آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگارشود . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 95 شهریور 29 , ساعت 9:0 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران word :

بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران

1-1) مقدمه
از هنگام شکل‌گیری روان‌شناسی علمی در اواخر قرن نوزدهم میلادی، سعی بر آن بوده است که شخصیت آدمی، مناسبات اجتماعی، چگونگی تفکر و شناخت او نسبت به پدیده‌های متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. سعی و علاقه روانشناسان در کنار شناخت اجزاء متفاوت رفتار و شناخت آدمی متوجه چگونگی سنجش رفتار و عملکردهای ذهنی نیز بوده است. به همین دلیل دانشمندان روانشناس، همواره در کنار بحثهای نظری و مفهومی در جستجوی ابزارهایی بوده‌اند که به سنجش عوامل روانی بپردازند. ابزارهایی که چه از جهت کیفی و چه از نظر کمی، مسایل روان آدمی را مورد سنجش قرار دهند. در این بین کشف پدیده‌ای به نام هوش، کشفی بسیار جذاب و چشم‌گیر بود. وجود قوایی در ذهن که به وسیله آن آدمی به حل مشکلات می‌پردازد، پدیده‌ای که دارای ریشه‌های زیستی و وراثتی است و عوامل محیطی و اجتماعی نیز در آن تاثیر می‌گذارد، توجه همگان را به خود جلب کرد.
ابزارسازیهای اولیه شکل گرفت و به دنبال خود انتقادهای متفاوت را باعث شد. بدست دادن علائمی از وجود هوش سرشار در میان مشاهیر علم و ادب، «هوش» را بیش از پیش جذاب ساخت، حال همگان می‌خواستند به میزان هوش خود پی‌ببرند. مولفه‌های تشکیل‌دهنده آن را بشناسند و دریابند که آیا راهی برای افزایش آن وجود دارد یا خیر.
با گذشت زمان تعریفهای جدید جای تعاریف قدیمی و ابزارهای سنجش، جای ابزارهای قدیمی را گرفت. تعاریف به تدریج تکامل و معنای عمیق‌تری می‌یافتند. دیگر تنها صحبت از یک هوش نبود: هوش کلامی هوش غیر کلامی ، هوش فضایی و مانند آن هر یک قابلیت و استعدادهای خاصی را می‌سنجیدند. با نفوذ هر چه بیشتر مسائل اجتماعی و موارد بین‌فردی در روانشناسی، صحبت از هوش اجتماعی، هوش چندگانه و نهایتا هوش عاطفی به میان آمد.
به نظر می‌رسد که توجه و علاقه جهانی به هوش عاطفی به این علت باشد که در این رویکرد به همه جنبه‌های انسانی عاطفی فردی و بین فردی ارتباط، مهارتهای بین فردی و اجتماعی، خودآگاهی در تامین بهره‌وری بهینه سازمان و ترغیب کنشهای سازنده در محیط کار پرداخته شده است. درست است که عملکرد افراد در سازمانها و محیط کار از جنبه‌های سخت‌افزاری و امکانات فنی نیز تاثیر می‌پذیرد، ولی جنبه‌ها و زمینه‌های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر محیط کار نقش تعیین کننده‌تری دارند.(ساعتچی،1379،ص42)
اگر نیروی محرک هوش در قرن بیستم هوش منطقی(IQ) بوده است، بنابراین طبق شواهد موجود در آغاز قرن بیست‌یکم، هوش عاطفی(EI) و انواع مربوطه، هوش سودمند و خلاق خواهد بود. مطالعاتی که در زمینه هوش عاطفی انجام شده حاکی از آن است که باهوش‌ترین افراد از نظر عقلانی اغلب در تجارت یا زندگی موفق نیستند. طی چند سال اخیر هوش عاطفی همپای هوش منطقی به طور وسیع مورد قبول واقع شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که مدیر یا متخصصی که از هوش عاطفی بالایی برخوردار و از نظر فنی نیز باتجربه است با آمادگی و مهارت بیشتر و سریع‌تر از دیگران به رفع تعارضها، ضعفهای گروهی و سازمانی و خلاء‌های موجود، تیرگی روابط متقابل و مرموزی که ارزشمند و سودمند جلوه می‌نماید، خواهد پرداخت.
یافته‌های علمی نشان می‌دهد که نقش احساسات و عواطف مثبت مانند بردباری‌، خوش‌بینی، آرمان‌خواهی احساس عزت نفس و امثال آن در کنار عوامل منطقی شامل هوشمند بودن، تفکر، تحلیل و سایر امور منطقی نظیر آن، در کامیابی و موفقیت انسانها آن طور که باید شناخته نشده است. حتی برخی پژوهشگران نقش هوش عاطفی را تا هشتاد درصد و نقش هوش منطقی (شناختی) را تنها بیست درصد در این امر می‌دانند.(شیروانی،1383،ص52)
دکتر استین در همین رابطه می‌گوید: هوش عاطفی در پیش‌بینی موفقیت در کار اگر از هوش شناختی مهمتر نباشد کم‌تر از آن نیست و اضافه می‌کند که شخص بسیار کارآمد با هوش بهر بالا، ممکن است از ساختار عاطفی لازم برای مقابله با تنشهای محیط کار برخوردار نباشد. انسان حقیقتا باهوش انسانی است که نه تنها از لحاظ «شناختی» بلکه از لحاظ «عاطفی» نیز باهوش باشد.( Bar – on, et al,2000,p12)
در این فصل شمایی کلی از تحقیق ارائه می‌شود. بدین صورت که ابتدا سئوالات اصلی تحقیق در قالب بیان مسئله مطرح شده سپس اهمیت و ضرورت بحث، در خصوص موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه اهداف محقق از انجام این تحقیق بر شمرده خواهند شد و فرضیات تحقیق به طور کامل آورده شده، پس از آن به طور خلاصه روش تحقیقِ مورد استفاده در این تحقیق توضیح داده خواهد شد.
در پایان نیز پس از تعریف کوتاهی از واژه‌های تحقیق، تعاریف عملیاتی مربوط به هر یک از شاخص‌ها به طور جداگانه عرضه خواهد شد.

1-2) بیان مساله
پژوهشگران در طی هشت دهه‌ی اخیر جنبه‌های اجتماعی کار را با علاقه مورد بررسی قرار داده‌اند. به طور کلی سوابق آن را می‌توان در مطالعات مشهور هاثورن (1920) ردیابی نمود. این مطالعات نشان داده است که نیازهای اجتماعی و هیجانی کارکنان برای انگیزش، کار و فعالیت، درست به اندازه مشوقهای پولی و یا تنبیه‌‌‌ها و محدودیتها تاثیرگذار است. به طور تخصصی‌تر این مطالعات نشان می‌دهد، هنگامی‌که مدیران توجه بیشتری به کارکنان داشته و سلامت و بهزیستی آنها را به نحو موثرتری مورد توجه قرار می‌دهند، هم رضایت‌مندی شغلی کارکنان افزایش می‌یابد و هم عملکرد آنها بهبود می‌یابد. بر همین اساس برنامه‌های آموزشی بی‌شماری در زمینه آموزش روابط و در جهت بهبود اداره روابط انسانی در گروههای کاری رشد خود را آغاز نموده است. (Bar – on, 1999,p50)
روانشناسان در صدد شناسائی عواملی هستند که با استفاده از آنها بتوان افراد را در زندگی فردی و اجتماعی یاری داد تا موفق‌تر عمل نموده و با احتمال شکست کمتری مواجه شوند. در گذشته تمرکز اغلب آنان روی فرایندهای شناختی و هوش عمومی بوده است اما مطالعات پیرامون موفقیت افراد در جنبه‌های مختلف زندگی نشان می‌دهد که غیر از هوش‌بهر بالای افراد، عوامل دیگری وجود دارند که فرد با کمک آنها قادر به مقابله بهتر با مسایل تنش‌زا بوده و خواهد توانست فراز و نشیبهای زندگی را راحت‌تر پشت سر بگذارد.(گلمن ،1380،ص12 )
آنها درصدد هستند به این سئوالات پاسخ دهند که چرا برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر از بهداشت روانی بهتری بر‌خوردارند؟ این سئوال به سئوال دیگری می‌انجامد که چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق‌ترند؟ چه عواملی این تفاوتها را رقم می‌زند؟ پاسخ به این سئوالات به لزوم بررسی و عواملی (مهارتهای عاطفی) که تصور می‌شود موفقیت افراد را تبیین می‌کند دخالت دارد. به سرعت روشن شد که کلید تعیین و پیش‌بینی موفقیت و کامیابی تنها هوش شناختی نیست. بسیاری از افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند، حال آنکه بسیاری با هوش شناختی پایین‌تر به موفقیت دست یافته‌اند، شاید افراد باهوش را بشناسیم که به علت بی‌لیاقتی اجتماعی یا فقدان انگیزه در زندگی اجتماعی‌شان چندان موفق نبوده‌اند. بعلاوه چه بسا دوستانی داشته باشیم که با هوش عمومی متوسط و با اتکا و اعتماد به توانایی‌هایشان به موقعیتهای اجتماعی و شغلی بالا و موفقیتهای چشمگیری دست یافته باشند. (Bar – on, 1999,p64)
همگام با رشد صنایع و فناوری تکنیکی، امروزه توجه ویژه‌ای نیز به بعد انسانی و تلویحا روانشناختی کار شده است. صاحبان صنایع با سرمایه‌گذاریهای کلان سعی دارند، با ایجاد شرایط فیزیکی و روانی مناسب برای پرسنل خود، آنها را در انجام بهتر و دقیق‌تر وظایف خود یاری دهند، تا اهداف اصلی آنها و از جمله مهمترین آنها افزایش بهره‌وری آسیب نبیند. توجه ویژه به وضعیت روانشناختی کارکنان‌، موضوع جدید و تازه‌ای نیست و یکی از جدیدترین پدیده‌هایی که در این حیطه مورد توجه قرار گرفته است، موضوع هیجان و هوش عاطفی کارکنان است. وجود سایتهای بی‌شمار اطلاع‌رسانی و ارائه سالانه و حتی ماهانه صدها مقاله در مجامع علمی خود موید این مطلب است.
تردیدی نیست که اداره مطلوب سازمانها بیش از هر چیز در گرو نحوه‌ی عملکرد نیروی انسانی آنهاست. نیرویی که قادر است با اتکا به مهارتهای حرفه‌ای خود وظایف محوله را با شایستگی انجام دهد و به این ترتیب رشد و پویایی را نصیب سازمان متبوع خود سازد.(ساکی،1378،ص80)
در سالهای اخیر نوع نگرش به مدیریت منابع انسانی، ارزیابی و کنترل عملکرد کارکنان و مدیران دستخوش تحولات عمده‌ای شده است. کار گروهی، که در آن افراد با تواناییها و مهارتهای فنی مختلف با هم در تعامل و کنش متقابل هستند، به طور محسوسی مبتنی بر مهارتهای اجتماعی، تواناییهای فردی و بین فردی، همکاری و کار گروهی، قبول و احترام به دیگران شده است. مهارت مدیران در ایجاد همدلی در بین کارکنان، توان آنان در ایجاد انگیزش، میزان مشارکت دادن آنها در گردانش امور و تصمیم‌گیریها، حضور روانشناختی مدیران و سر‌پرستان، ایجاد فضای صمیمانه و حس تعلق و علاقه به سازمان در بین کارکنان، منتهی به ایجاد شرایط مثبت برای کار باعلاقه خواهد شد. لذا شناسایی این مهارتها و دانش بر فرایند آنها، مدیران را در رسیدن به عملکرد بالا یاری خواهد رساند.
مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی به نظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌کند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروت‌ها‌ی بیکران، با جامعه‌ای که از همه این امکانات بی‌بهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد. هوش عاطفی به نظر می‌رسد می‌تواند شکل تکامل یافته‌ای از توجه به انسان در سازمان‌ها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تامین رضایت آنها.
سازمانهای آموزشی به عنوان سازمانهای مورد مطالعه در این تحقیق اصولا قالب و الگوی سایر نهادها و موسسه‌های موجود در جوامع هستند و از این رو از ارکان اصلی توسعه جوامع در زمینه‌های مختلف محسوب می‌شوند.
تقریبا همه اعضای جامعه دورانی مهم از زندگی خود را در درون سازمانها‌ی آموزشی سپری می‌کنند و در بخش‌های دیگر زندگی نیز به صورتهای مختلف تحت تاثیر عملکرد این سازمانها قرار می‌گیرند. به این ترتیب سازمان‌های آموزشی و عملکردشان که متاثر از عملکرد نیروی انسانی آنهاست، اهمیت و حساسیت اجتماعی بالایی دارد که کمتر سازمانی در جامعه دارای آن است.(ساکی،1378،ص80)
فرایند آموزش و پرورش با انسان سرو کار دارد و چون انسان موجودی پیچیده است از این رو نظام آموزشی و کارورزان آن به ایفای دشوارترین و پر‌‌مسئولیت‌ترین وظایف و فعالیتهای اجتماعی اشتغال دارند. در هر نظام آموزشی سنجیده و عقلانی که دارای هدفهای روشن و برنامه مشخص است، ایفای وظایف و فعالیتهای آموزشی و رهبری آنها باید به افراد شایسته و صاحب صلاحیت سپرده شود.
از مسایل اساسی و بااهمیت نظام آموزش و پرورش، مدیریت و سازماندهی آن است. مدیریت در آموزش و پرورش از مدیریت کردن بر یک سازمان دیگر تقریبا متمایز است، زیرا مدیریت آموزشی امری ظریف، تخصصی، علمی است که علاوه بر عوامل گفته شده کارش تولید کالا نیست بلکه مدیریت در این سازمان انسان‌سازی است لذا مدیریت باید تخصص خود را با خصوصیات روان‌شناسی اعمال نماید.
مدیر آموزشی نقش حساس و حیاتی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. مدیر باید دارای ویژگیها، تواناییها و مهارتهای خاصی باشد تا بتوان با کمال اطمینان کودکان و نوجوانان را به دست او سپرد. دانش و آگاهی و مهارتهای مدیر باید قبل از پرداختن به مدیریت در حدی باشد که نیازی به آزمایش و خطای مکرر نباشد. در تعلیم و تربیت و مدیریت آموزشی هر آزمایش و خطایی همراه با زیانهای بزرگی خواهد بود که خیلی از آنها جبران‌ناپذیر است.(میر‌کمالی،1378،ص20 )
همانطور که اشاره شد یکی از عوامل روانشناختی که در محیطهای کاری مورد توجه قرار گرفته، هوش عاطفی و اثر آن بر موفقیت افراد می‌باشد. در این پایان‌نامه سطح معنی‌دار بودن ارتباط بین دو مقوله(هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان) مورد بررسی قرار می‌گیرد.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات می‌باشد:
1- مولفه‌های هوش عاطفی مدیران چه می‌باشند؟
2- آیا بین هوش عاطفی مدیران و عملکرد آنان رابطه‌ای وجود دارد؟
3- آیا بین هریک از مولفه‌های هوش عاطفی با عملکرد مدیران رابطه وجود دارد؟
4- آیا بین هوش عاطفی مردان و زنان و همچنین مدیران دبیرستانهای دولتی و غیر‌انتفاعی تفاوت وجود دارد؟

1-3) اهمیت تحقیق
صلاحیت مدیران از نظر مهارتهای مدیریتی، یکی از مهمترین عوامل استمرار موفقیت در هر سازمان است. اثربخشی و کارایی مدیران مستلزم داشتن مهارتهای مدیریتی است و نقصان هر یک از مهارتها شانس موفقیت خود و در نهایت سازمان را به عنوان یک کل کاهش می‌دهد.(میر سپاسی،1370،ص23)
اهمیت این بحث بر مدیران و مسئولان سازمانها و موسسات پوشیده نیست، که موفقیتهای حرفه‌ای تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل تشکیل‌دهنده هوش عاطفی است. بعضی از دلایل مربوط به اهمیت هوش عاطفی در محیط کار بسیار واضح است. در این مورد می‌توان به بازاریاب‌هایی اشاره کرد که به آسانی قادر به جلب اعتماد مشتریها بوده و سلیقه آنها را به آسانی کشف می‌کنند. همچنین می‌توان به مدیرانی اشاره کرد که از لحاظ فنی توانمند بوده اما در کنار آمدن با دیگران و کنترل شرایط تنش‌زا ناتوان هستند. رهبری و ریاست به معنای تسلط نیست بلکه هنر متقاعد کردن اشخاص برای کار در جهت یک هدف مشترک است.
با توجه به اهمیت این امر در سالهای اخیر به منظور افزایش قابلیتهای هیجانی و اجتماعی در موسسات و سازمانها، برنامه‌های آموزشی ترتیب داده شده است. در این برنامه‌ها پرورش قابلیتهایی مانند خودآگاهی، همدلی، پشتکار، انطباق‌پذیری، کارآمدی و روابط اجتماعی موثر، مورد توجه متخصصان قرار گرفته.(کاووسی،1381،ص66)
هوش عاطفی امروزه از جایگاهی رفیع و مطمئن و غیر قابل انکار در تعلیم و تربیت برخوردار است با وجودی که مربیان و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت به اهمیت آن پی برده‌اند و با آن آشنایی دارند، اما فرایند استفاده و پرورش آن و گنجاندن آن در برنامه‌های آموزشی مدارس به کندی صورت می‌گیرد. در نظریه هوش عاطفی ادعا شده است که از مدارس باید به عنوان سازمانهایی یاد کرد که در آن‌ها یادگیری‌ها به صورت جامع و فراگیر ارائه می‌شوند و معلمان و کارکنان مدارس هم برای استفاده از هوش عاطفی و شیوه‌های یادگیری اجتماعی-عاطفی از مهارت کافی بر‌خوردارند.(سیاروچی و همکاران ،1383،ص242)
امروزه همچنین به مدارس و محیطهای آموزشی به کاخهای آموزشی تعبیر می‌شود که در آنها روح ملی که با روحیه عاطفی عجین است جریان دارد.(قورچیان،1380،ص12)
کارکنان و عوامل انسانی موجود در مدارس در سطوح گوناگونی با مساله هوش عاطفی درگیر هستند. معلمان نه تنها باید به مهارتهای عاطفی و اجتماعی دانش‌آموزان توجه نموده، بلکه باید از میزان هوش عاطفی خودشان و چگونگی استفاده از مهارتهای هوش عاطفی‌شان آگاهی داشته باشند. مدیران و مسئولان مدارس نیز نه تنها باید نسبت به هوش عاطفی دانش‌آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش عاطفی خودشان هم حساس باشند و به آن توجه نمایند. کارکنان مدارس هم‌چنین با والدینی در تعامل هستند که از سطوح گوناگون هوش عاطفی برخوردارند و به صورت‌های گو‌ناگون از این هوش در مورد ارتباط با فرزندانشان استفاده می‌نمایند.(سیاروچی و همکاران،1383،ص240 )
متخصصان باید معلمان و مسئولان مدارس را به اهمیت هوش عاطفی آشنا سازند و به آنان بگویند که چگونه کارکنان مدارس می‌توانند به عنوان مدلی برای انجام اعمال هوشمندانه عاطفی، عمل نمایند و چگونه می‌توانند مهارتهای هوش عاطفی را به صورت مستقیم در برنامه‌های درسی و آموزشی مدارس بگنجانند و به دانش‌آموزان آموزش دهند.(همان منبع)
مدیریت مدرسه یکی از چند پست مهم و اصلی در نظام آموزشی است و این سخن معروف، کسی که مدرسه را اداره می‌کند کشور را اداره می‌کند، بیانگر ارزش و اهمیت مدیریت آموزشی و مسئولیت بسیار خطیر مدیران است. به همین سبب در انتخاب مدیر مدرسه باید بیشترین دقت و احتیاط را به کار برد و در این انتخاب تنها عقل را داور قرار داد نه احساسات و روابط شخصی.(شعاری نژاد،1366،ص186 )

1-4) ضرورت تحقیق
مدیریت در جهان امروز و در چند دهه گذشته دگرگونیهای ژرفی را تجربه نموده و ضروری است همه به ویژه مدیران از نزدیک با این دگرگونیها آشنا شوند تا به خوبی دریابند که راز موفقیت کشورهای صنعتی در امر توسعه و اقتصاد چیست؟ و نیز بتوانند با اتکا بر ذوق، استعداد و مهارتهای خویش این یافته‌ها را با نیازهای سازمان خود و فرهنگ بومی ایران بسنجند و راههای نوین را برای بهتر اداره کردن سازمانهای کشورمان انتخاب و تجربه نمایند. از جهت دیگر دانستن علل کامیابی مدیران موفق نیز از جمله موارد ضروری است که آگاهی از آن در راستای توسعه و تعالی سازمانها برای مدیران از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد.
از این رو با توجه به اینکه حدود 70درصد از زمان و انرژی مدیران در کار با انسانها صرف می‌گردد و اینکه نیروی انسانی از مهمترین سرمایه‌های هر سازمان است مسئله آموزش مدیران در زمینه‌های گوناگون روانشناسی بسیار اهمیت دارد. اهمیت روانشناسی تا حدی است که می‌توان گفت یکی از دلایل توفیق صنعتی کشور‌های پیشرفته توجه آنها به روانشناسی و کاربرد آن است چون عدم آشنایی مدیر با مفاهیم کاربردی روانشناسی، موجب عدم شناخت روحیه کارکنان و رضایت شغلی آنها گردیده و موجب ایجاد فضای روانی نامناسب و در نهایت بهره‌وری کمتر خواهد بود. بنابراین یکی از نیازهای ضروری برای یک مدیر، شناخت خود و به کارگیری مهارتهای شناختی، عاطفی و رفتاری مناسب برای کار با نیروی انسانی می‌باشد که البته این مهم در صورت آموزش مدیران با تاکید واقعی به پرورش آنان از ابعاد گوناگون رفتاری میسر خواهد گردید.
سازمانهای بالنده دارای ویژگیهای متعددی هستند. وقتی یک سازمان به سوی دستیابی به سطوح بالای بهره‌وری حرکت می‌کند، یعنی تلاش برای رسیدن به مرحله بالندگی را آغاز کرده است. یکی از مهمترین عوامل موثر بر بهره‌وری، استفاده بهینه از نیروی انسانی در سازمان است. اگر بخواهیم نیروی انسانی سازمانها، کارآمد و کارایی و بهره‌وری شغلی در سطح مطلوب باشد، باید از یافته‌ها و اصول روان‌شناسی در محیط کاراستفاده کنیم. روان‌شناسان معتقدند، هوش عاطفی که یکی از عومل مهم موفقیت در محیطهای آموزشی، حرفه‌ای و روابط اجتماعی است، عبارت از آگاهی فرد از احساسات خود و دیگران، تشخیص هیجانها و عواطف مختلف و کنترل آنها و توانایی همدردی کردن با دیگران است.
از این‌رودر کشور ما اکنون زمان آن فرا رسیده که امر مدیریت و رهبری در نظام آموزشی مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا نسبت به تربیت افراد که مسئولیت اداره امور مدارس را بر عهده دارند اقدامات موثری به عمل آید. بدون شک کوشش در جهت ارتقای سطح معلومات و مهارتهای مدیران آموزشی کشور علاوه بر اینکه از بار مسائل و مشکلات نظام می‌کاهد، باعث به کارگیری روشهای صحیح انجام کار و اجرای اثر بخشی برنامه‌های آموزش و پرورش می‌شود.(صافی،1371‌،ص11 )
محقق امیدوار است که انجام این تحقیق زوایایی از بحث هوش عاطفی را آشکار نموده و به طور خاص این بحث را به نوعی برجسته نموده و توجه مدیران و برنامه‌ریزان را به این موضوع مهم جلب نماید. از جمله گروه‌هایی که از انجام این پژوهش بهره می‌برند و مهم‌ترینشان خود مدیران سازمان‌ها می‌باشند که در صورت بررسی این ارتباط، توجه بیشتری به این موضوع مهم خواهند داشت.
گروه بعدی، مدیران منابع انسانی سازمان‌ها می‌باشند که با انجام این پژوهش و برجسته‌ شدن این موضوع توجه بیشتری به بحث هوش عاطفی نموده و در گزینش، انتخاب، کارمند‌یابی، آموزش کارکنان و ; به این مولفه مهم توجه بیش از پیش خواهند داشت.

1-5) اهداف تحقیق
1-5-1)اهداف اصلی تحقیق
1-5-1-1) بررسی رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران.
1-5-1-2) مقایسه هوش عاطفی مدیران زن و مرد.
1-5-1-3) مقایسه هوش عاطفی مدیران مدارس غیر انتفاعی و دولتی.
1-5-2) اهداف فرعی تحقیق
1-5-2-1) بررسی رابطه بین خود‌آگاهی و عملکرد مدیران.
1-5-2-2)بررسی رابطه بین خودکنترلی و عملکرد مدیران.
1-5-2-3)بررسی رابطه بین خود‌انگیزی و عملکرد مدیران.
1-5-2-4)بررسی رابطه بین همدلی و عملکرد مدیران.
1-5-2-5)بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی و عملکرد مدیران.
علاوه بر این محقق به دنبال این است که با دقیق ‌شدن روی موضوع هوش عاطفی، در آینده زمینه بحث‌های بیشتر و انجام پایان‌نامه‌های دیگر در این موضوع مهم فراهم گردد.
و در نهایت با انجام این تحقیق و روشن شدن بعضی از زوایای این بحث، محقق پیشنهادهایی را به مسئولین آموزش و پرورش و سایر مدیران و محققین بعدی ارائه خواهد داد، که زمینه لازم برای پژوهشگران و دانشجویان دیگر در جهت انجام تحقیقات بعدی در این موضوع را فراهم خواهد کرد.
1-6)فرضیات تحقیق
1-6-1 ) فرضیه‌ی اهم:
بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران رابطه معنا داری وجود دارد.
1-6-1-1)فرضیه‌ی اخص اول:
بین خود‌آگاهی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-2)فرضیه‌ی اخص دوم:
بین خودکنترلی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-3) فرضیه‌ی اخص سوم:
بین خود‌انگیزی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-4) فرضیه‌ی اخص چهارم:
بین همدلی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-1-5) فرضیه‌ی اخص پنجم:
بین مهارتهای اجتماعی و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2) فرضیه‌ی دوم:
بین هوش عاطفی مدیران دبیرستانهای دولتی و غیر انتفاعی تفاوت معناداری وجود دارد.
1-6-3) فرضیه‌ی سوم:
بین هوش عاطفی مدیران زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد.

1-7) روش تحقیق
چون در این تحقیق به دستکاری متغیرها نمی‌پردازیم بنابراین روش تحقیق از نوع توصیفی خواهد بود و از آزمونهای همبستگی برای بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و عملکرد استفاده خواهد شد.
ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه، مصاحبه برای روش میدانی و بررسی فرضیات تحقیق می‌باشد و فیش‌برداری و روش کتابخانه‌ای برای سنجش ادبیات تحقیق استفاده خواهد شد.
قلمرو موضوعی تحقیق مباحث رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و روان‌شناسی است. در این خصوص هوش عاطفی را با مولفه‌های معرفی شده توسط گلمن و عملکرد را از طریق ارزیابی‌های عملکرد آموزش و پرورش بررسی خواهیم کرد.
جامعه آماری این تحقیق، مدیران دبیرستانهای منطقه 9 تهران می‌باشد و با توجه به محدودیت این جامعه از کلیه افراد اطلاعات اخذ گردیده است.
قلمرو زمانی این تحقیق مربوط به نیمسال دوم تحصیلی 85-84 است.
برای بررسی رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد مدیران، داده‌هایی که از طریق توزیع و جمع‌آوری پرسشنامه بین مدیران دبیرستانها به دست می‌آید، از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون و سایر روش‌های آماری بررسی خواهیم کرد و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از نرم‌افزار آماری علوم اجتماعی (SPSS) استفاده خواهد شد.

1-8) تعریف واژه‌ها
1-8- 1) هوش عاطفی :
الف) تعریف مفهومی: هوش عاطفی نوع خاصی از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات و هیجانات خود و دیگران، توانایی اداره عواطف مطلوب خلق وخوی و وضع روانی و کنترل تکانشها، خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویش، در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنهاست.
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از « هوش عاطفی » نمره‌ای است که فرد در آزمون ‹‌سیبریا‌شرینگ› کسب می‌کند.

1-8-1-1) خود آگاهی :
الف) تعریف مفهومی: دانستن آنچه که در یک لحظه خاص احساس می‌کنیم و استفاده از آن احساسات در تصمیم‌گیریها و به طور کلی یک ارزیابی واقع‌بینانه از تواناییهای خود می‌باشد. افرادی که دارای این توانایی می‌باشند از نقاط ضعف و قوت خویش و عوامل بوجود آورنده آن آگاه می‌باشند و با این توانایی در خود اعتماد به نفس ایجاد می‌کنند.
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودآگاهی نمره‌ای است که فرد در آزمون سیبر‌یاشرینک(‌سئوالات 33، 32 ،27 ، 24، 14، 12، 10، 6 ) کسب می‌کند.
1-8-1-2) خود کنترلی (خود تنظیمی):
الف) تعریف مفهومی: توانایی اداره کردن احساسات خود تا بتوانیم بر کاری که انجام می‌دهیم کنترل داشته و به جای ارضای امیال و هوسهای زودگذر، در جهت اهداف خود حرکت کنیم.
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودکنترلی نمره‌ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینک ( سئوالات 30، 23، 18، 16، 11، 4، 2 ) کسب می‌کند.
1-8-1-3) خود انگیزی (انگیزش):
الف) تعریف مفهومی: گرایش، تمایل و علایق عمیق عاطفی که ما را در رسیدن به اهداف راهنمایی و راه آن را تسهیل می‌کند. داشتن این توانایی به ابتکار و کوشش در جهت پیشرفت و استقامت در مواجهه با شکستها و ناامیدیها کمک می‌کند.
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودانگیزی نمره‌ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینک (سئوالات 31، 26، 21، 20، 15،9 ،1) کسب می کند.
1-8-1-4) همدلی :
الف) تعریف مفهومی: توانایی آگاهی یافتن از احساسات دیگران، در نظر گرفتن و فهمیدن دیدگاههای آنان‌، ایجاد حس سازگاری و انس با مردم در مراحل مختلف زندگی می‌باشد. یا به عبارت دیگر توانایی درک احساسات دیگران که به صورت کلامی عنوان نمی‌کنند، از طریق علایمی مثل تن صدا و حالت چهره.
ب) تعریف عملیاتی: منظور از همدلی نمره‌ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینک ( سئوالات 29، 25، 22، 17، 5، 3 ) کسب می‌کند.
1-8-1-5) مهارتهای اجتماعی :
الف) تعریف مفهومی: توانایی مدیریت عواطف خود در روابط با دیگران. یک فرد با مهارت اجتماعی خوب قادر است به آسانی با دیگران تعامل داشته و آنها را برای همکاری و کار گروهی، بدون بحث و جدال، ترغیب و راهنمایی کند. این مهارت است که افراد را به رهبرانی خوب تبدیل می‌کند.(تعاریف مربوط به هوش عاطفی و مولفه‌های آن، از منبع (Poon Teng Fatt.J,2002,p63-64)
ب)تعریف عملیاتی: منظور از مهارتهای اجتماعی در این پژوهش نمره‌ای است که فرد در آزمون سیبریاشرینگ ( سئوالات 28، 19، 13، 8، 7 ) کسب می‌کند.

1-8-2) عملکرد :
از عملکرد شغلی تعاریف مختلفی ارائه شده است. آنچه که در تمامی این تعاریف مشترک است، نحوه انجام وظایف و مسئولیت‌های محوله می‌باشد. در یک تعریف، عملکرد نیروی انسانی را برخی بهره‌وری کار اطلاق کرده‌اند، ولی باید توجه داشت که عملکرد مفهومی فراتر از داده و ستاده دارد و عبارت است از مجموع رفتارهای مرتبط با شغل که افراد از خود نشان می‌دهند.(گریفین،1374،ص132 )
در این تحقیق عملکرد مدیران به عنوان متغیر وابسته مورد توجه قرار گرفته است، که شامل ابعاد انسانی رفتاری، علمی دانشی، مالی، اداری و اجرایی، ارزشیابی و قانونی می‌گردد. لازم به ذکر است که این ابعاد پس از اخذ شاخص‌های عملکرد از سازمان آموزش و پرورش شهر تهران تدوین گردیده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 شهریور 29 , ساعت 9:0 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق در مورد جامعه شناسی اعتیاد در ایران word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد جامعه شناسی اعتیاد در ایران word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد جامعه شناسی اعتیاد در ایران word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد جامعه شناسی اعتیاد در ایران word :

جامعه شناسی اعتیاد در ایران

اعتیاد به مواد مخدر، مشکل اجتماعی است که اکثر جوامع به آن مبتلا هستند. اطلاعات و آمار جدیدی که درباره موضوع مواد مخدر و اعتیاد در جامعه ما منتشر می شود، حاکی از مسأله بودن این پدیده اجتماعی است. دبیر جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران در گزارشی اعلام کرده است سالانه 5 درصد به جمع معتادان کشور افزوده می شود، در حالی که سازمان بهزیستی کشور تنها توان مداوای 2 درصد معتادان را دارد. بر اساس گزارش سمینار پیشگیری از اعتیاد در

تابستان 1380و 70 درصد معتادان ایران متأهل هستند و علاوه بر این روزانه 600 نفر در رابطه با مواد مخدر در کشور دستگیر می شوند و ماهانه 100نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر می میرند. بنا به گزارش روابط عمومی سازمان بهزیستی هر روز 500 نفر از جوانان کشور معتاد می شوند و بررسی به عمل آمده نشان داده که جمعیت معتادان در ایران هر 10 سال 2 برابر می شود و خسارت های ناشی از اعتیاد سالانه بیش از 15 هزار میلیارد ریال می رسد(بهادران، 1380 :7). رئیس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفته است که در سال 1381 بیش از 130 تن مواد مخدر در کشور کشف شده است و نسبت به سال گذشته 3/16 درصد میزان کشفیات رشد داشته است. جانشین مرکز مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام کرده است که به طور متوسط روزانه دو تن انواع مواد مخدر در کشور مصرف می شود. وی می گوید: آمارهای به دست آمده نشان می دهد، هم اکنون 3 درصد نوجوانان کشور به مواد مخدر اعتیاد دارند.

تعریف اعتیاد به مواد مخدر
سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را به طور متناوب یا مزمن حالتی می داند مضر جهت فرد و اجتماع که به وسیله مصرف مستمر ماده تخدیرکننده چه طبیعی، چه مصنوعی ایجاد می گردد و خواص آن عبارتند از:

1- میل و احتیاج به مصرف ماده مخدر و تهیه آن به هر صورت و عنوان، 2-گرایش جهت اضافه نمودن آن هر روز بیشتر، 3- انقیاد روانی و گاهی جسمی در نتیجه استعمال مواد مخدر. اعتیاد به مواد مخدر، حالت وابستگی یا عادت مرضی در به کار بردن مواد سمی تحریک کننده یا آرام بخش دستگاه عصبی که به صورتی مطبوع حس درونی و وضع عاطفی را تغییر می دهد. این وضع با اعتیاد تدریجی و حالت نیاز دردناکی که بر اثر نبودن مواد سمی بروز می کند، مشخص می شود(نیر، 1372: 32)

دراین نوشتار به دنبال پاسخی برای این سؤالات هستیم؛ علل و عوامل مؤثر در اعتیاد به مواد مخدر در بین افراد کدام است؟ کدام یک از نظریه های جامعه شناسی انحرافات، بیشتر می تواند معضل اعتیاد را تبیین کند؟ و در نهایت راه حل های پیشگیری از
اعتیاد کدام است؟

جامعه شناس در پی کشف علل و عوامل اجتماعی موثر بر جرم و عمدتاً شرایط اکتسابی در محیط است. اعتیاد دلایل متعددی دارد. شرایط اعتیاد در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است. و به شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی و شخصیت جامعه و فرد مربوط می شود.(نیر، 1372: 36).
از دیدگاه جامعه شناختی، آنچه مهمتر از عوامل فردی در گرایش به اعتیاد به مواد مخدر می باشد، عوامل اجتماعی- فرهنگی است. جامعه شناسان علل ارتکاب جرم را در وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته، معتقدند که هیچکس بالفطره مجرم و بزهکار نیست. از این جهت فرد را مقصر نمی دانند و می گویند اوضاع اقتصادی و شرایط نامساعد اجتماعی عامل ارتکاب جرم است.

تحقیقات نشان می دهد که اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند، تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور می شود. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه، بیکاری، از بین رفتن و جابه جایی ارزشهای جامعه، رشد بی قواره صنعت؛ اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از این ثروت عادلانه توزیع نگردد و از طرف دیگر در آن جامعه برای تفریح، شادی و گذران اوقات فراغت و بیکاری جوانان از طرف دولت برنامه ریزیهای اجتماعی نشده باشد و رشد صنعت و شهرنشینی، شکاف طبقاتی را زیاد کند، همه این عوامل، باعث گرایش به انحرافات از جمله اعتیاد خواهد شد. (فرجاد، 1371: 155).

نظریه های روان شناسی و نظریه های جامعه شناسی انحرافات از قبیل نظریه کنش اجتماعی و آنومی پارسونز، نظریه های رادیکال مارکسسیت ها درباره انحرافات اجتماعی، نظریه های خرده فرهنگی کوهن، میلر، نظریه های کنترل اجتماعی، نظریه جنسیت، نظریه برچسب زنی و; می تواند معضل اعتیاد را تبیین نماید. از آنجایی که در این نوشتار بیشتر به شرایط و فشارهای ساختاری در جامعه تأکید شده است، از نظریه آنومی مرتن و نظریه برچسب زنی لمرت و بیکر استفاده شده است. مرتن با رویکرد کارکرد گرایانه و با الهام از اندیشه های دورکیم به دنبال راه حلی جامعه شناسانه برای انحرافات اجتماعی جامعه آمریکایی نیمه اول قرن بیستم بود.
مرتن معتقد است که این شرایط ساختی است که علت ریشه ای انحرافات اجتماعی است. از نظر مرتن در هر جامعه دو ساخت اساسی وجود دارد که میان آنها در درون یک نظام اجتماعی روابطی کارکردی وجود دارد. این دو ساخت اساسی یکی اهداف نهادی شده و دیگری وسایل نهادی شده است.
اهداف نهادی شده عبارتست از تعاریف نهادی شده درباره ارزشها و امور مطلوب و وسایل نهادی شده عبارت از شیوه های استاندارد شده کنش برای نیل به اهداف و یا هنجارهای مقرری که برای وصول به اهداف نهادی شده وضع شده اند(اسکیدمور، 1372: 160- 159).

در هر جامعه ای در پرتو ارزشها و اصول اساسی آن جامعه یک شخصیت آرمانی تعریف می شود و در قله آرزوها و تمنیات افراد آن جامعه قرار می گیرد. از طریق ابزارهای مختلف جامعه پذیری، آموزش و پرورش، رسانه ها، این شخصیت آرمانی در منظر عمومی تبلیغ شده و افراد به آن خوانده می شوند. مثلاً رسیدن فرد به اوج موفقیت مادی و شخصیتی که در بالاترین مراتب پایگاه اقتصادی، اجتماعی است، همان هدف نهادی شده مرتن در جامعه آمریکایی عصر او محسوب می شود(معیدفر، 1379: 32).

در هر حال مرتن یکپارچگی و انسجام را حالتی در یک نظام اجتماعی یا جامعه تعریف می کند که میان این دو ساخت اساسی یعنی اهداف و وسایل نهادی شده تعادل برقرار باشد. اما از نظر مرتن یک جامعه یا نظام اجتماعی می تواند در حالت سوءیکپارچگی بسر برد. سوءیکپارچگی وضعیتی است که در آن تعادل ساختاری در تهدید قرار گرفته باشد. وضعیتی که در آن تأکید بر وسایل نهادی شده کمتر از تأکید بر اهداف نهادی شده باشد، در چنین وضعیتی چهار الگوی رفتار انحرافی را می توان در جامعه پیش بینی کرد. از نظر مرتن همه این شیوه ها غیرقانونی شناخته شده و شیوه های انطباق فردی نام می گیرند که جایگزین شیوه های انطباق جمعی شده یا به آن اضافه می شوند. این چهار شیوه انطباق فردی عبارتند از نوآوری (innovation )مناسک گرایی (ritualism) انزواطلبی (ritreatment) و شورش (rebellion).

1- نوآوری: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد اهداف نهادی شده را تعقیب می کنند اما نه به اتکا هنجارها و مقررات و وسایل نهادی شده جامعه، بلکه با خلق و ابداع شیوه های غیرهنجاری و خلاف قانون و عرف اجتماعی. مثلاً در جامعه ما انواع شیوه های کسب و کار غیر قانونی مثل کوپن فروشی، ارزفروشی، مسافرکشی، بساط اندازی و نیز قاچاق کالا، احتکار و بسیاری دیگر از مشاغل در زمره شیوه های انطباق فردی از نوع نوآورانه یا بدعت گذارانه است(معیدفر، 1379: 35).

2- مناسک گرایی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به خاطر مأیوس شدن از اهداف نهادی شده آنها را فراموش کرده یا از آنها غفلت می ورزند و در مقابل با تأکید یک سویه بر وسایل نهادی شده مانع تحقق موفقیت سایر اقشار اجتماعی نیز می شوند. این افراد معمولاً در سازمانها و نهادهای اجرایی کار می کنند.
3- انزواطلبی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به دلیل ناموفق بودن خود در دسترسی به اهداف اجتماعی سعی کرده اند که خود را از جامعه دور نگه دارند تا هم از اهداف و هم از وسایل نهادی شده غفلت پیدا کنند. این افراد احتمالاً بارها در صدد بوده اند که به شیوه های مختلف هنجاری و غیرهنجاری به

سوی اهداف اجتماعی حرکت کنند، اما عدم توفیق مکرر آنها باعث شده تا سرخویش پیش گرفته و خود را از مسیر تبلیغ اهداف و وسایل نهادی شده دور کنند. کسانی که در مسیر اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفته و با مصرف بی رویه مشروبات الکلی، تریاک، هروئین و اقسام مواد مخدر سعی دارند حواس و قوای دراکه خود را نسبت به بوق های تبلیغاتی جامعه از کار بیندازند و بدین وسیله آرامش خیال پیدا کنند.

4- شورش: شیوه انطباق فردی است که در آن ضمن آنکه افراد اهداف و وسایل نهادی شده جامعه را برای موفقیت های فردی و اجتماعی خود و دیگران کافی نمی دانند، درصدد برمی آیند تا در مقابل آن از طریق خشونت باری، قیام کنند. این افراد چیزهای جدید و تأیید نشده ای را جایگزین آنها می سازند. مثلاً طغیانگر ممکن است حرفه تجارت و سرمایه داری را به عنوان راه رسیدن به ثروت شخصی رد کند و در عوض هدف برابری اجتماعی و راه رسیدن به آن را از طریق انقلاب برگزینند (رابرتسون، 1377:174).

(نظریه مرتن درباره نوع شناسی انحرافات ، جدول یک)
نظریه دیگری که در چارچوب آن می توان مسأله اعتیاد و انحرافات را توضیح داد، نظریه برچسب زنی لمرت و بکر است. برطبق این نظریه، انحراف به عنوان فرایندی توجیه می شود که توسط آن برخی مردم موفق می شوند برخی دیگر را منحرف تعریف کنند. این نظریه بر نسبی بودن انحراف تأکید دارد و ادعا می کند که یک شخص یا یک عمل زمانی انحرافی می شود که «برچسب» انحراف توسط دیگران بر آن زده شده باشد. طرفداران این نظریه عمدتاً ادوین لمرت (1951 و 1967) و هوارد بکر (1963) خاطرنشان می سازند که هر کس زمانی در زندگی خود به نوعی رفتار انحرافی دست زده است. اکثر این گونه رفتارها در مقوله انحراف اولیه قرار می گیرد. یعنی نوعی ناهمنوایی که موقتی است و از روی کنجکاوی و آزمایشی عمل شده و به سادگی قابل اختفاء می باشد. یک انحراف اولیه ممکن است کسی باشد که یک داروی غیرمجاز یا قاچاق را امتحان می کند که «ببیند چطور است». این گونه رفتارها ممکن است مورد توجه قرار نگیرد و نه خود افراد فوق و نه دیگران آنها را منحرف ندانند. چنانچه اعمال انحرافی آنان توسط افراد مهم دیگری مانند دوستان، والدین، کارفرمایان، مقامات مدرسه یا حتی

پلیس و دادگاه علنی و آشکار گردد، خطاکار در این صورت با این واقعه طوری روبه رو می شود که به گفته هارولد فینگل (1956) «مراسم بی آبرویی» نامیده می شود. در این مراسم شخص، محکوم به عمل انحرافی می شود، سرزنش و یا شاید مجازات می گردد و مجبور می شود که به برتری اخلاقی محکوم کنندگان اعتراف نماید. از همه مهمتر شخص اکنون برچسب «بدکاره»، «غیرعادی»، «کلاهبردار» و «معتاد به مواد مخدر» را از دیگران دریافت می دارد. بقیه مردم نیز پس از این با خطاکار برحسب همین برچسبها واکنش نشان می دهند. در نتیجه شخص آگاهانه یا ناآگاهانه این برچسب را می پذیرد و تصویری جدید از خود می سازد و به رفتار مناسب با آن شروع می کند. اکنون رفتار شکل انحراف ثانویه پیدا می کند یعنی ناهمنوایی مداوم توسط کسی که برچسب انحراف را قبول کرده است (همان: 178).

تبیین مسأله اعتیاد به مواد مخدر در جامعه ما با توجه به نظریه های آنومی و برچسب زنی
در جامعه فعلی ایران، ما شاهد جابجایی و تغییر ارزشها از سنتی و مذهبی به سمت ارزشهای مادی و مدرن هستیم. به ویژه اقداماتی که بعد از سال 1368 بالاخص در زمینه اقتصاد و آموزش انجام گرفته، موجب افزایش نابرابری گشته و در نتیجه آن (به علت گسترش فقر) ثروت در جامعه با ارزش شده است. علاوه بر این نمایش ثروت و نیازآفرینی از طریق تبلیغات رسانه های جمعی، فرایند با ارزش شدن ثروت تغییر نظام ارزشی جامعه را تشدید می نماید. این امر دارای

پیامدهایی از قبیل ارزش شدن ثروت و تبدیل نظام طبقاتی به ارزش و حقوق اجتماعی بیشتر ثروتمندان است که از یک طرف برای یک نظام اجتماعی بسیار سالم خطرناک است و از طرف دیگر خود عامل و محرکی است برای با ارزش شدن باز هم بیشتر ثروت در جامعه. از این رو نه فقط فرد فرد انسانها، بلکه کل نظام اجتماعی دچار بی تعادلی و آشفتگی و نابسامانی می گردد که خود باعث کاهش انسجام اجتماعی، تغییر گروه مرجع، افزایش انحرافات و; می گردد (رفیع پور، 1377، 224 و 265). پس می بینیم در جامعه بر اهدافی تأکید می شود چه به صورت خودآگاه و چه ناخودآگاه که وسایل دستیابی به آن اهداف فراهم نیست. هدف کسب ثروت و رفاهمندی افراد است اما وسایل مشروع و قانونی رسیدن به این در جامعه فراهم نیست، بر این اساس جامعه فعلی در یک حالت

نابسامانی و سوء یکپارچگی بسر می برد. بنابراین بستر برای رفتارهای انحرافی آماده است. افرادی که در راه کسب ثروت (هدف جامعه) بارها و بارها با شکست مواجه می شوند و ناکام می مانند برای جبران این ناکامی به مواد تسکین دهنده روی می آورند و تشکیل گروه معتادان را در جامعه می دهند. بنابراین مقصر فرد نیست بلکه مقصر شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی جامعه است. از دیدگاه کارکردگرایی مرتن، اعتیاد جرم نیست بلکه اعتیاد بیماری اجتماعی می باشد و باید به این واقعیت توجه نمود که بیماریهای روحی نیز مانند بیماری های جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم، به فکر اصلاح و از بین

بردن علل ارتکاب جرم نیفتند، ممکن است به دیگران نیز سرایت کند. افرادی که در آغاز مرتکب جرایمی می شوند، طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی جامعه تطبیق دهند. این عدم هماهنگی از نابسامانی اوضاع اجتماعی و اقتصادی و تربیتی آنها ناشی می شود و یا ممکن است از عدم تعادل و عدم هماهنگی بین اهداف و وسایل نهادی شده در جامعه.

از دیگر سو، از آنجایی که، در جامعه ما، طرز تلقی و نگاه عموم افراد و دولتمردان به اعتیاد به عنوان یک مسئله شخصی و فردی مطرح بوده و نه مسئله ای اجتماعی و مردم به افراد معتاد با حالتی ترحم انگیز می نگرند و آنها را بیماران اجتماعی نمی دانند، بلکه آنها را در ردیف مجرمان مورد سرزنش و نفرت قرار می دهند و مجازات می کنند. براساس نظریه برچسب زنی، بیماران اجتماعی مبتلا به مواد مخدر را برچسب «معتاد به مواد مخدر» می زنند و از خود طرد می کنند و شخص معتاد در یک عزلت و انزوا قرار می گیرد و به برتری اخلاقی دیگران غیرمعتاد رأی می دهند. اینچنین است که با توجه به در نظر گرفتن شدید ترین مجازاتها برای تولید و مصرف مواد مخدر هر ساله بر تعداد معتادان افزوده می شود و جامعه هر روز با فقر نیروی انسانی کارآمد و سازنده بیشتر مواجه می شود.
نتیجه گیری و ارائه راه حل ها:

تا وقتی که نظام اجتماعی دارای عدم هماهنگی بین اهداف و وسایل نهادی شده باشد، وجود میزان زیادی از انحرافات اجتماعی اجتناب ناپذیر است. بنابراین راه حل اساسی و بنیادی در جامعه نهفته است. ریشه درد، در جامعه است نه فرد. مجازات و شکنجه جلوی ارتکاب جرایم را نگرفته است. اگر در هر جامعه ای بودجه ای را که صرف نگهداری، نگهبانی و مبارزه با مواد مخدر می شود از ابتدا صرف آموزش و پرورش صحیح فرد (امنیت، یکپارچگی، توزیع عادلانه درآمدها در جامعه، به نمایش نگذاردن ثروت در جامعه و تبلیغ نکردن ارزشمندی آن در جامعه و;) نمایند، جامعه را از افراد کارساز و نیروی انسانی آموخته و آگاه بی نیاز

می سازد. مدیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال1380 می گوید: امسال20 میلیارد تومان بودجه برای مبارزه با مواد مخدر در نظر گرفته شده است که به 6 کمیته اختصاص یافته و در صدد هستیم تا در مرزهای شرقی اقداماتی چون احداث کانالهای مختلف، کشیدن سیم خاردار، استقرار نیروهای امنیتی و احداث جاده های کنترلی در طول مرزها را به عمل آوریم (بهادران1380،: 7): نتیجه اینکه جامعه بیشترین گناه مجرم را باید برعهده بگیرد. مسئولیت وضع قوانین و مقررات اجتماعی را جامعه برعهده دارد. اگر در جامعه ای ارتکاب جرایم زیاد است، در قوانین حقوقی، مقررات اجتماعی و نوع آموزش و پرورش آن جامعه باید

مطالعه کرد و به فکر برطرف کردن علل جرم در آن جامعه بود. اگر نظام آموزشی قدیمی است و برآورد نیازهای کنونی را ندارد، باید برای بر طرف کردن عدم هماهنگی، سیستم آموزشی تغییر کند.

راه حل دوم این است که هر روز بیش از پیش باید به پذیرفتن این نظریه نزدیکتر شویم که اعتیاد یک بیماری مزمن است. از میان رفتن مرزها، اقتصادهای نیرومند و در دسترس بودن مواد مخدر، این مواد را ارزانتر و خالص تر و آسانتر از دهه های گذشته در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهد. اروپائیان امروز درصددند فرهنگی ایجاد کنند که در آن مصرف کنندگان با ایجاد رابطه ای منطقی با مواد مخدر و شناخت آثار و عوارض آن به حداکثر ایمنی در مقابل زیانهای این مواد دست پیدا کنند.

راه حل سوم تأکید بر راههای پیشگیری از اعتیاد است. در سمینار پیشگیری از اعتیاد در تابستان 1380 در مشهد، به این موضوع اشاره شده و آمده است که از کل مبلغ اختصاص یافته بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر تنها 6/1 درصد آن برای پیشگیری به بهزیستی اختصاص یافته است (بهادران، 1380 : 7 )
سازمان دادن کمیته های مختلف تحقیقاتی وظیفه دولتمردان و رساندن اطلاعات با مسوولیت مشترک والدین، مددکاران، جامعه شناسان، روانشناسان و روانپزشکان است. اختصاص بودجه بیشتر یا همطراز مبارزه با اعتیاد، به بخش پیشگیری از اعتیاد به سازمان بهزیستی یابد. صرف مبارزه خشک، جدی و

مکانیکی آن هم فقط با عوامل تولید و توزیع مواد مخدر، حتی به صورت گسترده و با همکاری کشورهای دیگر نمی تواند راه حل نهایی و قطعی باشد. نتایج احتمالاً نگران کننده تحقیقات نباید باعث ترس از انجام آن شود. تحقیقات تاکنون نشان داده است که پند، تنبیه و توصیه «نسخه پیچی» شده و «کلیشه ای» در تغییر واقعیت هایی که منجر به اعتیاد می شوند ناتوانند و حتی اشاره به خطرات جسمانی به عوض کم کردن اثر می تواند در جهت عکس عمل کند، یعنی باعث افزایش جذابیت خودآزارانه تا سرحد مرگ بشود (نیر، 1372: 16). اگربا پدیده اعتیاد صرفاً به صورت پلیسی یا پزشکی و ترک اعتیاد جسمی برخورد شود و

«جایگزین عاطفی» آن معلوم و معین و ارائه نشود، بعید نیست در صورت موفقیت در آن امر، پدیده های نابهنجار دیگری به سرعت جایگزین آن شود. از جمله راهکارهای دیگری که می توان در قسمت پیشگیری اشاره کرد، فرهنگ سازی عمومی در این مورد می باشد. این امر به دو طریق می تواند صورت بگیرد. اول اینکه پیامدهای هشدار دهنده در زمینه اعتیاد را در کتابهای درسی نوجوانان بگنجانیم که این مورد از طریق همکاری وزارت و سازمانهای آموزش و پرورش

امکانپذیر است؛ کمااینکه سازمان یونسکو در چندین سال پیش به تمام کشورهای دنیا این پیشنهاد را داد. دوم اینکه با توجه به نظریه برچسب زنی، احتمال تکرار عمل انحرافی در صورت برچسب زدن افزایش می یابد و به تعبیر اروینگ کافمن (1963) شخص «داغ خورده» می شود و این اشخاص داغ خورده در اثر ارزش گذاریهای منفی دیگران از یک «هویت فاسد» برخوردار می شوند. بنابراین بکوشیم از طریق آگاهسازی افکار عمومی جامعه در جهت ترویج این اندیشه که معتادان بیماران اجتماعی هستند به آنها کمک کنیم یا حداقل اینکه از برچسب زدن به آنها توسط مردم خودداری شود تا حداقل از تکرار عمل جلوگیری شود.

روش درمانی- روانپزشکی معتادان:

جدیدترین روش درمان معتاد این است که ابتدا مورد یک آزمایش کامل پزشکی واقع گردد تا با شناخت بیمار و نوع بیماری به درمان جسمی او بپردازند و برای این کار سعی می شود میزان مصرف داروی معتاد را به تدریج و روز به روز کمتر کنند تا وابستگی جسمی از بین برود. مرحله دوم معالجه، از بین بردن وابستگی روانی معتاد است به دارو که مرحله بسیار دشواری است و اغلب از طریق روانپزشکی باید درمان پذیرد و برای این کار سعی می شود از طریق سرگرمی و کار و آموزش حرفه ای و هر وسیله سرگرم کننده دیگر آنها را درمان کنند و اغلب برای معتاد خیلی مهم است که مورد سرپرستی قرار گیرد. سومین مرحله درمان، درمان اجتماعی از طریق مددکار است که مهمترین مرحله درمان و مکمل مرحله روان درمانی است. زیرا یکی از عوامل گرایش معتادان به دلیل احساس تنهایی و عدم ارتباط اجتماعی با افراد دیگر این است که به حمایت نیاز دارند. مددکاران اجتماعی سعی می کنند با تغییر مشاغل و حتی محیط اجتماعی و پرورشی آنان، معیارهای ارزشی زندگی آنها را تغییر داده و آنها را برای دنیای دیگری با تفکرات دیگر رهنمون می کنند و این کار به پیگیری مداوم حداقل سه تا چهار سال نیاز دارد (فرجاد، 171:1371)
راه حل نهایی: مبارزه با مواد مخدر:
از یک قرن بعد از انتشار دخانیات، مبارزه با آن از طرف رهبران کشورها شروع شد. در غرب از طرف کشیش ها تحریم شد. سلاطین عثمانی مجازات اعدام برای استعمال کنندگان دخانیات قرار دادند. اکنون پابه پای گسترش و رواج مواد مخدر فعالیتهایی هم در جهت مبارزه با مصرف آنها (خرید، فروش، حمل)، انجام می شود. بنابراین در جهت مبارزه همکاریهای بین المللی زیر نیز لازم است:
1- متلاشی کردن باندهای بین المللی و مراکز آنها در کشورهای مختلف
2- ایجاد ارتباط عمیق و نزدیک و عملی بین نیروهای انتظامی کشورها در زمینه
2-1- استرداد مجرمین و قاچاقچیان مواد مخدر و مصادره جهانی اموال قاچاقچیان
2-2- همکاریهای قضایی گسترده و بدون کارشکنی
3-2- تقویت دوجانبه مرزها و احساس مسئولیت جهانی.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 شهریور 29 , ساعت 9:0 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حسابداری راهبری شرکتی و حاکمیت شرکتی) word دارای 59 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حسابداری راهبری شرکتی و حاکمیت شرکتی) word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حسابداری راهبری شرکتی و حاکمیت شرکتی) word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حسابداری راهبری شرکتی و حاکمیت شرکتی) word :

) مقدمه
شرکت¬های مدرن بوسیله یک ساختار مالکیتی پراکنده با جدایی ژرف مالکیت و کنترل مشخص می¬شوند، که این در مقابل ساختارهای مالکیت به شدت متمرکز که عمر تجاری این شرکت¬ها مربوط به چند قرن پیش که در آن بیشتر شرکتهای تجاری و تولیدی به¬صورت یک ساختار مدیریت پدرسالارانه که اغلب با تکیه بر کنترل خانوادگی اداره می¬شدند، قرار می¬گیرند (کیم و همکاران ، 2004). با این حال، تولید به علت گسترش فناوری اطلاعات در قرن هجدهم بدهی سرمایه¬ی شدیدی به همراه داشت، که این نیازمند گسترش مالکیت به منظور جذب کافی سرمایه است. مدیران به عنوان عوامل برای اصول عمل می-کنند، یعنی مالکان با فراهم کردن حقوق و دستمزد انگیزه-های مناسبی را برای مدیر مهیا می¬کنند. در این واقعیت یک مشکل اساسی نهفته است و آن اطلاعات ناقصی است که بین مدیران و سهامداران وجود دارد که این ایجاد خطرات اخلاقی می¬کند، از آنجا که سهامداران نمی¬توانند بررسی کنند که عملکرد خوب مربوط به شانس بوده است یا کار سخت. جدایی مالکیت از مدیریت در شرکت¬های مدرن باعث ایجاد برخی از تضادهای بالقوه بین مدیریت و سهامداران شده است که این از ایده¬های اقتصاد سرمایه ای گرفته شده و به صورت “مکانیزم دست باز” برای بازگرداندن تعادل بازار (رز ، 2005) بیان شده، است. مالکیت شرکتی از مالکیت سهام، تاثیر چشمگیری بر روش کنترل شرکت¬ها داشت. بدین ترتیب، مالکان اداره شرکت¬ را به مدیران تفویض کردند و بازارهای بورس اوراق بهادار شکل گرفت (حساس یگانه، 1388). در سال 1929 بحرانی بزرگ در بورس امریکا پدید آمد که علت آن، مشکل کنندگی بود. مشکل کنندگی یا جدا شدن مالکیت از مدیریت ابتدا توسط آدام اسمیت در سال 1776 مطرح شد و برای اولین بار توسط )برل و مینز ، 1932) تجزیه و تحلیل شد. امروزه این جدایی با نام مشکل کنندگی شناخته می¬شود و بدین معنا است که چگونه می¬توان اطمینان داشت که مدیران از آزادی عمل خویش در راستای منافع سرمایه¬گذاران استفاده خواهند کرد (جنسن و مکلینگ ، ، 1976). این تفکر و نگاه سنتی که توزیع مالکیت سهام شرکت اثری بر ارزش شرکت ندارد، توسط مطالعات توسط مطالعات جنسن و مکلینگ به چالش کشیده شد. این مطالعات پیش¬بینی کردند که ارزش شرکت تابعی از چگونگی تخصیص سهام بین افراد درونی(نظیر مدیران) و بیرونی¬(نظیر سرمایه¬گذاران نهادی) شرکت است (حساس یگانه و دیگران، 1387). در واقع با افزایش اندازه¬¬ای شرکت¬ها ساختار مالکیت پراکنده¬تر می¬شود و حضور مدیران در عرصه¬ی مالکیت افزایش و به تبع آن مساله نمایندگی از اهمیت بیشتری برخوردار می-گردد (صادقی¬شریف و کفاش پنجه¬شاهی، 1388).
هر چه تعداد سهامداران عمده در ترکیب مالکیت شرکت بیشتر باشد باعث تسهیم نظارت و کنترل میان سهام¬داران عمده می-شود و تضاد منافع بین آن¬ها کاهش می¬شود و تضاد منافع بین آن¬ها کاهش می¬یابد، بنابراین عملکرد شرکت افزایش می¬یابد (موسوی و دیگران، 1389)، نیاز به تحقیق این¬چنینی با توجه به آیین نامه حاکمیت شرکتی مدون سال 1386 کاملا مشهود است. همچنین باید اذعان کرد که با توجه به جدی شدن بحث خصوصی سازی در کشور که استقرار بیش از پیش نظام راهبری شرکت¬ها (حاکمیت شرکتی) را ضروری خواهد ساخت. به علاوه لزوم آمادگی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی و همچنین ارتباطات معمول با نهادهای مالی بین المللی و از جمله بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، بدون تردید بکارگیری نظام راهبری شرکت¬ها در ایران در آینده نزدیک به عنوان یک ضرورت مسلم جلوه¬گر خواهد گردید. سرمایه¬گذاران منطقی، قطعا خواهند پرسید آیا حاکمیت شرکتی خوب منجر به بهبود عملکرد بازارهای سرمایه می¬گردد؟ به عبارتی سازوکارهای حاکمیت شرکتی تا چه اندازه، به ایجاد تعادل موثر بین حقوق و مسولیت¬های بازیگران عرصه شرکت¬ها و مدیریت کمک می-کند. هر گونه شناسی علمی حاکمیت شرکتی مبتنی بر هشت گونه زیر صورت می¬گیرد.
1- نوع شرکت
2- ساختار هیئت مدیره
3- میزان قدرت ذی¬نفعان برای تاثیر بر تصمیمات مدیریت
4- اهمیت بازار سرمایه در اقتصاد ملی هر کشور
5- وجود یا فقدان بازاری جهت اعمال کنترل لازم برای شرکت¬ها
6- ترکیب سهامداران
7- میزان وابستگی پاداش مدیران به بازده عملیاتی شرکت
8- وجود افق زمانی برای تبیین روابط اقتصادی بین شرکت ها (دریایی، 1388).
همانطور که مشاهده می¬شود، یکی از مولفه های حاکمیت شرکتی مالکیت نهادی است. رابطه بین مالکیت نهادی و عدم تقارن اطلاعاتی یک موضوع مهم و ادامه دار در مباحث مدیریت مالی شرکت¬ها و متون مدیریت مالی است. برای بررسی رابطه مزبور تاکنون جنبه-های مختلفی از ساختار مالکیتی در نظر گرفته شده¬اند مانند مدیریتی یا غیر مدیریتی بودن سهامداران، تمرکز یا پراکندگی سهامداران، عمده یا خرد بودن سهامداران، درونی بودن سهامداران(داخل کشور) یا بیگانه بودن سهامداران، حقیقی یا نهادی بودن سهامداران، در این بخش ما موضوع تحقیق را از منظر تجربی و نظری مورد بررسی قرار می¬دهیم. در بخش اول، مبانی نظری مشتمل بر تعاریف، نظریات و فرضیه¬های مرتبط با موضوع ارائه گردیده و درباره آن بحث می¬شود. در بخش دوم به پیشینه تجربی تحقیق و نظریه ها و نتایج محققان مختلف در کشورهای گوناگون از جمله ایران اشاره می¬گردد.

2) مبانی نظری
2-1) حاکمیت شرکتی چیست؟
برای دستیابی به تعریفی جامع و کامل از نظام حاکمیت شرکتی (حاکمیت شرکتی از واژه لاتین Gubenare به معنای هدایت کردن ، گرفته شده است که معمولاً در مورد هدایت کشتی به کار می رود و دلالت بر این دارد که اولین تعریف حاکمیت شرکتی بیشتر بر راهبردی تمرکز دارد نا کنترل (حساس یگانه ، 1385)).لازم است به فرآیند طرح و تکوین این مفهوم بپردازیم . تعریف های مختلفی از حاکمیت شرکتی وجود دارد ؛ از تعریف های محدود و متمرکز بر شرکت ها و سهامداران آنها گرفته تا تعریف های جامع و دربرگیرنده پاسخگویی شرکت ها در قبال گروه کثیری از سهامداران ، افراد یا ذی نفعان . بررسی ادبیات موجود نشان می دهد که هیچ تعریف مورد توافقی در مورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد . تفاوت های چشمگیری در تعریف بر اساس کشور مورد نظر وجود دارد . حتی در آمریکا یا انگلستان نیز رسیدن به تعریف واحد کار چندان آسانی نیست . تعریف های موجود از حاکمیت شرکتی در یک طیف وسیع قرار می گیرند .
دیدگاه های محدود در یک سو و دیدگاه های گسترده در سوی دیگر طیف قرار دارند . در دیدگاه های محدود ، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می شود . این ، الگویی قدیمی است که در قالب نظریه نمایندگی بیان می شود.در آن سوی طیف ، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکه ای از روابط درنظر گرفت که نه تنها میان شرکت و سهامداران بلکه میان شرکت و تعداد زیادی از ذی نفعان از جمله کارکنان ، مشتریان ، فروشندگان و دارندگان اوراق قرضه وجود دارد . چنین دیدگاهی در قالب نظریه ذی نفعان دیده می شود (حساس یگانه ، 1385،96).
در ادامه چند تعریف از حاکمیت شرکتی آورده شده است . این تعریف ها از نگاهی محدود و در عین حال توصیف کننده نقش اساسی حاکمیت شرکتی آغاز می شود ، در میانه بر یک دیدگاه انحصاراً مالی که به موضوع روابط سهامداران و مدیریت تأکید می کند ، می رسد و سرانجام به تعریفی گسترده تر خاتمه می یابد که پاسخگویی شرکتی را در برابر ذی نفعان و جامعه دربرمی گیرد .
کادبری در سال 1992 حاکمیت شرکتی را چنین بیان می کند : “سیستمی که شرکتها با آن، هدایت و کنترل می شوند.”
پارکینسون در سال 1994 می نویسد : “حاکمیت شرکتی عبارت است از فرآیند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران.”
صندوق بین المللی پول و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سال 2001 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده اند : “ساختار روابط و مسئولیت ها در میان یک گروه اصلی شامل سهامداران ، اعضای هیأت مدیره و مدیر عامل برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدف های اولیه مشارکت”.
هاپب و همکاران وی در سال 1998 پس از تحقیقی که در آکسفورد انجام دادند در تبیین حاکمیت شرکتی می نویسند : “حاکمیت شرکتی به تشریح سازماندهی داخلی و ساختار قدرت شرکت ، نحوه ایفای وظایف هیأت مدیره ، ساختار مالکیت شرکت و روابط میان سهامداران و سایر ذی نفعان ، به خصوص نیروی کار شرکت و اعتباردهندگان به آن می پردازد”.
کیزی و رایت در سال 1993 نوشته اند : “حاکمیت شرکتی عبارت است از : ساختارها ، فرآیندها ، فرهنگ ها و سیستم هایی که عملیات موفق سازمان را فراهم می کنند”.
مگینسون در سال 1994 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است : “سیستم حاکمیت شرکتی را می توان مجموعه قوانین، مقررات، نهادهاوروش هایی تعریف کرد که تعیین می کنند شرکتها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می شوند “.
رابرت مانگز و نل مینو ، دو صاحب نظری که پژوهش های متعددوگسترده ای در مورد حاکمیت شرکتی انجام داده اند در سال 1995 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده اند : “ابزاری که هر اجتماع به وسیله آن جهت حرکت شرکت را تعیین می کند و یا به عبارت دیگر ، حاکمیت شرکتی عبارت است از روابط میان گروه های مختلف در تعیین جهت گیری و عملکرد شرکت . گروه های اصلی عبارتند از : سهامداران ، مدیر عامل و هیأت مدیره . سایر گروه ها ، شامل کارکنان ، مشتریان ، فروشندگان ، اعتباردهندگان و جامعه”.
ولف سون ، رئیس پیشین بانک جهانی در سال 2000 گفته است : “حاکمیت شرکتی درصدد ارتقای انصاف ، شفافیت و پاسخگویی در شرکت است”.
در سال 1999 در فایننشیال تایمز تعریف حاکمیت شرکتی درج شده است : “حاکمیت شرکتی را می توان در تعریف محدود آن ، رابطه شرکت با سهامدارانش و در تعریف گشترده آن ، رابطه شرکت با جامعه دانست”.
تری گر ، صاحب نظر دیگری است که در سال 1984 نوشته است : “حاکمیت شرکتی تنها مربوط به اداره عملیات شرکت نیست بلکه به هدایت ، نظارت و کنترل اعمال مدیران اجرایی و پاسخگویی آنها به تمام ذی نفعان شرکت (جامعه) نیز مربوط است “.
تعریف های محدود حاکمیت شرکتی متمرکز بر قابلیت های سیستم قانونی یک کشور برای حفظ حقوق سهامداران اقلیت است (مثلاً تعریف فدراسیون بین المللی حسابداران در سال 2004 و پارکینسون در سال 1994). این تعریف ها اساساً برای مقایسه میان کشوری مناسب اند و قوانین هر کشور نقش تعیین کننده ای در سیستم حاکمیت شرکتی دارد .
تعریف های گسترده تر حاکمیت شرکتی بر سطح پاسخگویی وسیع تری نسبت به سهامداران و دیگر ذی نفعان تأکید دارند . تعریف های تری گر (1984) ، مگینسون (1994) و رابرت مانگز و نل مینو (1995) که به گروه بیشتری از ذی نفعان تأکید دارند ، از مقبولیت بیشتری نزد صاحب نظران برخوردارند .
تعریف های گسترده تر نشان می دهند که شرکت ها در برابرکل جامعه ، نسلهای آینده و منابع طبیعی مسئولیت دارند .
در این دیدگاه ، سیستم حاکمیت شرکتی موانع و اهرم های تعادل درون سازمانی و برون سازمانی برای شرکت هاست که تضمین می کند آنها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذی نفعان انجام می دهند و در تمام زمینه های فعالیت تجاری ، به صورت مسئولانه عمل می کنند . همچنین ، استدلال منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط می توان با در نظر گرفتن منافع ذی نفعان برآورده کرد.
بررسی تعریف ها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مرور دیدگاه های صاحب نظران، حکایت از آن دارد که حاکمیت شرکتی یک مفهوم چند رشته ای (حوزه ای) است و هدف نهایی حاکمیت شرکتی دست یابی به چهار مورد زیر در شرکت هاست :
1 پاسخگویی
2 شفافیت
3 عدالت (انصاف)
4 رعایت حقوق ذی نفعان
با مرور تعریف های یاد شده و تحلیل آنها می توان تعریف جامع و کامل زیر را ارائه کرد :
“حاکمیت شرکتی قوانین ، مقررات ، ساختارها ، فرآیندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی ، شفافیت ، عدالت و رعایت حقوق ذی نفعان می شود “.
همانطور که گفته شد ، هدف نهایی حاکمیت شرکتی دست یابی به چهار مورد پاسخگویی ، شفافیت ، عدالت و رعایت حقوق ذی نفعان در شرکت ها است .
پاسخگویی ، ازعمده هدف های حاکمیت شرکتی است . با پاسخگویی مناسب شرکت ها ، سه هدف دیگر (شفافیت ، عدالت و رعایت حقوق ذی نفعان) حاصل می شود (حساس یگانه ، 1385،98) .
از منظر فدراسیون بین المللی حسابداری (2004) «حاکمیت شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین راهبرد‏هایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل ریسک و مصرف بهینه منابع می شود». بر اساس گزارش کادبری (1992) «حاکمیت شرکتی سیستمی است که شرکت ها را هدایت و کنترل می‏کند. تمرکز اصلی بر ایفای وظیفه مدیران ارشد سازمانی در رعایت اصول شفافیت، درستکاری و پاسخگویی است». به اعتقاد بانک جهانی (2001) نیز «حاکمیت شرکتی برای برقراری تعادل بین اهداف اقتصادی و اجتماعی و نیز اهداف فردی و عمومی است. حاکمیت شرکتی موجبات استفاده موثر ازمنابع و الزام به پاسخگویی را فراهم می‏سازد. هدف اصلی آن است که منافع شرکت، افراد (ذینفع) و جامعه تا حد ممکن به هم نزدیک شوند» (حساس یگانه، 1385، ص 33). از منظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (2004) نیز «حاکمیت شرکتی شامل مجموعه روابط بین مدیران اجرائی، اعضای هیات مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت است. همچنین ساختاری برای تدوین اهداف شرکت و راه های دستیابی به اهداف و نیز چگونگی ارزیابی و نظارت بر عملکرد را شامل می شود». از دیدگاه سولمون (2004) حاکمیت شرکتی سیستمی است که هم شرکت های داخلی و هم شرکت های خارجی را کنترل و هماهنگ می نماید تا از ایفای مسئولیت شرکت ها در قبال سهامداران خود و همچنین مسئولیت های اجتماعی که برای انجام فعالیت‏های تجاری در جامعه دارند اطمینان حاصل نماید.
عمده ترین عامل متمایز کننده تعاریف فوق را می توان پهنه یا گستره شمول حاکمیت شرکتی دانست. از یک منظر می توان این نظام را رابطه «مدیران» با «سهامداران» دانست که مبنای نظری آن «تئوری نمایندگی» در شکل محدود خود است. در آن سوی این طیف و در نگرشی وسیع، حاکمیت شرکتی رابطه شرکت با تمام ذینفعان خود را دربر می‏گیرد که پشتوانه نظری آن را می توان «تئوری ذینفعان» دانست. سایر تعاریف و نگرش‏ها به حاکمیت شرکتی داخل طیفی که نگاه حداقلی و حداکثری آن تبیین شد قرار می‏گیرد.

2-2) حاکمیت شرکتی در ایران
به رغم این که اصطلاح “حاکمیت شرکتی” در دو دهه اخیر بارها و بارها مورد بحث متخصصان مالی و امور شرکت¬ها و اقتصاددانان جهان قرار گرفته و گاه روایت¬های متفاوت و متضادی نیز پیدا کرده است، در ایران هنوز به گونه¬ای ارزشمند و به قاعده بررسی نشده است. دلیل نیز تا حدی روشن است. گستره فعالیت شرکت¬های سهامی عام در قیاس با حجم عمومی فعالیت¬ها در اقتصاد ضعیف است. بازارهای مالی هنوز عمق و گستره کافی نیافته¬اند و ساختار متناسب با اقتصادی در حال گذارا هنوز پیدا نکرده اند (امجدی، 1389). در اواخر سال 1383 مرکز تحقیقات و توسعه بازار سرمایه بورس اوراق بهادار تهران دست به انتشار ویرایش اولین آیین نامه حاکمیت شرکتی زد. این آیین نامه در 22 ماده و دو تبصره تنظیم شده و شامل تعریف¬ها، وظایف هیئت مدیره، سهامداران، افشای اطلاعات و پاسخگویی و حسابرسی است. این آیین نامه با توجه به ساختار مالکیت و وضعیت بازار سرمایه و با نگرش به قانون تجارت حاضر تنظیم شده است و با سیستم درون سازمانی(رابطه¬ی) حاکمیت شرکتی سازگار است. انتشار این آیین نامه یادآور تلاش ارزند¬ه¬ای است که بررسی و تجدیدنظر در برخی از موارد آن می¬تواند در توسعه بازار سرمایه نقش مؤثری ایفا کند. همچنین به نظر می¬رسد که در اصلاحیه قانون تجارت، توجه کافی به موضوع حاکمیت شرکتی نشده است، با طرح سیستم درون سازمانی در اینجا لازم است در مورد انواع سیستم حاکمیت شرکتی توضیح مختصری داده شود. بررسی¬ها نشان می¬دهد که هر کشور سیستم حاکمیت شرکتی منحصر به خود دارد. به اندازه کشورهای دنیا، سیستم حاکمیت شرکتی وجود دارد. سیستم حاکمیت شرکتی موجود در یک کشور با تعدادی عوامل داخلی از جمله ساختار مالکیت شرکت-ها و چارچوب¬های قانونی از اصلی¬ترین و تعیین کننده ترین عوامل سیستم حاکمیت شرکتی هستند. همچنین عوامل خارجی از قبیل میزان جریان سرمایه¬ از خارج به داخل ، وضعیت اقتصاد جهانی، عرضه سهام در بازار سهام سایر کشورها و سرمایه-گذاری سایر نهادی فرامرزی، بر سیستم حاکمیت شرکتی موجود در یک شرکت تاثیر دارند. تلاش ¬هایی برای طبقه¬بندی سیستم-های حاکمیت شرکتی صورت گرفته که با مشکلاتی همراه بوده است. با این حال یکی از بهترین تلاش ها که از پذیرش بیشتری نزد صاحبنظران برخوردار است، طبقه¬بندی مربوط به سیستم¬های درون سازمانی و برون سازمانی است. عبارت درون سازمانی و برون سازمانی تلاش هایی را برای توصیف دو نوع سیستم حاکمیت شرکتی نشان می¬دهند. در واقع بیشتر سیاست¬ های حاکمیت شرکتی بین این دو گروه قرار می¬گیرند و در بعضی از ویژگی¬های آنها مشترکند. این دوگانگی حاکمیت شرکتی ناشی از تفاوت هایی است که بین فرهنگ ها و سیستم های قانونی وجود دارند. با این همه، کشورها تلاش دارند تا این تفاوتها را کاهش دهند و امکان دارد که سیستم های حاکمیت شرکتی در سطح جهان به هم نزدیک شوند. حاکمیت شرکتی درون سازمانی، سیستمی است که در آن شرکت های فهرست بندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است اعضای خانواده مؤسس(بنیانگذار) یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانک¬های اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند. به سیستم های درون سازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکت ها و سهامداران عمده آنها، سیستم رابطه ی نیز گفته می¬شود. هر چند در مدل حاکمیت شرکتی درون سازمانی به واسطه روابط نزدیک میان مالکان و مدیران، مشکل نمایندگی کمتری وجود دارد ولی مشکلات جدی دیگری پیش می¬آید. به واسطه سطح تفکیک ناچیز مالکیت و کنترل(مدیریت) در بسیاری از کشورها( مثلا به دلیل مالکیت خانواده های مؤسس) از قدرت سوءاستفاده می¬شود. سهامداران اقلیت نمی-توانند از عملیات شرکت آگاه شوند. شفافیت کمی وجود دارد و وقوع سوءاستفاده محتمل به نظر می¬رسد، معاملات مالی مبهم و غیر شفاف است و افزایش سوء استفاده از منابع مالی، نمونه هایی از سوء جریان¬ها در این سیستم¬ها شمرده میشوند. عملیات برون سازمانی به سیستم های تأمین مالی و حاکمیت شرکتی اشاره دارد. در این سیستم ها شرکت های بزرگ توسط مدیران کنترل می شوند و تحت مالکیت سهامداران برون سازمانی یا سهامداران خصوصی قرار دارند. این وضعیت منجر به جدایی مالکیت از مدیریت می¬شود توسط برل و مینز (1932) مطرح شد. همانطور که بعدها جنسن و مک لینگ (1976) در نظریه نمایندگی مطرح کردند، مشکل نمایندگی مرتبط با هزینه های سنگینی است که به سهامدار و مدیر تحمیل می¬شود. اگر چه در سیستم های برون سازمانی، شرکت ها مستقیما توسط مدیران کنترل می¬شوند، اما به طور غیر مستقیم تحت کنترل اعضای برون سازمانی قرار دارند. اعضای مذکور، نهادهای مالی و همچنین سهامداران خصوصی هستند.
به نظر می¬رسد حاکمیت شرکتی در ایران بیشتر به سیستم درون سازمانی نزدیک تر است. با توجه به وجود بازار سرمایه و تلاش های انجام شده در مورد گسترش آن، سیستم حاکمیت شرکتی درون سازمانی در ایران مطرح است و موضوعیت دارد. در برنامه های سوم و چهارم توسعه کشور، به خصوصی سازی عنایت ویژه¬ای شده است. بنابراین به نظر می¬رسد در صورت دستیابی به هدف¬های خصوصی سازی در این برنامه ها و افزایش سهامداران و ذی¬نفعان شرکت ها، سیستم حاکمیت شرکتی در کشور ما با توجه به تجربه سایر کشورها که به خصوصی سازی دست زده اند، به سمت سیستم برون سازمانی تغییر جهت دهد (قنبری، حساس یگانه، حجازی، 1386).

2-3) بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی
بازیگران حاکمیت شرکتی را می‏توان در سه دسته بازیگران داخلی، بازیگران خارجی و هیات مدیره‏ها تقسیم‏بندی نمود. این تقسیم بندی در نگاره 2-1 ارائه شده است.
البته در برخی تقسیم‏بندی‏ها نیز می‏توان اعضای مستقل هیات مدیره را از جمع بازیگران خارجی و اعضای اجرایی هیات مدیره را، از جمله بازیگران داخلی شرکت برشمرد. در تقسیم‏بندی دیگر، این گونه بازیگران را می‏توان به سرمایه‏گذاران، تأمین کنندگان منابع انسانی مورد نیاز و اعضای تیم‏های مدیریت شرکتی تفکیک نمود. (آگوایرلا و جکسن ، 2003). براساس تقسیم‏بندی اول، بازیگران داخلی را می‏توان شامل کسانی دانست که تصمیمات شرکتی را اتخاذ نموده و به اجرا در می‏آورند، در حالیکه بازیگران خارجی کسانی هستند (حقیقی یا حقوقی) که سعی در اعمال نفوذ و کنترل بر تصمیمات شرکت را دارند (مینتزبرگ ، 1983).
نگاره 1) بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی

از این رو مدیران و کارکنان درون شرکت را می‏توان به عنوان بازیگران داخلی و سهامداران، تأمین کنندگان، مشتریان، نهادهای دولتی و قانونی و; را تحت عنوان بازیگران خارجی معرفی نمود. هیات مدیره‏ها را نیز می‏توان به عنوان گروه سومی مد نظر قرار داد که بعضاً به جهت آنکه می‏توانند هم در قالب بازیگران داخلی و هم تحت دسته بازیگران خارجی قرارگیرند مستقل از دو دسته دیگر تعریف نمود.
الف) بازیگران داخلی
مقایسه تعاریف موجود از این گونه بازیگران در طی دهه‏های گذشته و سالهای اخیر حاکی از بروز تغییرات گوناگونی در وظایف اینگونه افراد است. در نتیجه این تحولات، از نقش استراتژیک این گونه تیم‏ها تا حد زیادی کاسته شده و وظایف اجرایی بیشتری برای آنان منظور شده است. این گونه بازیگران در قالب تیمی اجرایی مشتمل بر مدیر ارشد مالی، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد حاکمیتی، مدیر ارشد یادگیری، مدیر ارشد اطلاعاتی، مدیر ارشد عملیاتی، مدیر ارشد منابع انسانی، مدیر ارشد فناوری و ;تحت نظارت مدیر ارشد اجرایی یا به عبارتی بهتر مدیرعامل شرکت به فعالیت مشغولند. نکته مهم آن است که هر چه رابطه بین این تیم با تیم هیئت مدیره بهتر شود، عملکرد کلی شرکت (با فرض ثبات سایر شرایط) ارتقاء خواهد یافت (غفاری، 1389).
ب) هیات مدیره
هیأت مدیره ها یکی از ارکان حاکمیت شرکتی در شرکت های امروزی به شمار می روند و اغلب از آن ها به عنوان اهرم اجرایی اصول حاکمیت شرکتی و مسئول نظارت و سیاست گذاری در شرکت ها یاد می شود. اعضای هیأت مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب می شوند، در حالی که در برخی سیستم های حاکمیتی نوین، مجموعه نظرات کارکنان، نهادهای دولتی، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان نیز در انتخاب آن ها تأثیرگذار است. هیأت مدیره غالباً گروهی از افراد هستند که حق نظارت، کنترل، سیاست گذاری های کلان و حاکمیت بر یک شرکت خاص را در اختیار دارند (هولمز ، 2005). این مجموعه از افراد در قالب یک تیم کاری اثربخش می بایست سلامت شرکتی را در حوزه های متنوعی همچون عملکرد مالی مناسب شرکت، قانونی بودن فعالیت‏ها، تناسب فرآیندها و اقدامات صورت پذیرفته شرکت ها با اهداف حاکمیت شرکت، تضمین نمایند.
ج) بازیگران خارجی
بازیگران خارجی شامل سهامداران، مشتریان داخل و خارجی شرکت و قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت می باشد. در ارتباط با سهامداران، تمامی کسانی که مالک سهام‏های توزیعی شرکت در بازارهای سهمی هستند، را می‏توان در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست. این گونه بازیگران می‏توانند با اعمال حق رأی خود در انتخاب سیستم‏های حاکمیتی شرکت، کنترل تیم هیأت مدیره را در دست گرفته و به تدوین سیاستهای جدیدی در حاکمیت شرکت، بپردازند. مشتریان، مدیران اصلی شرکت‏ها و راز مانایی هر واحد کسب و کار محسوب می شوند. بی‏تردید انتظارات، نظرات و درصد رضایت‏مندی این گونه ذینفعان همچون خریداران محصولات و خدمات شرکت (مشتریان خارجی شرکت) و از طرفی، کلیه کارمندان شرکت (مشتریان درون شرکتی) از اهمیت قابل ملاحظه‏ای برخوردار است.
نهادهای قانونی معتبر در نظام های حاکمیتی جهان همچون نزدک و بورس اوراق بهادار نیویورک در آمریکا، بورس اوراق بهادار لندن، استرالیا و قوانین الزامی آنان همچون قوانین ساربنز- اکسلی، استاندارد کدبری، استانداردهای هیگز و ; را نیز می‏توان در بخش قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت جای داد. نهادهای اجتماعی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نیز در این بخش قابل بحث و بررسی‏اند (غفاری، 1389).

2-4) ساختار حاکمیت شرکتی
ساختار حاکمیت شرکتی را می توان به دو نوع حاکمیت شرکتی درون سازمانی و حاکمیت شرکتی برون سازمانی طبقه بندی نمود که هر یک دارای سازوکارهای خاص خود می باشند. حاکمیت شرکتی درون سازمانی ، سیستمی است که در آن شرکت های فهرست بندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است بنیانگذار یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانکهای اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند. ساز و کارهای حاکمیت درون سازمانی عبارتند از:
هیات مدیره: انتخاب و استقرار هیات مدیره توانمند، خوش نام و بی طرف
مدیران اجرایی: تقسیم مسئولیت ها بین مدیران اجرایی و استقرار نرم افزار مناسب
مدیران غیر اجرایی: ایجاد کمیته حسابرسی با حضور اعضای هیات مدیره و مدیران اجرای سابق و خوش نام در کمیته های مختلف شرکت
کنترل داخلی: طراحی، تدوین و استقرار کنترل های داخلی مناسب (مالی، حقوقی، مدیریت ریسک،حسابرسی داخلی و ;..)
اخلاق سازمانی: تدوین و گسترش آیین نامه رفتار حرفه ای
حاکمیت شرکتی برون سازمانی ، به سیستم های تأمین مالی و حاکمیت شرکتی اشاره دارد که در آن، شرکت‏های بزرگ توسط مدیران کنترل می شوند و تحت مالکیت سهامداران برون سازمانی یا سهامداران خصوصی قرار دارند. این وضعیت منجر به جدایی مالکیت از کنترل (مدیریت) می شود. ساز و کارهای حاکمیت برون سازمانی شامل موارد زیر می باشند:
1 نظارت قانونی (تدوین، تصویب و استقرار قوانین نظارتی مناسب)
2 رژیم حقوقی (برقراری نظام حقوقی مناسب)
3 کارایی بازار سرمایه (گسترش بازار و تقویت کارایی آن)
4 نظارت سهامداران عمده: ایجاد انگیزه در سهامداران به فعالیت هایی مانند خرید سهام
5 نقش سرمایه گذاران نهادی: تشویق و گسترش سرمایه گذاران نهادی
6 نظارت سهامدارن اقلیت: احترام به حقوق سهامداران جزء و اقلیت
7 الزامی کردن حسابرسی مستقل
8 فعالیت موسسات رتبه بندی: ایجاد تسهیلات برای فعالیت های موسسات مذکور
در نگاره 2-2 ساختار حاکمیت شرکتی ارائه شده است (حساس یگانه، 1389).
نگاره 2) ساختار حاکمیت شرکتی

2-5) مالکیت نهادی و حاکمیت شرکتی
با تغییر محیط شرکت ها ، فعالیت های حاکمیت شرکتی نیز تغییر یافته اند . هر چند این تغییر در کشورهای مختلف متفاوت بوده است ، لیکن در اقتصادهایی که بانکداری ، بازار سرمایه و سیستم های حقوقی تغییرات چشم گیری داشته اند ، این تغییرات معمول بوده است .
یکی از مکانیسم‌های کنترلی بیرونی مؤثر بر حاکمیت شرکتی که به طور جهان شمول دارای اهمیت فزاینده‌ای می‌باشد، ظهورسرمایه‌گذاران نهادی به عنوان مالکین سرمایه می‌باشد. سهامداران نهادی دارای توان بالقوه تأثیرگذاری بر فعالیت‌های مدیران به طور مستقیم از طریق مالکیت و به طور غیرمستقیم از طریق مبادله‌ی سهام خود می‌باشند. تأثیرغیرمستقیم سهامداران نهادی می‌تواند خیلی قوی باشد. برای مثال سهامداران نهادی ممکن است در قالب یک گروه از سرمایه‌گذاری در یک شرکت خاص خودداری نمایند و از این طریق موجب افزایش هزینه‌ی سرمایه‌ی شرکت شوند زیرا جذب سرمایه برای شرکت‌های مزبور سخت‌تر و در نتیجه گران‌تر خواهد بود(ابراهیمی کُردلر،1386،21).
طبق نظر گیلان و استارکس (2003) سهامداران نهادی و به ویژه سهامداران نهادی خارجی ، نقش اصلی را درشکل گیری تغییرات در بسیاری از سیستم های حاکمیت شرکتی داشته اند (مهرانی و دیگران1389،25).
از دیدگاه نظری، جایگاه سرمایه گذاران نهادی در حاکمیت شرکتی بسیار پیچیده است. از یک دیدگاه، سرمایه گذاران نهادی یکی دیگر از ساز و کارهای حاکمیت شرکتی نیرومند را بازنمایی می کنند که می توانند بر مدیریت شرکت نظارت داشته باشند. زیرا آن ها هم می توانند بر مدیریت شرکت نفوذی چشم گیر داشته باشند و هم می توانند منافع گروه سهامداران را همسو کنند. راه هایی که بدان وسیله سهامداران می توانند بر مدیریت نظارت کنند عموماً در چارچوب نظریه نمایندگی معرفی می شود. هر روز بر اهمیت نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی افزوده می شود زیرا آنها بسیار بزرگ و با نفوذ شده اند، و در عین حال تمرکز مالکیت به عنوان ساز و کاری مهم یاد می شود که مشکلات نمایندگی را کنترل می کند و حمایت از منافع سرمایه گذاران را بهبود می بخشد. با این وجود ، چنین تمرکزی می تواند اثرات منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه، که عدم تقارن اطلاعاتی را بین آن ها و سهامداران کوچکتر ایجاد می کند. سرمایه گذاران نهادی همچنین می توانند تضادهای نمایندگی را به واسطه وجودشان در مقام کارگمار ( یا اصیل ) عمده، وخیم تر کنند. اگرچه با رشد تمرکز مالکیت این مشکل هم بر طرف می شود (برجی،1391،45).
گروه‌های پرشماری در حاکمیت شرکتی نفوذ دارند، در این میان سهامداران، به ویژه سهامداران نهادی نقشی مهمی ایفا می‌کنند.
از دیدگاه نظری، جایگاه سرمایه‌گذاران نهادی در حاکمیت شرکتی بسیار پیچیده است. از یک دیدگاه، سرمایه‌گذاران نهادی یکی دیگر از ساز و کارهای حاکمیت شرکتی نیرومند را بازنمایی می‌کنند که می‌توانند بر مدیریت شرکتی نظارت داشته باشند. زیرا آنان هم می‌توانند بر مدیریت شرکت نفوذی چشم‌گیر داشته باشند و هم می‌توانند منافع گروه‌های سهامداران را همسو کنند. راه‌هایی که بدان وسیله سهامداران می‌توانند بر مدیریت نظارت کنند عموماً در چارچوب نظریه‌ی نمایندگی معرفی می‌شود. هر روز بر اهمیت نقش نظارتی سرمایه‌گذاران نهادی افزوده می‌شود زیرا آنان بسیار بزرگ و با نفوذ شده‌اند، و در عین حال تمرکز مالکیت قابل ملاحظه‌ای را به دست آورده‌اند. البته، در نوشته‌های حاکمیت شرکتی از تمرکز مالکیت به عنوان ساز و کاری مهم یاد می‌شود که مشکلات نمایندگی را کنترل می‌کند و حمایت از منافع سرمایه‌گذاران را بهبود می‌بخشد. با وجود این، چنین تمرکزی می‌تواند اثرات منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه، که عدم تقارن اطلاعاتی را بین آنان و سهامداران کوچک‌تر ایجاد می‌کند. سرمایه‌گذاران نهادی هم چنین می‌توانند تضادهای نمایندگی را به واسطه‌ی وجودشان در مقام کارگمار (یا مالکی) عمده، که مشکلات برخاسته از جدایی مالکیت و کنترل را کاهش می‌دهد، وخیم‌تر کنند. اگرچه با رشد تمرکز مالکیت این مشکل هم برطرف می‌شود (حساس یگانه وپوریانسب،4،1384).
سرمایه‌گذاران نهادی، می‌توانند مشکلات کارگزاری را به دلیل توانایی،نفوذو تنوع بخشی حل و فصل نمایند. لذا به نظر می‌رسد که سرمایه‌گذاران نهادی، در مقام سهامداران شرکت‌ها، هم علت و هم چاره یا راه‌حل مشکل نمایندگی را بازنمایی می‌کنند.
دو مکتب فکری در مورد نقش سرمایه‌گذاران نهادی در شرکت وجود دارد یک مکتب فکری مثل بوش (1998)وپورتر (1992) بیان می‌کند که سهامداران نهادی ذاتاً کوتاه مدت‌گرا هستند. این سرمایه‌گذاران نهادی، سرمایه‌گذاران موقتی هستند که عمدتاً در تعیین قیمت سهام به سود جاری توجه دارند نه سودهای بلندمدت. ارزیابی منظم عملکرد و رتبه‌بندی عملکرد سرمایه‌گذاران نهادی، انگیزه‌هایی را در آن‌ها برای اتخاذ افق سرمایه‌گذاری کوتاه مدت ایجاد می‌کند. این افق کوتاه مدت، سرمایه‌گذاران نهادی را از انجام هزینه‌های نظارت باز می‌دارد زیرا بعید است که منافع این نظارت در کوتاه مدت نصیب آن‌ها شود. به علاوه به دلیل نیاز به تغییر در پرتفوی برای بهبود عملکرد، زمان و منابع کافی در اختیار سرمایه‌گذاران نهادی قرار ندارد تا خود را درگیر نظارت شرکت‌های موجود در پرتفوی نمایند. به علاوه قراردادهای پاداش مدیران عمدتاً به سودهای جاری و قیمت سهام شرکت وابسته است. بازار نیروی کار مدیریتی نیز قیمت مدیران را براساس عملکرد شرکت تعیین می‌کنند و تعویض مدیر عامل براساس عملکرد سودهای جاری انجام می‌شود. معاملات سرمایه‌گذاران نهادی به اخبار سودهای جاری حساس است. لذا مدیران انگیزه‌های فراوانی برای جلوگیری از کاهش سود دارند. اما مکتب فکری دیگر مثل بلک (1994) بیان می‌کند که هنگامی که مالکیت سهام شرکت در بین عده‌ی کمی سرمایه‌گذار (به ویژه سرمایه‌گذاران نهادی) متمرکز باشد، مشکلات جدایی مالکیت و کنترل کاهش می‌یابد. هنگامی که سهامی که نهادها مالک آن هستند افزایش یابد، خروج از شرکت هزینه‌ی بیشتری دارد، زیرا فروش‌های عمده‌ی سهام معمولاً مستلزم تخفیفات عمده است. هم چنین چون این سهام‌های عمده، ارزش پولی زیادی دارند، در صورت غیرفعال ماندن سرمایه‌گذار نهادی و یا آگاه نبودن از عملکرد ضعیف شرکت‌های موجود در پرتفوی، وی در معرض زیان بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاران که منافع کمتری در شرکت دارد قرار می‌گیرد(مرادی23,1386,)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 شهریور 29 , ساعت 9:0 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اختلالات زبانی word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اختلالات زبانی word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اختلالات زبانی word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اختلالات زبانی word :

زبان وسیله بیان عقاید و نظرات است که به کمک علایم و بر طبق قواعد و دستور زبان و علم معنی بکار می‌رود. زمانی زبان دچار نقص و نارسایی می‌شود که بگونه‌ای صحبت کردن برخلاف قواعد دستوری باشد. یا غیر مفهوم بوده و یا از نظر شخصی و فرهنگی مطلوب نباشد. یا اینکه دستگاه صوتی (زبانی) مورد سو استفاده (بد زبانی) قرار گیرد.

کودک معمولا در حدود 12 ماهگی اولین کلمات را بر زبان می‌راند و حدود 18 ماهگی تا 2 سالگی اولین جملات ساده و ابتدایی را می‌سازد. و بتدریج قادر به سخن گفتن و بیان نظرات خود و درک مطالب و مفاهیمی‌ که در صحبت دیگران نهفته است، می‌گردد. چنانچه در حدود سنین فوق بطور طبیعی و عادی نتواند در بیان مقصود خود از کلمات و جملات متناسب استفاده نماید و همچنین مشکلاتی در فهم مطالب داشته باشد و یا به عبارت ساده تر دیر زبان باز کند، احتمالا از نظر گویایی دچار نارسایی و اختلالاتی است.

 

دلایل اختلالات زبان
عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی
بعضی از کودکان در زمانی که انتظار می‌رود، بطور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند. به احتمالی دچار عقب ماندگی هوشی می‌باشند. برای آنکه کودک قادر به تکلم باشد باید از میزان لازم بهره هوشی برخوردار باشد. کودکانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند معمولا فقط برای بیان خواسته‌های خود از گریه ، فریاد و صداهای نامفهوم استفاده می‌کنند.

اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی
گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی‌ در کودکان منشا عاطفی و هیجانی دارد. این نوع اختلال معمولا به دلیل هیجانات شدید و ضربه‌ها و یا شوکهای عاطفی در این کودکان عارض می‌گردد. این قبیل اختلال تکلمی‌ را گاهی نیز لالی عاطفی یا سکوت مرضی می‌گویند. احتمال وقوع اینگونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط پر تشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پی‌در‌پی هستند، بیشتر است.

اختلالات تکلمی‌ و ضایعات مغزی و عصبی(آفازی)
گاهی بر اثر ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی ، کودک فاقد توانایی سخن گفتن می‌شود. این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن ، هجی کردن ، حساب کردن

، اشاره و صحبت کردن می‌باشند. ممکن است کودک دچار گیجی و بیقراری هیجانی شده و قادر بخاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنماییهای بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود. از ویژگیهای بارز این قبیل کودکان حالت دمدمی‌ بودن آنها است. از لحظه‌ای به لحظه دیگر و یا روزی به روز دیگر تغییر می‌کنند. از آنجایی که اختلال تکلمی ‌فقط یکی از نتایج احتمالی ضایعات مغزی است، در واقع اگر بخواهیم نمونه‌های کاملا صحیحی از اختلال گویایی را که منشا آن ضایعات مغزی است (آفازی) در بچگی تشخیص داده و ارائه ‌دهیم تقریبا غیر ممکن خواهد بود.

اختلالات دستگاه صوتی و نارساییهای تکلمی
در بعضی موارد اختلالات دستگاه صوتی موجب نارساییهای تکلمی ‌می‌شود. تقریبا یک نفر از هر هزار کودکی که متولد می‌شوند به نحوی دچار نقیصه‌ای در سقف دهان و یا در لب بالایی می‌باشند. کودکان مبتلا به چنین اختلالاتی معمولا از تلفظ کامل کلمات عاجز بوده و غالبا حروف را به جای یکدیگر بکار می‌برند. آنها معمولا در اصطلاح تو دماغی و با خرخر صحبت می‌کنند.

اختلالات شنوایی و نارساییهای تکلمی
نارساییهای تکلمی ‌که منشا آنها اختلالات شنوایی است، معمولا متاثر از حداقل سه ویژگی خاص از اختلالات شنوایی است. این ویژگیها عبارتند از سن وقوع نقص شنوایی ، میزان و نوع اختلالات شنوایی. چنانچه وقوع اختلالات شنوایی به میزان ضعیف قبل از سن به سخن آمدن کودک باشد، ممکن است موجب تاخیر در صحبت کردن کودک گردد. چنانچه وقوع اختلال شنوایی به میزان ضعیف بعد از رشد طبیعی کودک در صحبت کردن باشد ممکن است چندان تاثیری در صحبت کردن کودک نداشته باشد.

در صورتی که وقوع اختلال شنوایی به میزان متوسط و یا خیلی زیاد ، قبل از یادگیری زبان باشد تاثیر بسیار شدیدی بر رشد طبیعی زبان کودک می‌گذارد. و ممکن است سبب شود که کودک بدون استفاده از برنامه‌های مستمر و دایمی ‌و ویژه گفتار درمانی هرگز قادر به رشد زبان و صحبت کردن نشود. اگر چنین اختلالاتی به همین میزان بعد از تحصیل زبان و صحبت کردن عارض فرد شود، ممکن است تنها تاثیر کمی‌ در کیفیت او گذارده و تغییراتی در تن صدا و ادای کلمات ایجاد گردد. کودکان سخت شنوا نیز ممکن است در تحصیل مهارتهای زبانی دچار اشکال شوند و در تلفظ و ادای صحیح کلمات مشکلاتی داشته باشند.
اختلالات گفتار و زبان
طبقه بندی اختلالات زبان و گفتار
در مورد طبقه بندی اختلالات زبان و گفتار و یا به طور کلی اختلالات ارتباطی نظریه‌های متفاوت وجود دارد. برخی از متخصصین معتقدند که لزومی بر طبقه بندی این اختلالات وجود ندارد. از این دیدگاه زبان در عمق وجود فرد ریشه دارد و یک اختلال زبان نمی‌تواند به خودی خود و به صورت مجزا وجود داشته باشد. دسته دیگر معتقدند این دسته از اختلالات را باید طبقه بندی کرد،

چرا که طبقه بندی به لزوم اهمیت و توجه به نشانه‌ها و علایم مرضی این اختلالات تاکید می‌کند. این دسته از متخصصین اختلالات گفتار و زبان را به چهار دسته اختلالات آواشناسی ، اختلالات آهنگ گفتار ، اختلالات صدا و اختلالات زبان تقسیم کرده‌اند. برخی از صاحبنظران سه اختلال اول را تحت عنوان اختلال گفتار در یک طبقه قرار می‌دهند.

اختلالات آواشناختی
ویژگی اصلی این دسته از اختلالات ناتوانی در استفاده از آواهاست. برای مثال ممکن است فرد یک آوا مانند آوای پایان یک کلمه را جا بیاندازد. یا یک آوا را جانشین آوای دیگر کند مثل بکار بردن ش بجای س. این مشکلات معمولا در مورد آواهایی مانند ل ، ر ، س ، ز ، ش و ژ اتفاق می‌افتند. گاهی مشکل به حدی وخیم است که حتی اعضا خانواده قادر به درک بیان کودک نیستند ولی در شکلهای خفیف‌تر بعد از ورود به کودکستان یا مدرسه تظاهر می‌کند. این مشکل با استفاده از شیوه‌های گفتار درمانی قابل درمان است.

اختلالات صدا
در این دسته از اختلالات یکی از ویژگیهای صدا که به کیفیت صدا ، آهنگ صدا و بلندی آن مربوط است آسیب می‌بیند بمی بیش از حد ، زیری بیش از حد و گرفتگی صدا و همچنین گفتار تو دماغی از اختلالات صدا هستند. برای درمان این دسته از اختلالات از روشهای بازپروری صدا استفاده می‌کنند.

اختلالات آهنگ بیان
در این دسته از اختلالات آهنگ و جریان گفتار دچار آسیب است. لکنت زبان و شتابان گویی از جمله اختلالات آهنگ بیان هستند.
لکنت زبان
یکی از ویژگیهای اساسی لکنت زبان تکرار صوتها و هجاهاست. مثلا فرد یک حرف یا بخشی از یک کلمه را به صورت مکرر و پشت سر هم در فاصله زمانی کوتاه تکرار می‌کند تا بتواند کلمه را بطور کامل ادا کند. لکنت زبان همچنین ممکن است با ایجاد فشار و وقفه در بیان یک حرف که معمولا اولین حرف یک کلمه است دیده شود

. معمولا این نوع گفتار با ناراحتی و تنش روانی در فرد همراه می‌شود که می‌تواند به تداوم لکنت منجر شود. لکنت زبان معمولا قابل درمان است و با روشهایی چون درمان مبتنی بر تلقین و انحراف توجه ، درمان مبتنی بر تنش‌زدایی ، درمان مبتنی بر آهنگ گفتار ، درمان مبتنی بر تنبیه و تقویت ، درمان مبتنی بر نظریه سیبرنتیک ، روان درمانی ، دارو درمانی و گروه درمانی معالجه می‌شود.

شتابان گویی
شتابان گویی را به منزله بی‌نظمی زمانی گفتار تعریف کرده‌اند. این اختلال بر اساس سرعت افراطی در سخن گفتن، وجود بی‌نظمی در جمله‌ها ، جا انداختن هجاها و صوت ها و نامشخص بودن تلفظ متمایز می‌شود. معمولا جمله‌ها از لحاظ ترکیبی ناقص هستند چرا که شتابان گو به بیان کلماتی می‌پردازد که به ساخت دستوری جمله وابسته نیستند. هنگامی که شتابان گو به کندی و آرامش سخن بگوید هیچگونه مشکلی در بیان خود ندارد اما ظاهرا فرد مبتلا قادر نیست مدت مدیدی چنین شیوه‌ای را حفظ کند. برای درمان شتابان گویی از روشهای سنتی و روشهای رفتاری نگر استفاده می‌کنند.

اختلالات زبان
این دسته از اختلالات با نارسایی یا معلولیت در فهمیدن یا بکاربردن گفتار و نوشتار مشخص می‌شوند. در این دسته از اختلالات ، اختلال در قالب گفتار نیست بلکه خود توانش زبانی را دربرمی‌گیرد. در این دسته از اختلالات زیر گروههای تاخیر زبان ، نارساگویی ، اختلال زبان بیانی ، انواع زبان پریشی (مادرزادی و اکتسابی) ، خموشی ، اختلال زبان نوشتاری ، اختلالات خواندن و ; قرار می‌گیرند.

تشخیص و درمان اختلالات زبان و گفتار
برخی از این اختلالات از لحاظ شدت و یا نشانه‌ها به نوعی هستند که افراد غیر متخصص نیز وجود مشکل را به راحتی متوجه می‌شوند. اما برخی از آنها مگر با قرار گرفتن در شرایط خاص مثل مدرسه و آموزش شفاهی و کتبی قابل تشخیص نیستند. بطور کلی برای تشخیص این دسته از اختلالات به صورت تخصصی از شیوه‌های مختلف چون مصاحبه با فرد ، مصاحبه با اطرافیان ، آزمایشهای عصب شناختی و آزمونهای مختلف استفاده می کنند.

درمان این اختلالات نیز با استفاده از شیوه‌های گفتار درمانی ، روان درمانی ، دارو درمانی انجام می‌گیرد. این افراد در برخی اوقات برای استفاده از شیوه‌های همزمان گفتار درمانی ، روان درمانی و دارو درمانی توصیه می‌شوند و غالبا درمان توام نتایج مفیدی را برای آنها به بار می‌آورد. در هر یک از این اختلالات ممکن است یک نوع روش درمانی اهمیت بیشتری پیدا کند.
تکلم

دید کلی
عمل تکلم نه تنها با دخالت دستگاه تنفسی انجام می‌شود بلکه به دخالت مراکز و اندامهای زیر نیز نیاز دارد.
• مراکز اختصاصی کنترل عصبی تکلم در قشر مغز
• مراکز کنترل تنفس در مغز
• تشکیلات مربوط به ادای کلمات و تشدید اصوات در دهان و حفره‌های بینی
تکلم از دو عمل مکانیکی تشکیل می‌شود: عمل تولید اصوات (Phonation) که بوسیله حنجره به انجام می‌رسد و عمل ادای کلمات (articulation) که بوسیله تشکیلات دهان صورت می‌گیرد.

عمل تولید اصوات
حنجره
حنجره بطور اختصاصی برای عمل کردن به عنوان یک دستگاه ارتعاش کننده سازش پیدا کرده است. عنصر ارتعاش کننده چینهای صوتی است که بطور معمول طنابهای صوتی نامیده می‌شوند. طنابهای صوتی از جدارهای جانبی حنجره به سوی مرکز گلوت برآمدگی دارند و توسط چندین عضله خاص خود حنجره کشیده شده و در جای خود نگهداری می‌شوند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
دوشنبه 95 شهریور 29 , ساعت 8:59 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد پاسخ به برخی از پرسشهای جوجه کشی با استفاده از تحقیقات word دارای 77 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد پاسخ به برخی از پرسشهای جوجه کشی با استفاده از تحقیقات word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد پاسخ به برخی از پرسشهای جوجه کشی با استفاده از تحقیقات word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد پاسخ به برخی از پرسشهای جوجه کشی با استفاده از تحقیقات word :

پاسخ به برخی از پرسشهای جوجه کشی با استفاده از تحقیقات

مقدمه : همیشه در ذهن کارکنان و مدیران جوجه کشی سوالاتی مطرح می شود و همواره یک علاقه مندی در مورد داشتن جواب آنها وجود دارد فلذا سعی گردید تعدادی از سوالات را با استفاده از تحقیقات محققان جواب داد که این مقاله به این صورت به خوانندگان محترم نشریه و دست اندرکاران صنعت طیور تقدیم می شود .
سوال اول : طول بدن جوجه چه تاثیری در عملکرد جوجه ها دارد ؟
در سالهای اخیر تاکید زیادی بر اندازه گیری طول بدن جوجه در جوجه کشی ها می شود . به طوریکه شرکت hatch tech ملاک ارزیابی کیفی خود را بر اندازه گیری طول بدن جوجه (chick Length یا chick size) گذاشته است .

تحقیقات نشان می دهد که یک همبستگی مثبت بین طول بدن جوجه در زمان هچ و عملکرد جوجه ها در 6 هفتگی وجود دارد .
همچنین هر چه طول بدن جوجه زیادتر باشد نشانگر استفاده بهتر از محتویات تخم مرغ توسط جنین و توفیق بهتر فراید انکوباسیون بوده است .
در صورتی که ملاک سنجش وزن جوجه در نظر گرفته شود بین دو قطعه جوجه هم وزن که هر دو 45 گرم بوده و جوجه اول شامل 35 گرم وزن واقعی + 10 گرم بقایای کیسه زرده و جوجه دوم به صورت 42 گرم وزن واقعی + 3 گرم بقایای کیسه زرده باشد تفاوتی وجود نخواهد داشت. زرده حاوی آنتی بادی های مادری بوده که به راحتی به جنین منتقل می شود و هر چه جذب زرده بیشتر و بقایای زرده کمتر باشد سیستم ایمنی توسعه بهتری خواهد داشت . به عبارت دیگر جوجه های بلند تر از نظر توسعه اندام ها به ویژه اندامهایی همانند قلب ، کبد و طحال نسبت به جوجه های کوچکتر وضعیت بهتری داشته ولی بین جوجه های بزرگ و متوسط تفاوت چندانی دیده نمی شود .
طول روده – سانتی متر بورس – گرم طحال – گرم کبد – گرم قلب – گرم (cm) طول بدن جوجه عنوان
56/92 30/0 149/0 78/7 49/1 2/20 جوجه بزرگ
31/92 28/0 122/0 71/7 43/1 6/19 جوجه متوسط
85/88 26/0 120/0 51/6 25/1 6/18 جوجه کوچک
خیر خیر بلی بلی بلی بلی تفاوت معنی دار
Roos moleaar , reijrink.hatch tech

همچنین در جوجه های بزرگتر توسعه بهتر کیسه آمینیون ، در صورت تزریق واکسن in-ovo توزیع واکسن بهتر صورت می گیرد . در حالی که در جوجه های کوچک به علت توسعه کمتر کیسه آمینیون بخشی از توزیع واکسن توسط کیسه آلانتوئیک صورت گرفته که این مسئله سبب کاهش اثر واکسیناسیون می شود (1) .

یک تخم مرغ 60 گرمی نطفه دار قادر به تولید جوجه ای با وزن 4/41 گرم و طول بدن 9/21 سانتی متر وبا نسبت وزنی 69 درصد می باشد . هر چه طول جوجه (chick Length) بیشتر می شود وزن زمان کشتار جوجه ها زیاد می شود .
شرایط انکوباسیون تاثیر بسیار زیادی روی طول بدن جوجه دارد . به عنوان مثال حرارت بالای —– و حرارت بالای هچه سبب می شود که قلب جوجه ها کوچکتر ش

 

ده و جوجه ها با حداقل میزان کیسه زرده به همراهشان خواهد بود (2) .
سوال دوم : آیا گازدهی هچه یا بخار فرمالدئید بر روی بافت پوششی جوجه ها تاثیر می گذارد ؟
در طول چهل سال گذشته ترکیب فرمالین و پر منگنات پتاسیم و تولید گاز فرمالدئید بهترین ماده ضد عفونی بوده که این گاز برای انسان بسیار خطرناک است . یکی از موارد نگرانی استفاده از فرمالدئید بعد از نوک زدن به پوسته (pipping) می باشد . زیرا که آسیب سیستم تنفسی سبب افزایش حساسیت طیور به بیماریهای تنفسی در روز اول زندگی می شود .
گاز گذاری با فرمالدئید از زمان شروع نوک زدن جوجه ها به پوسته آغاز شده و این کار 30 ساعت به طول می کشد .
در این مقطع رطوبت بسیار بالا می باشد . فرمالدئید و آمونیاک بسیار قابل حل در آب هستند .
دلیل گاز دهی جوجه ها بعد از نوک زدن به پوسته کاهش میزان الودگی های موجود در محیط هچه می باشد . زیرا که باکتریهای همانند ——– ، ——- ، ——، قارچ —– و در موارد اندکی مایکو پلاسمای طیور وجود دارد .
توصیه شده است که سطح فرمالدئید در هچه بین 20-80 ppm باشد و به ازای هر متر مکعب از 60 سی سی فرمالدئید 40 درصد از بخار فرمالدئید استفاده می شود . در یک آزمایش مشخص گردید که از بخار فرمالدئید در سه روز آخر انکوباسیون برای جنین ها استفاده شده که سطح فرمالدئید 130 ppm می باشد . بررسی وضعیت و تغییرات موفولوژیک نای جوجه ها تا 5 روز بعد از هچ نشان داد که این مساله سبب کاهش تحرک مژک های نای و از دست دادن حساسیت می شود که نتیجه آن افزایش زیاد موکوس در روز 5 بعد از انکوباسیون شده که حتی این موکوس در روی بافت اپی تلیوم براحتی قابل مشاهده خواهد بود (3) .
سوال سوم : آیا جایگزینی برای فرمالدئید در هچه وجود دارد ؟
هیدروژن پر اکسید و گلو تارآلدئید از جایگزین های خوب بوده که خاصیت ضد میکروبی داشته و کمترین تاثیر روی بافت تنفس داشته و زنده مانی جوجه ها عملکرد بعد از هچ تحت تاثیر قرار نگرفته و برای انسان نیز بی ضرر می باشند .
در انکوباتورهای چیک مستر از محلول هیدروژن پر اکسید به میزان یک لیتر در هر ساعت و 48 ساعت قبل از تخلیه جوجه ها استفاده می شود اندازه ذرات در حالت ——– بایستی در دامنه 1 تا 100 میکرون باشد .
پر اکسید هیدروژن (H2o2) سبب کاهش آلودگی هچه شده بدون اینکه تاثیری روی درصد هچ بگذارد . هر چند که خسارات هیدروژن پر اکسید بر روی بافت نای بسیار بیشتر از

فرمالدئید است .
هر چند که بخار فرمالدئید علاوه بر ضد عفونی سبب زردتر شدن رنگ جوجه ها می شود ولی هیدروژن پر اکسید که به صورت ——– استفاده می شود سبب می گردد که پرها و پرزهای جوجه سفید بماند (3) .
سوال چهارم : تخم مرغهای سویه Ross و ‍Cobb چه تفاوتی دارند ؟
تخم مرغهای نژاد راس در 29 هفتگی نسبت به نژاد کاب سنگین تر و دارای وزن مخصوص بیشتری هستند . همچنین درصد وزن پوسته در راس 308 و درصد وزن زرده (yolk weight) کمتر از کاب می باشند .
در تخم مرغهای کوچک وزن مخصوص و درصد وزن زرده نسبت به تخم مرغهای بزرگ و متوسط بیشتر است . نطفه داری و درصد هچ تخم مرغهای راس بیشتر بوده ولی تخم مرغهای کاب دارای افت وزن بیشتری تا زمان ترانسفر هستند .
لازم بذکر است تخم مرغهای متوسط دارای باروی بیشتر و تخم های درشت دارای تلفات پایانی بیشتری هستند .
میزان جوجه حذفی (cull chicks) در تخم مرغهای بزرگ نژاد کاب بیشتر از نژاد راس در زمان هچ می باشد . با وجود سنگین تر بودن جوجه های حاصله از تخم مرغهای درشت در نژاد راس تفاوتی در عملکرد جوجه های دو سویه راس و کاب در این تحقیق دیده نمی شود . تصمیم گیری در مورد بررسی نژاد Ross به cobb نیاز به تحقیقات و اطلاعات بیشتر دارد و نویسنده تنها با استفاده از این پژوهش به مقایسه دو نژاد پرادخته است (4) .
مقایسه دو سویه Ross و Cobb
پارامترها Ross 308 Cobb 500

وزن مخصوص بیشتر از کاب –
وزن تخم مرغ سنگین تر از کاب –
وزن پوسته تخم مرغ – در کاب بیشتر از کاب
درصد وزن زرده – در کاب بیشتر از کاب
نطفه داری راس بیشتر از کاب –
درصد هچ راس بیشتر از کاب –
درصد افت وزن تا ترانسفر – در کاب بیشتر از راس
جوجه حذفی تخم مرغ های درشت – در کاب بیشتر از راس

وزن جوجه از تخم مرغ درشت در راس سنگین تر از کاب –
عملکرد جوجه ها (بدون تفاوت) –
توضیح : تخم مرغ کوچک وزن مخصوص و درصد وزن زرده بیشتری دارد

سوال پنجم : دمای مناسب در داخل ماشین حمل جوجه چند درجه میباشد ؟
ماسین های حمل جوجه بایستی بتوانند دمای مناسبی برای جوجه تامین نمایند .کامیون های ساخته شده در شرکت هچ تک با عنوان one-o-four بوده که این کامیون ها قادرند دمای بدن جوجه را در حد 104 درجه فار نهایت یا 40 درجه سانتی گراد حفظ کنند در این صورت جوجه ها حداکثر عملکرد را خواهند داشت . تمام قسمت های داخلی این ماشین قابل دسترسی و مشاهده می باشد .
توصیه شده است که دمای داخل کامیون 22-24 درجه سانتیگراد باشد (5) .

سوال 6 : تفاوت های بین جوجه های نر (خروس) وجوجه های ماده (مرغ) ازنظر طول بدن و وزن کشتار چیست ؟
تحقیقات نشان می دهد که بین طول بدن جوجه ، وزن جوجه و وزن زمان کشتار و بازده گوشت عضله سینه وجود دارد بر اساس یکی از تحقیقات صورت گرفته توسط دکتر آنا هیل در شرکت هچ تک (5) می توان یک مقایسه ای بین جوجه های نر و ماده انجام داد .

فاکتورها جوجه نر جوجه ماده
طول بدن با وزن کشتار همبستگی مثبت –
طول بدن با بازده عضله سینه همبستگی مثبت –

وزن یکروزگی با وزن نهایی کشتار – –
وزن یکروزگی با بازده عضله سینه – همبستگی منفی
وزن جوجه ها در 28 روزگی جوجه خروسها بیشتر از مرغها –
رابطه FCR با طول بدن همبستگی مثبت همبستگی مثبت

 

سوال 7 : بهترین مراقبت ها از جوجه های یکروزه در فارم پرورش چیست ؟
پروفسور راند و پروفسور واینلند توصیه هایی برای مراقبت خوب ار جوجه های تازه وارد شده به فارم دارند که می توان در موارد زیر خلاصه نمود (6) .
– اگر اختلاف وزنی بین جوجه ها بیش از 5 گرم باشد بایستی انتظار داشت که جوجه ها به دماهای متفاوتی نیاز دارند .
– دمای —— جوجه یکروزه 40-6/40 درجه سانتیگراد بوده واین دمای —— در روز پنجم به 6/40-1/41 درجه می رسد .
– دمای بستر جوجه ها بسیار مهمتر از دمای بالای سر جوجه هاست . دمای بستر باید قبل جوجه ریزی 33-3/33 درجه سانتی گراد باشد .
– دمای بستر را در عمق 4 میلی متری از سطح بستر بایست گرفت که باید 8/27 درجه سانتیگراد باشد .
– با دستگاه کاسپره شده با اشعه مادون قرمز می توان دمای بستر را اندازه گیری کرد .
– حداکثر اختلاف دمای سالن در روز و شب به 3 درجه برسد .
– رطوبت مناسب 60-70 درصد و حداقل قابل قبول 35 درصد است .
– سیستم تهویه بایستی در روز اول از هر 5 دقیقه 1 دقیقه کار کند .
– حداکثر آمونیاک 20 ppm و حداکثر co2 بایستی 3/0 درصد یا 3000 ppm می باشد .
– اگر منبع حرارتی نزدیک به کف سالن باشد اکسیژن سالن را از 9/20 به 16-17 درصد می رساند .
– هیترهای قدیمی بیشتر هوا را گرم کرده ولی هیترهای تابشی 90 درصد —- و 10 درصد هوا را گرم می کنند .

سوال هشتم : آیا بین درجه حرارت داخل انکوباتور با دمای سطح پوسته تخم مرغ تفاوتی وجود دارد ؟
در انکوباسیون تجاری و در فرایند انکوباسیون درجه حرارت پایین بر روی رشد جنین ها موثر می باشد . هر چه به انتهای انکوباسیون نزدیک شویم حرارت تولیدی جنین ها بیشتر می شود و این افزایش حرارت در داخل انکوباتور و در روی پوسته قابل مشاهده است .
در ابتدای انکوباسیون که جنین حرارت کمی تولید می کند درجه حرارت انکوباتور بیشتر از پوسته تخم مرغ بوده و به این دلیل بایستی تخم مرغها را گرم

نمود .
با رشد جنین و با افزایش تولید حرارت متابولیکی حرارت بالاتر می رود و بایستی برای ممانعت از بالا رفتن حرارت در هوای اطراف تخم مرغ خنک کننده های دستگاه در مدار قرار گیرند .
دکتر marleen در مقاله خود (7) اعلام نمود که درجه حو این اختلاف 2/0 F می باشد . برای رشد مطلوب جنین ها در انکوباتور بایستی درجه حرارت پوسته تخم مرغ بین 0-14 روزگی 6/37-9/37 0 c (7/99-2/100 0 F) و در 15-19 روزگی یا در طول روزهای آخر در —– باید 1-38-8/38 0 c (6/100-8/101 0 F) در نظر گرفته شود .

سوال نهم : آیا تخم مرغهای کوچک ، جوجه های کوچکی تولید می کنند ؟ تخم مرغهای بزرگتر چه طور؟
بهترین تخم مرغها برای جوجه کشی تخم مرغهایی هستند که به ——– نرسیده باشند .
جوجه های حاصل ار تخم مرغهای کوچک و متوسط بسیار فعال و قبراق تر از جوجه های حاصل از تخم مرغهای بزرگ می باشند . زیرا که یک همبستگی بین سایز تخم مرغ و چربی بدن وجود دارد . انتظار می رود که در سایر درجه حرارت مطلوب در طول انکوباسیون از تخم مرغ 60 گرمی یک جوجه 42 گرمی با نسبت وزنی 70 درصد به دست می آید (8) .
با افزایش سن مرغان مادر ، وزن تخم مرغ تولیدی و به دنبال آن جوجه حاصل افزایش می یابد . هرچند جوجه ها بزرگ تر هستند و لی مشکلاتی در خصوص زنده مانی ، جذب کیسه زرده ، عدم بسته شدن ناف و بالا بودن تلفات را به همراه دارند .
از نظر ژنتیکی بین جوجه حاصله از گله مادر جوان ومسن تفاوتی وجود ندارد هر چند که افزایش سن سبب کاهش کیفیت پوسته تخم مرغ می شود .
طراحی انکوباتور و درجه حرارت آن برای تخم مرغهایی با اندازه متوسط می باشد .چیده شدن تخم مرغ بزرگ در داخل انکوباتور معمولی سبب می شود که درجه حرارت زیاد تولیدی تخم مرغ درشت به درستی دفع نگردد . همچنین درجه حرارت انکوباتور مناسب درجه حرارت مورد نیاز تخم مرغ درشت تر نبوده و افت وزن تخم مرغ نرمال نخواهد بود . با افزایش تعداد تخم مرغهای درشت دمای انکوباتور کاهش می یابد به طوریکه حتی 5/0 درجه افت شان کمتر از تخم مرغهای کوچکتر است .
بطوریکه اگر دمای هوا در انتهای کوچک تخم مرغ 2/99 0 F در 18 روزگی باشد در تخم مرغهای بزرگ به 7/98 0 F می رسد . جبران نشدن دما تا 10 روزگی صورت می گیرد افزایش دما در مراحل بعدی نمی تواند سبب ترمیم یا جبران خسارت های قبلی شود .
به عبارت دیگر اگر استارت حرارت در تخم مرغ کوچک در

10 روزگی با 7/99 درجه باشد در پایان 18 روزگی به 2/99 0 F می رسد که این افت خطی و مستقیم بعد از 8 روزگی قابل مشاهده در مورد حرارت است . در تخم مرغهای بزرگ اگر هدف افت دما به 7/98 0 F در 18 روزگی باشد بعد از 8 روزگی تا 10 روزگی یک درجه حرارت کم شده و سپس روزانه 1/0 0 F کم می شود .
درجه حرارت پوسته را می توان با اشعه مادون قرمز اندازه گیری نمود که مطلوب ترین دما 100 و 5/100 0 F بوده و نباید دمای پوسته از 101 0 F فراتر رودزیرا که جذب زرده به داخل جنین دچار مشکل شده و وزن واقعی جوجه کم می شود .
جوجه هایی با طول بدن بزرگ دارای رشد بهتر و وضعیت ناف قابل قبولتری می باشند (9) .
سوال دهم : دمای بالا آسیب بیشتری بر روی جنین دارد یا دمای پایین ؟
جنین ها به دمای بالا حساس تر بوده و اثرات منفی درجه حرارت بالا بیشتر از دمای پایین است . در دمای پایین تر از 75 درجه فار نهایت یا 8/23 درجه سانتیگراد رشد جنین آغاز نمی شود . اگر درجه حرارت انکوباسیون بین 12-20 رئزگی به 48 درجه سانتیگراد برسد قلب از تپش خواهد ایستاد . که در این میان سن نیز مهم است .
به طوریکه با این درجه حرارت (48 درجه سانتیگراد) برای جنین 12 روزه 100 دقیقه و جنین 20 روزه 56 دقیقه زمان لازم است تا قلب از کاز بیفتد . در استرس سرمایی مدت زمان استرس و سن جنین دو نکته اساسی است
در دمای پایین میزان ناهنجاری ها و اختلالات افزایش می یابد . همچنین اگر درجه حرارت انکوباتور 5/0 0 F کمتر از حد استاندارد باشد طول انکوباسیون افزایش یافته و زمان هچ به تاخیر می افتد .
ختم آنکه افت وزن کمتر شده ووزن جوجه ها بیشتر می شود در نتیجه جوجه های شکم پر افزایش خواهد یافت . در استرس سرمایی تلفات در تمام مراحل جنینی افزایش می یابد زیرا که بیشترین تاثیر روی گردش خون ، کاکرد قلب ، رشد و نمو غشاهای جنینی و کاهش استفاده از زرده —— و پوسته می باشد (20) .
سوال یازدهم : آیا به غیر از روشهای علمی همانند تعیین جنسیت از روی پر ، مقعد یا روش ژنتیکی ، روشهای کلی و ساده برای افراد عامی وجود دارد ؟
برامل در مقاله خود به چندین نکته در این زمینه اشاره می کند که مهترین آن به شرح زیر است (10) :
– تخم مرغهایی که به شکل توپ فوتبال باشند جوجه هایشان خروس و تخم مرغهای گرد و کشیده مرغ خواهند بود .
– بستن جوجه با نخ وچرخاندن آن نشان می دهد که اگ

ر جوجه به صورت مدور چرخیده و حالت سیرکولاسیون داشته باشد مرغ و اگر به عقب یا جلو یا 4 جهت اصلی برود خروس خواهد بود .
سوال دوازدهم : درجه حرارت مناسب برای ذخیره تخم مرغ چه دمایی است ؟
برای جلوگیری از رشد جنین در طول ذخیره سازی یا انبار بایستی دما به پایین تر از صفر فیزیولوژیکی برسد ولی توصیه می شود که دمای متداول 20-1/21 درجه سانتیگراد یا 68-70 درجه فار نهایت می باشد .
تحقیقات نشان می دهد که باطولانی شدن زمان ذخی
درجه حرارت ذخیره سازی مدت زمان ذخیره تخم مرغ
0 c 55/20-33/18 0 F 69-65 کمتر از 4 روز
0 c 32/18-5/15 0 F 65-60 4-7 روز
0 c 5/15-77/12 0 F 60-55 7 روز یا بیشتر

تحقیقات نشان می دهد که ذخیره تخم مرغ با درجه حرارت 74 درجه فار نهایت (3/23 درجه سانتیگراد) به مدت کمتر از 4 روز تاثیر منفی بر روی هچ و تولید جوجه های غیر طبیعی ندارد .

جنین و جوجه های غیر طبیعی هچ فرتایل هچ کل درصد ناباروری درجه حرارت ذخیره
F C
8/38 1/90 1/82 6/8 66 88/18
4/27 2/90 1/83 8/7 74 3/23
19/0 94/0 54/0 65/0 P

سوال سیزدهم : درجه حرارت رکتوم خروسها در زمان هچ بیشتر است یا جوجه های ماده (مرغها) ؟
به طور میانگین درجه حرارت رکتومی خروسها در لحظه هچ 04/37 درجه سانتی گراد بوده و به طور معنی داری کمتر از جوجه های ماده (مرغها) است که 54/37 درجه سانتی گراد است . درجه حرارت رکتومی در جوجه هایی که بعد از گذراندن 20 روز و 12 ساعت هچ می شود به طور معنی داری کمتر از جوجه هایی است که در روز 20 و ساعت 6 یا زودتر هچ می شوند به عبارت دیگر هر چه طول انکوباسیون زیاد می شود درجه حرارت انکوباتور کمتر می شود (12) .
سوال چهاردهم : سریعترین زمان برای کندل زدن چه روزی است ؟
به هنگامی که تخمک گذاری صورت ممکن است حاوی 70 هزار سلول باشد در یک تحقیق مشخص گردید که می توان در 7 روزگی وضعیت تخم مرغهای روشن (clear) و تلفات جنین را با دقت بالایی مشخص نمود که 3/8 درصد تخم مرغها غیر بارور و 25/4 درصد دارای تلفات جنینی می باشند (13) .
سوال پانزدهم : چرخش تخم مرغ تا روز 18 چه تاثیری بر روی هورمونهای تیروئیدی و فشار گاز داخل کیسه هوا دارد ؟

چرخش (Turning) یکی از عوامل دخیل در بالا رفتن تلفات جنینی است به طوریکه :
– ترنینگ در هفته اول انکوباسیون سبب تشکیل درست و مناسب غشاهای جنین می شود .
– ترنینگ در هفته آخر انکوباسیون سبب می شود که از افزایش جنین های نا بجا (Malposition) جلوگیری می شود .
چرخش تاثیر زیادی روی روی زنده مانی و نمو جنین دارد ولی مکانیسم تاثیر چرخش در فاز دوم جنین به روشنی مشخص نمی باشند . چرخش علاوه بر کاهش هچ بر روی عملکرد جوجه ها بعد از هچ نیز موثر می باشد .
در یک آزمایش تخم مرغهای نژاد کاب را به مدت 12 ، 15 و 18 روز چرخانده و سپس در حالت افقی (horize) قرار داده شده و سپس در روز 19 به سبد های هچه منتقل شدند . نتیجه این آزمایش نشان داد که چرخش تخم مرغ تا روز 18 در مقایسه با 12 و 15 روزگی سبب می شود که فشار اکسیژن (po2) پایین تر و فشار دی اکسید کربن

(pco2) در زمان نوک زدن به کیسه هوا (Internal Piping = IP) بیشتر از تخم مرغهایی شود که کمتر از 18 روز چرخانده شده اند . همچنین هورمونهای تری یدویتروین (T3) و تیروکسین (T4) در زمان نوک زدن به کیسه هوا در تخم مرغهایی که تا 18 روزگی ترنر شده اند در مقایسه با دو گروه دیگر بیشتر است .
همچنین نسبت T3 به T4 در جوجه یکروزه (تخم مرغهای 18 روزه) پایین تر بوده است . هر چند که طول انکوباسیون تحت تاثیر روزهای چرخش قرار نگ

رفت . درصد هچ ، درصد جوجه با کیفیت در تخم مرغهایی که 15 روز تر نر می شوند پایین تر از دو گروه دیگر است .
با افزایش سن جنین تا روز هچ سطح هورمون کورتیکوسترون افزایش می یابد ولی روزهای چرخش تاثیری بر آن نگذاشت . با ادله ذکر شده پیشنهاد می شود که ترنر تخم مرغ تا روز 18 انکوباسیون ادامه می یابد (14) .

سوال شانزدهم : آیا تزریق گلوکز و اسید اسکوربیک به داخل تخم مرغ می تواند درصد هچ را بهبود دهد ؟
انکوباسیون یکی از فرایندهای بسیار مهم بوده که همیشه استرس در آن مهم می باشد . استرس با افزایش حرارت متابولیکی گرم اسید اسکوربیک به ازای هر تخم مرغ می شود سبب می شود که هچ بهبود یابد ولی تزریق گلوکز با دستگاه Embrex با سطوح 5 ، 10 ، 15 میلی گرم گلوکز تاثیری بر روی درصد هچ و وزن جوجه ها ندارد (15) .

سوال هفدهم : تاثیر مصرف یا عدم مصرف ویتامین های B بر روی رشد جوجه ها چیست ؟
در یک آزمایش بر روی جوجه هایی با سن 5 هفته تاثیر وجود یا فقدان یکی از ویتامین های دسته B بر روی رشد آنها در قالب 6 گروه و 6 تیمار آزمایش گردید که خلاصه نتایج آن در جدول زیر می آید (16).
ردیف ویتامین ها اثرات
1 کمبود ریبوفلاوین – نیاسین – B6 – بیوتین – کولین _ اسید فولیک بعد از 2 هفته سبب می شود که وزن بدن 77 درصد بقیه گروهها شود
2 حاوی تمام ویتامین های گروه B رشد خوب ، وزن 2011 گرم ، مصرف روزانه 87 گرم ، ضریب تبدیل 53/1
3 حاوی تمام ویتامین های گروه B به جز نیاسین –
4 حاوی تمام ویتامین های گروه B12 –
5 حاوی تمام ویتامین های گروه بیوتین کاهش 5 درصدی وزن ، کاهش 8 درصدی در ضریب تبدیل
6 حاوی تمام ویتامین های گروه فولیک اسید –

 

نتایج فوق نشان می دهد که بیوتین در مقایسه با نیاسین ، B12 و اسید فولیک تاثیر بیشتری در جوجه های در حال رشد دارد .
سوال هیجدهم : آیا استرس حرارتی در اواسط انکوباسیون می تواند بر روی مقاوت جوجه ها به حرارت موثر باشد ؟
اگر استرس گرمایی با درجه حرارت 39 درجه سانتی گراد به مد

ت 2 ساعت در روز و در روزهای 13 تا 17 انکوباسیون اعمال شود و سپس رسیدن به دمای 30 درجه سانتی گراد در روزهای 33 تا 43 (به مدت 4 ساعت در روز) نشان داد که تنش گرمایی سبب کاهش T3 (تری یدوتیرونین) ، تری گلیسیرید ها در پلاسمای خون جوجه ها می شود و این در گروهی که دچار تنش گرمایی در انکوباسیون و در طول رشد گردد بیشتر خواهد بود . کاهش این دو بخشی از مکانیسم تنظیم درجه حرارت (t

hermo regulation) بوده که در صورت مواجه جوجه با شرایط حرارتی با لا در اواسط انکوباسیون سبب افزایش مقاومت جوجه ها به حرارت (thermo tolerance) در سنسین بعد از هچ می شود (17) .
سوال نوزدهم : چه تغییراتی در تغذیه جنین در طول انکوباسیون اتفاق می افتد ؟
جنین برای رشد خود وابسته به مواد مغذی تخم مرغ است با رشد جنین سطح مواد معدنی و مغذی در تخم مرغ تغییر می کند . به عنوان مثال مقدار منیزیم در تخم مرغهای نطفه دار معادل 1500 میکرو گرم در هر ماده خشک بوده و به طور معنی داری بیش از تخم مرغهای بدو نطفه بوده که حاوی 1000 میکرو گرم در هر گرم ماده خشک هستند (18) .
گلوکز یکی از مهمترین مواد مغذی در طول انکوباسیون بوده و تا زمانی که کوریو آلانتوئیس ، اکسیژن را برای اکسیدان اسیدهای چرب تامین می کند وجود خواهد داشت . مواد مغذی موجود در آلبومین تا 14 روزگی به صورت کامل مصرف می شود و بخشی از آلبومین توسط روده جذب می شده و برای افزایش گلیکوژن ذخیره ای استفاده می شود . در صورت تداخل آنزیم های روده ای گوارشی بقایای آلبومین و ورود آنها به کیسه زرده سبب می شود که تاثیر نامطلوبی بر روی استفاده از لیپید بگذارد .
همزمان با نوک زدن به کیسه هوا و شورع تنفس ریوی کوریو آلانتوئیس از دست می رود و استفاده از گلیوکز برای حفظ جنین ضروری است .
و پرزهای روده کوچک پیشرفت نموده و به سمت آنتروسیت ها رفته تا ماکرو مولکولها را برای اعمال هضم و جذب بعد از هچ منتقل نماید .
در صورت کمبود یا اشکال در جذب مواد معدنی پوسته ، گرانولهای کلسیمی کیسه زرده برای معدنی شدن سیستم اسکلت جوجه ها مورد استفاده قرار می گیرند (19) .
سوال 20 : اثرات آنتا گوئیستی آرژنین روی متابولیسم روی (zinc) در جوجه ها چگونه است ؟
با لا بودن میزان آرژنین در جیره یا بالا بودن سطح پروتئین جیره سبب کاهش Zinc (روی) می وشد . کمبود روی اثرات قابل توجهی روی ناهنجاریهای پا داشته و سبب ک

اهش وزن بدن جوجه ها می شود . همچنین آرژنین زیاد می تواند سبب اختلالاتی در رشد و افزایش ناهنجاری ها در پر طیور شود . استفاده از مکمل وری می تواند اثرات نا مطلوب آرژنین مازاد را خنثی نماید .
افزایش آرژنین در جیره سبب می گردد که میزان zinc در پر جوجه ها و استخموان درشت نی کاهش یافته ولی تاثیر منفی روی کاهش غلظت zinc در کبد نداشت همچنین هیستدین (histidine) نه هیستامین تحت تاثیر کمبود روی قرار می گیرد . هر چه میزان سویا در جیره زیاد می شود میزان آرژنین زیاد شده و کمبود روی بیشتر خواهد شد (21

) .
در مطالعه دیگری مشخص گردید که آرسنیک (Arsenic) نقش مهمی داشته به طوریکه آرسنیک همراه با روی (zinc) بر روی متابولیسم آرژنین در جوجه ها اثر می گذارد (22) .
سوال 21 : چرا همواره توصیه می گردد که در هفته اول به جوجه ها ویتامین C یا اسید آسکوربیک داده شود ؟
هفته اول زندگی جوجه بسیار مهم است و دادن ویتامین C می تواند سبب کاهش استرس های وارده گردد . بیو سنتز ویتامین C در کلیه های جنین و طیور بالغ صورت می گیرد . بیو سنتز آسکوربیک تحت تاثیر سن ، جنس ، سویه ، سرعت رشد ، برونشیت عفونی ، گامبورو ، مایکوتوکیسن ، نفریت مزمن ، استرس های فیزیولوژیکی و سوء جذب می باشد .
کاهش این ویتامین سبب مشکلاتی در ضعف پاها (Leg weakness) در جوجه های در حال رشد می شود .
تخم مرغ حاوی اسید آسکوربیک نبوده چون از مرغ به تخم مرغ منتقل نمی شود . هر چند که در اثر بیو سنتز آندوژنوس در بافت های جنین در طول انکوباسیون اسید اسکوربیک دیده می شود . سنتز ویتامین تابعی از یک الگو بوده که در آن سن و مرحله رشد جنین دخالت دارد .
هر چه به انتهای انکوباسیون نزدیک می شویم بیوسنتز زیاد شده به طوریکه در زمان هچ مقدار اسید آسکوربیک پلاسما را می توان اندازه گیری نم

ود .
بعد از هچ جوجه بیوسنتز اسید آسکوربیک کاهش یافته و در روز 7 به حداقل مقدار خود می رسد فلذا از این روی بعلت کاهش اسید آسکوربیک در طول هفته اول ( طبق نمودار زیر ) اهمیت زیادی به پرورش جوجه ها در هفته اول داده می شود . بعد از 7 روزگی بیوسنتز ویتامین افزایش می یابد . میزان بیوسنتز در مرغها بیشتر از جوجه خروسها بود
به نظر می رسد مکمل نمودن 150 میلی گرم در هر کیلو گرم از خوراک جوجه ها در طول 3 هفته اول جوجه ها برای جلوگیری از اشکالات در پای جوجه ها ضروری است (23 ) .

مقایسه بیوسنتز اسید آسکوربیک بعداز هچ در خروسها و مرغها

سوال 22 : تاکنون چند نوع پروتئین در محتویات تخم مرغ شناسایی شده است ؟
در یک تحقیق در سال 2008 مشخص گردید که 119 نوع پروتئین در زرده تخم مرغ ، 78 نوع سفیده تخم مرغ و تعداد 528 نوع پروتئین در ماتریکس آلی پوسته تخم مرغ وجود دارد . در ماتریکس پوسته تخم مرغ تعداد 39 فسفو پروتئین یافت شده است .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   151   152   153   154   155   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ