی را نشانه رفته‌اند که آدم‌ها در صورت نقض هر یک از ملاک‌های موردنظر، نوعی تنش درونی را تجربه کرده و در فرض رعایت آنها، احساس رضایت باطنی و آرامش خاطر داشته باشند. به بیان دیگر، اولویت اساسی‌تر هر نظام تربیتی، آن است که مقاومت در برابر وسوسه‌گری‌ها را به طور ذاتی در افراد برانگیخته و احساس ندامت و گناه را در موارد نقض هنجارهای اخلاقی، بدون نیاز به حضور تعیین‌کننده‌های خارج از ذات‌تجربه کنند؛1 یعنی وضعیتی که انتقال از عوامل بیرونی به احساسات درونی و باورهای اخلاقی به عنوان بنیان‌های رفتار اخلاقی،2 ویژگی اصلی آن به شمار می‌رود؛ چیزی که به اعتقاد بسیاری از دانشمندان حوزه‌های مربوط فرایند اصلی تحوّل اخلاقی تلقّی می‌شود

در زمینه این فرایند اساسی، که اصطلاحاً درونی‌سازی هنجارهای اخلاقی3 نامیده می‌شود، مباحث متعدّدی در حوزه دانش‌های اجتماعی مرتبط، از قبیل تعلیم و تربیت و روان‌شناسی تحوّلی و حتی روان‌شناسی اجتماعی مطرح است. یک یا چند بُعدی بودن این فرایند،4 میزان تأثیرگذاری هر یک از ابعاد مفروض در جریان وقوع آن، تصویر زمان‌مند مراحل احتمالی آن،5 پیشایندهای درونی‌سازی اخلاقی، مقایسه نقش درونی‌سازی و جایگاه عوامل موقعیتی بر رفتار اخلاقی،6بخشی از خطوط پژوهشی مرتبط با این موضوع را تشکیل می‌دهند. یکی از مباحث مهمّی که در مورد این فرایند تحوّلی، همواره مورد اهتمام پژوهشگران و نظریه پردازان ِبا نفوذ در علوم اجتماعی بوده است، مسئله سازوکارهای درونی‌سازی هنجارها در انسان و چگونگی وقوع این پدیده مهمّ در ضمن فرایندهای تحوّلی دیگر است. مسئله دیگری، که رویکردهای عمده روان‌شناختی در این زمینه مطرح می‌کنند، منشأ درونی یا برونی ارزش‌های اخلاقی، به ویژه آن دسته ازفرایندهایی است که این ارزش‌ها را در درون افراد شکل داده، سازمان‌دهی می‌کنند

هدف از تدوین مقاله حاضر بررسی این دو مسئله اساسی در حوزه روان‌شناسی اخلاق می‌باشد. بنابراین، دو پرسش عمده زیر مسیر این نوشتار را ترسیم می‌کنند: 1) درونی‌سازی اخلاقی در یک نگاه کلان از کدام خاستگاه تأثیر می‌پذیرند؟ منشأ این فرایند عمده روان‌شناختی تعیین‌کننده‌های بیرونی و محیط اجتماعی می‌باشد یا این که عوامل درونی، و به ویژه جریان‌های تحوّلی، بر آن اثرگذارخواهند بود؟ و2) سازوکارها یا فرایندهای اصلی درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای عمده روان‌شناختی کدام‌اند؟

در مورد اهمیت بحث می‌توان گفت: از یک سو، شناخت گسترده‌تر و احتمالاً عمیق‌تر از کمّ وکیف تحوّل این پدیده در انسان‌ها به کشف عوامل عمده و موانع پدیدآیی به موقع آن در پرتو یافته‌های پژوهشی منتهی می‌شود. از سوی دیگر، به طرّاحی اقدامات تربیتی لازم و هماهنگ با یافته‌های علمی و ارائه آموزش‌های مؤثر در حوزه تربیت اخلاقی، کمک‌های شایانی خواهد کرد

در پیشینه بحث درونی‌سازی ارزش‌های خلاقی، علاوه بر موارد یاد شده فوق، می‌توان به پژوهش‌های تجربی و نظری فراوانی مراجعه کرد که حاصل تعدیل و ادغام یافته‌های هر گروه از آنها، زمینه تکوین یک نظریه خاص در گستره سازوکارهای ضروری برای بروز چنین رویداد تحوّلی و تربیتی را فراهم کرده است. این دسته از پژوهش‌ها، به بررسی و مطالعه فرایندهایی می‌پردازند که در نهایت، نوعی احساس اخلاقی و استقلال فزاینده فرد از فشارها و تنگناهای موقعیت‌های بیرونی را شکل می‌دهند و شاخص تعیین‌کننده‌ای برای عملکرد اخلاقی او خواهند بود. چنین درک و احساسی می‌تواند فرد را در موقعیت‌هایی که مشتمل بر تعارضِ میان خواسته‌های فردی و نیازهای دیگران می‌باشند، بدون نیاز به استفاده از تأیید اجتماعی یا عوامل خودمحورانه دیگر، برای عمل بر طبق ملاک‌های اخلاقی برانگیزد. ارائه، بررسی و نقد آنچه که در باره سازوکارهای این فرایند اخلاقی و تحوّلی بنیادین در نظریه‌های گوناگون و یافته‌های برنامه‌های پژوهشی تجربی مربوط مطرح است، بخشی از اهداف مقاله حاضر است. روشن است که بالندگی مباحث تجربی و نظری یادشده می‌تواند به ارائه شیوه‌هایی برای آموزش قوانین و اصول اخلاقی به منظور رشد فضایل، صفات خوب و رفتار پسندیده، از طریق برنامه‌ریزی‌های آشکار و پنهانِ مراکز آموزشی و تربیتی، که کارکرد اصلی فرایند تربیت اخلاقی7 شهروندان هر جامعه را شکل می‌دهد، هم منجر شود

 

چیستی درونی‌سازی

درونی‌سازی، آن گونه که ربر8 در فرهنگ تخصّصی روان‌شناسی تفسیر می‌کند، به معنای پذیرش یا سازگاری باورها، ارزش‌ها، نگرش و معیارها به مثابه آن چیزهایی که به خود فرد تعلّق دارد، می‌باشد. شیفر9 در تعریف این واژه، منشأ این امور را هم تعیین کرده و آن را فرایند کسب ویژگی‌ها یا معیارهای آدم‌های دیگر و پذیرفتن این ملاک‌ها به مثابه آن‌چه که به خود فرد تعلّق دارد، معرّفی می‌کند. به بیان ‌روشن‌تر، درونی‌سازی فرایندی است که در ضمن آن ارزش‌هایی که از طریق عوامل بیرونی به فرد داده شده است، با افکار و اعمال او یکی می‌شوند.10 در توضیح این معنا می‌توان چنین گفت که استمرار ثبات اجتماعی در هر بخش از عالم، در گرو آن است که اعضای آن جامعه مجموعه‌ای از ضوابط مربوط به رفتارهای خوب و بد را در موقعیت‌های عملی رعایت کنند. لازمه تحقّق این امر مهمّ آن است که، آدم‌ها چنین معیارهایی را از طریق فرایندهای مربوط یاد گرفته و با به کارگیری آنها در موقعیت‌های وسوسه‌کننده واقعی، رفتار خود را کنترل کنند. مهارهای نخستین رفتار اعضای خردسال جامعه، عمدتاً از ناحیه عوامل قدرتمند بیرونی و کنترل‌های بدون واسطه، از قبیل حضور یک چهره مقتدر یا ترس از تنبیه و سرزنش افراد مهّم حاصل می‌شوند. امّا به نظر می‌رسد، در مسیر عادی تحوّل و به موازات افزایش سن کودک، مهارهای رفتار به شکل فزاینده‌ای از خلال تطبیق با معیارهایی حاصل می‌شود که به کنترل رفتار در غیاب قید و بندهای بیرون از فرد منجر می‌شوند. انتقال از عوامل ناظر بیرونی به احساسات شخصی و باورهای اخلاقی، به عنوان بنیاد رفتار اخلاقی فرد، همان درونی‌سازی اخلاقی خواهد بود. چیزی که به اعتقاد بسیاری از روان‌شناسان فرایند اصلی و عمده تحوّل اخلاقی محسوب می‌شود.11 حاصل این انتقال در فرد وضعیتی است که نقض هر یک از آنها، نوعی رنج هیجانی یا احساس ناگوار شرم و حیا را به دنبال خواهد داشت و رعایت آنها به احساس رضایت خاطر و آرامش درونی او منتهی می‌شود. محور مرکزی یان مقاله، همین معنای خاصّ با همه خصوصیات یادشده خواهد بود

در باب نسبت درونی‌سازی و تحوّل اخلاقی باید گفت تحوّل اخلاقی به رشد توانایی‌های فرد در تفکیک درست از نادرست، رشد نظام ارزش‌های اخلاقی و یادگیری انجام عمل به شیوه درست آن گفته می‌شود. در حالی که نظریه‌های تحوّل اخلاقی، به ویژه نظریه‌های مرحله‌ای، شیوه‌های اخلاقی را توصیف کرده و می‌کوشند تفاوت‌های کیفی کودکان را در شیوه‌هایی که در ضمن رشد خود به کار می‌گیرند، معرفی کنند. درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی به تجربه‌ها و فرآیندهایی مربوط می‌شوند که یک حسّ اخلاقی را برای آدمی به ارمغان آورده و این انگیزش را به آنها می‌دهند که در موقعیت‌هایی که میان نیازهای آنها و خواسته‌های دیگران تعارضی وجود دارد، بدون این‌که به تأیید اجتماعی و مسائل خودمحورانه توجّه کنند، به شیوه‌ای اخلاقی عمل کنند

رویکردهای درونی‌سازی اخلاقی

الف. رویکرد روان‌تحلیل‌گری

1 نظریه فروید: اوّلین نظریه کامل در مورد درونی سازی به فروید12 تعلّق دارد که در ضمن مطالعات منتشر شده او در دو دهه دیده می‌شود. درک نظریه روان‌تحلیل‌گری در زمینه درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی در کودک، بدون طرح برخی از مفاهیم عمده رویکرد کلّی آن به نظام رفتاری و روانی انسان، کاری بس دشواری خواهد بود. یکی از این مفاهیم به رابطه اضطراب و کشاننده‌ها مربوط می‌شود که در این نظریه، دارای اهمیت بنیادی است. علّت بروز ‌سازوکارهای دفاعی را تبیین می‌کند و فرایند عمل و کنش‌وری پایگاه‌های شخصیت را نشان می‌دهد. کشاننده‌ها در سطح ناهشیار فردی، نیازها را به وجود می‌آورند. این نیازها، که مبتنی بر نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیکی هستند، در سطح روانی به حدّ میل متجلّی می‌شوند. تنش، پیامد میل ارضاء نشده‌ای است که در صورت ارضاء، از بین رفته یا کاهش می‌یابد. فروید عقیده دارد که رهایی از تنش، لذت‌بخش است. به عبارت دیگر، ارضای میل ناشی از کشاننده با از بین بردن تنش به لذّت منتهی می‌شود. اگر میل ارضاء نشود، یا فقط بخشی از آن برآورده شود، تنش باقی می‌ماند و اضطراب را در پی دارد

مشهورترین مفاهیم این رویکرد، الگوی ساختاری ذهن یا روان یا سطوح شخصیت فرد را تشکیل می‌دهند. سه ساختی که وی بُن، من و فرامن نامید و دارای مبانی جسمانی در مغز نیستند، بلکه سازه‌های فرضی می‌باشند. بُن نخستین و قدیمی‌ترین بخش شخصیت به‌شمار می‌رود و شامل غرایز موروثی یا امیال نشأت گرفته از غرایز مرگ و زندگی است. فروید «بُن» را یک مخزن مملو از تحریکات و منبع تمامی انرژی روانی می‌داند. در واقع، احکام ارزشی در بُن وجود ندارد: نه خوب و نه بد، نه اخلاق. حتّی به نظر می‌رسد که وضعیت نیرویی برانگیختگی‌های غریزی آن با نواحی دیگر ذهن متفاوت و تحرّک و توان برون‌ریزی آن به مراتب ییشتر است. «بُن» فقط تابع یک اصل است: دستیابی بلافاصله به تحقق امیال. فروید این اصل را اصل لذّت نامیده است؛ زیرا کاهش تنش ناشی از ارضای میل، یک تجربه لذت‌بخش است

«من» که از قلب «بُن» بیرون می‌آید، مسئولیت بقاء و تداوم فرد را به عهده دارد. این پایگاه، که برای درک و ارزشیابی چگونگی تحقّق خواسته‌های غریزی و غیرعقلانی بُن می‌باشد، بخش منطقی شخصیت را تشکیل می‌دهد و طبق اصل واقعیت عمل می‌کند. این اصل حاکی از این واقعیت است که رفتار بایستی با موقعیت جهان خارج و اقتضاءات آن هدایت شود، نه فقط با نیازها و امیالی که از درون برمی‌خیزند

آخرین جزء شخصیت «فرامن» است. «فرامن» نیز مانند «بُن» و «من»، یک سازه فرضی است که به سازماندهی و حفظ هنجارهای اخلاقی، هدف‌ها و آرمان‌های مقبول می‌پردازد. کنش‌وری بهینه آن به هماهنگی درون ـ روانی و بین‌شخصی منجر می‌شود و سازش‌یافتگی اجتماعی را تسهیل می‌کند

برای فهم دقیق‌تر فرایند درونی‌سازی اخلاقی، توجه به سازوکار تحوّل در یکی از مراحل تحوّل روانی کودک، یعنی مرحله تناسلی کودک، هم ضرورت دارد. ویژگی اصلی این مرحله، وجود احساسات لذّت و تعارض‌های جنسی نیرومند و برانگیختگی‌های ناشی از آنها در کودک است. توجّه کودک به این نیرو از کنش تولید‌مثل آن ناشی نمی‌شود، بلکه نتیجه لذّت ناشی از خودشهوت‌گرایی و اهمیت اعضای تناسلی به منزله ابزار متمایزکننده دو جنس (پسر و دختر) است. کودکان در این مرحله، بسیار کنجکاوند و این کنجکاوی، که فراتر از توانایی آنها در درک عقلی مسائل جنسی است، موجب می‌شود به خیال پردازی‌های گسترده‌ای دست بزنند که از دیدگاه فروید بر شخصیت آنها تأثیر می‌گذارد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ